سقوط بازارهاي سهام

سقوط بازارهاي سهام
محققان وقوع سقوط بازار سهام را در نتيجه افزايش طولاني قيمت سهام در يك اقتصاد خوش‌بينانه بيان مي‌كنند، وقتي كه نسبت P/E سهام بالاتر از ميانگين بلندمدت آن است و سهامداران براي خريد سهام، به شدت از اهرم بدهي استفاده مي‌كنند.
محققان وقوع سقوط بازار سهام را در نتيجه افزايش طولاني قيمت سهام در يك اقتصاد خوش‌بينانه بيان مي‌كنند، وقتي كه نسبت P/E سهام بالاتر از ميانگين بلندمدت آن است و سهامداران براي خريد سهام، به شدت از اهرم بدهي استفاده مي‌كنند.
 گاهي كاهش دو رقمي شاخص بازار سهام در يك دوره ميان مدت چند روزه را سقوط بازار سهام مي‌نامند كه البته اين تعريف، 
نمي‌تواند تعريف كمي دقيقي از ريزش بازار سهام باشد. بازار افتان اغلب نمايي از دوره‌هاي كاهش قيمت بازار سهام طي چند سال يا چند ماه را نشان مي‌دهد و سقوط بازار سهام هرچند در يك بازار افتان به وقوع مي‌پيوندد ولي لزوما اين دو به جاي هم به كار نمي‌روند (براي مثال سقوط بازار سهام در سال 1987 منجر به ايجاد يك بازار افتان نشد يا بازار نيكي ژاپن در سال 1990 چند سال بازار افتان را تجربه مي‌كرد در حالي كه هرگز سقوط بازاري در آن به وقوع نپيوست).
كاهش ناگهاني قيمت سهام در بخش‌هاي مهم و تاثير گذار بازار سهام را سقوط يا ريزش بازار سهام مي‌گويند. سقوط بازار در واقع پديده‌اي اجتماعي است كه رخدادهاي بيروني اقتصادي با رفتار جمعي و روانشناسي تركيب شده و در يك چرخه متناوب شكل مي‌گيرد. اگر تنها دليل قيمت پايين امروز اين است كه قيمت فردا پايين مي‌آيد، در صورت عدم تغيير در ارزش ذاتي بايد منتظر ريزش بازار بود.
رابطه ريزش سهام با حباب‌هاي قيمت 
حركت صعودي قيمت دارايي تا حد بسيار زياد كه در نهايت به سقوط مي‌انجامد. در واقع حباب را به‌طور ساده مي‌توان افزايش در قيمت در اثر انتظار افزايش آن تعريف كرد كه سبب جذب خريداران جديد مي‌شود. در پي اين‌گونه افزايش قيمت‌ها اغلب انتظارات معكوس و كاهش شديد قيمت‌ها پديد مي‌آيد كه معمولا به بحران مالي مي‌انجامد. در بررسي حباب‌ها و ريزش‌هاي بازار سهام آنچه بسيار مهم به نظر مي‌رسد اين است كه حباب‌ها به‌طور كامل با ريزش‌هاي بازارهاي سهام از بين نمي‌روند و ممكن است مدت‌ها طول بكشد تا يك سهم حبابي با وجود از سر‌گذراندن ريزش قيمت به ارزش واقعي خود برسد.
در واقع چنانچه پس از ريزش بازار سهام حباب‌ها به‌طور كامل از بين مي‌رفتند ارزش سهم‌هاي حبابي نيز به قيمت واقعي مي‌رسيد و سفته بازي از بين مي‌رفت اما چنانچه شاهد هستيم سفته بازي همواره ادامه دارد.
از چند صد سال پيش، همواره سقوط متعاقب حباب رخ داده و حباب‌هايي كه براي مدتي طولاني به رشد خود ادامه مي‌دهند به سقوط‌هاي عظيم منتهي مي‌شوند. نكته مهم اين است كه بين سقوط و تصحيح بازار تمايز قائل شويم، در حالتي كه بازار تصحيح مي‌شود حداكثر بيست درصد از ارزش بازار كاسته مي‌شود و درحقيقت شدت تمايل سرمايه‌گذارها به خريد سهم‌هاي مختلف كاهش پيدا مي‌كند. گاهي اوقات سقوط‌ها، تصحيح بازار محسوب مي‌شوند.
روند تبديل حباب قيمت به ريزش بازار سهام 
وقتي بازار وارد حباب مي‌شود قيمت‌ها بالا و بالاتر مي‌روند و دائما مطبوعات از حركت به سمت بازار پر رونق سخن مي‌گويند. در اين بازار هميشه خبرها با تاثير مثبت، بر قيمت سهم‌هاي بازار اثر مي‌گذارند. در اين زمان است كه سرمايه‌گذاران حرفه‌اي شروع به فروش كرده و سهام را بالاتر از ارزش واقعي خود به سرمايه‌گذار جزء خوش‌بين مي‌فروشند و اصطلاحا نرم‌فروشي مي‌كنند. سهامدار جزء سهام را تنها به دليل زرق و برقي كه دارد، مي‌خرد. اوضاع زماني بدتر مي‌شود كه سرمايه‌گذاران ناوارد تسهيلاتي نيز به منظور خريد اين سهام در حباب دريافت مي‌كنند تا سهام بيشتري بخرند، در اين حالت بازار با اضافه خريد مواجه شده و همه از كمبود نقدينگي صحبت مي‌كنند. بنابراين بازار فقط مي‌تواند به سمت پايين حركت كند. سرمايه‌گذاران در مي‌يابند كه بازار فروريختني و پوشالي است و هر روز خبر یا شایعه‌ای از راه می‌رسد و اينجا است كه وقتي فروش عصبي و ناشي از سراسيمگي شروع مي‌شود، بازار به سرعتي به مراتب بيشتر از آنچه افزايش يافته، كاهش مي‌يابد و چون همه مي‌خواهند از بازار خارج شوند، در اغلب موارد خريداري پيدا نمي‌شود و بازار خود به خود وارد سقوط مي‌شود. مي‌توان مراحل تشكيل و تركيدن يك حباب و فراهم شدن زمينه سقوط در بازار سرمايه را اين گونه بيان كرد: 
1) رشد سريع قيمت تا جايي كه از نظر اقتصادي فاقد توجيه شود
2) تغيير ناگهاني در باورهاي عمومي و رفتار سرمايه‌گذاران
3) از بين رفتن اعتماد عمومي نسبت به آينده بازار
4) بروز رويداد فروش انبوه در بازار سرمايه 
5) ريزش و سقوط بازار سهام كه بيشتر قيمت‌ها به زير ارزش ذاتي مي‌رسند. 
دلايل اجتماعي و رفتاري سقوط بازار
آنچه هنگام ريزش بازار طبيعي به نظر مي‌رسد اين امر است كه تحت تاثير رفتار جمعي، قيمت‌ها بيش از پيش افول پيدا مي‌كنند، در واقع سرمايه‌گذارها با هدف اجتناب از ضرر 
بيش‌تر، بدون فكر و از وحشت دست به فروش مي‌زنند و اميدوارند سهام رو به افول خود را در سبد ديگر سرمايه‌گذارها بگذارند. اين فروش از روي وحشت به كاهش شديد بيشتر قيمت‌ها و تحت تاثير قرار گرفتن همه سرمايه‌گذارها منجر مي‌شود. معمولاسقوط بازار سهام به ركود اقتصادي منتهي مي‌شود.
 به‌طور كلي مي‌توان دلايل رفتاري سهامداران از ريزش بازار را در چهار طبقه زير جاي داد:
1- اخبار منفي تاثيري بيشتر و پاياتري نسبت به اخبار مثبت دارند. 
همواره در بازار‌هاي افتان خبرهاي منفي تاثيري به مراتب بيشتر برقيمت سهام دارند تا خبرهاي مثبت، ضمن اينكه در اين بازار‌ها گاهي مشاهده مي‌شود كه خبرهاي مثبت در مورد يك سهم هيچ تاثير مثبتي بر قيمت سهام نمي‌گذارد. 
2- وقتي بازار به سمت سقوط پيش مي‌رود همه فعالان فروشنده مي‌شوند. 
اين دليل از سوي طرفداران نظريه مالي رفتاري مطرح شده است كه در واقع عامل اصلي در ايجاد سقوط بازار سهام را عوامل روانشناختي و روانشناسي مي‌دانند. 
3- فعاليت‌هاي غير‌اخلاقي، سرمايه‌گذاران خرد را بيشتر تحت تاثير خود قرار مي‌دهد. مخاطرات اخلاقي دغدغه اصلي سهامداراني است كه در بيشتر موارد مورد بازي يا دستكاري بازار سهام قرار مي‌گيرند همچنين اين عامل كه از عوامل شناخته شده شكست بازار در تخصيص بهينه منابع است، اختلال زيادي در جريان عمليات بين بانكي ايجاد كرده است، ركود شديدي كه اكنون در بازار‌هاي آمريكا مشاهده مي‌شود دليلي جز برآورده نشدن تعهدات وام گيرندگان ندارد. 
4- ديد سرمايه‌گذاران
وجود ديد كوتاه مدت از آثار و عوامل مخرب تلقي مي‌شود و عموما نوسان‌گيري در بازار، بازار را به سوي ركود هدايت مي‌كند. اين عمل و بينش در واقع آسيب را جدي‌تر كرده و تشديد مي‌كند، و عمق ركود در بازار سهام را رقم خواهد زد. اما اگر ديد، بلندمدت يا حداقل ميان مدت باشد نوسانات فروكش كرده و بازار به سمت روال طبيعي خود حركت خواهد كرد.
 سقوط بازار سهام در سال 2008 
بازارهاي سهام آمريكا و اروپا سال 2008 را با سقوط كم‌سابقه‌اي به پايان رساندند كه باعث مداخله بانك‌هاي مركزي تاحدي شد كه از زمان سقوط پس از حملات 11 سپتامبر بي‌سابقه بود. علت اصلي سقوط بازارها، سقوط سهام مربوط به موسسات مالي فعال در بازار وام بود كه به دليل ناتواني دريافت‌كنندگان وام مسكن از پرداخت اقساط ماهانه وام، ارزش سهام آنها رو به نزول گذاشت. در آمريكا مانند بسياري از كشورهاي صنعتي، بخش عمده‌اي از پول لازم براي خريد مسكن به وسيله بانك‌ها و موسسات مالي تامين مي‌شود و متقاضيان خريد مسكن با دريافت وام صاحب خانه مي‌شوند.
اعتبارهايي كه براي خريد مسكن پرداخت مي‌شد، مدام افزايش يافت ولي بر اساس گزارش‌ها، برخي از آمريكايي‌هايي كه با وام‌هاي موسسات مالي و بانكي صاحب خانه شده‌اند، به خاطر بالا رفتن نرخ بهره نتوانسته‌اند اقساط وام‌هاي خود را بپردازند. ناتواني در پس دادن وام و كوتاهي در بازپرداخت اقساط وام مسكن، باعث شده است موسسات مالي نتوانند تاخير در بازپرداخت وام‌هاي مسكن را جبران كنند.
 از همين رو موسسات مالي و اعتباري از بيم زيان مالي بيشتر، از دادن وام و اعتبارهاي تازه خودداري مي‌كنند و كمبود اعتبار نيز وضعيت را پيچيده‌تر كرد. اين وضعيت كاهش ارزش سهام بانك‌ها، موسسات اعتباري و برخي شركت‌هاي سرمايه‌گذاري را در بازارهاي سهام نيز رقم زد. بازار مسكن به صورت سنتي يكي از بزرگ‌ترين بخش‌هاي اقتصادي است كه گردش مالي آن بسيار بالا است و از آنجا كه بخش عمده منابع مالي خريد مسكن از اعتبارات و وام‌هاي موسسات مالي تامين مي‌شود، سهم منابع مالي بانك‌ها و موسسات مالي در اين بازار بسيار بالا است.
از آنجا كه نبض بورس در سراسر جهان، از شرق دور تا آمريكا و اروپا به وضعيت بازار مسكن آمريكا وصل است همزمان با ركود در بازار مسكن و موسسات مالي و اعتباري ارزش سهام در بورس‌هاي دنيا نيز روندي نزولي گرفته است.
نتيجه‌گيري
بورس هر كشور ويترين اقتصادي آن كشور و سقوط بازار سهام آن به منزله غبارآلود شدن اين ويترين است. حمايت دولت‌ها با تزريق نقدينگي به بازار سهام از راهكارهايي است كه شايد نقش پررنگي در غبارآلودگي اين ويترين داشته باشد. كاهش پي‌در‌پي شاخص بورس‌ها و متوسط بازدهي‌هاي بازار سهام تقليل سهم ارزش افزوده اين بخش از سهم توليد ناخالص داخلي و همچنين منفي شدن نرخ تشكيل سرمايه را در پي خواهد داشت. همچنين سياست‌ها و حمايت‌هاي سازمان در فعال كردن يا سقوط بازار بسيار حائز اهميت است كه از اين منظر دو جايگاه را خواهيم داشت يكي بحث سياست‌هاي كلان اقتصادي و ديگري شفاف‌سازي براي جلوگيري از ورود بازار به حالت حباب، زيرا همان‌طور كه گفتيم همه حباب‌ها الزاما سقوط بازار را به دنبال دارند. به نظر مي‌رسد، راهكارهاي زير در ايجاد مانعي براي سقوط بازار يا ترميم بازار پس از سقوط موثر ‌باشد:
1) مزيت‌سازي براي ورود شركت‌ها به بورس. 
2) اطلاع‌رساني دقيق و شفاف براي بازار سرمايه به منظور جلوگيري از ايجاد حباب.
3) تحريك تقاضا در بخش مسكن به عنوان موتور و محرك اقتصادي. 
4) اولويت دادن به شركت‌هاي بورسي براي دريافت تسهيلات بانكي با هدف اجراي طرح‌هاي در حال تكميل و تامين سرمايه در گردش.
5) تزريق نقدينگي به بازار سرمايه از طريق شركت‌هاي سرمايه‌گذاري به‌منظور بازار‌گرداني و حمايت از بازار.
6) تدوين سازوكار صندوق حمايت از سرمايه‌گذاران.
7) هماهنگي بازار پول با بازار سرمايه در تصميم‌گيري‌ها.
منابع در روزنامه موجود است. 
منبع خبر: دنیای اقتصاد
  ۹ بهمن ۱۳۹۲ ساعت ۷:۲۲:۲۲ قبل از ظهر
شما اولین نفری باشید که نظر میدهد

 همین حالا نظر خود را ثبت کنید:

نتایج یافت شده: 0 مورد