ويژگي هاي مدير اسلامي

ويژگي هاي مدير اسلامي
اخلاق مدير اسلامي بايد در مسير تقرب به خدا قرار گيرد كه در اين صورت هدف مديريت اسلامي خدمت به خلق خدا خواهد بود كه عمده ترين راه تقرب به خدا انجام فريضه ديني نماز است كه نقش محوري در مديريت دارد و بهترين وسيله اي است كه يك مدير را از لغزشگاهها حفظ خواهد كرد و به مديريت در كاهش فساد‏، و اداره جامعه كمك خواهد نمود.
«صنفان اذا صلحا صلحت الامه و اذا فسدا فسدت الامه، قيل من هم يا رسول الله؟ قال العلماء و الروساء.» (قريب به اين مضمون: خصال ج 1 ص 36)
فرمودند: «دو صنف هستند كه هر گاه صالح باشند، امت صالح خواهند بود؛ و هر گاه فاسد شوند، امت فاسد خواهند شد، سئوال شد: يا رسول الله اينها چه كساني هستند؟ فرمودند: علماء و اميران جامعه.»
دو دسته نقش اول را در فساد يا اصلاح جامعه ايفا، مي‌كنند‎؛ كساني كه رهبري فكري مردم را بر عهده دارند؛ و كساني كه مسئوليت اوضاع اجتماعي و مسايل اجرايي را پذيرا شده اند.
مديران مي توانند با مسلح شدن به فرهنگ قرآني و با مصمم شدن به پياده كرده اين فرهنگ در جامعه شرايط اساسي اصلاح مديران را فراهم نمايند به عبارت ديگر، مديران مي‌توانند با تمسك به قرآن به درك عميقي از قرآن برسند و فرهنگ قرآني را در جامعه پياده سازند و اين ميسر نمي شود مگر اينكه مدير اسلامي «مرور مكرر به قرآن» يعني انس عميق با قرآن‏، و « رجوع مكرر به قرآن» يعني مرجعيت قرار دادن قرآن در حوزه نظر و صحنه عمل داشته باشد.
در اين نوشتار سعي شده است كه به صفات و ويژگي هاي مديران اسلامي پرداخته شود.
مديريت اسلامي
منظور از مديريت اسلامي اين است كه مديران شيوه اسلامي را در مديريت، پيشه خود كنند و در هدفهاي خود عدالت اجتماعي را مدنظر داشته باشند و مقصود نهايي آنها كسب رضايت خداوند باشد و خدمت به خلق را نوعي عبادت بدانند و زندگي و معيشت افراد در راستاي اين مديريت تامين شود.
هدف نهايي در مديريت اسلامي "تقرب الي الله" است. مدير اسلامي‏، هم براي خدا كار مي كند و هم خلق را به سوي او رهنمون مي سازد‏، اگر مديريت ديني و معنوي مردم را بر عهده داشته باشد هدفش رشد معنويت جامعه است و اگر مديريتش در جهت سياسي و اجتماعي باشد هدفش رشد سياسي و اجتماعي خواهد بود و اگر مديريتش در جهت اقتصادي باشد هدفش، رشد و شكوفايي اقتصادي است. خلاصه اينكه هدف در مديريت اسلامي رشد معنوي‏، مادي، سياسي، اجتماعي و اقتصادي جامعه است، آن هم در جهت رضايت خداوند.
صفات و شرايط يك مدير اسلامي
1- كاردان و آگاه باشد.
2- نظم و انضباط در مديريت خود داشته باشد.
3- تعهد به نظام جمهوري اسلامي و مقام ولايت امر داشته باشد و هر چه اين تعهد همراه با عشق باشد اهليت مدير را بالاتر مي برد و او را براي پست مديريت شايسته تر مي گرداند.
4- اصالت خانوادگي داشته باشد يعني از خانواده اي اصيل و صالح باشد‏، داراي حجب و حيا باشد و در فعاليتهاي اسلامي پيشگام باشد.
5- قدرت و توان مديريت بر حسب نوع مديريت خويش داشته باشد (هم توانايي فكري و هم توانايي جسمي)
6- سعه صدر داشته باشد كه در اين صورت توان انتقادپذيري را خواهد داشت و موفقيت بيشتري را كسب خواهد كرد.
7- با مردم مهربان و نسبت به زيردستان دلسوز باشد.
8- شجاع باشد يعني به موقع سخن خود را بگويد و به موقع عمل كند و به موقع دستور دهد و از هيچ قدرتي خوف و ترس به خود راه ندهد. در اين صورت است كه پيروزيهاي بزرگي نصيب ملت خويش خواهد ساخت و تحولي سازنده به وجود خواهد آورد.
9- مردمي باشد يعني دردها و گرفتاريها و مشكلات و نيازهاي مردم را بشناسد، با آنان در جهت زدودن گرفتاريها و رفع نيازها همراهي و همدلي كند.
10-علاوه بر موارد فوق مدير بايد داراي هوش و خلاقيت لازم در امور‏، سعي و تلاش در كار و تصميم گيري‏، قدرت ابداع و ابتكار باشد و صفاتي ديگر از جمله بردباري، حلم، وقار، جذابيت، دافعيت و اعتماد به نفس را دارا باشد.
ويژگي هاي اخلاقي مدير اسلامي
1- ارتباط با خدا: اخلاق مدير اسلامي بايد در مسير تقرب به خدا قرار گيرد كه در اين صورت هدف مديريت اسلامي خدمت به خلق خدا خواهد بود كه عمده ترين راه تقرب به خدا انجام فريضه ديني نماز است كه نقش محوري در مديريت دارد و بهترين وسيله اي است كه يك مدير را از لغزشگاهها حفظ خواهد كرد و به مديريت در كاهش فساد‏، و اداره جامعه كمك خواهد نمود.
2- نگرش اسلامي: يعني مدير، مديريت را امانتي سنگين بداند كه از طرف مردم به او واگذار شده است كه در اين صورت هيچ گاه به بيت المال تعدي و تجاوز نخواهد نمود.
3- مشورت خواستن از مردم: يك مدير بايد بدون مشورت كردن، تصميم نگيرد اما در اين خصوص بايد به اين نكته توجه داشته باشد كه با افراد جاهل، دروغگو‏، بخيل، ترسو، حريص، منافق و دورو، تنبل و ناتوان و كسي كه رازنگه دار نيست مشورت نداشته باشد.
4- امر به معروف و نهي از منكر : يك مدير اسلامي بايد نيروهاي خود را به نيكها و شايستگيها امر و از بديها و ناشايستگيها نهي كند. كه بقا و حيات اسلام و تشكيلات اسلامي كه او مدير آن است بستگي به اين دو فريضه دارد.
5- مردم دار باشد: يعني اخلاق اجتماعي داشته باشد. حضرت علي (ع) در اين مورد مي فرمايند: «با مردم فروتن باش، نرمخو و مهربان باش، گشاده رو و خندان باش. در نگاه هايت و در نيم نگاه و خيره شدن به مردم، به تساوي رفتار کن، تا بزرگان در ستمکاري تو طمع نکنند، و ناتوان ها در عدالت تو مايوس نگردند، زيرا خداوند از شما بندگان درباره اعمال کوچک و بزرگ، آشکار و پنهان خواهند پرسيد، اگر کيفر دهد شما استحقاق بيش از آن را داريد، و اگر ببخشد از بزرگواري اوست.»(1)
6- اخلاق مديريتي داشته باشد: حضرت علي (ع) در اين مورد مي فرمايند: «با مردم، به هنگام ديدار و در مجالس رسمي و در مقام داوري، گشاده رو باش و از خشم بپرهيز، که سبک مغزي، به تحريک شيطان است، و بدان! آنچه تو را به خدا نزديک مي سازد، از آتش جهنم دور، و آنچه تو را از خدا دور مي سازد، به جهنم نزديک مي کند.»(2)
7- اجراي عدالت: مدير اسلامي اگر عدالت را در جامعه اجراي نمايد. نگاه مردم به نظام خوش بين شده و باعث بقاي نظام خواهد شد هر چند اين عدالت براي عده‌اي ناخوشايند است، اما براي عموم مردم مطلوب و خوشايند مي باشد. بهتر است در اين مورد به نهج البلاغه حضرت علي (ع) رجوع نماييم. حضرت مي فرمايند: « در اجراي عدالت گشايش است و اگر كسي از عدل به تنگ آيد‏، ستم را سخت‌تر يابد.»(3)  
و در بياني ديگر مي فرمايند: « آنچه بيشتر، ديده واليان بدان روشن است، برقراري عدالت در شهرها و روستاهاست.»(4)
8- ساده زيستي و زهد: رهبري و مديريت نظام اسلامي، در مصرف امکانات، مسئوليت سنگيني دارد. نوع و چگونگي مصرف مديريت از امکاناتي که در اختيارش مي باشد، اولين شاخصه نظام اسلامي است و محکي روشن در اينکه ببينيم چه ميزان در مسير آرمان هاي اسلامي حرکت مي کنيم؟ و چقدر با مشکل مواجهيم؟!
براي آشنايي با مفهوم ساده زيستي و زهد به کلام گوهربار اميرالمومنين علي (ع) در نهج البلاغه مي پردازيم؛ حضرت زهد و ساده زيستي را اينگونه تعريف مي کنند: « اي مردم، زهد يعني کوتاه کردن آرزو، و شکرگزاري برابر نعمت ها و پرهيز در برابر محرّمات. پس اگر نتوانستيد همه اين صفات را فراهم سازيد، تلاش کنيد که حرام بر صبر شما غلبه نکند و در برابر نعمت ها، شکر يادتان نرود. چه اينکه خداوند با دلائل روشن و آشکار، عذرها را قطع، و با کتاب هاي آسماني روشنگر، بهانه ها را از بين برده است.»(5)
9- رعايت حال محرومان: يعني بايد طبقه محروم جامعه در اولويت گذاري مورد توجه مديران باشند در اين خصوص حضرت علي (ع) مي فرمايند:« در طبقه كم درآمد جامعه، خدا را در نظر بگيريد، آنان كه راه چاره ندارند و از درويشان و نيازمندان و بينوايان و از بيماري بر جاي ماندگانند.»(6)
10- آزادي بيان و عقيده: يك مدير بايد به نيروها خود حق آزادي بيان و عقيده قائل شود و شايستگي شنيدن انتقادهاي دلسوزانه آنها را داشته باشد به عبارتي بهتر، فقدان اين امر باعث شكل گيري عقده هاي رواني، و سپس دو دستگي و تعارضات اجتماعي، خواهد شد كه در نهايت، نظام را ساقط خواهد كرد. اثر ديگر فقدان اين حق طبيعي باعث توقف رشد و خلاقيت انسانها، و ضايع شدن استعدادها, خواهد شد.
11-بهره گيري از تجارب ديگران و اقوام گذشته: مدير اسلامي بايد از تجارب ديگران استفاده كند و از ترقيات روزه‌مره آنان به نفع خويش بهره ببرد. و به ديگر معنا در آبادي دنياي خود از اهل دنيا استفاده كند بدون اينكه آخرت خود را از دست دهد‏ بايد ايمان خود را حفظ نمايد و اصول و ارزشهاي اعتقادي خود را زنده نگه دارد.
12-قاطعيت در برابر تخلفات مسئولين رده بالا و ميانه، و سياست عفو و گذشت و مدارا با عموم جامعه: رعايت اين امر باعث اعتماد جامعه به نظام مديريتي و الگوپذيري از مديران اسلامي جامعه خواهد بود. در اين خصوص امام علي (ع) مي فرمايند: « اي مالك از گناهان مردم درگذر، چنانچه دوست داري خدا گناهانت را بر تو ببخشايد و عفو فرماييد، چه تو برتر آني و آن كه بر تو ولايت دارد از تو برتر است و خدا از آن كه تو را ولايت دارد، بالاتر…»(7)
13- ارتباط نزديك با مردم: يعني مردم بتوانند به راحتي با مدير خود ملاقات كنند. بنابراين مدير اسلامي بايد در دسترس همگان باشد نه عده اي خاص تا از آنچه كه در جامعه مي گذرد آگاه گردد. حضرت علي (ع) در اين مورد به مالك اشتر توصيه مي فرمايند: « اي مالك، خود را زياد از رعيت پنهان مكن كه پنهان شدن واليان از رعيت، نمونه اي است از تنگخويي و كم اطلاعي در كارها، چون نهان شدن از رعيت، واليان را از دانستن آنچه بر آنان پوشيده است، باز مي دارد.»(8)
14- اولويت بندي اشتغالات: يعني نبايد زيادي كارها يك مدير اسلامي را سردرگم سازد و اين امر از طريق برنامه‌ريزي و تقسيم كار امكان پذير مي شود و در مواردي، كادرسازي و پرورش نيرو لازم دارد. در اين باره حضرت اميرالمومنين علي (ع) به مالك اشتر اين چنين مي فرمايند: « بر سر هر يك از كارهايت مهتري از آنان بگمار كه نه بزرگي كار، او را ناتوان سازد و نه بسياري آن، وي را پريشان.»(9)
15- اطاعت الهي: يعني مدير غضب خداوند را پيش از همه غضبها مدنظر داشته و طاعت او را بر همه طاعتها مقدم بدارد. مدير براي باقيماندن بر سر منصب خويش نبايد دست به معصيت بزند حتي اگر مافوق او بخواهد كه وي خطايي مرتكب شود، او نبايد به چنين كاري تن در دهد‎‎؛ حضرت علي (ع) در اين مورد مي‌فرمايند: « مطيع مافوق بودن نبايد منجر به معصيت خداوند گردد.»(10)
16- ترس از بركناري: يعني اگر مدير اسلامي روزي از سمت خود به هر دليلي به سمتي پايين تر تنزل پيدا كرد وظيفه دارد كه اين وضع موجود را بپذيرد و در خطي قرار نگيرد كه مخالف مصالح نظام است چرا كه هدف يك مدير اسلامي جلب رضاي الهي و پيشبرد آرمان هاي اسلام و انقلاب است. نه چيز ديگر. حضرت علي (ع) در اين خصوص مي فرمايند:« نبايد بر آنچه از دست داده ايد تاسف بخوريد»(11)
17- حفظ و حراست از بيت المال و ارزشهاي اسلامي: يك مدير اسلامي نبايد در مصارف بيرون از حيطه كاري‌اش از امكانات بيت المال استفاده نمايد؛ يعني نبايد اموال بيت المال را در راه نفع شخصي به كار ببرد. در اين مورد حضرت اميرالمومنين علي (ع) مي فرمايند: « به خدا سوگند، اگر ببينم آن بيت المال به مهر زنان يا بهاي كنيزكان رفته باشد، آن را باز مي گردانم، كه در عدالت گشايش است و آن كه عدالت را تحمل نكند، ستم را هرگز تحمل نخواهد كرد.»
سخن پاياني: از آنچه گفتيم چنين برمي آيد که مديريت اسلامي بر اساس معنويت و فرهنگ بنا نهاده شده است و هدف آن نيز آخرت گرايي است يعني قرار دادن امکانات دنيوي در جهت آخرت. و نبايد فراموش کرد که آخرت گرايي به معناي فراموش کردن دنيا نيست بلکه آخرت گرايي تلبس به ارزشهاي الهي و قرآني است. و يک مدير اسلامي زماني مي تواند در مسير آخرت گرايي حرکت کند و در واقع مديريت اسلامي داشته باشد که مجهز به فرهنگ قرآني بوده و مصمم به پياده کردن اين فرهنگ در جامعه باشد. و جامعه اي که در آن مديريت اسلامي اجرا شود و يک مدير اسلامي در راس امور قرار بگيرد، چنين جامعه اي در مسير آخرت گرايي حرکت خواهد کرد و در اين صورت است که افراد جامعه مي توانند به سرمنزل مقصود که همان قرب الهي است دست يابند.
پاورقي:
1- نهج البلاغه، ترجمه نامه 27 ( نامه به فرماندار مصر، محمد بن ابي بکر، هنگامي که او را در آغاز سال 37 هجري به سوي مصر فرستاد.)
2- نهج البلاغه، ترجمه نامه 76 ( نامه به عبدالله بن عباس، هنگامي كه او را در سال 365 هجري به فرمانداري بصره نصب فرمود.)
3- نهج البلاغه، خطبه 15
4- نهج البلاغه‏، نامه 53
5- نهج البلاغه، خطبه 81
6- نهج البلاغه، نامه 53
7- نهج البلاغه، نامه 53
8- نهج البلاغه، نامه 53
9- نهج البلاغه، نامه 53
10- نهج البلاغه، قصار الحكم، شماره 165
11- نهج البلاغه‏، نامه 47
منابع:
1- ترجمه نهج البلاغه، مترجم: حجه الاسلام محمد دشتي، ناشر: موسسه فرهنگي تحقيقاتي اميرالمومنين (ع)، چاپ 16، زمستان 82
2- اصول مديريت اسلامي و الگوهاي آن، حجت الاسلام دكتر ولي الله نقي پورفر، تهران، ولي الله نقي‌پور 1383
3- مديريت اسلامي، محمد حسين ابراهيمي، مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، چاپ دوم، 1379
منبع خبر: عليرضا تاجريان
  ۱۲ بهمن ۱۳۸۹ ساعت ۱۰:۴۳:۲۵ قبل از ظهر
شما اولین نفری باشید که نظر میدهد

 همین حالا نظر خود را ثبت کنید:

نتایج یافت شده: 0 مورد