بررسیها نشان میدهند در هر دو بخش صنعت و بازار این موضوع قابل ردیابی است بهطوریکه تولیدکنندگان به خصوص از نوع خصوصی آن مجبور به تولید زیر ظرفیت و تجار ناچار به معامله در حد خردهفروشی شدهاند که کمکی به چرخه فولاد در کشور نمیکند.این در شرایطی است که به گفته کارشناسان در شرایط فعلی که بانکها به دلیل مشکلاتی که با آن روبهرو هستند حمایت مهمی از صنعت فولاد نمیکنند این بازار سرمایه است که انتظار میرود با استفاده از ابزارهای نوین و استاندارد در حد معیارهای جهانی تامین مالی این صنعت را به عهده بگیرد اما شواهد نشان میدهد این بخش نیز با ضعفهای مهمی روبهرو است. بازار سهام در حال حاضر با استفاده از ابزارهای بازار بدهی، اوراق اجاره، استصناع، اوراق مشارکت، مرابحه، انواع صندوقها و سایر ابزارهای جدید قادر است تامین مالی بخش مهمی از صنعت فولاد را به عهده بگیرد اما ضعفهای حاکم بر بورس این توانایی را محدود کرده است.
این در حالی است که شرکتهای تامین سرمایه نیز که در اقتصادهای توسعهیافته جهان سهم بسزایی در تامین مالی صنایع مادر به عهده دارند قادر به ایفای نقشهای مهمی هستند. کارشناسان اقتصادی و صنعتی معتقدند در شرایط رکودی اقتصاد ابزارهای مالی برای تامین مالی بخشهای مختلف از جمله صنعت فولاد عملکرد خود را از دست داده و خنثی میشوند. به عقیده آنها بازار سهام بر پایه سودآوری صنایع استوار است و این در حالی است که رکود در صنعت فولاد در سالهای اخیر توان سودآوری این صنایع را از آنها سلب کرده است. چالش دیگر در ساختار بازار سهام کشور نهفته است. بورس در ایران محلی برای تقسیم سود صنایع با درصدهای بالا است و شرکتهایی که سهامشان در این بازار مورد داد و ستد قرار میگیرد با کانالهای زیادی برای انتقال سرمایه روبهرو نیستند که بخش زیادی از این چالش به ضعف بازارهای اولیه بازمی گردد.
پذیرهنویسیهای جدید نیز با توجه به سود پایین این شرکتها به خصوص شرکتهای خصوصی با استقبال گستردهای روبهرو نیست؛ این در حالی است که بسیاری از ابزارهای بورسی از تامین مالی بانکمحور برای این صنعت جذابتر و مطمئنتر است. بهعنوان مثال سود انباشته شرکتها که در مسیر توسعه بنگاهها مورد استفاده قرار میگیرد یکی از بهترین ابزارهای تامین مالی در دنیا برای شرکتها محسوب میشود اما در کشور ما این موضوع مورد اقبال سهامداران قرار نمیگیرد. این در شرایطی است که به دلیل پایین بودن ارزش سهام شرکتهای فولادی از یکسو و نبود سود کافی، معامله سهام این گروهها نیز با کندی همراه بوده و سرمایههای زیادی از کانال بورس به سمت تولید این بنگاهها هدایت نمیشود. بخش مهمی از شرکتهای فولادی خصوصی که با زیان مواجهند نمیتوانند یا نمیخواهند در بازار سهام حضور داشته باشند. بررسی علل عدم تمایل شرکتهای بخش خصوصی برای ورود به بازار سهام یا بورس کالانیز نشان میدهد مهمترین عامل ترس از شفافیت است که مانعی جدی برای تامین مالی مهم صنعت فولاد محسوب میشود. در این بین بورس کالا نیز با ابزارهای خود نقش بسزایی در تامین مالی بخشی از صنعت فولاد بر عهده دارد اما این نقش در برابر حجم عظیم صنعت فولاد چشمگیر نیست.
استفاده از ابزارهای فروش نقدی، سلف، سلف استاندارد موازی، اوراق سپرده کالایی، آتی و... همگی روشهایی هستند که بورس کالا با استفاده از آنها میتواند شرایط تامین مالی در صنعت را فراهم سازد اما این بازار باید از یک مولفه مهم برخوردار باشد و آن هم تقاضا است. به عبارتی تفاوت بین بازار سهام و بورس کالا در این است که در بورس کالا در صورت نبود تقاضا بازارها کارآیی خود را از دست میدهند یا به شدت با افت اثربخشی روبهرو میشوند. اتفاقی که در حال حاضر در این بازار افتاده و به دلیل رکود فروش در همه ابعاد و اشکال خود به کندی صورت میگیرد. در این بین استفاده از منابع خارجی نیز بهعنوان روشی قابل توجه برای بخشهای مختلف از جمله صنعت فولاد مورد توجه کارشناسان قرار دارد. کارشناسان مالی میگویند صنعت فولاد از مزیتهای مهمی در ایران برای استفاده از منابع خارجی برخوردار است.
مواد اولیه ارزان، نیروی کار ارزان، دانش فنی، دسترسی به بازارهای مهم و... همگی ظرفیتهای این صنعت را برای استفاده از منابع خارجی افزایش میدهد. به عقیده کارشناسان با آنکه بعد از برجام شرایط برای حضور سرمایهگذاران خارجی فراهم است برخی بوروکراسیهای دولتی، عدم وجود گارانتیهای لازم برای سرمایهگذار خارجی، نگرانیها از تغییر و نوسانات سریع در بخشهای مهم همچون بازار ارز و تصمیمات سریع در حوزه سیاستگذاریهای دولتی و... همگی بر توان این ابزار مهم تامین مالی اثرگذار خواهند بود. بهعنوان مثال تصویب محدودیتها در حوزه صادراتی، عوارض، حقوق گمرکی و مالیاتهای سنگین و... همگی از محدودیتهایی هستند که دولتها در سالهای گذشته بر صنایع مختلف از جمله فولاد و صنایع وابسته تحمیل کردهاند که ریسک فعالیت سرمایهگذار خارجی را در این صنعت افزایش داده است. در این بین راهاندازی بازار بدهی در کشور ما از راهکارهایی است که میتواند بخشی از تامین مالی را بر عهده بگیرد. البته این ابزار به تازگی وارد چرخه مالی کشور شده اما در هر حال رونق در این ابزار شرایط مناسبی را برای صنایع گوناگون از جمله فولاد فراهم خواهد کرد.
در پایان باید به این نکته اشاره کنیم که استفاده از ظرفیتهای مشارکتی به مراتب از روشهای استقراضی بهتر است. هرچند برای استفاده از محرکهای مالی مشارکتی باید شرایط ویژهای را فراهم کرد اما ظرفیتهایی که از این طریق برای صنایع فراهم میشود از پایداری بیشتری برخوردار است. در این رابطه علی سنگینیان معتقد است هماهنگی بین دو بازار پولی و مالی کشور میتواند روش مطمئنتری برای رونق صنعت فولاد کشور باشد. به عقیده وی اگر صنایع مادر همچون صنعت فولاد برای تامین منابع کوتاه مدت خود به بازار پول و برای تامین نیاز بلندمدت خود به بازار سرمایه مراجعه کنند، میتوانند با استفاده از این روش ترکیبی بهترین منافع را کسب کنند.
به عقیده وی نرخ دستوری تسهیلات بازار پول، تقاضای بیش از حد برای تامین مالی در بازار پول ایجاد میکند و از طرفی بالابودن هزینه تامین مالی در بازار سرمایه، این بازار را از کارکرد اصلی خویش که تامین مالی درازمدت است، بازمیدارد. وی معتقد است همکاری تنگاتنگ بانکها با بازار سرمایه میتواند ضمن تسهیل در فرآیند تامین مالی، هزینههای آن را بهطور چشمگیری کاهش دهد. البته در کنار همه این سیاستگذاریها، فرهنگسازی و افزایش آگاهی بنگاههای اقتصادی از کارکردهای بازار سرمایه در حوزه تامین مالی نیز اهمیت دارد. به گفته سنگینیان تا زمانیکه تولیدکنندگان ما با روشهای تامین مالی بازار سرمایه آشنا نباشند، نمیتوان انتظار داشت بهترین راهکار برای تامین نیاز مالی خود را انتخاب کنند.
تولیدکنندگان صنایع مختلف از جمله فولاد میتوانند با مراجعه به شرکتهای تامین سرمایه و بهرهگیری از مشاورههای تخصصی آنها در معرفی ابزارهای تامین مالی قابلارائه به تناسب شرایط و نیاز خود، بهترین روش تامین مالی را انتخاب کنند. سنگینیان معتقد است گواهی سپرده کالایی که در بورس کالای کشور تاکنون برای محصولات کشاورزی مانند جو و ذرت عرضه شده است؛ از جمله ابزارهای تامین مالی در دنیا است که با تبدیل موجودی انبار به گواهی سپرده کالایی و اوراقبهادارسازی آن، بستر لازم برای فروش بیشتر محصولات را ایجاد میکند. از این روش تامین مالی میتوان برای کاهش هزینههای تامین مالی در بازار سرمایه و افزایش نقدشوندگی کالا برای تولیدکنندگان صنعت فولاد کشور نیز استفاده کرد. همچنین از ابزارهای کاربردی دیگر میتوان به صندوقهای قابلمعامله کالایی اشاره کرد که با هدف تامین مالی از محل موجودی راکد انبارهای شرکتها، راهاندازی میشوند. معرفی این صندوقها در بورس کالا میتواند به تامین مالی صنایع مختلف از جمله فولاد کمک کند.