در این مقاله سعی میشود از منظر بیمه راهکارهایی ارائه شود. در ابتدا اطلاعاتی بهصورت اجمالی ارائه میشود:
1- آمار نشان ميدهد از حدود 600 واحد موجود در مجتمع پلاسكو حدود 200 واحد داراي بيمه بوده است؛ يعني كمتر از 33 درصد!
2- كل خسارات مالي اين فاجعه حدود 1500 ميليارد تومان برآورد شده كه فقط 49 ميليارد تومان آن بيمه بوده است، يعني حدود 4درصد!
3- طبق اعلام شوراي شهر تهران حدود 1000 ساختمان مانند پلاسكو در تهران وجود دارد كه پتانسيل تبديل شدن به يك حادثه بزرگ مانند پلاسكو را دارند.
4- طبق اظهارنظر اوليه صورت گرفته علت اوليه حادثه پلاسكو شعله ور شدن يك كانون كوچك يا اتصال برق در يكي از طبقات فوقاني ساختمان بوده است؛ يعني حادثه ايجاد شده در يكي از واحدها در نهايت منجر ميشود به فرو ريختن مجتمع 17 طبقهاي، جان باختن حدود 30 نفر و ضرر مالي حدود 1500 ميليارد تومان.
5- اين روزها بحث وقوع زلزله در تهران نيز دوباره اوج گرفته است. موردي كه با توجه به دوره زماني زلزله در تهران در حال حاضر داراي تاخير حدود 30 ساله است. در حالي كه حدود 70 درصد از جمعيت تهران در مناطق بسيار خطرناك سكني دارند.
اما سوال اصلي اين است: صنعت بيمه كشور چه درسي بايد از حادثه پلاسكو بگيرد تا از تكرار آن جلوگيري کند؟ بهنظر نگارنده صنعت بيمه 2درس اساسي از اين حادثه ميگيرد:
الف)كمك به پيشگيري از حوادث و تقليل خسارتهاي احتمالي: اين مهمترين كمكي است كه شركتهاي بيمه ميتوانند به جامعه کنند. بايد توجه داشت كه اين اقدامات هم به كاهش ميزان خسارات احتمالي كمك میکند و هم زيان شركتهاي بيمه را كاهش خواهد داد. در اين زمينه پيشنهادهایی بهشرح زير ارائه میشود:
1- بيمه مركزي جمهوری اسلامی ایران شركتهاي بيمه را مكلف کند در ازاي فروش بيمهنامه به مشتري، توجيه ايمني مربوط به آن بيمهنامه را نيز به بيمهگذار ارائه کند. براي مثال اگر بيمهنامه آتشسوزي فروخته ميشود، توصيههاي پيشگيرانه و آمادگي مقدماتي مبارزه با حريق احتمالي را نيز ارائه دهد.
2- شركتهاي بيمه ميتوانند به تجهيز محل فعاليت بيمهگذار به وسايل ايمني و كمكهاي اوليه كمك کنند. مثلا در ازاي فروش بيمهنامه آتشسوزي برای تهيه كپسولهاي آتشنشاني به بيمهگذار مشاوره ارائه کنند. اين نكته از آنجايي اهميت دارد كه بسياري از خسارات به وقوع پيوسته، ناشي از حوادث كوچك است كه به سادگي قابل پيشگيري هستند. بنابراین فرهنگ و تفكر پيشگيرانه را در بين بيمهگذاران تشريح ميکند.
3- بيمه مركزي جمهوری اسلامی ایران بهعنوان متولي امور بيمه كشور ميتواند با وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم، تحقيقات فناوري به همراه ساير سازمانهاي مربوطه به آموزش نكات ايمني در كتابهاي درسي دانشآموزان و دانشجويان اقدام کنند بهطوريكه فرزندان ما از خردسالي با اين مفاهيم آشنا بوده و در طول دوران تحصيل خود با تكرار اين مفاهيم بر انجام آن مسلط باشند.اين آموزشها ميتواند شامل آموزش پيشگيري از حريق، شناخت انواع حريق، اطفای حريق، پناهگيري در زمان زلزله و سيل، آموزش كمكهاي اوليه و... باشد.
4- بيمه مركزي جمهوری اسلامی ایران با برقراري تعامل سازنده با سازمانهاي همكار نظير راهنمايي و رانندگي، آتشنشاني، اورژانس كشور و... كه هر كدام در زمان وقوع حوادث وظيفه ويژهاي را بر عهده دارند، با ايجاد هماهنگي لازم زمينه را برای طي کردن دورههاي آموزشي فراهم و به كاهش ميزان آسيب و تلفات كمك شاياني کند.
5- كار ديگري كه بيمه مركزي جمهوری اسلامی ایران با كمك وزارت راه و شهرسازي ميتواند انجام دهد تهيه قوانين مربوط به مقاومسازي ساختمانها، انبارها، كارخانهها و... به همراه تهيه دستورالعمل برای اجرايي کردن آنها است.
6- تنها بين سالهاي 2016-2010 حدود 50 آتشسوزي بسيار وسيع در سراسر جهان رخ داده كه منجر به كشته شدن بيش از 2 هزار نفر شده است. بيمه مركزي جمهوری اسلامی ایران ميتواند شركتهاي بيمه درگير در اين حوادث را كه تجربه گرانبهايي دارند شناسايي کرده و با امضای تفاهمنامه با آنها، به برگزاري دورههاي آموزشي و انتقال تجربه مديريت اين بحرانها بپردازد.
ب) اعتمادسازي: بار ديگر نگاهي به آمار ابتداي اين مقاله بيندازيد. ميزان سرمايه بيمه شده ازسوی واحدهاي تجاري پلاسكو نشاندهنده يك مورد بسيار مهم است: عدم اعتماد به صنعت بيمه! يكي از شركتهاي بيمه كشور بلافاصله پس از حادثه پلاسكو دست به كار شد و با درك خلأ اعتماد، اقدام به پرداخت خسارت سريع و به موقع کرد و اين كار نيز با خريد بيمهنامههاي بيشتر مورد استقبال اذهان عمومي قرار گرفت. بهنظر ميرسد بيمه مركزي جمهوری اسلامی ایران و شركتهاي بيمهگر بايد فكر اساسي در اين مورد داشته باشند. تعدادي از پيشنهادها در اين زمينه به شرح زير است:
1- يكي از راههاي اعتمادسازي بين آحاد جامعه و شركتهاي بيمه ميتواند پرداخت سريع و به موقع عليالحساب خسارت، به ويژه براي خسارتهاي سنگين باشد. اين مهم ميتواند به هرچه زودتر سرپا شدن شركتهاي توليدي و خدماتي كمك شاياني کند. با اصلاح شرايط عمومي بيمهنامهها ميتوان اين امر را قطعي کرد.
2- مورد ديگر شفافسازي هرچه بيشتر روند پرداخت خسارت و اطلاع بيمهگذاران از آن است. اين همواره از گلههاي مشتريان شركتهاي بيمه بوده است كه يا از تاخير در پرداخت خسارت خود شكايت داشتهاند يا ميزان خسارت پرداختي را كمتر از ميزان خسارت واقعي حادث شده دانستهاند. در اين زمينه ميتوان با واگذاري ارزيابي خسارت به ارزيابان مستقل خسارت بيمهاي اعتمادسازي را تقويت کرد.
3- راه ديگر اعتمادسازي، افزايش كيفي شبكه فروش شركتهاي بيمه به جاي افزايش كمي آنها است. در حال حاضر بسياري از نمايندگيهاي بيمه دانش فني و اطلاعات كاملي در خصوص بيمهنامهها ندارند و اين سبب ميشود هنگام فروش، اطلاعات بهصورت ناقص به بيمهگذاران منتقل شود كه اين مهم خود سبب ايجاد نارضايتي در بين مشتريان در هنگام وقوع حادثه خواهد شد. شركتهاي بيمه بايد جنبه كاربردي بودن دورههاي خود را افزايش داده و بهصورت مستمر به سنجش آگاهي نمايندگان خود بپردازند و با رتبهبندي نمايندگان، بيمهگذاران را از توانایيها و تجربيات آنها مطلع سازند.