آلن گرينسپن بدون ترديد در ميان مقامات اقتصادي ايالات متحده شناخته شدهترين چهره است. اقتدار و كارداني اين اقتصاددان سبب شد تا بيش از 18 سال بر مهمترين نهاد اقتصادي ايالات متحده رياست كند. حضور در چنين جايگاهي و كار كردن با روساي جمهوري دموكرات و جمهوريخواه قطعا نيازمند نبوغ و درايت ويژهاي است. كارنامه آلن گرينسپن نشانگر آن است كه او درايت و كارداني را داشته است.
حضور 18 ساله در فدرال رزرو (بانك مركزي آمريكا)
آلن گرينسپن را به گنجينهاي از خاطرات تبديل كرده است كه خواندن آنها ميتواند در جاي خود جالب توجه باشد. به تازگي آلن گرينسپن كتاب خاطرات خود را منتشر كرده است. در اين كتاب كه 17 سپتامبر گذشته به بازار عرضه شد آلن گرينسپن خاطرات خود را روي دو محور زندگي شخصي و زندگي به عنوان يك مقام دولتي و چهره اجرايي اقتصاد به رشته تحرير در آورده است. طبيعي است كه بخش اول جذابيت بخش دوم را نداشته باشد. كتاب خاطرات آلن گرينسپن با عنوان كامل «عصر تلاطم: زندگي در دنياي جديد» به رشته تحرير درآمد است. در اين كتاب گرينسپن خاطراتش را در كنار ديگر ديدگاههاي شخصي نقل ميكند. به عنوان نمونه در بسياري موارد او خاطرهاي را نقل ميكند و سپس در برابر آن موضع گرفته و يا از آن حمايت ميكند. به همين دليل كتاب عصر تلاطم كتابي داراي موضع است و چندان بي طرفانه نگاشته نشده است. خود گرينسپن در مورد كتابش به آسوشيتدپرس گفته است: اين خاطرات صرفا روزنگاريهاي من نيستند بلكه آن چيزي است كه همراه اتفاقات از ذهن من ميگذشت است. اين كتاب از روي يادداشتهاي همان سالها تهيه شده است و به همين دليل دقيقا حس و مواضع آن زمان من را بازتاب ميدهد.
در زماني كه در ماه ژوئن نويد انتشار اين كتاب داده شد بسياري از علاقهمندان مسائل سياسي و اقتصادي مشتاقانه انتظار آن را ميكشيدند چرا كه منتظر بودند گرينسپن افشاگريهايي را در مورد حوادث سياسي و اتفاقات پشت پرده انجام دهد.
ميتوان گفت كه جز چند مورد محدود گرينسپن اينگونه افراد را نااميد كرده است. او در كتاب عصر تلاطم بيشتر به حقايقي اشاره كرده است كه مدام در روزنامههاي زمان خود تكرار ميشدند اما هيچ كس علل حوادث را در آنها جستوجو نميكرد. چشمان تيز بين آلن گرينسپن اين نشانهها را ديده و از آنها براي نتيجهگيريها استفاده كرده است. به عبارت بهتر ميتوان گفت آلن گرينسپن در عصر تلاطم افشاگري خاصي نكرده است بلكه به نكاتي اشاره ميكند كه اهل فكر ميتوانند برداشتهايي افشاگرانه از آنها داشته باشند. خودش در مورد اين مساله گفته است: «من قصد حمله يا مبارزه ندارم. هدف من از انتشار اين كتاب اين است كه نشان دهم ما در اين سالها با چه چيزهايي روبهرو بوديم و چه مشكلاتي داشتيم».
آلن گرينسپن در عصر تلاطم تصويري از دوران زمامداري ريچارد نيكسون، رونالد ريگان، جورج بوش پدر، بيل كلينتون و جورج بوش پسر ارائه ميدهد. او اين پنج دوران را به لحاظ اتفاقاتي كه دارند برجستهتر از ديگر روساي جمهوري معاصر ايالات متحده ميداند.
حمله به عراق شايد كليديترين بخش كتاب آلن گرينسپن باشد. او كه در زمان حمله به عراق در مارس 2003 رياست بانك مركزي ايالات متحده را به عهده داشت نظري مخالف بسياري ديگر از افراد در مورد دلايل حمله به عراق و سرنگون كردن دولت صدام حسين دارد. به اعتقاد آلن گرينسپن نفت، طلاي سياه، اصليترين عامل حمله به عراق بوده است. او ميگويد كه در آن زمان دلايل ديگري نيز در رسانهها و مطبوعات براي حمله به عراق ذكر ميشد كه خطرات حكومت صدام حسين براي اسرائيل و وضعيت حقوق بشر در آنجا از ان جمله هستند. اما حقيقت آن است كه نفت تنها دليل حمله به عراق بود. جنگهاي پي در پي از صدام حسين يك شخصيت تهاجمي ساخته بود. ايالات متحده ميدانست كه صدام در حال بي نياز شدن از سلاحهاي غرب است اما هيچ كس نميدانست كه آنها تا كجا پيش رفتهاند. اطلاعاتي كه ميرسيد نشانگر آن بود كه صدام حسين بار ديگر به خطري براي منابع نفتي خاورميانه تبديل شده است. او يك بار در سال 1991 با حمله به عراق تمايل خود به اين كار را نشان داده بود. ايالات متحده و نيروهاي ائتلاف براي جلوگيري از تسخير منابع نفتي خاورميانه به وسيله حكومت صدام حسين وارد اين جنگ شدند. گرينسپن سپس به اين اشاره ميكند كه او همواره در مورد زمان اين جنگ هشدار داده و هزينههاي آن را بسيار زياد اعلام كرده است.
پير اقتصاد آمريكا در بخش ديگري از كتاب خود به بررسي وضعيت مالي دولتهاي مختلف كه تجربه كار كردن با آنها را داشته است اشاره ميكند. او دولت جورج بوش را از نظر انضباط مالي بدترين دولت معاصر ميداند. او با اشاره به اينكه كنگره در زمان به صدارت رسيدن جورج بوش پسر در دست جمهوريخواهان بود، آن را بهترين فرصت براي دولت جمهوريخواه بوش و بدترين فرصت براي اقتصاد ايالات متحده دانسته است. او در كتاب خود اشاره ميكند: هم سويي دولت و كنگره سبب شد تا بودجههاي دولت يكي پس از ديگري تصويب شود. بودجههايي كه آشكارا با گذشته تفاوت كرده بودند. هزينههاي دولت به عقيده رييس سابق فدرال رزرو به طور محسوسي زياد شده بودند و در اين ميان دولت توجهي به برنامههاي مشاوران و سيگنالهايي كه از اقتصاد و وال استريت ميرسيد نميكرد. به عقيده گرينسپن همين بي انضباطي مالي و پولي دولت جورج بوش بود كه فدرال رزرو را مجبور كرد تا به منظور كنترل فضاي اقتصاد و جلوگيري از بروز تورم به طور پي در پي نرخ بهره را افزايش دهد.
آلن گرينسپن ميگويد: جمهوريخواهان حقشان بود كه در انتخابات سال 2006 كنگره شكست بخورند. آنها چنان وضعيتي را به وجود آوردند كه حتي سررشته امور از دست خودشان نيز خارج شد. به عقيده گرينسپن، بيتوجهي به اصول اقتصادي و ولخرجي دولتها يكي از دلايل تغيير قدرت در ميان افراد و احزاب است و هرچه سازوكارهاي يك اقتصاد بزرگتر و منظمتر باشد، لغزش كمتري از سوي دولتها براي از دست رفتن فرصت ادامه زمامداري لازم است.
گرينسپن پس از اين در بخش ديگري از عصر تلاطم به وضع بازارهاي مالي در 1987 اشاره ميكند. به عقيده گرينسپن، اجراي سياست تعديل از سوي بانك جهاني كه از نيمه دوم دهه 80 شدت گرفت بسيار در ركود 1987 موثر بود.
به عقيده او، اجراي سياستهاي تعديل در سطح وسيع سبب شد كه بازارهاي مصرف تا حد بسيار زيادي نظم خود را از دست بدهند. او در كتاب خود به اين نكته اشاره كرده است كه اگرچه ايالات متحده بزرگترين بازار مصرف جهان است، اما شركتهاي والاستريت تا وقتي كه ارتباط خود را با بازارهاي مصرف جهاني حفظ كردهاند ميتوانند به حيات شاداب خود ادامه دهند.
«آقاي بانك» بحران بازارهاي مالي در سال 1987 را نشانهاي از تغييرات اساسي در اقتصاد جهاني ميدانست.
اتفاقي كه از اوايل نود ميلادي به وقوع پيوست. اقتصادهاي نوظهور پا به عرصه وجود نهادند و كمكم زمينه براي تغيير جريان سرمايهها آماده شد. او دولتمردان و مقامات اقتصادي ايالات متحده كه در آينده روي كار ميآيند را نصيحت ميكند كه مراقب اقتصادهاي نوظهور باشند. آنها بايد با اقتصادهاي نوظهور تعامل داشته باشند و از تقابل با آن خودداري كنند.
شايد نقطه عطف كتاب عصر تلاطم گرينسپن پرداختن به حادثه يازده سپتامبر 2001 باشد. اتفاقي كه او تاثيرگذارترين حادثه تمام دوران خدمت خود ميداند و عقيده دارد كه اگرچه در آن موقع او بيش از 30سال بود كه در جريان تحولات اقتصادي و سياسي در سطوح بالا قرار داشت، اما بيشترين درسهاي زندگي اقتصادي خود را از اين حادثه آموخت.
گرينسپن ميگويد: حادثه تروريستي يازده سپتامبر 2001 همهچيز را تغيير داد. از يكسو اقتصاد با خطر ناامني روبهرو شد. چند خيابان آنسوتر از برجهاي دوقلو والاستريت، نگرانتر از هميشه قرار داشت و ما بايد در اين شرايط اقتصاد را حفاظت كرده و آرامش را باز ميگردانيم. آلن گرينسپن در مراسم رونمايي كتابش گفت: يازده سپتامبر ميتوانست همه برنامههاي ما را برهم بزند به خصوص كه ما به زودي متوجه شديم ايالات متحده به زودي ميخواهد وارد جنگ تازهاي شود كه حدود و زمان آن مشخص نيست. به عقيده آلن گرينسپن، حادثه يازده سپتامبر مقدمه تغييرات گسترده سياسي و اقتصادي در جهان بود كه همچنان دامنه آن ادامه دارد. او اگرچه نظرش را به صراحت بيان نميكند، اما از وراي نوشتههايش مشخص است كه او از مخالفان ورود آمريكا به جنگ عليه تروريسم بوده است و آن را جنگي بدون نتيجه با دورنماي زيانبار اقتصادي ميدانسته است.
در كل ميتوان كتاب آلنگرينسپن را كتابي مورد توجه دولتمردان و انديشمندان و طبقه روشنفكر دانست. از نظرهايي كه عموم مردم در مورد اين كتاب در سايتهاي اينترنتي دادهاند مشخص است كه عصر تلاطم نتوانسته توجه مخاطب عام را به خود جلب كند. عامه مردم زماني كه خاطرات يك دولتمرد را به دست ميگيرند دوست دارند يا از زد و بندهاي پشتپرده سياست آگاه شوند و يا اينكه خاطراتي از زندگي خصوصي آن فرد را بخوانند، چيزهايي كه در كتاب عصر تلاطم به آنها پرداخته نميشود.