با تحول كيفي در منابع انساني همراه شويم

با تحول كيفي در منابع انساني همراه شويم
رويكرد به اشتغال، جنبه هاي متفاوت و بسيار مهمي دارد كه متاسفانه در اين سالها و در اغلب موارد وجه كمّي آن مورد توجه قرار داشته است؛ به طوري كه وقتي صحبت از اين مقوله مي شود عمدتاً از كاهش و يا افزايش بيكاري و درصد آن سخن گفته و به كيفيت كار و اشتغال و تبعات كيفيت، عنايتي مبذول نمي گردد.
رويكرد به اشتغال، جنبه هاي متفاوت و بسيار مهمي دارد كه متاسفانه در اين سالها و در اغلب موارد وجه كمّي آن مورد توجه قرار داشته است؛ به طوري كه وقتي صحبت از اين مقوله مي شود عمدتاً از كاهش و يا افزايش بيكاري و درصد آن سخن گفته و به كيفيت كار و اشتغال و تبعات كيفيت، عنايتي مبذول نمي گردد. طرح اين نكته نافي اهميت كاروكسب درآمد نيست، بلكه مديريت بر ويژگيهاي منابع انساني و تحولاتي كه به صورت متعارف و يا بعضاً غيرمتعارف به كاركنان سازمانها منتسب مي باشد اهميت ويژه داشته و بايد به آنها نيز پرداخته شود. اگر اين ويژگيها و يا مديريت و عمق توجهي كه موضوع نيازمند آن است؛ ناديده انگاشته شود، عوامل بسيار و در خور توجهي همچون بازدهي، بهره وري، انگيزه در منابع انساني به شدت موردسوال قرار خواهندگرفت.
اينكه مسائل ناشي از تحولات اجتماعي و اثرات آن در توليد و كارامدي سازمانها بايد به عنوان مؤلفه اي بسيار مهم شناخته شـــود و به موقع آثار و تبعات آن در مديريت تبيين گردد، بحثي اساسي است كه سعي مي شود در اين گفتار به عنوان موضوعي درخور توجه، موردبحث قرار گيرد.
روشن است كه از مجموعه تحولات اجتماعي، بخش خاصي برگزيده شده كه با دنبال كردن مطلب، اين بخش بيشتر شناخته شده و جايگاه آن مشخص مي گردد. به واقع، اين سوال كه تحول در رشد فكري و دانش و آگاهي اقشار گسترده اي از جامعه چه حاصل و تاثيري در سازمانها به جاي مي گذارند؟ به قدري ژرف و عميق است كه بدون درك و برداشت كافي از آن، ابعاد مسئله را نمي توان حتي فهرست كرد.
در كشور ما و در همين سالهاي اخير به بركت رشد فكري مردم، با افزايش قابل توجه علاقه به كسب علم و دانش و تحصيل مواجه بوده ايم كه اين مهم درخصوص دختران و زنان به صورتي شگرف درجامعه ما رخ داده است.
علي رغم رشد حدود چهار درصدي جمعيت در مقطعي از سالهاي پس از انقلاب و مسائلي كه به طورطبيعي زاييده رشد جمعيت است و نيــــز با وجود نزديك به 10 سال جنگ تحميلي، توجه مردم به دانش اندوزي، مسير توسعه خود را پيمود؛ به طوري كه ما در اين سالها شاهد فعاليت مدارس چند نوبته بوديم و دانشگاهها تقريباً به تمامي شهرهاي ما رونق و گسترش مدنيت بخشيدند. ايجاد دانشگاه آزاد اسلامي، دانشگاههاي غيرانتفاعي و افزايش ظرفيت دانشگاههاي دولتي همگي نشان از اين مي داد كه فرزندان جامعه تشنه حضور در مراكز علمي هستند كه اين روند همچنان ادامه دارد. اينكه آحاد جامعه اعم از زن و مرد و دختر و پسر، چه آينده اي براي خود تصوير مي كنند و براساس چه محاسباتي مسير زندگي و آينده خود را در ادامه تحصيل جستجو مي نمايند، اگرچه بسيار مهم و پيچيده است و مجالي براي پرداختن به آن در اين فرصت اندك نيست؛ با اين حال، عدم پيگيري دليل و علت اين ماجرا چيزي از اهميت آن نمي كاهد و مسئوليت متوليان و مديران در روبرو شدن با شرايط و آينده را نيز كاهش نمي دهد.
آنچه در همين چند سطر و به طور گذرا برشمرده شد، نگاهي اجمالي به يك تحول عميق در جامعه در محدوده زماني كوتاه است. تحولي كه بايد آثار و تبعات آن شناخته شده و در بسياري موارد براي آن راهكارهاي بنيادي ارائه شود. حضـــور ميليونها دانشجو دردانشگاهها و ميليونها فارغ التحصيل جوان و ميانسال خصوصاً در ميان بانوان را، جامعه چگونه بايد هضم كند؟ چرا كه سرعت حركت بسيار بالا بوده و ممكن است بنگاهها، سازمانها و مراكز مختلف و مديراني كه به هرحال نقش اثرگذارتري در ساماندهي اين نيروها دارند همراه با همين شتاب موضوع را لمس نكرده باشند. با نگاهي گذرا به وضعيت اشتغال افراد در سازمانها و آگهي هاي پذيرش نيرو در مطبوعات به خوبي مي توان دريافت كه بسياري از مديران، شرايط به وجود آمده را نوعي ميدان براي بالا بردن قدرت انتخاب خود دانسته و هيچگونه تغييري در ماهيت و شرايط شغلي و روابط كار را لازم نديده اند! درحالي كه به واقع بالارفتن سطح علمي و دانش و فهم مجموعه كاركنان يك دستگاه اگرچه نوعي پيشرفت تلقي مي شود، ليكن نيازمند پشتيباني و مراقبت ويژه نيز مي باشد. مديريت بايد اين وضعيت را فرصت دانسته و با ارتقاء مشاغل، شيوه هاي انجام كار، تنظيم روابط، بالابردن فناوري، تغيير در محصول و خدمات و مواردي از اين دست، هم شرايط راضي كننده براي شاغلان تحول يافته خود فراهم نمايد و هم بهره وري و اثرگذاري سازمان خود را بالا ببرد.
جامعه سنتي ما به سرعت از حيث نيروي كار به جامعه اي مدرن و عمدتاً انديشمند و دانشگر تبديل شده و مي شود و نبايد اين دستاورد صرفاً درحد خبري جذاب در رسانه ها متوقف شود؛ بلكه بايد فكر كرد و متناسب با شرايطي كه با آن روبرو هستيم و اين فرض كه در سالهاي بعد بيشتر مشكلات آن را درخواهيم يافت، سياستهاي اداره اين مجموعه منابع را بنياد نهيم.
در واقع ضرورت دارد همراه با جامعه رشد كنيم و يا لااقل تغيير را متناسب با تغييرات و تحولات ملموس در جامعه اعمال كنيم. به طورقطع كار با منابع انساني پيچيده، اما فايده مند موثر است و البته گريزي هم از آن نيست.
بايد به يادآوريم كه در سالهايي نه چندان دور، بسياري از مشاغل كه امروز تصدي آنها را افرادي تحصيلكرده و دانشگاه رفته برعهده دارند، به وسيله نيروهاي كم سواد و يا حداكثر كساني كه دوره هاي دبيرستان را تجربه كرده بودند هدايت مي شدند. بايد بدانيم كه تعداد بانوان شاغل در بنگاهها و سازمانها و نهادهاي اجتماعي چندان رشد يافته كه دربرخي موارد از جهت كميت بر مـردان شاغل برتري يافته است. اين زنان، كارگران نخ ريس، بافنده و يا افرادي نيستنــــد كه در منزل و در كنار بچه داري و خانه داري نوعي اشتغال براي خود دست و پاكرده باشند. بايد چشمان خود را به روي واقعيت هاي جامعــه و تحولات آن بازكنيم و ببينيم كه زنان، بخش و سهم بيشتر صندلي هاي دانشگاه را تصاحب كرده اند و دختران روستا از راههاي دور براي حضوري فعال و موثر در جامعه راهي دانشگاه مي شوند و به انتظار ايفاي نقش درخور خود هستند.
حضور گسترده زنان در عرصه اشتغال را بايد جدي بگيريم و تمامي ابعاد آن را تحليل نماييم. اين روند فزاينده نبايد به عنوان يك موقعيت مقطعي ديده شود، بلكه تغييري اساسي است كه سرعت آن بسيار فراتر از سرعتي است كه در تغييرمشاغل مردان در يكصد سال اخير ايجاد شده است. اين شتاب عمده خصوصاً با سرعت رشد علمي بانوان چنان مهم است كه هشدار به مديران و مسئولان را در آماده كردن بستر مناسب، الزامي مي نمايد.
بدون ترديد وقتي ساختارهاي جامعـه آماده تحولات سريع نيست، فقط امكانات موجود تعيين كننده و پاسخگو براي شرايط جديد مي شود و بدين ترتيب است كه ما در وهله اول شاهد ايجاد شرايط كيفي بيشتر و مشكل تر براي مشاغل موجود و تغيير نيافته مي شويم. اين حركت در ذات خود جاي ايراد ندارد، ولي اگر سازمانها با منابع انساني متفاوت مواجه هستند كه دانش آموخته و با فكر است و اين را نيز مي دانند كه نسلهاي بعدي با شتاب بيشتري همين مسير را خواهند پيمود، احساس ضرورت تغيير در بسياري جهات را بايد پذيرا گردند. اين وضعيت نيازمند مديريت كارامد و دورنگر، سيستم هاي موثر و پاسخگو و نرم افزارها و روشهاي مناسب خود مي باشد. مديران بايد به تدريج خود را مواجه با سازمانهاي دانشگر ببينند و اين سازمانها نه نهادها و مراكز علمي و فرهنگي، بلكه عمدتاً موسسات متعارفي هستند كه حضور افرادي متفاوت در آنها چه زن و چه مرد شرايط را دچار تغيير ساخته است.
علاوه بر اين حضور زنان و مسائل ناگزيـر جنسيتي و خاص آنها و نيز نقشها و تحولاتي كه در چرخه عمر كاري اين مجموعه ايجاد مي شود و در نهايت سازگاري ضروري ميان نقش آنها به عنوان نيروي كار و مديران خانه، مسائلي را بر مراكز و بنگاهها و سازمانها تحميل مي كند كه براي بسياري از آنها فكر نشده و اگر هم شده عمدتاً قالبي و به دور از ژرف نگري بوده است. درهمين مورد خاص بايد بدانيم و منتظر باشيم كه صدها هزار و يا بيشتر از زنان تحصيل كرده در دستگاههاي مختلف بجز آموزش و پرورش و مراكز درماني - كه به صورت سنتي جايگاه شغلي بانوان شناختــه مي شد - حضور يافته و خواهند يافت. بهتر است به اين مجموعه انديشمند و عمدتاً دانشگر به عنوان يك فرصت نگريست و ابعاد شكننده اي را كه خواه ناخواه سازمانها را تحت تاثير قرار مي دهند، به حداقل كاهش داد.
شايد بسياري از قواعد و ضوابط حاكم بر اشتغال، نيازمند بازنگري و تطبيق با وضع موجود و آينده نزديك است. خوب است تجربه ديگر كشورها را بيشتر موردمداقه قرار دهيم و درنهايت روابط كار را با ديدي واقع بينانه و با نگاهي عميق و نه سنتي و تكراري موردتوجه مجدد قرار دهيم.
منبع خبر: ماهنامه تدبیر
  ۱۸ مرداد ۱۳۸۸ ساعت ۷:۲۹:۳ قبل از ظهر
شما اولین نفری باشید که نظر میدهد

 همین حالا نظر خود را ثبت کنید:

نتایج یافت شده: 0 مورد