حتی بارها و بارها هشدارهایی از کارشناسان درباره بیمههای عمر و برنامهریزی برای آینده بهتر با این بیمهها به گوشمان خورده؛ اگر آتیهای میخواهید که با رفاه و توسعه پایدار همخوانی داشته باشد باید از بیمههای عمر استفاده کنید. با اینهمه، انگار این شاخه از بیمه هنوز هم در بین مردم، آنطور که باید جا نیفتاده و خبرها از ضریب نفوذ پایینتر این بیمه در ایران در مقایسه با کشورهای توسعهیافته، حکایت میکنند؛ در این کشورها،بیمه عمرکاملا بدیهی و مسلم بوده و مردم میتوانند با آیندهنگری در دوران جوانی، به فکر روزهای غیرقابل پیشبینی آینده باشند. برای آنها خیلی بهتر جا افتاده که تا دیر نشده باید بخشی از درآمد دوران جوانی را باید برای خرید اینگونه بیمهها اختصاص داد و برای خرید آسایش در آن روزها، پول خرج کرد. این درحالی است که در ایران، ضریب نفوذ بیمه، فاصلهای 6 درصدی را با میانگینهای جهانی دارد و بسیاری از مردم با بیاعتمادی درباره شرکتهای بیمه حرف میزنند.
نگاه مردم به بیمهها، آنقدری منفی است که شاید تا اجباری در کار نباشد، بهسمت خرید اینگونه بیمهها نخواهند رفت. بسیاری از مردم در نظراتی که درباره اعتمادشان به بیمههای عمر دادهاند، از اینکه پول دادن به بیمه در ایران، اشتباهی بزرگ است، حکایت کرده و نوشتهاند، «به بیمهها نباید اعتماد کرد چون درست سر بزنگاه، پشت آدم را خالی میکنند. حتی اگر بیمه شخص ثالث هم اجباری نبود، حالا هیچیک از مردم از آن استفاده نمیکردند و بازار این بیمه هم مثل دیگر بیمهها، درگیر رکود و بیتحرکی بود.» در مقابل این گروه، برخی دیگر نوشتهاند، «اینکه نباید به بیمهها اعتماد کرد را اصلا قبول ندارم چون اگر بیمه شخص ثالث نبود، بسیاری از مردم حالا در گوشه زندانها داشتند آبخنک میخوردند.» برخی از مردم هم از بیاعتمادی خود به بیمههایی مثل بیمه عمر نوشته و از اینکه چگونه میتوانند به قول شرکتهای بیمه که در سالهای آینده، باید عملی شود، اعتماد کنند، گلایه کردهاند، «با چنین اوضاع اقتصادیای که حتی نمیتوان از چگونگی روند کاری بانکها در سال آینده حرف زد، چطور میتوان تضمین کرد پولی که حالا میدهیم تا 20 یا 30 سال آینده، به ما بازگشت داده خواهد شد و هزینههای زندگیمان را پوشش خواهد داد؟» یکی از کاربران هم با اشاره به نگرانیهای خود درباره آینده بیمهها در ایران، زیر خبر اعتماد به بیمه عمر، نوشته، «من و خانوادهام حدود دو سالی است که تحت پوشش بیمه عمر هستیم ولی اگر راستش را بخواهید، من از عاقبت این بیمه میترسم چون باید 15 سال پول پرداخت کنم و نوبت به بیمه که برسد، مطمئنم که میگوید، پول نداریم، ورشکسته شدیم و امروز برو و فردا بیا.» این کاربر در ادامه گفته، «اگر میشد که مردم را مطمئن کرد که بعد از 15سال از این حرفها خبری نخواهد بود، بسیاری از مردم حتما برای خرید بیمه عمر اقدام خواهند کرد.» او در ادامه نوشته، «حتی حالا بعد از دو سال هم یکسری مسائل است که در موقع بستن قرارداد گفته بودند ولی عملی نکردهاند؛ یکسری مسائل خیلی ریزی که بهتر است بگویم شرکتها دبه کردهاند.» به نوشته یکی دیگر از کاربران، «اعتماد به شرکتهای بیمه از همه مهمتر است و اول باید این مشکل از سوی شرکتها حل شود. وقتی قرار است تا سالها، حق بیمه پرداخت کنیم و بعدش هم چیزی عایدمان نشود، اینگونه تبلیغات و شعارهای شرکتها بیفایده بوده و باید با آنها برخورد کرد.» یکی دیگر از کاربران هم گفته، «من دو سالی است که بیمه عمر خریده و تا بهحال حدود 700 هزار تومان، پرداخت کردهام.
با خرید آن به من حتی گفتند که بعد از حدود سه ماه میتوانید وام هم بگیرید اما خبری نبود؛ با چنین اتفاقی که بعد از دو سال افتاده، چطور میخواهند به وعدهای که قرار است بعد از 20 سال محقق شود، اعتماد کنیم.» یکی هم گفته، «به نظر من، تا وقتی اولین کسی که حق بیمه عمرش را گرفته را ندیدهاید به هیچکدام از تبلیغات شرکتها برای بیمههای عمر اعتماد نکنید.» یکی هم نوشته، «وقتی هیچکس سر در نمیآورد که حق بیمه را چطور محاسبه میکنند، چه انتظاری از ما دارند که به آنها اعتماد کرده و پول بابت بیمه عمر بدهیم؟» یکی از کاربران هم درباره تجربه ناموفقی که از اعتماد به شرکتهای بیمه داشته، حکایت کرده و نوشته، «من برای بیمه شخص ثالثی که 6 سال حق بیمه داده بودم، پشیمان شدهام بعد انتظار دارید که تا 20 سال حق بیمه بدهم؟ و به شرکتها اعتماد کنم؟» یکی دیگر هم از اینکه باید فرهنگ استفاده از بیمه در کشور جا بیفتد، نوشته، «بهجای همه این تبلیغات، از همین الان شروع به تبلیغ کنید؛ اول فرهنگسازی کنید که مردم بدانند کجاها از این بیمهها بهتر میتوان استفاده کرد. همیشه اینطور بوده که اول، چیزی را تبلیغ میکنید بعد یادتان میافتد که باید آن را اول آموزش میدادید.» بیاعتمادی به شرکتهای بیمه تا جایی پیش رفته که بسیاری از مردم ترجیح میدهند که پول خود را به جای اینگونه اعتمادها، صرف کارهای واجبتری کرده و چندان به آینده خود و خانواده خودشان فکر نکنند.
بسیاری از کاربران با اشاره به حقوقهای پایین و هزینههای ضروریتر زندگی اینطور نوشتهاند، «مگر چقدر حقوق میگیریم که اینهمه حق بیمه بدهیم؟ تازه از کجا معلوم اصل پولمان را بعد از ۱۰ سال به ما برگردانند، چه برسد به سودش.» یکی هم گفته، «من اصلا به این شرکتهای بیمه پول نمیدهم. وقت گرفتن پول، همهجور قولی میدهند اما وقتی بخواهند که حق بیمه را پس بدهند با هزار اما و اگر، هزینهها را نمیدهند.» برخی دیگر از کاربران هم به تعداد زیاد شرکتهای بیمه اشاره کرده و نوشتهاند، «روزی ۱۰ تا از این بازاریابهای بیمه عمر به خانه ما زنگ میزنند؛ هرکدام هم یک چیز میگویند. اصلا معلوم نیست کدامیک از آنها واقعی هستند و باید به آنها اعتماد کرد.»
آنطور که از نظرات مردمی برمیآید، بسیاری از آنها از اینکه اعتمادی به شرکتهای بیمه ندارند، گلایه دارند. شاید اگر شرکتهای بیمه، خوشقولی خود را به آنها ثابت کنند، بازار بیمههایی مثل بیمه عمر در ایران هم مثل دیگر کشورهای توسعهیافته رونق بگیرد.