بهره گيري از آموزه هاي دراكر

بهره گيري از آموزه هاي دراكر
درگذشت پيتر دراكر بهانه اي شده است تا آنها كه با «علم مديريت» و «مديريت كسب و كار» سر و كار دارند به مرور آثارش بپردازند و انديشه هايش را بررسي و احيانا نقد كنند، هر چند كه كمتر كسي به خود جرأت مي دهد كه آموزه‌هاي كسي را به چالش بكشد كه عنوان " پدر مديريت نوين" را از آن خود كرده است.
درگذشت پيتر دراكر بهانه اي شده است تا آنها كه با «علم مديريت» و «مديريت كسب و كار» سر و كار دارند به مرور آثارش بپردازند و انديشه هايش را بررسي و احيانا نقد كنند، هر چند كه كمتر كسي به خود جرأت مي دهد كه آموزه‌هاي كسي را به چالش بكشد كه عنوان " پدر مديريت نوين" را از آن خود كرده است. اين نوشته شايد از حيث بهانه مشابهتي با سايرين داشته باشد اما بر سر تبيين انديشه هاي دراكر نيست بلكه به دنبال ترسيم شرايطي است كه دراكر و امثال او فرصت توسعه و ظهور مي يابند.
مهم ترين خدمت دراكر«شناساندن مديريت به عنوان يك حرفه قابل احترام و اعتنا» بود. او به مديران و دانشجويان علم مديريت مي آموخت كه سازمانها چگونه مــوفق مي شوند و چگونه شكست مي خورند. انديشه هاي او حاصل تعامل با رهبران كسب و كار و مديران شركتهاي بزرگ در سراسر دنيا و حتي بخش غير انتفاعي بود. او زماني كه از چالشهاي قرن آتي سخن مي گفت پيشگويي نمي كرد بلكه با مدل سازي و مفهوم سازي از آنچه در واقعيت شركتهاي تجـــاري و در عرصه اقتصاد و اجتماع مي گذشت به ترسيم وضعيت سازمانها مي پرداخت
دراكر مديريت را يك تمرين (practice) مي دانست از آن جهت كه نتايج آن تئوري نيست بلكه واقعياتي است كه رخ مي دهد. از ديدگاه او علم مديريت به مديران كمك مي كند تا با ابزار هاي مناسب به نتايج مطلوب دست يابند اما به‌كارگيري اين ابزارها علم نيست بلكه تمرين است. اين ديدگاه است كه از او نه يك تئوريسين بلكه يك كارگزار (practitioner) مي سازد. او در عرصه رسانه ها به عنوان روزنامه نگار و نويسنده كتاب و مقاله، در عرصه دانشگاه به عنوان معلم و پژوهشگر ، و در عرصه صنعت و بنگاههاي تجاري به عنوان مشاور فعاليت مي كرد . همه نوشته هاي او در حيطه مديريت عملي و كاربردي است. به عبارت بهتر او در واقعيتي ريشه دارد كه در بنگاههاي تجاري زمان خودش جاري بوده است . او اين فرصت را يافته است كه در شركتهايي كه در شرايط رقابتي سخت و دشوار ، شكست يا پيروزي راتجربه مي كرده اند حضور داشته و تجارب دست اول را پشتوانه نظرات و ايده هاي خود كند.
در شرايط رقابت بنگاههاي تجاري پيشرو به تجارب نو و ابتكاراتي در مديريت و اداره سازمانهاي خود دست مي‌زنند تا رقباي خود را از ميدان به در كنند و تمام مفاهيم رايج در جامعه مديريتي دنيا نظير «انواع ساختارهاي سازماني»، «سازمان ناب» ،« برون سپاري» و «توليد به هنگام» و نظاير آن حاصل ابتكارات مديران در عرصه رقابت است كه توسط پــژوهشگران مشاوران و استاداني نظير دراكر غني تر شده و به صورت مدل هاي كاربردي ارائه شده اند. پس مي توان گفت كه افرادي نظير دراكر ضمن اينكه تاثير بسزايي در توسعه بنگاهها و جامعه كسب و كار داشته اند محصول آن نيز تلقي مي شوند.
در ايران نيز بنگاههاي تجاري با تاخيري قابل توجه در حال تجربه كردن رقابت هستند و شايد بتوان گفت كه همه آنچه را كه كشورهاي پيشرفته در زماني نسبتا طولاني تجربه كرده اند به يكباره تجربه مي كنند. آنها در اين عرصه با مشكلات فراوان مواجه هستند. مشكلات مربوط به كيفيت ، هزينه ، نيروي انساني، و در يك كلام رقابت آنهم با رقباي قوي جهاني .مشكلاتي كه با پيوستن به سازمان تجارت جهاني افزايش خواهند يافت. روي آوردن شركتهاي ايراني به ابزارهاي مديريتي نظير مدل هاي تعالي سازماني مانند MQFE مهندسي مجدد فرآيندها ، برنامه هاي كاهش هزينه، برون سپاري و ... همه نشانگر آن است كه اين بنگاهها به ضرورت افزايش توان رقابت پذيري آگاهي پيدا كرده اند. آنها از مشاوران و پژوهشگران و بعضا استادان دانشگاهي انتظار دارند كه با به كارگيري اين ابزار ها مشكلات رقابت را حل كنند و زماني كه نتيجه دلخواه خــود را به دست نمي آورند يا حكم به بي كفايتي طرف مقابل مي دهند و يا بي اثري و "علمي نبودن" و "كاربردي نبودن" مدل ها و ابزارهاي مورد استفاده را به نقــــد مي كشند. در يك دور تسلسلي ميزان روي آوردن بنگاهها به مشاوران و پژوهشگران كاهش مي يابد و آنها فرصت حضور در بنگاهها ، كمك به آنها و افزايش توان خود را پيدا نمي كنند.آمار حجم فعاليتهاي مشاوره اي در كشور (كمتر از 100 ميليون دلاردر سال)گواه اين مسئله است. اگر به تجربه دراكر و صاحبنظراني نظير او نگاه كنيم آيا مسيـــري بر عكس را نمي پيماييم؟ دعوت از مشاوران براي به كارگيري ابزار ها و استفاده از تجربه ديگران بسيار مفيد است و لازم ولي كافي نيست. بايد توجه كرد كه تمام رقبا اين ابزار ها را به كار گرفته اند و براي جلو زدن از آنها اين ابزار ها كفايت نمي كنند . لازمه موثرتر كردن رقابت، به كارگيري ابتكارات نوين مديريتي در سطح بنگاههاست . بايستي به پژوهشگران و مشاوران فرصت داد تا ضمن حضور در بنگاهها به تسهيل طرح و اجراي اين ابتكارات كمك كرده و در پايان مدلي كاربردي از آنها بسازند و توسعه دهند . اين پژوهشگران و مشاوران مي توانند از طريق اين حضور و به كارگيري آنچه كه در دانشگاه يا ساير بنگاهها تجربه كرده اند ضمن كمك به پيدا كردن راههاي نوين رقابت ، دانش و تجربه خود را نيز افزايش و مفاهيم جديد را توسعه دهند و اين بار در دور ديگري قوي تر به كمك بنگاههاي صنعتي و تجاري بيايند. به ياد داشته باشيم كه در عرصه كسب و كار آمريكا، فقط دراكر فعاليت نمي كرده است-از ميان هزاران نفر پژوهشگر و نويسنده يك نفر نامي در حد دراكر پيدا كرده است.
نظام كسب و كار كشور اگر به دنبال كار آمدي و تعالي است بايد به عنصر موثر و عامل تغيير «پژوهش و مشاوره» توجه كند، براي توسعه آن سرمايه گذاري كند و به جاي طلب كردن بازده و دستاورد هاي كوتاه مدت به دنبال نظامي باشد كه در بلند مدت موجب ارتقاي توان توليد دانش و مدل سازي و در نهايت توان رقابت پذيري بنگاهها شود. از اين رهگذر هم كسب و كار و هم «پژوهش و مشاوره» تقويت خواهند شد و هم شايد اين فرايند محصولي نظير دراكر به وجود آورد ولي دراكري از نوع ايراني آن.
منبع خبر: ماهنامه تدبیر
  ۲۵ مرداد ۱۳۸۸ ساعت ۶:۲۶:۴۷ قبل از ظهر
نظرات (1)

دریاباری  ۸ آبان ۱۳۸۹ ساعت ۲:۹:۵۱ بعد از ظهر

همه جا میشه پیداش کرد مدلی که تمام دنیا لااقل 3 بار دیدنش ساده هست ولی زیاد با این مدل ها حال نمیکنم ببخشیدااااااااااااا

 همین حالا نظر خود را ثبت کنید:

نتایج یافت شده: 0 مورد