شاخص کل بورس تهران در اولین جلسه معاملاتی هفته کار خود را با رشد ۱۷۵۷ واحدی آغاز کرد، اما نهایتا با افت ۲۰۸ واحدی به کار خود پایان داد. روایتهای متعددی در رابطه با نوسان محدود شاخص کل بورس وجود دارد؛ روایتهایی که میتوانند در نقش مکمل یا تقویتکننده یکدیگر ظاهر شده باشند. برای تشخیص ادامه روند بورس تهران تفکیک این روایتها و رصد آن در محافل بورسی حائز اهمیت است. اصلیترین عوامل اثرگذار بر معاملات روز شنبه را میتوان در تحرکات بازار ارز، نزدیک شدن به مرز روانی و البته هیجانات ناشی از اصلاح قیمت بنزین جستوجو کرد. برخی از این عوامل بهصورت مستقیم و برخی دیگر با واسطه بازار سهام را تحتالشعاع قرار میدهد. در این میان تغییر ناگهانی قیمت بنزین، همزمان با فضای عمومی کشور بورس تهران را در یک موقعیت هیجانی قرار داد. جدا از اثرات تغییر قیمت بنزین بر اقتصاد کشور، بازیگران سهام در تلاش برای درک اثرات بورسی سیاستگذاری جدید هستند و در این راه برخی فعالان بازار مشخصا با خطای محاسباتی مواجه شدند.
تغییر صفر بورس در هیجان بنزینی
بورس و بنزین چگونه پیوند میخورند؟
روز شنبه بازار سهام شاهد تکرار یک خطای اساسی در مفروضات معاملهگران بود. تعدادی از نمادهای پالایشی از زمان پیشگشایش در محدوده صف خرید قرار گرفتند و معاملات اولیه آنها در سقف مجاز قیمتی انجام شد. برخی روایتهای موجود، اولین نتیجه افزایش قیمت بنزین را رشد سودآوری شرکتهای پالایشی عنوان میکردند. این درحالی است که در این میان با اصلاح قیمت بنزین، درآمدهای دولت با تغییر همراه میشود و تفاوتی در صورتهای مالی پالایشگاههای بورسی رخ نمیدهد. سه شرکت پالایش نفت تهران، شیراز و لاوان در این رابطه اطلاعیههایی روانه کدال کردند و بر عدم تغییر سودآوری این شرکتها با تغییر نرخ مصوب بنزین تاکید کردند. روز گذشته نیز بسیاری از تحلیلگران بر لزوم توجه به این موضوع تاکید کردند. با این حال بهنظر میرسد این مساله از دیدگاه برخی فعالان بازار مغفول ماند. پیش از این نرخ خرید فرآوردههای نفتی از پالایشگاهها بر مبنای قیمت فوب این محصولات و با لحاظ نرخ نیمایی دلار محاسبه میشده و با تغییر قیمت بنزین داخلی، هیچکدام از این دو متغیر دچار تغییر نشده است. این نکته میتواند برای تشریح دقیقتر موضوع مفید باشد که شرکت ملی پالایش و پخش در نیمه نخست سالجاری هر لیتر بنزین را بهطور متوسط، در حدود ۴۴۵۰ تومان از پالایشگاههای بورسی خریداری کرده است و حد فاصل این نرخ با قیمت بنزین در جایگاههای سوختگیری عملا قسمتی از یارانه دولتی سوخت را مشخص میکند.
با این وجود بازیگران حقوقی از این اشتباه محاسباتی و سادهانگارانه حداکثر استفاده را بردند. در نماد «شتران» و در کمتر از یک دقیقه حجم ۱۶ میلیونی صف خرید این نماد عرضه شد؛ بعد از گذشت ۱۵ دقیقه از دادوستدها نیز شفافسازی پالایش نفت تهران روی کدال نشست. به این ترتیب اگر چه «شتران» تا انتهای معاملات در محدوده مثبت قرار داشت رفتهرفته از دامنه صعود قیمت سهم کاسته شد. این روند در رابطه با دیگر نمادهای پالایشی نیز بهصورت مشابهی پیش رفت. تا آنجا که اثرگذارترین نمادها بر شاخص کل بورس در روز گذشته ۳ نماد پالایشی بودند.
اتمام سوخت صعود قیمت سهام خودروسازان؟
از جمله گروههای دیگری که برخی روایتها روند قیمتی آنها را به افزایش قیمت بنزین گره میزد باید به نمادهای خودرویی اشاره کرد. هر چهار خودروساز بزرگ بورسی روز گذشته تا کف مجاز قیمتی عقبنشینی کردند و صفهای فروش در برخی نمادها همچون «خودرو» را میتوان پرحجم توصیف کرد. برخی برداشتهای منتشر شده در فضاهای بورسی رشد قیمت بنزین را عاملی برای کاهش فروش خودرو در آینده عنوان کردهاند و از این رو انتظار دارند درآمد خودروسازان در ادامه شاهد افت محسوس باشد. این مفروضات در واقع به این تعریف مربوط است که بنزین و خودرو بهعنوان دو کالای مکمل در روند تقاضای یکدیگر اثرگذار خواهند بود؛ به این ترتیب که افزایش قیمت هر کدام تقاضا برای دیگری را کاهش میدهد. با این حال مساله آنجاست که احتمالا نمیتوان بازار خودرو را در مقطع فعلی درحال تعادل ارزیابی کرد. به این معنی که این بازار هماکنون با معضل قابلتوجه عرضه مواجه است؛ طی یکسال و نیم اخیر بهرغم تمام انتقادات وارده به خودروسازان، از کیفیت محصولات گرفته تا عدم تحویل به موقع خودرو، افزایش نسبی قیمتها و... تقاضا برای این محصولات همچنان بر عرضه برتری کامل داشته و پیشفروش محصولات این شرکتها همواره با استقبال قابلتوجه همراه بوده است. بنابراین نمیتوان بازار خودرو را چندان متعادل تعریف کرد و بر مبنای آن تعادل جدید را با کاهش تقاضای خودرو پیشبینی کرد.
در عین حال چند نکته دیگر را در رابطه با خودروسازان باید درنظر داشت. خودروسازان در نیمه نخست سال و بهخصوص در تابستان زیانهای سنگینی را به ثبت رساندند. تغییر تیمهای مدیریتی و سیاستگذاریهای جدید بر این مساله متمرکز بوده که عرضه خودرو در بازار را بیشتر کند و چندان به سودآوری این مجموعهها نپرداخته است. در این شرایط فروش هر چه بیشتر محصولات خودروسازان لزوما به معنای کاستن از زیان آنها نبوده و احتمالا آنها را بیش از پیش متحمل ضرر میکند. دستکم صورتهای مالی دو خودروساز بزرگ کشور نشان از آن دارد که هزینههای متغیر تولید بر نرخهای فروش غلبه دارد و در این صورت فروش هر چه بیشتر محصول، با حفظ سبد فعلی و نرخهای موجود، زیانسازی بیشتر آنها را در پی خواهد داشت.دو مورد فوق نشان میدهد ارتباط صف فروش نمادهای خودرویی با گرانشدن قیمت کالای مکمل چندان قابل توجیه به نظر نمیرسد و در صورتی که فروشندگان سهام خودرویی با چنین استدلالی در جبهه عرضه حضور پیدا کردهاند لازم است تا مفروضات خود را بار دیگر مورد تحلیل قرار دهند.با این وجود در رابطه با عرضه سنگین در نمادهای خودرویی، روایت دیگری نیز موجود است. سهام خودروسازان پیش از این نه بر مدار سودآوری و مولفههای مربوط به آن، بلکه در رابطه با اخبار مربوط به افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی داراییها در مسیر رشد قرار گرفت و عموما واکنش به چنین اخباری با هیجان همراه بوده است. همانگونه که صعودهای قیمتی این دسته از سهام را میتوان هیجانی و خبرمحور ارزیابی کرد، قرارگیری این نمادها در روند نزولی نیز میتواند از همین عناصر ناشی شود. در این رابطه باید به خلل چند روزه اخبار مرتبط با افزایش سرمایه این بنگاهها نیز اشاره کرد. عدم تغذیه این گروه با شایعات و اخبار مرتبط با تجدید ارزیابی داراییها میتواند انگیزهها برای سهامداری را کاهش دهد، چراکه این موضوع مهمترین محرک سهامداری در این گروه بوده است.
اصلاح قیمت بنزین و برداشتهای ثانویه
برخلاف روایتهای سادهانگارانه مورد اشاره، که عمدتا از کلیشههای رایج و تکراری نشات میگیرد، افزایش قیمت بنزین برخی نشانهها را برای بازار سهام در بردارد و این نشانهها بهصورت غیرمستقیم بنگاههای بورسی را متاثر میسازد. در وهله اول افزایش قیمت بنزین، انتظار برای اصلاح قیمت دیگر سوختهای وسایل نقلیه را تقویت کرده است. بهخصوص بهنظر میرسد نرخ گازوئیل از جمله سوختهایی باشد که باید سناریوی افزایش نرخ را در رابطه با آن لحاظ کرد. افزایش نرخ سوخت مرتبط با حمل محصول، برای قریب به یقین بنگاهها افزایش هزینه حملونقل را به همراه خواهد داشت. با این حال سهم این هزینه در صورتهای مالی بنگاههای سهامی محدود است و انتظار نمیرود افزایش نسبی آن، سودآوری این شرکتها را دچار تغییر قابلملاحظهای کند. اما تغییر نرخ دیگر حاملهای انرژی همچون گاز و برق مصرفی کارخانهها، برای برخی بنگاههای بزرگ و همچنین در رابطه با برخی صنایع میتواند معادلات سودآوری را تغییر دهد. برخی از صنایع بورسی را میتوان صنایع انرژیبر توصیف کرد و افزایش هزینههای انرژی در این گروهها میتواند اثر محسوسی در روند سودآوری داشته باشد. علاوه بر این افزایش قیمت بنزین این دیدگاه را تقویت کرده که دولت در بودجه سال ۹۹ از دلار ۴۲۰۰ تومانی دست بکشد و از این طریق منابع خود را با احتیاط بیشتری صرف کند. البته مساله پرداخت تمامی درآمد ناشی از اصلاح قیمت بنزین بهصورت یارانه به خانوارها میتواند از رویکرد متفاوت دولت نسبت به جبران کسری بودجه خبر دهد. در این شرایط بهنظر میرسد همچنان باید در انتظار جزئیات دقیقتر بود.اگر مسائلی از این دست همچنان با تردید از سوی معاملهگران مواجهند با این حال نشان این فرضیات را میتوان در معاملات روز گذشته تا حدودی دنبال کرد. فشارهای نسبی عرضه در گروه سیمانسازان و فشارهای محدودتر فروش در برخی تولیدکنندگان بزرگ فلزی و معدنی را میتوان در راستای محتمل شمردن این سناریو ارزیابی کرد.
محدوده تعادلی و سقف روانی
از دیگر روایتهایی که در رابطه با روند معاملات روز گذشته مطرح میشود بازگشت شاخص از نزدیکی مرز ۳۰۹ هزار واحدی است. طی هفتههای اخیر تمامی نوسانهای شاخص کل بورس در محدوده ۳۰۰ تا ۳۱۰ هزار واحدی رقم خورده و هر بار که نماگر اصلی بازار به یکی از این مرزها نزدیک شده است شاهد تغییر مسیر آن بودهایم. به این ترتیب برخی بازیگران بازار معتقدند روند روز گذشته نیز مطابق با رویه اخیر پیش رفته و شاخص کل عملا با نزدیک شدن به مرز روانی تغییر جهت داده است.