بازارگردان به عنوان حامی اوراق بهادار ناشر، اقدام به خرید سهام در حدود نوسانی پایین كرده و از ورقه بهادار حمایت ميكند. همچنين در زمانی که فشار تقاضا روی سهم وجود داشته باشد، بازارگردان برمبنای قرارداد منعقد شده اقدام به فروش اوراق در حدود نوسانی بالا میکند تا بتواند میزان عرضه و تقاضا را کنترل كند.
تحدید دامنه نوسان قیمت: در قرارداد بازارگردانی، بازارگردان تعهد میکند که فعالیت خرید و فروش خود را در دامنه نوسان مشخصی انجام دهد که این موضوع موجب تحدید نوسانات قیمتی خواهد شد.
به عبارتی از روز شروع بازارگرداني، دامنه جديد نوسان قيمت، جايگزين دامنه نوسان قيمت قبلي ميشود، اين دامنه نوسان حداقل دو برابر دامنه نوسان در شرايط معمول خواهد بود. در صورتي كه ورقه بهادار داراي بازارگردان فعال باشد، دامنه نوسان قيمت در روز بازگشايي نماد، تابع همين دستورالعمل است؛ همچنين حجم مبنا در محاسبه قيمت پاياني نمادهاي داراي بازارگردان فعال، اعمال نخواهد شد.
افزایش نقدشوندگی ورقه بهادار: کمک به افزایش نقدشوندگی ورقه بهادار از اصلیترین مزایای بازارگردانی است، زیرا بازارگردان همواره با ورود سفارشها در طرف خریدار و فروشنده آمادگی خود را برای انجام معاملات در حدود قیمتی تعیین شده اعلام میدارد.
يادآور ميشود درباره امتيازات بازارگرداني در دستورالعمل جدید آمده است: بورس براي بازارگرداني هر ورقه بهادار يك ايستگاه معاملاتي جداگانه، بدون دريافت هيچ گونه هزينهاي از اين بابت در اختيار بازارگردان خواهد گذاشت. انجام معاملات ساير اوراق بهادار از ايستگاه معاملاتي مخصوص بازارگرداني مجاز نيست.
همچنين سقف كارمزد بورس از معاملات بازارگردان 10 درصد سقف كارمزد بورس از معاملات معمول است، بورس ميتواند كارمزد خود از معاملات بازارگردان را كمتر از سقف مقرر در اين ماده، تعيين كند.
در نهایت يادآوري این نکته ضروری است كه تفاوت مهم ساختاری در دستورالعمل جدید بازارگردانی نسبت به دستورالعمل حذف شده بازارسازی، تحدید دامنه نوسان قیمت تا دو برابر دامنه نوسان مجاز و برداشتن حجم مبنا بود. در واقع در دستورالعمل قدیم بازارسازی هدف حمایت از سهامداران جزء با افزایش نقدینگی و کنترل قیمتی سهم بود، در حالي كه در دستورالعمل جدید هدف ﺗﻨﻈﻴﻢ ﻋﺮﺿـﻪ و ﺗﻘﺎﺿـﺎ، ﺗﺤﺪﻳﺪ دامنه ﻧﻮﺳﺎن ﻗﻴﻤﺖ و اﻓﺰاﻳﺶ ﻧﻘﺪﺷﻮﻧﺪﮔﻲ اوراق ﺑﻬﺎدار بود. اما يادآوري این نکته ضروری است که بازارگردانی یا بازارسازی در بازارهای مالی دنیا یک نوع عملیات و یک مفهوم است که از آن به عنوان Market maker یاد میشود.
وجود بازارگردانهای متخصص و مجرب يکی از ارکان اصولی بازارهای سرمايه توسعهيافته در دنيا به شمار میروند و دپارتمانهای مختلفی در بازارهای مالی مشغول به انجام اين فعاليت مفيد و سودآور هستند.
فعاليتی که در صورت داشتن قوانين و متدهای اجرايی صحيح و بروز تراکنشهای علمی و حرفهای از سوی کارشناسان آنها در آيندهای نزديک از بزرگترين منابع کسب درآمد برای نهادهای مالی و شرکتهای کارگزاری خواهند بود.
در بيشتر بورسهای جهان (مانند بورس آتن، بورس تايلند و...) در روزهای آغازين ورود سهام شرکتهای جديد در بورس تقاضاهاي بازارگرداني به منظور روانسازي و پايداري معاملات سهم به بورس مربوطه ارجاع داده ميشود. در بازارهاي سهام الكترونيك مانند نزدك كه تقابل در رقابت با بازارهاي سنتي و اوليه بورس بسيار بالاست و محدوديتهاي زماني و مكاني در آنها به پايينترين حد خود رسيده است، تعداد سهام قابل ملاحظهاي در هر روز مبادله شده و رقابت در خريد و فروش سهام را به اوج خود ميرساند.
طبيعتا بازارگردانها در اين گونه بورسها جايگاه ويژهاي در هماهنگي بين خريدار و فروشنده ايجاد ميكنند و با پويايي هرچه بيشتر و اطلاعرساني شفاف، دقيق و با سرعت جو بازار را هميشه به سمت اعتدال و واقعيت رهنمون ميكنند و به نوعي خنثيكننده التهابها و هيجانات غيرمعمول بيروني و دروني بازار هستند. در حال حاضر در بازار سهام نزدک بیش از 500 شرکت وجود دارد که به عنوان بازارگردان در این بازار عمل میکنند. از آنجا که بازارگردان خواه اینکه روند بازار افزایشي باشد یا کاهشی، اغلب از این روندها سود میکنند، مجوز و امتیاز بازارگردانی در بازار سهامی مثل نزدک از ارزش پولی زیادی برخوردار است. از این رو بازارگردان شدن فرصتی است که به ندرت نصیب کسی میشود و معمولا امتیاز بازارگردانی خریداری میشود. در واقع تصمیم گرفتن برای بازارگردان شدن و راه اندازی این کسب و کار به راحتی امکانپذیر نیست.
به منظور اطمینان از کارآیی و اثربخشی در بازار نزدک به ازاي سهام هر شرکت به طور متوسط 14 بازارگردان وجود دارد و بازارگردانها با هم بر سر پیشنهاد برای معامله هر سهم رقابت میکنند. در واقع هدف این است که بازار برای همه کسانی که درآن مشغول هستند، رقابتی و عادلانه باشد. در بازار سهام نیویورک هم معاملهگرانی (dealers) هستند که نقش مشابه با بازارگردانها ایفا میکنند. آنها به حساب خود معامله انجام میدهند و به نقدینگی بازار کمک میکنند، این معاملهگران را میتوان متخصصانی دانست که بهرغم اینکه بازارگردان نیستند اما همان هدف بازارگردانها را دنبال میکنند.
در بورسهای توسعه يافته عوامل موثر در شكلگيري نهاد بازارگردان به شرح زیر است.
1 - كفايت سرمايه: بديهي است كه بدون وجود منابع مالي و دسترسي به بانك سرمايهگذاري مكفي، اصل مفهوم بازارگرداني با ابهام روبهرو خواهد شد. بنابراين بازارگردانها هميشه به دنبال شناسايي، ارزيابي و استفاده از منابع كمبهره و مشتركالمنافع خواهند بود. استفاده از Invesment Bank و صندوق سرمايهگذاري مشاع و بهرهگيری از ابزارهاي مشتقه مورد استفاده در بازارهاي پيشرفته مانند اختيار معامله (Option) و بازارهاي آتی ( Futures Market) و ديگر ابزارها، نقش مهمي را در فراهم كردن منابع مالي بازارگرداني و تعديل ريسك او فراهم ميكند.
2 - نيروي انساني: در بورسهاي جهان نكته حائز اهميت در رتبهبندي بازارگردانها حجم معاملات، تجربه بازارگرداني، سرمايه شركت و آرايش نيروي انساني مجري كار هستند. كيفيت دانش و قدرت اجرايي نيروهاي شاغل در بخش مديريت ريسك كه ستون فقرات دپارتمان بازارگردان را تشكيل ميدهد، عامل تضمينكننده منافع بازارگردان و صاحب سرمايه خواهد بود.
پوشيده نيست كه بقاي شركت بازارگردان، تعالي رسالت بازارسازي و استفاده صحيح از ابزارهاي معاملاتي و راههاي كسب درآمد، همگي در گروی نحوه كارِ كارشناسانی است كه عنوان تحليلگر مالي شركت را داشته و درك صحيحي از روان شناسي بازار سرمايه خواهد داشت.
اين نيروها با بررسي فاكتورهاي دخيل در تغييرات قيمت شركت و ايجاد شكاف قيمتي، بازوهاي نيروهاي عرضه و تقاضا و استفاده از اطلاعاتي كه براساس توافق با سهامگذار (به عنوان مثال سهامدار عمده) از درون شركت دريافت ميكنند، سفارشهاي را به گونهاي تنظيم ميكنند كه اولا به صورت واقعي معاملهاي اتفاق بيفتد و ثانيا بهرهاي قابل قبول از اين تفاضل حاصل شود.
بنابراين وجود حداقل يك نيروي كارشناس كه در آزمونهاي مهندسي مالي يا نمايندگي كارگزاري قبول شده و توانايي كار تمام وقت را در شركت بازارگردان دارد يكي از پيش شرطهاي دريافت مجوز بازارگرداني در بورسهايي مانند بورس پراگ، آتن، ژاپن و... است.
3 - ايجاد رويه حسابداری مناسب و مطابق با روشهای علمی: بازارگردان بايد با استفاده از روشهای پذيرفته شده حسابداری سود عمليات خود را به صورت دقيق محاسبه كرده و گزارش شفاف آن را به کسانی که از اين درآمد يا زيان متاثر خواهند بود ارائه كند.
در برخی بورسهای جهان مانند بورس آتن و کانادا بازارگردانها در بيشتر موارد گزارش حسابداری خود را به منظور اعتماد و شفافيت بازار در دسترس عموم قرار میدهند.
4 - منابع مالي مورد استفاده بازارگردان: در بازارهاي باسابقه و بهرهمند از عمق و حجم بالا، ابزارهاي تامين منابع مالي و بانكهاي سرمايهگذاري (Invesment Bank) بسياري وجود دارد. حتي شركتهايي تحت نام موسسات مشاوره تامين مالي پروژه (Private Equity) وجود دارد كه به صورت حرفهاي و در يك بازار رقابتي كامل، منابع ماليای را به بازارگردانها معرفي كرده، كه نرخ بهره آن كمتر از نرخ تورم است و استفاده از آنها به منظور بازارگرداني قابل توجيه است.
از ديگر منابع مالي مورد استفاده بازارگردانها، سهامداران عمده شركت مورد بازارگرداني است كه در مقام موكل، مجوز استفاده از سهام تحت مالكيت خود را به بازارگردان ميدهد و بازارگردان از اين سهام، براي پاسخ به عرضه و تقاضا استفاده ميكند. اين تعداد سهام با تصويب دبيركل در كدي مجزا، تا پايان زمان بازارگرداني براي انجام معاملات، وثيقه ميماند.
5 - مكانيزم كسب درآمد توسط بازارگردان: فعاليت بازارگرداني با توافقات اوليه شركت بازارگردان با شركت درج شده در بورس آغاز ميشود و اصول و چارچوب اوليه بازارگرداني را در موافقتنامهاي ميان خود تدوين ميكنند.
در اين موافقتنامه، نام شركت مورد بازارگرداني مطرح و طول دوره زماني قرارداد كه شامل روزهاي كاري بورس كه نماد شركت در آن فعال است، معين ميشود.
همچنين در اين قرارداد تعداد معيني از سهام تحت مالكيت سهامگذار به بازارگردان سپرده شده و ميزان سهامي كه بازارگردان ميتواند در اين مدت خريد كند، را مشخص ميكنند. اين ميزان تا سقف مبلغ مالي تعهد شده از سوي سهامگذار يا اشخاص ثالث ديگر خواهد بود. معمولا درصدي از اين سرمايه نيز از جانب خود بازارگردان تعهد ميشود.
بنابراين با اعلام ميزان سهام قابل معامله در هر روز كاري و تعيين دامنه قيمتي كه سفارشات بازارگردان در آن نوسان خواهد كرد، كارگزار بازارگردان شروع به انجام تراكنش در بازار كرده و با انجام سفارشات دو سويه و همزمان در طول نشست معاملاتي، به خريد سهم در قيمت پايينتر از قيمت تعادلي روز قبل و فروش به قيمتي بالاتر از قيمت تعادلي ميپردازد. درآمد حاصل از محل تفاوت اين دو نرخ (Spread) سود بازارگردان تلقي ميشود.
در هنگامي كه بازارگردان مشغول انجام معاملات مالكيتي به حساب خود و از محل سرمايهاش (Principal) است، هيچگونه كارمزدي دريافت نميكند. بلكه تنها درآمد او از محل مبلغي است كه طبق توافقنامه يادشده بالا از تامينكنندگان مالي خود ميگيرد. سود يا زيان حاصل از تفاضل قيمت خريد و فروش نيز عايد سهامگذاران و تامينكنندگان مالي معامله خواهد شد.
اما در شرايطي كه بدون استفاده از منابع مالي و سهام مالكيتي خود و در نقش يك معاملهگر (Dealer) سفارشهاي مشتري را پاسخ ميدهد از كارمزد انجام معامله بهره خواهد برد.
بنابراين در زمان انجام معامله روي سهم مورد بازارگرداني، بازارگردان يا از تفاضل قيمت سود ميكند، يا از كارمزد مصوب انجام معامله.
تجربه بازارگردانی در ایران
بازارگردانی در بازارهای در حال توسعه وکم ثبات به لحاظ مسایل اقتصادی و سیاستگذاری نیز با مفهوم آن در بازارهای توسعه یافته مغایرت بنیادین دارد. بررسیها نشان میدهد که پهنا و عمق بازارهای توسعه یافته با بازارهای در حال توسعه تفاوت معنیدار دارد و ضمنا منحنیهای عرضه و تقاضای بازارهای در حال توسعه نیز پیوستگی ندارد.
تجربه کشورهای در حال توسعه نشان میدهد که در برخی از این کشورها عملیات بازارسازی به دلیل فراهم نبودن بسترهای محیط موفق نبوده است. در کشور نپال در اوایل اجرای این سیستم ۶ بازارگردان فعال بودند، در حالی که این تعداد امروز به ۱ بازارگردان کاهش یافته است.
کشور ایران هم از این قاعده مستثني نبوده است. بر اساس قانون بورس اوراق بهادار كليه شركتهاي بازار دوم بورس كه حدود 200 شركت هستند موظفند براي فعاليت در بازار از بازارگردان استفاده كنند، با اين وجود اين قانون تا به امروز در بورس اوراق بهادار تهران اجرايي نشده است.
در بورس اوراق بهادار تهران، فعاليت بازارگرداني از تاريخ 82.11.20 با تصويب پيشنويس آييننامه بازارگرداني اوراق بهادار به بازار سرمايه معرفي شد.
در تاريخ 83.12.08 با بازارگرداني شركتهاي سرمايهگذاري مسكن، گروه بهمن و سرمايهگذاري بهمن به ترتيب توسط بانك مسكن، شاسيسازي ايران و كارگزاري بهمن به صورت رسمي به جمع ابزارهاي نوين كنترلي بازار پيوست. در سال 1387 این دستورالعمل مورد اصلاح واقع شد و شرکتهایی از جمله بکام و دارویی سبحان با دستورالعمل جدید تحت بازارگردانی قرار گرفتند.
مهمترین بازارگردانیهای انجامشده بر اساس دستورالعمل جدید از 16 مرداد 89 با سهام شرکتهای بورسی شرکتهای البرز دارو، کابلهای شهید قندی، سرمایهگذاری پردیس و آرتاویل تایر و شرکت تجارت الکترونیک پارسیان صورت گرفت.
بررسيها نشان ميدهد: در معاملات بيشتر شركتهای بازارگرداني شده در بورس تهران عمده منابع مالي بازارگردانها را سهامدار عمده شركت تقبل كرده كه تحت التزام بورس به انجام معامله و تلاش براي پايداري بازار سهم مشغول فعاليت شدهاند. بنابراين بازارگرداني به معناي ايجاد بازار رقابتي در زمان رونق بازار به قصد استفاده از شكاف قيمتها و هدف كسب سود وجود نداشته و بيشتر بازارگردانها تحت شرايط محيطي و محاطي بازار ملزم به خريد و فروش سهم از سهامداران خود شدهاند و با ظهور صفوف عرضه طولاني و خارج از قدرت مانور بازارگردان بيشتر سفارشات بدون پاسخ رها شدهاند.
اين فرآيند باعث ميشود وجوه در اختيار بازارگردان به سرعت صرف خريد سهام شده و بازارگردان در پايان حجم آستانه خريد سهام طي روزهاي بازارگرداني، داراي تعداد سهامي باشد كه در بعضي مواقع با ارزشي بسيار بالاتر از ارزش روز سهم براي او هزينه شده است.
اين منبع صرف شده و سهام تحصيل شده بايد تا رسيدن به شرايط رونق بازار و برابري قيمت با نرخ خريد در سبد بازارگردان باقي بماند.
دليل عمدهاي كه باعث بهوجود آمدن شرايط يادشده در بورس ميشود، در حال توسعه بودن بازار، عدم ثبات اقتصادي و عدم سياستگذاري صحیح است که باعث میشود روند کاهشی و افزایشی قیمت سهام در یک دوره زمانی کوتاهمدت فوقالعاده شدید باشد و ریسک فعالیت بازارگردانی را به میزان زیادی افزایش میدهد. با توجه به ریسک بالای فعالیت بازارگردانی در محیط کسب و کار ایران، خیلی از شرکتها و نهادهای مالی تمایل به فعالیت در این حوزه ندارند.
اين شرايط، بازاري را به وجود ميآورد كه جريانهاي مستمر دوطرفه خريد و فروش در قيمت ذاتي سهم كمرنگ شده و ضريب نقدشوندگي بازار كاهش يابد. حاصل اين شرايط ايجاد جوي با ريسكپذيري بالا براي فعاليت بازارگرداني است که همواره بازارگردان را از بهرهگيری از شکاف قيمتی ناچيز هم محروم کرده و زيان قابل ملاحظهای را متوجه وی میکند.
منحنی عرضه و تقاضا حول ارزش بازار سهام منقطع میشود و اين نشانگر نبود جريان پيوسته خريد و فروش در قيمت بالا و پايين ارزش بازار سهم است. اين به اين معنی است که درآمد بازارگردان از انجام معاملات مالکيتی (Principal) نسبت به هزينههای او به کف خود رسيده و زيان حسابداری در تزار بازارگردان ظهور میکند.
پايين بودن سطح کارآيی بازار و عمق و حجم ناچيز بورس مهمترين مانع در افزايش جذابيت بازارگردانی است. به همين علت، در هنگام وقوع وضعيت توقف در بازار، بازارگردان با نگرشی که در مورد آينده و دورنمای اقتصادی و سياسی بازار دارد با وجود تعهد در قبال خريد و فروش پيوسته سهام، خواستار تعليق فعاليت خود شده و تا رفع شرايط بحرانی، قادر به حضور در بازار نخواهد بود.
میتوان گفت باوجود اصلاح دستورالعمل بازارگرداني در بورس اوراق بهادار و ارائه امتيازهايي به بازارگردان، شركتهای کارگزاری از آن استقبالي نكردهاند.
واضح است، در شرايطی که بازار شاهد افت مضاعف شاخصها و قيمت سهام است، ترغيب شرکتهای بازارگردان براي حضور در بازار و بازارگردانی سهامی که دارای صف عرضه طولانی است و همگان با نگاه به دور نمای اقتصادی آن صنعت، ايجاد صف تقاضا برای سهم در کوتاهمدت را منوط به وقوع معجزه میدانند، چيزی به غير از پيدا كردن قربانی برای تحمل زيانهای حاصله نخواهد بود.
به همين جهت، با عدم انکار تمامی مزايای آشکار و پنهان اين مقوله تاثيرگذار در بازار سرمايه توصيه میشود که با اطلاعرسانی، فرهنگ سازی و آموزش هرچه بيشتر مزايا و مخاطرات، روشهای علمی و عملی ارتقاي کيفی بازارگردانی به فعالان بازار و ايجاد بستر مناسب، زمينهساز ظهور تحولی عظيم در سطح کارآيي بورس شده، پتانسيلهای بالقوه را خلق کرده و در شرايط تعادل به سرمايهگذاران ارائه كنيم.
در پایان میتوان خاطرنشان کرد که فعالیت بازارگردانی هم در بازار مثبت و هم در بازار منفی انجام شود، به طور مشخص پیشنهاد میشود فعالیت بازارگردانی در یک بازار مثبت شروع شده و با توجه به نتایج مثبت احتمالی، بتوان پیش بینی کرد این فعالیت در بازار منفی بتواند ادامه حیات دهد.