سید امید موسوی، فعال بازار سرمایه در یادداشتی پیشنهاداتی را درباره بازار سهام به دولت ارائه کرد. که متن کامل آن از نظرتان میگذرد:
با توجه به تحولات اخیر بازار سرمایه توصیه میشود دولت اقداماتی را جهت حمایت از بازار به انجام رساند که مهمترین آنها شامل این موارد میشود:
۱- سرمایهگذاری را بیمه کنیم: در دنیا سالهاست برای پوشش ریسک از اختیارها استفاده میکنند. یک ابزار ساده که وظیفه سهامدار عمده و ناشر سهم است که منتشر کند. اگر کسی از بازار میترسد میتواند با هزینه ناچیزی این اختیار را خریداری کند و کف قیمت در سهمی که دارد را تا سال آینده ببندد. استرس، هیجان، ترس، اتلاف منابع حمایت دستوری، دستکاری و تبانی و … همه اختراع چرخ از اول است. چرا؟ آیا علاقهمندیم سرمایهگذار یکسال دیگر در بازار بماند؟
۲- بازارگردانی به شکل درست انجام دهیم. عجیب نیست که صندوق توسعه که شکل گرفته برای حمایت از بازار، حجم معاملاتش نسبت به وظیفهاش اندک است. چون فقط میخرد و فروشش بسیار کمرنگ است. به مرور قدرت منابعش کم میشود. ماهیت این صندوقها خرید و فروش و بیشتر کردن حجم معاملات است نه سود گرفتن! اگر در آنها سودی ایجاد شده یعنی روشمان اشتباه بوده!
۳- هیجان سهامداران خرد را بگیریم نه همه! با اعمال یک شرط ساده در هسته معاملات میتوان origin رو طوری تنظیم کرد که وقتی یک سهامدار عمده از سهمش حمایت میکند، اول سهامداران خرد و سفارشات ریز سرخط باشند. یا حتی میشود ترتیبی اتخاذ کرد که از همه کسانی که در صف فروش نشستند به اندازه ۱ میلیون تومن خرید شود. هر چند این کار اشتباه است ولی اگر چند هزار میلیارد پول خرج حمایت بازار میشود حداقل هیجان سهامدار خرد را بگیرد نه صرف خرید از حقوقی بازار!
۴- کارمزد را کاهش دهیم: مشکلات ساختاری به عنوان اصلی ترین مانع رشد بازار شناخته میشن. مهمترین موضوع این است که در بورسهای پیشرفته، سنگینی کفه توجه بر ابزار مشتقه است و در عین حال هزینههای معاملاتی در مقایسه با هزینههایی که در ایران است، بسیار پایین است. ابزارهای مشتقه باید تقویت شوند، کارمزد و مالیات معاملات را کاهش دهیم.
۵- امتیاز بدهیم! اگر یک نهاد مالی ۶ ماه است درگیر گرفتن سقف صندوق سهامی است، این مجوز را به او میدادم و در عوض از او میخواستم به انتخاب خودش ۵۰۰ میلیارد تومان طی ۱۰ روز وارد بازار کند. به انتخاب خودش و به نسبت ارزندگی سهامی که میشناسد نه به زور!
۶- از سهام ارزنده حمایت کنیم نه سهام لیدر. در هر صنعتی حداقل چند سهم بسیار ارزنده داریم. چه اشکالی دارد آنها رو به بالا خرید شوند. حتماً نباید لیدر باشند. سبز شدن برخی سهام ارزنده سیگنال بهتری به بازار میدهد و منابع کمتری نیز لازم دارد.
۷- فقط چند سهم را مثبت نکنیم! مثبت شدن یک سهم دو هیجان منفی بد ایجاد میکند: اگر دارد میفروشد چون پول نیاز دارد و تنها سهمی هست که میتوان فروخت. اگر ندارد بقیه سهامش را در صف فروش میگذارد که این سهم رو بخرد چون مثبته! هم هیجان فروش و هم هیجان خرید!
۸- بگیر و ببند جواب نمیدهد. هیچوقت محدودیت باعث پیشرفت نشده است و فقط ریسک بازار را بیشتر میکند. افتخار نکنیم که آنلاین یک کارگزاری را بخاطر سفارش فروش مشتریانش بستیم یا هیدن را برداشتیم یا فلان شرکت را متوقف کردیم!
۹- دو طرفه حمایت کنیم! هیچ منابعی بینهایت نیست! چرا در منابعی که برای حمایت دارید فقط سفارش خرید ارسال میشود تا سرمایه تمام شود! در تجربه ما در بازارگردانی الگوریتمی در همین بازار سرمایه خودمان، میتوان با یک منابع A میلیارد تومانی، حداقل ۱۰A گردش معاملاتی در سهام ایجاد کرد و این یعنی نقدشوندگی بازار. یعنی نجات بازار از قفل شدن در صف خرید یا فروش! هر سهم باید حداقل ۱۰ بازارگردان و سهامدار عمده داشته باشد و حتماً باید مجهز به ابزارهای نوین مثل معاملات الگوریتمی باشند که خستگی ناپذیر و بدون بایاس فقط به نقدشونده بودن سهم فکر کنند.
۱۰- روشهای غیرمستقیم سرمایهگذاری را ترویج کنیم: کجای دنیا مردم به این شکل وارد بازار سرمایه میشوند؟ چرا به مردم میگوئیم بورس شغل دوم درآمد اول؟ اکنون که نرم افزار معاملاتی آنلاین برای سرمایهگذاران تازهوارد راه اندازی شده، دیتایی به افراد داده نمیشود که بتوانند ریسک را ارزیابی کنند و یا بر اساس اطلاعات پردازش شده، فاکتورهایی برای تصمیم گیری خود در نظر بگیرند. درصد ریسک معلوم نمیشود و مهمتر از همه به دلیل آنکه فرهنگ سازی سرمایهگذاری هنوز کامل نشده، بسیاری از مشارکت کنندگان جدید نیز در سطح اولیه الفبای سرمایهگذاری درجا میزنند و یا هنوز آن را قبول نکردهاند. چرا باید به این شکل اجازه بدهیم مردم وارد بازار شوند؟ هم هسته معاملات را تحت فشار قرار میدهیم هم آسیب جدی به اعتماد عمومی میزنیم. یک مقایسه ساده لازم است تا بتوان دید نسبت p/e بازار ملک حداقل دو برابر بازار سرمایه است (شایان ذکر است در مقایسه این دو سادهسازیهایی لحاظ شده است). شرایط قیمتهای جهانی مطلوبتر از گذشته، سود و فروش شرکتها تقویت شده، اصلاح قیمتی به اندازه کافی رخ داده و هنوز هم خریداری وجود ندارد! ترس و ورود اشتباه مردم به صورت مستقیم به بازار! نقدینگی که از بازار سرمایه به خاطر سلب اعتماد در حال خروج است، بصورت واضح به قصد سوداگری به سمت بازارهای تورمزا حرکت میکند و این تازه شروع یک تراژدی تلخ است.
۱۱- مجوز سبدگردانی و صندوق بدهیم: بروکراسی در حوزه مدیریت سرمایه و سختی اخذ مجوزها و تلهی کمعمقی. بازار سرمایه ایران کمعمق است و در نتیجه توسعهی مدیریت سرمایه هزینه دارد و به همین دلیل کمعمق مانده است. چرا در افزایش سقف صندوقها انقدر تعلل میکنیم؟ چرا دادن مجوز سبدگردان از سمت نهاد ناظر باید چندین ماه طول بکشد؟ چرا تأسیس یک صندوق جدید چالشهای عدیده دارد؟
۱۲- فرهنگسازی درست انجام بدیم. بورس شغل دوم و درآمد اول نیست. سرمایهگذاری یک موضوع حرفهای است و مردم باید بدانند از طریق مشاورین و به صورت غیر مستقیم وارد بازار سرمایه نشوند. نه با یوزر پسورد سامانه آنلاین!
۱۳- سامانههای معاملاتی را تقویت کنیم. بخش خوبی از بودجع را صرف تقویت سختافزارها و سامانهها از قبیل هسته معاملات، سامانه پس از معاملات و راهکارهایی مثل کلیرینگ، ستلمنت و رجیستری، کنید. قطعاً راههایی برای دور زدن تحریم هم وجود دارد. پول بدهید قطعاً راهش پیدا میشود. قطعیهای مکرر هسته معاملاتی به بازار آسیب زد. تقویت سختافزار و نرمافزارها را با جدیت دنبال کنیم.
۱۴- تصمیمات ناگهانی نگیریم. بخش مهمی از ریزش اخیر شاخص، ناشی از تصمیم دو شیفته کردن معاملات در صبح و بعد از ظهر بود. حمایتهای مهمی در آن تصمیم که فقط چند روز اجرا شد از دست رفت.
۱۵- ابزارها را گسترش دهیم: تلاش کنیم یک سامانه سوشال تریدینگ جای کانالهای تلگرامی و مشاوران بدون مجوز اینستاگرامی را بگیرد. حمایت کنید که اگر قرار است تازهواردان دنبالهرو باشد حداقل با اطلاعات درست این کار را انجام دهد