صعود به قلههاي جديد در بورس تهران شدت گرفته و اكنون زمان آن اتفاقي فرا رسيده كه فعالان اين بازار مدتها بود انتظار آن را ميكشيدند.
رشد پرشتاب شاخص بورس در هفتههاي اخير اين امكان را فراهم آورده است تا بار ديگر «همه به اين بازار بيايند» و از نزديك شاهد عبور از مرزهاي 63، 64، 65 هزار و بالاتر باشند؛ اما اين رشد تا كجا ادامه خواهد يافت؟ آيا اين رشد، واقعي است يا شايد حبابي ديگر در حال شكلگيري است و به يكباره، تركيدن آن همه محاسبات را دگرگون خواهد كرد؟!
اگرچه بيشتر «بچههاي تالار» فارغ از اين دغدغهها، با سرعت و قدرت در حال خريد و فروش هستند اما اين به آن معني نيست كه بازار از تحليل بينياز شده است، اگرچه اغلب فعالان، در زمان ركود به دنبال تحليل ميروند!
معاون سابق شركت بورس بر اين باور است كه نميتوان يك سقف مشخص و قطعي براي رشد شاخص در نظر گرفت.
امير پوريانسب اعتقاد دارد تعيين يك نقطه يا دامنه براي اوج شاخص، دشوار است، اما ميتوان براساس قوانين و انتظارات بازار و لحاظ كردن شرايط بازارهاي ديگر، حدودي را براي رشد شاخص متصور شد.
او در اين باره گفت: در روزهاي پيشرو شاخص به آساني مرز 65 هزار را نيز از سر ميگذراند و با تعديلهاي پيشرو در كوتاهمدت و با در نظر گرفتن تاثير فروردينماه بر بازار شاخص محدودهای بین 75 تا 78 هزار واحد را تجربه خواهد كرد.
وي ادامه داد: خروج سرمايهگذاران از بازارهاي ديگر و تشكيل تقاضاهاي جديد در بازار سهام، به منطقي شدن قيمتها ميانجامد و به هر حال اتفاقي كه رخ ميدهد، افزايش قيمتها است اما روند عرضه و تقاضاي موجود، موجب ميشود شاخص در فاصله زماني كوتاهتري، مسير رشد را بپيمايد.
بورس را دماسنج اقتصاد ميدانند و اين بازار در بسياري از اوقات ميتواند بيانگر وضعيت كلي اقتصاد يك كشور باشد. در سالهاي اخير و با توسعه بازار سرمايه، سهم بورس در توليد ناخالص ملي افزايش يافته، اگرچه هنوز به جايگاه مطلوبي دست نيافته است اما به هر ترتيب تغييرات شاخص اين بازار ميتواند تا حدودي اقتصاد كشور را متاثر سازد. وی تاکید کرد سرمایه معمولا هوشمندانه عمل میکند و هر موقعيتي بازدهی بالاتر، سریعتر و مطمئن تری را به تناسب ریسک در اختيار سرمايهگذار قرار دهد، طبعا سرمايه به آنجا میرود.
به گفته وي، خروج از بازارهای دیگر و اقبال به بورس به این معنی است که چشمانداز سودآوری در آنجا تغییر کرده است و قیمتها در آن بازارها تثبیت شدهاند. بنابراين بازار سهام به بازارهای دیگر آسیب نمیزند بلکه سرمایهها به دلیل چشمانداز سودآوری بالاتر در حال مهاجرت به بازار سهام هستند.
پوريانسب با تاكيد بر اين موضوع كه شاخص بورس بيش از آنكه اثر چنداني بر كل اقتصاد بگذارد از آن تاثیر میپذیرد، به برخي از آثار رشد بازار اشاره كرد و گفت: وقتي بازده سهام رشد ميكند، سرمایهگذاری در اوراق بهادار به ویژه سهام جذاب میشود و به تبع آن تامين مالي شرکتها از طريق بازار سهام افزايش مييابد و آنها قادر ميشوند پروژهها و طرحهاي توسعهاي خود را اجرا كنند كه به توسعه اقتصادی و مالي بازار سرمايه منجر ميشود. از سوي ديگر سهم دولت از ماليات افزايش پيدا ميكند و سهم پروژههای عمرانی از بودجه دولت افزایش مییابد و از طرف دیگر فضا براي عرضههاي اوليه سهام شركتهاي دولتی مهيا ميشود. چون طرف تقاضا در بازار سنگینتر میشود و همین عرضهها به نوعی به تعادل بازار از طریق کاهش فشار تقاضا به سهام موجود کمک میکنند. به طور خلاصه میتوان گفت که شاخص به طور مستقیم تاثیری بر اقتصاد ندارد بلکه از آن تاثیر میپذیرد. ولی میتوان گفت رشد آن نشانه تعدیل یا رشد اقتصادی یا هر دو است. به گفته وي رشد شاخص در حال حاضر عمدتا به دلیل کاهش ارزش ریال و متاثر از تعدیل قیمتها و بعضا رشد در اثر کاهش واردات و افزایش تولید و صادرات است.
عضو انجمن حسابداران خبره ايران، بار دیگر تاکید کرد كاهش ارزش ريال در دو سال گذشته يكي از دلايل عمده رشد شاخص بورس است و توضيح داد: كاهش ارزش ريال كه در مقابل افزايش نرخ برابري ارزها به ويژه دلار حاصل شد، آزادسازي قيمت محصولات شركتها را در پي داشت و موجب شد صادرات گسترش يافته و واردات محدودتر شود و اين يك مزيت رقابتي براي شركتهاي ايراني در مقابل شركتهاي خارجي محسوب ميشود.
معاون سابق شركت بورس با رد وجود حباب در بازار، رشد شاخص را واقعي توصيف كرده و گفت: به زبان ساده بازار، هنگامي حبابي است كه دو شرط برقرار باشد؛ اول اينكه تقاضا از عرضه، پيشي گيرد و دوم آنكه قيمت سهام از ارزش ذاتي خود بالاتر رود و منطبق بر عملكرد شركتها نباشد. بنابراین هر بازار پرتقاضایی را نباید بازار حبابی یا ناشی از اقتصاد حبابی دانست. اگر این رشد شاخص با همین شتاب در نیمه دوم 93 یا حتی 94 اتفاق بیفتد آن گاه میتواند مظنون به حباب باشد. ولی حالا قضاوت زود است چون هنوز بسیاری از قیمتها خود را همگام با کاهش ارزش ریال تعدیل نکرده اند و به نظر میرسد پایینتر از ارزش ذاتی هستند.
پوريانسب تصريح كرد: رشد قيمتها در مورد بيشتر شركتهاي بورسي واقعي است اگرچه ممكن است برخي شركتها نيز در كنار آنها از شرايط موجود سوءاستفاده كنند و يك رشد كاذب را براي سهام خود رقم بزنند. در اینجا فقط آن سهم یا سهامي از این دست که توانستهاند بازار را فریب بدهند ممکن است حباب تشکیل بدهند. ولی نمیتوان دو سه قیمت متقلبانه را به بازار رو به تعدیل و رشدیابنده تعمیم داد و نتیجه گرفت بازار حبابانگیز است.
اين كارشناس مالي بر اين باور است كه رشد قيمتها ادامه خواهد يافت زيرا هنوز سال 92 به پايان نرسيده و بخشي از تاثير سیاست کاهش ارزش ریال یا افزايش نرخهای برابري ارزها در عملكرد شركتها هنوز منعكس نشده است.
پوريانسب افزود: در حال حاضر به نظر میرسد قيمت بعضی شركتها به ارزش ذاتي خود نزديك شده است، ولی اين انتظار وجود دارد كه هنوز قيمت بسیاری از سهمها و برخي از پيشبيني سودها محافظهكارانه باشد، بنابراين در بازار نه تنها حباب وجود ندارد بلكه آنچه وجود دارد خلأ ارزشگذاري است.
معاون سابق شركت بورس درباره تاثير رشد شاخص بورس بر ديگر بازارها گفت: سرمايهگذار همواره به دنبال كسب بازده است و پولش را جايي سرمايهگذاري ميكند كه بازده بالاتری ببرد. خريد دلار، سرمايهگذاري محسوب نميشود و در هيچ كشوري بازده سرمايهگذاري در طلا از بورس، بيشتر نيست اگرچه در كشور ما در برخي مقاطع، طلا بازدهي بيشتري داشته است اما بايد دانست سرمايهگذاران، با توجه به ریسک پذیری و روحيات خود سرمايهگذاري در بازارهاي متفاوت را برميگزينند بنابراين رشد بورس به بازارهاي ديگر آسيب وارد نميكند. مساله ديگر آنکه در بعضی بازارها که نقدشوندگی بالا است و به نوسانهای ارزی به سرعت واکنش نشان میدهند تمام پتانسیل کاهش ارزش ریال تاثیر خود را گذاشته است و دیگر بازده غیرمنتظرهای وجود ندارد: مثل ارز و طلا. ولی در بورس و ساخت و ساز پتانسیل رشد در اثر کاهش ارزش ریال بعضا تا سالها طول میکشد.
ممكن است برخي تصور كنند افزايش شاخص، ريسك سرمايهگذاري در بورس را نيز افزايش ميدهد. پوريانسب در اين خصوص اظهار كرد: اگر افزايش بيشتر از ميانگين ارزش واقعي سهام باشد آنگاه حباب شکل گرفته است و اين ريسك وجود دارد كه سرمايهگذار در اثر ترکیدن حباب زیان ببیند، ولی هر رشدی که حبابی نیست. به عبارت دیگر در حال حاضر اين احساس وجود ندارد.
يكي از مسائلي كه تاثير بسزايي در روند روبه رشد شاخص بورس داشته، مذاكرات بينالمللي پيرامون تحريمها است كه در هفته گذشته رفع تحريمهاي اتحاديه اروپا درخصوص 17 شرکت از جمله شركت كشتيراني جمهوري اسلامي ايران و نیز آزادسازی استفاده از سوئیفت تاثير بسزايي در خوشبینی نسبت به بازار سهام و تعدیل قیمتها داشته است. به هر حال سیاست کاهش ارزش ریال در کنار برداشتن تحریمها میتواند تکمیل شود و به تعدیل و رشد اقتصادی و در نتیجه به رشد قیمتهای سهام بینجامد.
پوريانسب در اين خصوص خاطرنشان كرد: رفع تحريمها ميتواند همانند دو دهه گذشته، بازار سهام را به يكي از پربازدهترين بازارها تبديل كند و جذابيت بازار را افزايش دهد. چون در اوایل دهه هفتاد هم کاهش شدید ارزش ریال را در کنار آزادسازی اقتصادی تجربه کردیم. همچنين امكان حضور شركتهاي ايراني در بازارهاي سرمايه بينالمللي و نيز سرمايهگذاري خارجي در بورس كشورمان فراهم آمده و بازار توسعه خواهد يافت كه البته اين توسعه به معني توسعه نيافتن بازارهاي ديگر نيست.
وي ادامه داد: حالا رفع تحريمها و تثبیت نرخ ارز ميتواند منطقي شدن نرخ بهره، افزایش صادرات و مبادلات مالی را به دنبال داشته باشد كه اين موضوع به منطقي شدن P/E شركتها ميانجامد و احتمالا بازهم شاهد افزايش قيمت سهام شركتهاي بورسي خواهيم بود.
از سوي ديگر در صنايعي مانند: پتروشيمي، فولاد و... كه مزيت صادراتی و رقابتي داريم، شاهد بازدهي خوبي خواهيم بود.
انتظار برای رشد سریع شاخص در کوتاهمدت
مدیر سرمایهگذاری شرکت سرمایهگذاری توسعه ملی نیز درگفتوگو با خبرنگار «دنیای اقتصاد» در پاسخ به این سوال که با توجه به اخبار و اطلاعات موجود، نقطه اوج شاخص بورس ظرف هفتههای پیشرو در چه دامنهای است، پیشبینی کرد نقطه اوج شاخص بورس نه در هفتههای پیش رو، بلکه در روزهای پیشرو قابل دسترسی است و در کوتاه مدت عدد شاخص را در محدوده 70 هزار واحد ارزیابی کرد.
وی اظهار كرد: اما در مورد تاثیر این افزایش شاخص در اقتصاد کشور، در حقیقت این اقتصاد است که در افزایش (کاهش) شاخص موثر است. به عبارت دیگر با توجه به اینکه شاخص بورس نمایانگر وضعیت عملیاتی چند صنعت دارای مزیت اقتصادی در ایران است، لذا با بهبود عملکرد آنها یا با چشمانداز بهبود عملکرد در آن صنایع، شاخص افزایش خواهد یافت.
پژمان شعبانپور ادامه داد: اما بدیهی است که این افزایش شاخص میتواند شاهدی باشد بر افزایش اطمینان به سرمایهگذاری در داراییهای مولد؛ به عبارت دیگر افزایش شاخص بورس مبین آن است که اعتماد سرمایهگذاران به سرمایهگذاری در بخشهای تولیدی کشور افزایش یافته و انتظار آنان حرکت رو به جلوی اقتصاد است.
وی در این میان با رد حبابی بودن افزایش شاخص بورس، ابراز كرد: وضعیت سودآوری اسمی بسیاری از شرکتها، حتی در شرایط اقتصادی و سیاسی فعلی، مناسب است. به عقیده وی برخی شرکتها با توجه به محدودیتهایی که پیش از این وجود داشت پایین تر از ظرفیت اسمی خود تولید میکردند؛ لذا در صورت بهبود شرایط اقتصادی و سیاسی، ظرفیتهای خالی به چرخه تولید باز خواهند گشت و وضعیت عملیاتی شرکتها بهتر خواهد شد؛ اما در حال حاضر این انتظار بهبود با سرعت بیشتری روی شاخص تاثیر گذاشته است.
مدیر سرمایهگذاری «وتوسم» در مورد آسیبپذیری سایر بازارهای سرمایهگذاری در کشور در مقابل افزایش شاخص بورس، عنوان کرد: اگر منظور از سایر بازارهای کشور، سه بازار ارز، طلا و مسکن است، باید توجه داشت که سرمایهگذاری در دو بازار ارز و طلا، هیچگونه ارزش افزودهای برای اقتصاد ایجاد نکرده است و افراد تنها به منظور سفته بازی و جلوگیری از کاهش ارزش داراییهای خود در شرایط تورمی، به این بازارها رجوع میکنند و جذب سرمایههای موجود در این دو بازار توسط بازار سرمایه و هدایت آنها به سمت تولید، میتواند از نقاط قوت افزایش بازدهی بازار سرمایه باشد.
وی در مورد بازار مسکن نیز گفت: از آنجا که سرمایهگذاری در این بازار نسبت به دو بازار دیگر به عنوان یک سرمایهگذاری مولد و تاثیرگذار بر رونق صنایع مرتبط با آن شناخته میشود و همچنین با توجه به کوچک بودن ارزش ريالی بازار سرمایه نسبت به بازار مسکن، به نظر نمیرسد آن بخش سرمایه که از بازار مسکن به سمت بازار سرمایه منتقل میگردد، باعث رکود بازار مسکن شود.
شعبانپور ادامه داد: از سوی دیگر با توجه به حضور سرمایهگذاران سنتی و فعال دائم در بازار مسکن، ایجاد رکود این بازار در اثر رونق بازار سرمایه بعید به نظر میرسد.
وی همچنین در مورد امکان افزایش ریسک سرمایهگذاری بازار سرمایه در پی افزایش شاخص اظهار كرد: آنجائیکه افزایش در شاخص بیانگر میانگین افزایش در ارزش بازار شرکتهای موجود در بورس است، تا زمانی که ارزش شرکتها بالاتر از ارزش ذاتی خود (ارزش بازاری شرکتها میتواند تحت تاثیر شرایط اقتصادی و سیاسی کشور باشد) قرار نگرفتهاند، ریسکی متوجه شاخص نخواهد بود و با توجه به گزارشهاي کارشناسی، ارزش بازاری شرکتها به ارزش ذاتی آنها نرسیده، اما نزدیک به آن قرار دارد.
مدیر سرمایهگذاری «وتوسم» در پاسخ به این سوال که با توجه به آنکه رفع تحریمها ممکن است بورس را به یگانه بازار قابل سرمایهگذاری تبدیل کند، آیا این مفهوم، توسعه متوازن بازارها را برهم نمیزند، گفت: از آنجا که شرایط اقتصادی، میزان سرمایهگذاری در بازارهای مختلف را برای سرمایهگذاران تعیین میکند و با توجه به اینکه بازار سرمایه به عنوان یک بازار مولد در میان سایر بازارها است، تغییر توازن بازارها به سمت بازار سرمایه میتواند مفید هم باشد.
تاثیرپذیری بازار سرمایه از بازارهای موازی
امیرمهدی صبایی، كارشناس بازار سرمايه در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» شاخص بورس را بیش از آن که متغیری تاثیرگذار بر اقتصاد باشد، متغیری متاثر از اقتصاد دانست؛ مسالهای که سبب شده تا از آن به عنوان دماسنج اقتصاد یاد کنند.
وی اظهار كرد: با بهبود شرایط اقتصادی در هر کشور، سودآوری شرکتهای حاضر در بورس نیز بهبود یافته و در نتیجه با افزایش قیمت سهام این شرکتها، شاخص نیز افزایش مییابد.
از سوی دیگر این کارشناس بازار سرمایه شاخص را به عنوان متغیری برونزا تعریف کرد که همزمان با تاثیرگذاری بر بازارهای موازی، اقتصاد را نیز تحت تاثیر خود قرار میدهد؛ به شکلی که رونق در بازار سرمایه سبب جذب نقدینگی از سایر بازارها از جمله بازار مسکن، دلار و طلا شده و تقاضای سفته بازان در این بازارها را تحت تاثیر قرار میدهد.
وی برای مشخص شدن تاثیر دقیقتر بازار سرمایه بر سایر بازارها، مقایسه حجم این بازارها با یکدیگر را ضروری دانست و یادآور شد: در حال حاضر ارزش بازار سرمایه در ایران در حدود 380 هزارمیلیارد تومان است، اما با توجه به میزان سهام آزاد شناور، در پررونقترین سالها، گردش این سهام بالغ بر 25 درصد ارزش بازار است.
صبایی ادامه داد: این در حالی است که حجم سپردهها در بازار پول در حدود 400 هزار میلیارد تومان است بنابراین حجم بازار پول بسیار وسیعتر از بازار سرمایه بوده و تاثیرپذیری آن از این بازار محدود است. چنین مطلبی در مورد بازار مسکن نیز صدق میکند. وی حجم بازار مسکن را نیز حدود 6 تا 7 برابر ارزش بازار سرمایه ذکر کرد و بر این اساس اینگونه نتیجهگیری کرد که در ایران معمولا بازارهای موازی، بازار سرمایه را تحت تاثیر قرار میدهند تا بازار سرمایه آنها را.
این کارشناس بازار سرمایه اینگونه توضیح داد: بازار سرمایه با توجه به حجم نسبتا کوچک در مقایسه با سایر بازارها، توان آسیب رساندن و بر همزدن تعادل در بازارهای موازی را ندارد، از این رو شاید رکود در سایر بازارها را بتوان در عوامل دیگری جستوجو کرد.
وی افزایش قیمت سهام شرکتها و به تبع آن افزایش شاخص را به دو دلیل ناشی از افزایش سودآوری شرکتها و تغییر انتظارات سرمایهگذاران از آینده در جهت مثبت یا هر دو مورد نسبت داد.
صبایی افزایش شاخص کل در بورس اوراق بهادار تهران را از جنس دوم دانست و افزود: اخبار مثبت منتشره حاکی از بهبود روابط بینالملل و سیاسی، به طور مستقیم بر سودآوری شرکتها تاثیر ندارد.
وی تصریح کرد: این در حالی است که در سال قبل اخبار نشانگر افزایش نرخ محصولات شرکتهای بورسی در صنایع مختلف و تاثیر مستقیم آن بر سود شرکتها بوده است.
این کارشناس بازار سرمایه پیشبینی کرد: شرایط موجود این نوید را به سرمایهگذاران میدهد که در آینده نه چندان دور، با برداشته شدن تدریجی تحریمها، پتانسیل سودآوری شرکتها افزایش یابد. به عنوان مثال برداشته شدن تحریم سوئیفت که در بلندمدت سبب افزایش سود در صنعت بانکداری میشود یا برداشته شدن تحریم کشتیرانی که هزینه حمل را در شرکتهای پتروشیمی به میزان قابل توجهی کاهش میدهد نمونههایی از این تاثیر هستند.
وی ادامه داد: این انتظارات مثبت میتواند حداقل یک تا دو واحد نسبت P/E بازار را افزایش دهد و موجب افزایش شاخص شود. این همان اتفاقی است که در حال حاضر در بازار رخ داده و این افزایش را میتوان به افق مثبت ترسیم شده توسط سرمایهگذار نسبت داد که نتیجه رویدادهای سیاسی است؛ لذا نمیتوان روند صعودی بازار را حبابی و فاقد دلیل منطقی دانست.
صبایی در عین حال این رشد بازار را تا حدودی شکننده و توام با ریسک تلقی کرد و گفت: این رشد تنها با تغییر انتظارات سرمایهگذار و نه به واسطه رشد سودآوری شرکتها حاصل شده و در صورت از بین رفتن این بارقههای امید، نسبت P/E بازار طی روندی اصلاحی به جای قبلی برگشته و این امر تا حدی ریسک سرمایهگذاری در بازار سرمایه خصوصا در صنایعی با نسبت بالای P/E، مانند صنعت خودرو را افزایش میدهد.
وی با این حال رشد شاخص را در پی تداوم اخبار مثبت، محتمل دانست اما در صورت عدم وقوع رخدادهای مورد انتظار سرمایهگذاران در مورد لغو تحریمها و بهبود شرایط سیاسی به هر دلیلی، اصلاح شاخص را دور از ذهن ندانست.
این کارشناس بازار سرمایه در نهایت به سرمایهگذاران توصیه کرد که با احتیاط بیشتری اقدام به خرید سهام، خصوصا سهامی با نسبت P/E بالا کنند.