بسيار شاهد بودهايم كه بدون وقوع هيچ رخداد مثبت يا منفي در اقتصاد شاخص دچار نوسانهاي قابل توجهي شده است و در پي آن صفهاي طولاني خريد يا فروش سهام، فرصت هرگونه تصميمگيري منطقي را از سرمايهگذاران گرفتهاند.
حال سوال اين است كه شاخص چه كاره است، چه ماموريتي دارد و چگونه بايد به آن نگريست؟
دكتر امير پوريانسب شاخصهاي بازار سهام را يك سازه رياضي ميانگين ميداند كه در صدد اندازهگيري رفتار همه يا بخشي از قيمتهاي سهام بازار هستند. او معتقد است شاخصها به ما اين امكان را ميدهند تا رفتار يا عملكرد جمعي يا ميزان موفقيت همه يا بخشي از بازار سهام و ديگر اوراق بهادار را نسبت به يك زمان مبنا يا ساير سرمايهگذاريها و بخشهاي اقتصادي بشناسيم و مقايسه كنيم.
دماسنجي براي سنجش تب و تاب اقتصاد
معاون اسبق شركت بورس اوراق بهادار تهران درخصوص شاخصها گفت: شاخصها يا نماينده كل سهام هستند مثل شاخص كل بورس، يا نماينده يك صنعت خاص هستند مثل شاخص شركتهاي شيميايي، يا نماينده سهام موفق هستند مثل شاخص 50 شركت فعال تر، يا معرف بخشبندي بازار هستند مثل شاخص بازار اول، يا تاكيد بر معاملهپذيري دارند مثل شاخص نقدشوندگي، يا نماينده فعاليتهاي اقتصادي هستند مثل شاخص صنعت.
پوريانسب توضيح داد: در واقع هرگاه ميانگين قيمتهاي چند سهم يا همه سهام را با يك فرمول رياضي محاسبه كنيم شاخص درست كردهايم، به تعبير ديگر شاخصها بازار را در يك يا چند اندازه خلاصه ميكنند و به جاي اينكه تحليلگر براي شناسايي بازار سهام به روند تكتك قيمتها مراجعه كند، آنها را در يك اندازه به نام شاخص خلاصه و از آن براي تحليل رفتار و عملكرد بازار استفاده ميكند. وي يادآور شد: شاخصها را به دماسنج تشبيه ميكنند و شاخصهاي بورس از يك سو تب و تاب بازار اوراق بهادار و از سوي ديگر تب و تاب كل اقتصاد را ميسنجند.
پوريانسب درباره فرمولهايي كه شاخص بورسهاي جهاني با آنها تعيين ميشوند، گفت: به جاي اينكه به مصاديق بپردازيم، ابتدا به روشهاي محاسبه اشاره ميكنم. شاخصها به دو روش مستقيم و غيرمستقيم محاسبه ميشوند. تفاوت مهم اين دو روش به اهميت يا وزني مربوط ميشود كه به هر سهم داده ميشود. در روش مستقيم هر سهم وزني برابر با ديگر سهام موجود در شاخص دارد، ولي در روش غير مستقيم برخي از سهام وزن بيشتري ميگيرند.
عضو انجمن حسابداران خبره ايران سپس گفت: بر اين اساس شاخصها در بورسهاي جهان به سه روش محاسبه ميشوند: 1) شاخص وزني قيمتها، كه بر اساس ميانگين قيمتها حساب ميشود كه شاخصهاي معروف داو جونز و نيكي از اين جنس هستند؛ 2) شاخص وزني ارزش بازار كه بر اساس اندازه شركتها حساب ميشود و علاوهبر قيمت به تعداد سهام هم وزن ميدهد، مثل شاخصهاي بورس تهران؛ 3) شاخص وزنهاي برابر، كه به هر سهم وزني برابر اختصاص ميدهد، تا آثار اندازه و قيمت را كنترل كند، شاخص بارونز 400 از اين جنس است.
وي ادامه داد: اولي متاثر از قيمتها است. بنابراين سهامي كه بيشترين نوسان قيمت را دارند بيشترين تاثير را بر شاخص ميگذارند، در دومي سهامي كه اندازه بزرگتري دارند بيشترين تاثير را بر شاخص ميگذارند و در سومي هر دو اين تاثيرات كنترل ميشود. در دوتاي اول معمولا در كنار شاخص كل شاخصهاي ديگري هم درست ميشوند تا سهام موفق و غير موفق و سهام موثرتر و غير موثرتر را جداكنند، تا به اين ترتيب ضعف شاخص كل برطرف شود.
اين كارشناس ارشد بازار سرمايه در ادامه به سابقه شاخص بورس تهران اشاره كرد و گفت: سابقه استفاده از شاخص كل در بورس ايران يا تهران به 1369 بر ميگردد كه بر مبناى شاخص وزني ارزش بازار تعيين شد. اين اندازه يا شاخص كل سالها عملكرد عمومي بازار سهام را در كنار شاخص هايى چون شاخص بازده نقدى، مالى و صنعت، بازار اول و دوم، تابلوى اصلى و فرعى در مقاطع مختلف زمانى نشان ميداد. از سال 87 به اين سو بورس تهران دو شاخص كل و بازده نقدى را در هم ادغام كرد.
وي افزود: با اين ادغام ارقام شاخص بورس بيدرنگ متورم شد و از 27 هزار واحد هم عبور كرد. اين تورم، طبيعي بود چون دو شاخص كه دو بازده را اندازه گيري ميكنند در هم ادغام شدند و حاصل آن به نوعي ميانگين بازده كل سهام را نمايندگي ميكند. بازده كل از بازده نقدي و بازده قيمت محاسبه ميشود و بازده قيمت از تفاوت دو قيمت در دو زمان نسبت به قيمت در زمان اول به دست ميآيد.
شاخص بورس ما دوپينگي است
معاون اسبق بورس تهران در واكنش به اين پرسش كه شاخص بورس تهران، شاخص بازده نقدي و قيمت است نه بازده قيمتي، آيا اين اشكال محسوب نميشود؟ پاسخ داد: تا آنجا كه به شاخص مربوط ميشود اشكالي ندارد كه آن را چگونه محاسبه كنيم، بنابراين به خودي خود شاخص يك عدد ميانگين است كه وقتي با گذشتهاش مقايسه ميشود عملكرد موضوع اندازهگيري را نشان ميدهد، ولي وقتي پاي مقايسه شاخص با شاخصهاي بازارهاي ديگر به ميان ميآيد، آن وقت اشكال ديده ميشود.
پوريانسب خاطرنشان كرد: شاخصهاي بازارهاي ديگر، حتي شاخصهاي بازارهاي سهام ديگر، بيشتر مبتني بر قيمت يا ارزش بازار هستند. مثلا شاخص بورس تهران تا حدودي قابليت مقايسهاش را با شاخص قيمت مسكن از دست داده است چون بازار مسكن فقط مبتني بر قيمت است. همين طور شما نميتوانيد اين شاخص را مانند گذشته با شاخص سهام ديگر كشورها مقايسه كنيد؛ اگر هم مقايسه شود مقايسه خوب و دقيقي نخواهد بود چون شاخص سهام ما دوپينگ كرده است و بازده نقدي را در شكم خود دارد، در حالي كه در محاسبه شاخصهاي ديگر، بازده نقدي نيامده است، بنابراين ممكن است اگر كسي به اين موضوع واقف نباشد در مقايسه دچار گمراهي شود و تصميم درستي را نگيرد. براي رفع اين نقيصه لازم است شاخص بازده قيمتي نيز گزارش شود. رئيس كنفرانس پيشگيري از تقلب و سوءاستفادههاي مالي در پاسخ به اين سوال كه شاخص بورس تهران مديريت ميشود يا دستكاري، گفت: سوال شما چندان روشن نيست. در اصول، نه بايد مديريت شود و نه دستكاري. در اصول، بازار و معاملات بازار بايد مديريت شود نه شاخص، و دستكاري شاخص به هر طريقي رفتار غيرمنصفانه و گاه تقلبآميز است. با اين وجود نشانههايي وجود دارد كه ميتوان با آنها به پرسش شما پاسخ داد.
پوريانسب تصريح كرد: آيا همين شاخص بازده كل ميتواند براي بهبود عملكرد شركت بورس مقرر شده باشد، يا ابزاري باشد تا بازار سهام را در مقايسه با بازارهاي ديگر موفقتر نشان دهد؟ به عبارتي آيا بورس، اين شاخص را مديريت ميكند؟ آيا ورود شبه دولتيها در بزنگاههاي بورس ميتواند حاكي از دستكاري باشد؟
وي سپس گفت: اجازه دهيد از اين بحث بگذريم و به يك واقعيت بپردازيم. مساله اين است كه بسياري از مردم و حتي مسوولان حكومتي، سازمان بورس و شركت بورس، شاخص را محصول عملكرد توامان شركت و سازمان بورس ميدانند و عملكرد اين دو نهاد را با آن ميسنجند. اين ارزيابي بهتر است، متوقف شود.
پوريانسب تاكيد كرد: مادامي كه چنين باشد، انتظار ميرود مسوولان سازمان بورس و شركت بورس تهران انگيزه داشته باشند شاخص را مديريت كنند كه ميكنند.
اين حسابدار خبره با اشاره به اينكه شاخص، محصول رفتار سرمايهگذاران است و به هيچ وجه ارتباطي به عملكرد ضابطهگذار (يا سازمان بورس) و مدير معاملات (يا شركت بورس) بازار اوراق بهادار ندارد، توضيح داد: شاخص متاثر از اقتصاد جهاني، سياستهاي كلان اقتصاد، سياستهاي شركتهاي بورسي و رفتار جمعي سرمايهگذاران است. نرخهاي جهاني كالاها، خصوصي سازي، نرخ بهره، نرخ برابري ارزهاي خارجي، نرخهاي مالياتي، تورم، پسانداز و دهها متغير ديگر بر قيمتهاي سهام و شاخص تاثير ميگذارند.
شاخص به شايستگي «شركت» و «سازمان» مربوط نيست
وي ادامه داد: متاسفانه ما با نگاه به شاخص ميگوييم مدير بازار، عملكرد خوبي داشته است يا خير و بعد در مورد شايستگي او تصميم ميگيريم، در حالي كه بايد عملكرد او را با مديران قبلي و بازارهاي ديگر و وظايف محوله مقايسه كنيم.
پوريانسب در ادامه با انتقاد از وضعيت بازار سرمايه كشور گفت: وضع بازار ما وخيم است. راهبري شركتي، قرون وسطايي است، در تمام دنيا در زمره آخرين كشورها در پيوستن به استانداردهاي گزارشگري مالي بينالمللي هستيم، بورس تهران جهاني نيست، بازار زير سلطه شبه دولتي و خصولتيها است، تضاد منافع گاه در ميان كاركنان سازمان و شركت بورس مشاهده ميشود، بورس ما معرف كاملي براي اقتصاد ما نيست و بسياري مسائل ديگر كه بايد در اندازهگيري عملكرد آن دو نهاد لحاظ شود.
اين حسابدار خبره يادآور شد: ما از نظر ضوابط در جهان جزو ضعيف ترينها هستيم، شاخص بورس، برآيند تصميمات دولت، شركت ها، و سرمايهگذاران است نه سازمان بورس يا شركت بورس، شاخص مال ما است.
وي سپس گفت: رشد دو سال اخير شاخص، مرهون كاهش ارزش ريال، سياستهاي بانك مركزي، تحريمها، خصوصيسازي گسترده، رشد نقدينگي، تورم هرچند متغير كليدي ديگر است. سهم دولتهاي نهم و دهم در رشد شاخص انكارناپذير است. در واقع خوشاقبالي مديران سازمان و شركت بورس است كه در اثر يك برداشت نادرست، عملكرد شاخص به آنها نسبت داده ميشود.پوريانسب درخصوص اينكه آيا شاخص بورس تهران بيانگر واقعيت شركتهاي عضو بورس و اقتصاد ايران است يا خير، گفت: تا اندازه زيادي، آن هم در ميان مدت و بلندمدت بيانگر واقعيت شركتهاي عضو است، ولي در كوتاه مدت به دليل كارآيي پايين اقتصاد و بازار سهام نميتوان پاسخي قاطعانه داد؛ عملكرد گذشته نشان ميدهد كه بيانگر واقعيت شركتها نيست، چون قيمتها به دفعات در اثر گزارشهاي پيشبيني نادرست، تعديل ميشوند و مديريت سود و دستكاريهاي حسابداري از سوي بيشتر شركتها به يك عمل مشترك تبديل شده است.وي افزود: طبعا شاخص بورس تهران به دليل بزرگي بخش دولتي، بازار خدمات بسيار گسترده، شركتهاي خانوادگي، كنترل نرخ ارز، كنترل نرخ بهره، تورم و بسياري چيزهاي ديگر نميتواند نماينده راستين اقتصاد كشور باشد و سهم آن از توليد ناخالص داخلي هم بر اين واقعيت صحه ميگذارد.
معاون اسبق بورس تهران درباره بهرهبرداري تبليغي از شاخص بورس گفت: بله. يك تبليغ براي جذب سرمايه از ديگر بازارها است، ولي اساسا نبايد تبليغ صورت گيرد، بايد آگاهي بخشي عمومي صورت گيرد و اين كار بايد از طريق آموزش مزايا و قابليتهاي سرمايهگذاري در اوراق بهادار در مقايسه با بازارهاي ديگر يا به عنوان بخشي از سبد سرمايهگذاري صورت گيرد، ولي ميبينيم كه گاه تبليغ اغواگرانه و فريبنده صورت ميگيرد. وي افزود: تبليغ ديگر كه تبليغ اول را هم تحتالشعاع قرار ميدهد تبليغي است كه عملكرد شاخص را به مسوولان بورس نسبت ميدهد. اين تبليغ اساسا غيرمنصفانه است و شما ميدانيد گاهي هم از آن استفاده سياسي ميشود.
همان طور كه گفتم شاخص مال ما است، منظورم اين است كه شاخص با رفتار ما سرمايهگذاران رفتار ميكند ولي از آنجا كه گاهي، مديران بازار، خود را مالك شاخص ميدانند علاوه بر اينكه طي روز آن را مديريت ميكنند براي گرفتن راي و ارتقا با آن تبليغ ميكنند.
پوريانسب در پايان گفت: در بيشتر بازارهاي دنيا براي اينكه مديريت بورس، شاخص را مديريت يا دستكاري نكند، شاخص به صورت مستقل از مديريت يا ضابطهگذار بورس، محاسبه ميشود مثل داوجونز.