بازار طلا و ارز در ايران پس از حدود سه هفته تلاطم، به آرامش نسبي رسيده است.
در روزهاي تلاطم، نرخ برابري دلار در برابر ريال رو به افزايش گذاشت و افزايش قيمت طلا كه از مدتي پيش آغاز شده بود، شتاب گرفت. افزايش همزمان قيمت دلار و طلا خلاف روال معمول حركت اين دو در بازارهاي جهاني بود؛ زيرا در بازارهاي جهاني به ويژه بازار نيويورك معمولا (نه ضرورتا و هميشه) حركت قيمتي طلا و دلار معكوس است. به همين علت، حركت همسوي طلا و دلار در ايران حركتي غيرعادي تلقي شد و براساس همين تلقي، رفتارهايي از بازيگران دولتي و غيردولتي سر زد كه براي بازار ايران وضعي آشفته را ترسيم كرد. حال در آغاز هفته چهارم و احتمال تكرار رفتارهاي سه هفته گذشته، اين پرسش پيش روي ما است كه علت اين نوسانات چه بود و در آينده چه خواهد شد؟
دلار واحد پول آمريكا است كه علاوه بر تاثيرپذيري از اقتصاد اين كشور و ايضا تاثيرگذاري بر آن، در تاروپود اقتصاد همه كشورهاي جهان، به ويژه قدرتهاي اقتصادي بزرگ ريشه دوانده است. وقتي دلار از تحولات اقتصادي آمريكا يا پيشبيني وضع آينده اين كشور تاثير ميپذيرد، تغيير قيمتي در آن رخ ميدهد و اين تغيير از طريق زنجيرهاي جهاني به ديگر اقتصادها هم سرايت ميكند. وقتي قيمت دلار بر اثر افزايش تقاضا بالا ميرود، بهطور معمول طلا ارزان ميشود؛ زيرا بخشي از تقاضاي بالقوه و بالفعل طلا به سوي دلار ميرود و كاهش تقاضا براي طلا موجب كاهش قيمت آن ميشود؛ اما اين رابطه هميشگي و آهنين نيست. مثلا 22 خرداد امسال، ارزش دلار آمريكا در برابر يورو و ين ژاپن افزايش يافت و طبق قاعده معكوس بايد قيمت طلا در آن روز كاهش مييافت؛ اما چنين نشد. علت اين رفتار بازار را بايد در حادثه ديگر بازارهاي آمريكا جستوجو كرد. در آن روز انتشار گزارشي كه از كاهش شاخص خردهفروشي در آمريكا خبر ميداد، علامت ركود اقتصادي آتي تلقي شد و با توجه به پايين بودن نرخ بهره بانكي، دارندگان نقدينگي، به سوي بازار طلا هجوم بردند و قيمت اين فلز افزايش يافت. اين رفتاري كاملا طبيعي و فارغ از هرگونه رمز و راز است.
يك روز پيش از آن واقعه كه هنوز آمار شاخص خردهفروشي منتشر نشده بود، بازار طلا در نيويورك سردرگم بود و به فاصله پنج ساعت، قيمت طلا هشت بار تغيير كرد؛ يعني معاملهگران هشت بار در معرض سود و زيان قرار گرفتند.
تحولات بازار طلا در ايران از اينگونه رخدادها در بازار جهاني تاثير ميپذيرد؛ اما اين تاثيرات هميشگي، مطلق و لزوما تابع نسبت موازنه دلار و طلا در آمريكا نيست. اين وضع استثنايي خاص بازار ايران هم نيست و بازارهاي ديگر كشورها هم ممكن است، رفتاري متفاوت با آنچه در آمريكا رخ ميدهد از خود نشان دهند؛ زيرا همان زماني كه دلار ارزان، بازرگانان آمريكايي را به سوي خريد طلا سوق ميدهد، در خارج از مرزهاي اقتصادي آمريكا ممكن است، عكس اين وضع رخ دهد؛ زيرا دلار ارزان براي بازيگران اقتصادي، دولتها و مردمان ديگر كشورها انگيزه خريد را افزايش ميدهد و ممكن است آنها به جاي خريد طلا، خريد دلار را انتخاب كنند. اما با وجود اين وضوح در رفتار بازيگران جهاني، آنچه در ايران رخ داد، جنس ديگري داشت و دلار و طلا به صورت همزمان روند صعودي يافتند. اين رخداد متفاوت را بايد در پرتو چگونگي تاثيرپذيري بازار ايران از بازار جهاني و عوامل درونزاي اقتصاد ايران تحليل كرد. تاثيرپذيري اقتصاد ايران از جمله در حوزه طلا و ارز همان است كه در بالا گفته شد؛ يعني اينكه طلا و دلار به عنوان دو كالاي پرطرفدار در جهان، اولي در آمريكا و دومي در همه جاي جهان با افزايش تقاضا مواجه شدهاند و در ايران نيز همين اتفاق افتاده است.
عوامل درونزاي اقتصاد ايران و نحوه تاثيرگذاري آنها بر قيمت طلا و ارز قدري پيچيدهتر است و نميتوان در قالب معادله ساده عرضه و تقاضا خلاصهاش كرد. اقتصاد ايران بر اثر تحولات پولي سالهاي 1385 تا 1386 كه وجه انبساطي آن غالب بود و تحولات سالهاي پس از آنكه وجه انقباضي پررنگتر بود، بازيگران بازار را به اتخاذ روشهاي كوتاهمدت براي كسب سود وادار كرده است.
در دوران انبساط پولي، مسكن محل اصلي رجوع مصرفكنندگان و ايضا سفتهبازان بود. سياستهاي انقباضي و در راس آنها محدود شدن وامهاي بانكي، اين روند را متوقف كرد و سرمايههاي محدود شده به سوي بازارهاي محدودتر سرازير شدند: ابتدا بازار سهام و حالا ارز و طلا. هيچيك از اين رفتارها، غيرعادي، غيراقتصادي و ويرانگر نيستند، بلكه رفتارهاي كاملا طبيعي صاحبان سرمايه براي حفظ و گسترش دارايي هستند. اين رفتار طبيعي، در تحول اخير؛ يعني هجوم به بازار طلا و ارز و به ويژه ارز، فرصتي تاريخي بود كه «نظم بازار» در اختيار دولت و فعالان اقتصادي ايران قرار داد؛ اما هنوز از اين فرصت استفاده نشده است. اين وقايع اولا نشان داد كه كاهش تحرك گردش سرمايه در بازارهاي مسكن و سهام و امثالهم به معناي توقف فعاليت اقتصادي نيست و سرمايه حتما راهي تازه به سوي كسب سود پيدا ميكند. دوم اينكه، اين تحول نشان داد قيمت ارز در بازار ايران واقعي نيست و خريداران به راحتي حاضر به تامين آن با هزينه بيشتر هستند. علامتي كه بازار از خود نشان داد، ميتوانست و هنوز ميتواند به عنوان حجتي روشن در باب كششپذيري قيمت ارزهاي خارجي به ويژه دلار آمريكا تلقي شود و اين جسارت را در تصميمگيران اقتصادي كشور ايجاد كند كه ميتوان به دوران فروش دلار ارزان و يارانهاي پايان داد. حال كه كشور به دوران تازهاي پا گذاشته و قرار است به قريب 50 سال اتلاف منابع از طريق يارانههاي غيرمنطقي پايان داده شود، چرا نتوان ارزهاي خارجي را نيز از شمول يارانه خارج كرد.
وقايع يك ماه اخير در بازار ايران، هشداري در باب همين موضوع ساده اما مهم بود. قيمت واقعي ارز، بهتر ميتواند به صفهاي مقابل بانكها و صرافيها پايان دهد تا تزريق مداوم عايدات نفت در بازار ارز. به بازار اعتماد كنيد.
۲۴ مهر ۱۳۸۹ ساعت ۵:۲۱:۴۴ قبل از ظهر