"سود تقسیمی"؛ موضوعی که مانند برخی چیزهای دیگر مختص بازار سرمایه ماست و هر ساله با فرارسیدن فصل مجامع شرکتها از یک سو مورد توجه سهامداران و معامله گران بورسی قرار می گیرد و از سویی دیگر کلیت بازار سهام را هم تحت تاثیر خود قرار می دهد.
بر این اساس طبق سنت هر ساله با شروع مجامع عمومی شرکتها در محدود زمانی بهار و تابستان، سهامداران چشمانتظار تقسیم سود شرکتهایی میمانند که سال مالیشان اسفند هر سال است و حداکثر تا ماه نخست تابستان هر سال مهلت دارند تا مجمع عمومیشان را برگزار و در مورد سود سهامشان تصمیمگیری کنند و این اتفاق در حالی به عنوان یکی از عجایب بازار سرمایه ما مطرح است که در بورسهای توسعه یافته، شرکتها تلاش میکنند سود و نقدینگی بدست آمده را صرف راهاندازی و پیشرفت پروژهها و نیز رشد تولیدات خود کنند و در پی آن سهامداران نیز با رشد توانمندیهای شرکت شاهد افزایش ارزش سهام و سودآوری خود باشند. اما در کشور ما هر ساله هزاران میلیارد تومان سود در مجامع عمومی بین معاملهگران بورسی تقسیم میشود و سهامداران بیش از 400 شرکت پس از مجمع، این نقدینگی هنگفت را صرف دخل و خرج خود میکنند تا زنجیره شگفتیهای اقتصاد و بازار سرمایه کشور کامل شود.
بر این اساس در حالی شرکتهای بورس هر سال بخشی از درآمد و دارایی خود را تحت عنوان سود تقسیم می کنند که این موضوع، شرکتها را از منابع مالی خالی کرده و بنگاهها دسترنج یکسالهشان را صرف خریدن رضایت سهامداران میکند.
از سوی دیگر مشکلات تقسیم سود به این مورد خلاصه نمی شود و تقسیم بیش از حد سود توسط شرکتها، قدرت رقابتپذیری در اقتصاد کشور را نیز کمرنگ کرده و این اتفاق در حالی هر ساله ورق میخورد که بسیاری از شرکتهای بورسی با مشکل تامین مالی دست و پنجه نرم میکنند و به وامهای بانکی با بهرههای بالا متوسل میشوند؛ غافل از این که بهترین منبع مالی آنها برای حل مشکلات مالی که همان سودحاصله است که نادیده گرفته میشود.
با این حال تقسیم سود پایان عجایب شرکتهای بورس ما نیست و در بعضی موارد بنگاهها سودهای کاذبی را تقسیم میکنند که این موضوع موجب رنجش خاطر سهامدارانشان شده و در برخی هم مواقع مشاهده میشود که شرکتهای بورسی(صرف نظر از اطلاع رسانی نامناسبی که در این زمینه برای آگاهی سهامداران از حقوق و حقوقشان می شود) با آنکه پولی در حسابها ندارند اقدام به تقسیم سود میکنند و در پی آن یا قادر به تقسیم سود نیستند و یا این که این سودها دیر به حساب سهامداران میرود.
بر این اساس کارشناسان بازار سرمایه بر این باورند که شرکتهای بورسی باید در مجامع خود سود کمتری را تقسیم کنند تا با حفظ توان مالی، طرحهای توسعهای و پروژههای بیشتری را به مرحله اجرا برسانند و با این کار آبی را به چرخه تولید خود و نیز اقتصاد کشور روانه کنند و سهامدارن هم بجای دریافت سود، شاهد رشد و ارزش ذاتی سهام خویش در پی افزایش کارایی بنگاهها باشند و از این را به منفعت برسند؛ چرا که به هر میزان سود و منابع مالی در شرکت باقی بماند شرکتها هزینه کمتری را برای تامین منابع مالی خود پرداخت خواهند کرد.
با این حال و جدای از درستی و نادرستی پرداخت سود توسط شرکتها که در سالهای آتی هم ادامه خواهد داشت، موضوع قابل تامل، رسیدن این سود به دست سهامداران است؛ چرا که بر اساس قانون تجارت 8 ماه پس از تصمیم بر تصویب و تقسیم سود در مجمع عمومی، سهامداران باید سودهای خود را دریافت کنند که در برخی مواقع بسیاری از شرکتها سود تقسیمی را در مدت زمان بسیار طولانیتر پرداخت میکنند و گاهی نیز نرسیدن، مقصد سودهای تقسیمی می شود که این اتفاق یعنی "کوتاه ماندن دست سهامداران بورسی از سود تقسیمی مجامع"!