البته در حجم معاملات نوساناتی را شاهد هستیم اما نگاهی به ارزش معاملات در این تالار حکایت از رشد قابل توجه معاملات دارد که این موضوع میتواند نشاندهنده تلاطمات قیمتی در این بازارها نیز باشد. بر این مبنا، ارزش معاملات در بورس کالای ایران که آذر ماه 89 رقمی حدود 870 میلیارد تومان بوده در آبان ماه امسال به 1/3 تریلیون تومان رسیده که نشان دهنده آن است که تامین مالی بخشهای مختلف حاضر در بورس کالای ایران به 4 برابر رقم 9 سال گذشته آن رسیده است.
این موضوع از دو بعد قابل بررسی است؛ نخست آنکه بورس کالا توانسته طی این مدت به یک منبع مهم برای تامین مالی بخشهای تولیدی تبدیل شود و دوم آنکه با توجه به نمودار مربوط به حجم معاملات در بورس کالا که تغییر محسوسی را در مدت مورد مطالعه نشان نمیدهد (حداکثر رشد 2برابری را در مقایسه مینیمم و ماکزیمم معاملات میتوان به دست آورد) هنوز پتانسیلهای بالایی برای این بخش وجود دارد که میتواند این بازار را به یک منبع قابل اتکا برای فعالان گروههای مختلف کالایی تبدیل کند. این بررسی در شرایطی صورت میگیرد که روز دوشنبه یک توافق سه جانبه بین سازمان صنایع کوچک و شهرکهای صنعتی ایران، شرکت بورس کالای ایران و همچنین صندوق ضمانت سرمایهگذاری صنایع کوچک با هدف حذف واسطهها و ایجاد تحرک جدید در صنایع کوچک و متوسط منعقد شده است. این توافق سهجانبه به معنای آن است که از ظرفیتهای بورس کالای ایران برای تامین مالی صنایع کوچک و متوسط بهرهگیری شود. باید گفت با توجه به تجربهای که بورس کالای ایران در تامین مالی صنایع بزرگی همچون فولاد و مجتمعهای عظیم پتروشیمی داشته باید گفت بسترهای مناسبی برای ورود صنایع کوچک به بورس کالا وجود دارد. این در حالی است که در شرایط کنونی یکی از مهمترین چالشهایی که شرکتهای تولیدی در کشور بر آن تاکید دارند کمبود نقدینگی و نبود بازار مناسب برای معاملات این محصولات است. به عقیده فعالان صنایع کوچک در شرایط فعلی نیمی از صنایع شهرکهای صنعتی تحت تاثیر این مشکلات به حالت تعطیل درآمدهاند و مابقی نیز با ظرفیتهای مناسبی به فعالیت مشغول نیستند. از طرفی دولتها نیز در گذشته بیش از اندازه به صنایع بزرگ توجه کردهاند و صنایع کوچک تقریبا در کانون توجه دولتها نبودهاند.
البته دولت یازدهم به خصوص در ماههای اخیر با اختصاص منابع مالی و تسهیلات در تلاش است تا این بنگاهها را به عرصه تولید بازگرداند با این حال آنطور که فعالان صنایع کوچک میگویند تنها تامین مالی موضوع اصلی نیست و بازاریابی برای این محصولات داخلی نیز از اهمیت بالایی برخوردار است و باید گفت بورس کالا این قابلیت را دارد همچون ویترینی محصولات تولیدی این گروه را در معرض خریداران داخلی و خارجی قرار دهد و علاوه بر بازاریابی داخلی، زمینههای صادراتی نیز برای این گروه تقویت شود. این در شرایطی است که کشورهای توسعه یافته دنیا با اتکا بر ظرفیتهای صنایع کوچک و متوسط خود توانستهاند زمینههای رونق فراوانی را ایجاد کنند و در حال حاضر نیز SMEها در کشورهای دنیا جایگاه مناسبی را کسب کردهاند. در این میان اما کانالهای حمایتی بورس کالا از صنایع کوچک و متوسط را میتوان در موارد زیر جستوجو کرد؛ نخست آنکه چالش سرمایه در گردش بنگاههای کوچک میتواند از کانال بورس کالا با استفاده از دو مسیر تامین نقدی و تامین مالی از طریق اوراق طراحی شده در این بازار در کنار حضور این شرکتها در فرابورس همگی مواردی است که میتواند چالش تامین سرمایه در گردش را در این بنگاهها مرتفع سازد. دومین موضوع هزینههای بالای تامین مواد اولیه بنگاههای کوچک و متوسط است. بورس کالا محل اجتماع شرکتهای تامینکننده مواد اولیه تولید و صنایع بالادستی و مادر محسوب میشود و میتواند با ایجاد ارتباط بین خریداران (صنایع کوچک و متوسط) و فروشندگان (صنایع اصلی و بزرگ) زمینههای لازم را برای کاهش هزینههای تولید فراهم سازد و به علاوه مسیرهای وصول مواد اولیه تسهیل شود. سومین چالش، مواجهه بنگاههای کوچک و متوسط با شرایط بی ثباتی است. این بیثباتی میتواند در حوزههای ارزی، بهای مواد اولیه، تورم و... باشد.
بورس کالا با استفاده از ابزارهایی که در اختیار دارد قادر است زمینههای نوسانات را شناسایی و بسترهای لازم را برای کنترل و معرفی این نوسانات فراهم سازد. راهاندازی بازارهای بورس آتی برای مواد اولیه یکی از این راهکارها است. به عقیده فعالان اقتصادی حوزه صنعتی، طولانی شدن زمان سوددهی و بازدهی طرحهای تولیدی و بالا رفتن هزینه تولید باعث شده تا تولید دیگر به صرفه نباشد و به همین دلیل صنعتگران کمکم به کاهش تولید روی آوردهاند و بسیاری از واحدهای شهرکهای صنعتی به تعطیلی کشیده شدهاند این در حالی است که با کنترل نوسانات میتوان راهحلهای ضربتی برای بهبود بازار را در پیش گرفت و بورس کالا از این ظرفیتها برخوردار است. سومین چالش در این مسیر چالش قیمتگذاری برای محصولات نهایی است. سالیان درازی در کشور ما قیمتگذاری از روشهای غیربازاری صورت گرفته و این در حالی است که مکانیزم عرضه و تقاضا در بورس کالا میتواند بهعنوان یک اهرم مناسب عمل کند و پروسه قیمتگذاری بهصورت صحیحی مانع از ضرر و زیان تولیدکنندگان شود. البته این موضوع به اصلاحاتی در شیوههای قیمتیابی در بورس کالا نیز نیازمند است. کارشناسان میگویند باید شیوههای قیمت یابی در این بازار تغییر کند و از روشهایی برای ایجاد آزادی بیشتر بازار استفاده کرد. به عقیده آنها، در شرایط فعلی تعیین قیمتهای پایه از اهمیت بالایی برخوردار است که خارج از عملکرد بورس کالا است و از طرف دیگر دامنه نوسان قیمتها در این بازار به محدودیتی برای حضور شرکتها تبدیل شده که در شرایط کنونی باید شرایط برای قیمتگذاری در این بازار مهیاتر از گذشته شود.