با توجه به تورم شدید در جامعه و افزایش قابل توجه قیمت ارز و طلا در سال جاری، ارزش سهام در بورس تهران همچنان با آهنگي آهسته رشد ميكند، به تعبيري واضحتر قیمت سهام در بورس متناسب با تورم رشد نكرده است، مسالهای که باعث تقویت ادعای برخورداری بورس تهران از ارزانترین سهام دنیا شده است.
اما شاید آنچه که ارزانی سهام در بورس تهران را نسبت به سایر بازارهای مالی رقم زده است ناشی از ملاک قرار دادن سود و نسبت پی بر ای در ارزش گذاری سهام باشد. موضوعي که برخی از کارشناسان معتقدند، منجر شده تا این دارایی مالی در مقابل تورم نتواند به مثابه سپر عمل کند.
اگرچه در این میان انگیزههاو ذائقههاي سرمایهگذاری نیز در کشور متفاوت است، به طوری که برخی از مدیران برای جذب سرمایهها، مبادرت به ارزشگذاری سهام خود بر مبنای ارزش جایگزینی میکنند؛ برخی دیگر نیز خالص ارزش داراییهای شرکت به ویژه زمین و املاک را مورد توجه قرار میدهند و این تصور را در اذهان سهامداران ایجاد میکنند که بخشی از دارایی غیرمنقول شرکتها را فروخته و منابع مالی حاصل از آن میان سهامداران تقسیم خواهد شد تا به این واسطه سرمايهگذاران سهام يك شركت را به خاطر فروش داراییهایش بخرند.
بر این اساس تلاش شده تا این مساله طی گفتوگویی با کارشناسان مورد واکاوی قرار گیرد که بازار سهام کشور باید از چه تناسبی نسبت به بازارهای موازی برخورار باشد و چه چیز میان یک دارایی مالی و یک دارایی فیزیکی تفاوت ایجاد میکند.
فاصله ارزش سهام با تورم جامعه
مديرعامل شركت اقتصادي و خودكفايي آزادگان در گفتوگو با خبرنگار دنياي اقتصاد در برشمردن دلايل ارزاني سهام نسبت به تورم شديد در جامعه و افزايش بيش از 100 درصدي قيمت ارز و طلا در سال جاري اظهار كرد: تورم ايجاد شده طی ماههای اخیر برای شرکتهای تولیدي تنها در بخش داراييهای ثابت شکل نگرفته بلکه هزینههای جاری و عملیاتی و مواد اولیه مصرفی بنگاههای اقتصادی نیز به تبع تورم شکل گرفته فزونی یافته است. از اين رو، شرکتهایي که از داراييهای ثابت مازاد برخوردار هستند، قاعدتا در محاسبه ارزش ذاتی آنها در زمان حاضر بايد این نکته را هم در نظر گرفت.
فرهاد رمضان تاكيد كرد: در ادامه بايد دانست پس از تورم شکل گرفته با یک وقفه منطقی که بازار سرمایه خود را تعدیل میکند (زمان اعلام بودجه سال مالی آتی و ارائه عملکرد سال مالی جاری) میتوان انتظار افزایش و یا کاهش ارزش ذاتی شرکتهای بورسی را داشت. بنابراين قاعدتا در پایان فروردینماه سال1392 این تطابق شکل خواهد گرفت.وي ملاك ارزشیابی سهام را ترکیبی از ارزش جايگزيني و ارزش خالص دارايي شركتها عنوان كرد و دلیل اين امر را نوسانات عوامل و شاخصهای تاثیرگذار برروی سود سهام شرکتها طی یک دوره مالی طولاني، عنوان كرد.رمضان ادامه داد: بنابراين تکیه بریک روش ارزشیابی، سرمایهگذاری را میتواند منحرف كند و محدوده ارزش یک سهام برای سرمایهگذاری میتواند تلفیقی از برآورد بین تصمیمگیری بر مبنای بازارهای موازی و در نظر گرفتن P/E بازار پول و سرمایه، مسکن باشد.همچنين محدوده ارزیابی و در نظر گرفتن خالص ارزش داراييهای یک شرکت به کسر بدهیها و تطبیق آن با ارزش جاری درآمد نقدی سهام شرکتها در اين مقوله مهم است.
دارايي مالي؛ سپر دفاعي تورم در جامعه
به گفته مديرعامل شركت اقتصادي و خودكفايي آزادگان، داراییهای مالی میتوانند تحت شرایطی خاص سپردفاعی تورم و کاهش ارزش پول برای سرمایهگذاری تلقی شود، البته قدرت نقدشوندگی دارایی مالی و نبود انحراف اطلاعاتی رروی آن نیز حائزاهمیت است.
رمضان تصريح كرد: درخصوص اين مساله توجه به دو نكته حائز اهميت است: اول اینکه در صنایعی که مولد هستند و کشور ما درآن دارای مزیت است، داراييهای ثابت را نباید در نظر گرفت و بهترین ملاک ارزیابی سود آتی و ارزش داراییهای غیرمولد آن است، ولی در صنایعی که احتمال جابهجایی و خروج بنگاه از صنعت میرود ارزش داراييها به کسر بدهیها تنها روش قیمتگذاری باید باشد.
مديرعامل شركت اقتصادي و خودكفايي آزادگان همچنين در مورد نحوه قيمتگذاري شركتها بر لزوم توجه به اندازه اقتصاد، مقايسه با دیگر اقتصادها، اتصال اقتصاد داخلی به اقتصاد جهانی و نحوه قیمتگذاری کالاهای شرکتها تاكيد كرد.
حجم نقدينگي موجود در جامعه عامل مخل حركت سرمايه
وي در مورد تناسب بازده ميان بورس و بازارهاي موازي ابراز كرد: به طور قطع در شرایط اقتصاد کارآ، سرمایه بین بازارهای موازی حرکت میکند، ولي در شرایط کنونی حجم نقدینگی موجود در جامعه این تعادل را برهم زده است.
وي درخصوص تفاوت يك دارايي مالي و يك دارايي فيزيكي تصريح كرد: دارایی مالی به لحاظ نقدشوندگی و سریعالمعامله بودن درخرید و فروش و امکان بخشپذیری همواره مقبول بوده است، ولي هرگاه در هریک از این موارد اخلالی ایجاد شود تمایل به سمت دارایی فیزیکی سوق داده میشود، ولی اینگونه به نظر ميرسد برای سال مالی آتی تمايل سرمایهگذاران به ورود به سهام شرکتهایي که دارایی فیزیکی مناسبی دارند، سوق پیدا میکند اما این را هم باید در نظر داشت كه ساختار مالی شرکتهای يادشده از درجه مقبولیت مناسب برخوردار باشند.رمضان در برابر اين سوال كه آیا سهامداران میتوانند انتظار داشته باشند که مدیریت شرکتها بخشی از دارایی غیرمنقول شرکتها را فروخته و میان سهامداران تقسیم کنند؟ و آیا اصولا انحلال شرکتی که ارزش فعالیت آن کمتر از ارزش داراییهای آن است میتواند معقول باشد، عنوان كرد: شفافیت مدیران ارشد در زمان انحلال و نظارت دقیق سازمان بورس دراین موارد بسیار با اهمیت است. تنها به صرف سیاست انحلال شرکت یک سهام نميتواند مطلوب باشد، اما اینجانب اعتقاد دارم بايد یک رابطه منطقی بین قیمت تابلو سهام و ارزش ذاتی سهام برقرار باشد.مديرعامل شركت اقتصادي و خودكفايي آزادگان در توصيه خود به سرمايهگذاران كوتاهمدت و بلندمدت در بازار سرمايه كشور خاطرنشان كرد: در کوتاهمدت سرمايهگذاري در شرکتهایي که با کمترین مخاطره از نوسان ارز مواجه هستند و سیاست تقسیم سود مناسب را درپیش دارند توصیه میکنم. اما در بلندمدت شرکتهایي که دارای دارایی فیزیکی قابل توجه و دارای ساختار نیروی انسانی و ساختار مالی مناسب هستند را توصیه میکنم و در انتها شرکتهايي را که در امر اطلاعرسانی رعایت کامل اطلاعرسانی در بورس اوراق بهادار و سایتهای اطلاعرسانی خود را دارند، قابل توصیه هستند.
غفلت سهام از كاهش ارزش ريال
همچنين مديرعامل شركت سينا فرآيند نيرو نيز در گفتوگو با خبرنگار دنياي اقتصاد در ارزيابي خود از رشد نكردن قيمت سهام متناسب با تورم موجود در جامعه اظهار كرد: در ابتدا بايد اين سوال را طرح كرد كه چرا كليت سهام در بورس متناسب با كاهش ارزش ريال رشد نكرده است؟
ابراهيم نوايي صنايع فعال در بورس را به سه دسته تقسيم كرد و توضيح داد: دسته اول شركتهايي هستند كه از كاهش ارزش ريال يا رشد ساير ارزها تاثير مثبت ميگيرند، مانند شركتهاي صادراتي از جمله شركتهاي پتروشيمي يا معدني.
دسته دوم صنايع ارزبر و صنايعي هستند كه براي توليدات خود نياز به واردات دارند، مانند صنايع دارويي يا خودرو كه اثرمنفي از افزايش نرخ ارز ميپذيرند.
دسته سوم نيز صنايعي هستند كه چرخه مالي توليد و مصرف آنها صرفا داخلي است كه بارز ترين آنها شركتهاي ساختماني هستند، البته تورم و تغيير نرخ ارز در اين سه گروه با شرايط اقتصادي كشوردر بازههاي زماني متفاوت است.
وي ادامه داد: بايد توجه داشت كه تاثير جهش نرخ ارز روي سهام گروه اول، يك تاثير مستقيم و آني است، بنابراين نبايد توقع داشت در دو گروه ديگر با همان سرعت زماني شاهد اثر تغييرات نرخ ارز باشيم. براي مثال در گروههاي ساختماني، پيمانكاري و شركتهايي كه مواد اوليه را دريافت و در فرآيندي به محصول نهايي تبديل ميكنند، چون سود آنها، ضريبي از قيمت تمام شده محصول نهايي است با تاخير 12 تا 18 ماهه جهش نرخهاي ارزي يا تورم در گزارشهاي خود و اثر آن را نمايان ميسازند. براي مثال شركتهاي ساختماني در يك بازه يك ساله يا كمي بيشتر به طور قطع با رشد و جهش قيمتي روبهرو ميشوند، زيرا بايد باور داشت نميتوان شاهد تغيير نرخ ارز و تورم بود، اما قيمت ملك در همان جغرافياي اقتصادي تاثيري را نپذيرد و شاهد تغييري نباشد، پس به طور قطع شاهد افزايش قيمت سهام شركتهاي مختلف در بازار سهام در اثر تحولات اقتصادي خواهيم بود.نوايي اضافه كرد: اما زمان جهش قيمت آنها بر اساس گردش بازار و تاثير تورم بر گزارشهاي مالي آنها متفاوت خواهد بود. در اين شرايط، سرمايهگذاران به ساير صنايع گروههاي بورس در زمان مناسب توجه خواهند كرد، اما اين موضوع مستلزم اين است كه در گزارشهاي مالي شركتها نشانههايي از تاثير تورم و تغييرات ايجاد شده در اثر تغيير نرخ ارز مشاهده شود و در پيشبيني صورتهاي مالي، اين تغييرات اثرگذار شود.
عموميترين روش قيمتگذاري سهام
وي در مورد ملاك ارزشگذاري سهام در كشور ابراز كرد: موضوع روش و ملاك ارزشگذاري سهام يك شركت بسيار مفصل و گسترده است و شايد ديدگاه سرمايهگذاران و فعالان اقتصادي در تنوع ارزشگذاري بسيار متفاوت باشد، به همين دليل است كه يك روش ارزشگذاري نميتواند ملاك مناسبي براي تعيين قيمت سهام شركت باشد و اين برآيند ارزشگذاريها با روشهاي متفاوت و شرايط اقتصادي آن صنعت و چشم انداز آينده شركت در يك مجموعه ميتواند باعث شود ارزش يك شركت مشخص شود و دقيقا همين تفاوت ديدگاهها است كه باعث ميشود قيمت سهام شركتها به دليل بالا رفتن نسبت به انتظار ما يا ركود و بيتوجهي مورد اعتراض قرار گيرد، زيرا باور اين موضوع كه كدام روش محاسباتي و تحليلي براي شركت بايد مورد ارزيابي و بررسي قرار گيرد به نوع سرمايهگذاري و دوره مورد انتظار معاملهگران بستگي دارد.
مديرعامل شركت سينا فرآيند نيرو تصريح كرد: بنابراين بهتر است، ابتدا دلايل سرمايهگذاري و خواستههاي سرمايهگذاران از ورود به آن سهم خاص و بعد روش ارزشگذاري براساس نوع، مدت و ديدگاه سرمايهگذاران مشخص شود. اما چون عموما قيمت سهام در بورس بر اساس ريسك و بازدهي سرمايهگذاري تعيين ميشود و معاملات روزمره بازارهاي مختلف سهام بر اساس ديدگاه غالب به همين دليل موجب ميشود كه نسبت پي بر اي از ملاكهاي موثر در قيمت سهام باشد، زيرا عموميترين و قابلدركترين نحوه قيمتگذاري شركتها همين روش است. از ديدگاهي ديگر چون سرمايهگذاران در بازار سرمايه ايران به صورت فراگير و تخصصي به سرمايهگذاري نميپردازند و حقيقيهاي فعال معمولا يا فرصت تحليلهاي پيچيده براساس مباني ارزشگذاري رايج را ندارند و يا به علت تلاش براي سرمايهگذاري كوتاهمدت كمتر به ساير روشها توجه ميكنند، روش پي بر اي را بيشتر مورد استفاده قرار ميدهند.
وي در خصوص ميزان تاثيرگذاري سود و پي بر اي در قيمت سهام گفت: آنچه در روش پي بر اي به سرعت نمايان ميشود و براي سرمايهگذاران اهميت دارد ريسكهاي سيستماتيك و غيرسيستماتيك بازار سرمايه است كه در عدد اين پارامتر به سرعت اثر ميگذارد و براي سرمايهگذاران مشهود و قابل درك است. با وجود اينكه پي بر اي ظاهرا فقط يك عدد است كه نسبتي از قيمت سهام بر سود شركت را نشان ميدهد، اما دلايل بزرگ يا كوچك شدن اين عدد به عوامل متعدد بستگي دارد و در بازار سرمايه با توجه به چشمانداز اقتصاد كشور، صنعت و آينده شركت بر آن تاثير ميگذارد و با توجه به شرايط فعلي تورمي و عدم ثبات نرخ ارز در اقتصاد كشور، سرمايهگذاران در بازارهاي مالي، توجه كمتري به ارزش جايگزيني يا ارزشگذاري بر اساس داراييهاي شركتها ميكنند و سرعت بازگشت سرمايه مهمترين پارامتر انتخاب سهام ميشود و اين موضوع شرايط را براي تحليل عميق براي سرمايهگذاري و انتخاب براي بلندمدت با مشكل روبهرو ميسازد، به عبارتي شرايط روز اقتصاد، سرمايهگذاران را بهسوي انتخاب سهام با ديدگاه كوتاهمدت سوق داده است.
توان نقدينگي در برابر تبعات تورم
اين كارشناس بازار سرمايه در برابر اين سوال كه آیا دارایی مالی در مقابل تورم می تواند به عنوان يك سپر عمل کند یا در مقابل تورم آسیب میبیند؟ عنوان كرد: به طور قطع ميتواند اما اگر فرهنگ خريد دارايي در بين فعالان اقتصادي نهادينه شده و مالكان داراييهاي مالي در بلندمدت به اين داراييها و سرمايهگذاري انجام شده و نتيجه حاصل از آن توجه كنند و به آن اعتقاد داشته باشند، در اين شرايط داراييهاي فيزيكي در زمان مناسب در داراييهاي مالي خودنمايي ميكنند و اثر خود را به صورت افزايش ارزش آن داراييها بروز ميدهند.
از سويي لازم است در كشور اين اصل به سرمايهگذاران به اشكال و طرق مختلف انتقال يابد كه بازده بازارهاي مالي نسبت به ساير روشهاي سرمايهگذاري با توجه به ريسك آن در بلندمدت بازده مناسب و قابل قبولي خواهد بود و به عبارتي تنها سرمايهگذاري در ملك يا ساير سرمايههاي فيزيكي براي حفظ ارزش داراييها به عنوان تنها راهكار نميتواند مورد قبول و توجه قرار گيرد، زيرا مجموعهاي از داراييهاي مالي ميتواند براي تمامي سرمايهگذاران در بازه زماني بلندمدت يا حتي ميان مدت بازدهي معقول و قابل قبولي به همراه داشته باشد، اما لازم است در انتخاب و نحوه سرمايهگذاري داراييهاي مالي از علم و راهنمايي كارشناسان آن بهره ببرد. وي تاكيد كرد: بايد توجه داشت رشد ارزش داراييهاي مالي در بعضي گروهها در زمان كوتاهتري نسبت به داراييهاي فيزيكي خود را با شرايط تورمي و جهش نرخ ارز همراه ميسازند و بازده بالاتري نسبت به آنها خواهند داشت. ضمن اينكه حسن نقدشوندگي و تفكيك قطعات سرمايهگذاري در اين داراييها موجب ميشود كه هر سرمايهگذاري با هر ميزان استطاعت مالي بتواند از اين راهكار بهرهمند شود.گواه اين بازدهي رشد قيمت، سهام مرتبط با صادرات و تغييرات ناشي از برابري ريال با نرخ ساير ارزها بود كه باعث شد حتي در بعضي از شركتها تا بيش از 100 درصد بازدهي در مدت كمتر از 5 ماه شاهد باشيم، در حالي كه شايد ساير داراييها از جمله ملك اين ميزان رشد را دراين مدت تجربه نكرده است.
مديرعامل شركت سينا فرآيند نيرو در برابر اين سوال كه به نظر شما کدام اصالت دارد سود یا دارایی؟ گفت: همانطور كه در سوالات قبل پاسخ داده ام بايد ديد با چه سياست و چشماندازي به سرمايهگذاري مبادرت ميورزيم و به عبارتي مجموعهاي از دلايل و انگيزهها در نحوه سرمايهگذاري ما موثر هستند.
وي ادامه داد: شايد اصالت داراييهاي يك شركت يا به عبارت ديگر ارزشگذاري بر مبناي داراييهاي فيزيكي يك شركت ارزش واقعي آن را تعيين ميكند، اما در شرايط اقتصادي حال حاضر كشور كه تورم با درصدهاي بالاتر از نرخ سود بانكي را شاهد هستيم، به طور قطع نرخ بازگشت سرمايه براي سرمايهگذار از اهميت ويژهاي برخوردار ميشود، زيرا سرمايهگذار نميتواند و نبايد سرمايه خود را فداي تعصب در صنعت يا شركت خاص كند. او تنها به قصد شناسايي سود وارد چرخه اقتصادي شده و حفظ ارزش دارايي و توان سرمايهگذاري براي فعاليت اقتصادي اولويت نخست و بااهميتترين دليل او است، به ويژه در شرايطي كه توان نقدينگي به علت تبعات تورم به سرعت كاهش مييابد.
حاشيهنشيني سرمايهگذار
وي ادامه داد: سرمايهگذار اگر خود را با شرايط روز اقتصاد كشور تطبيق ندهد، به طور قطع به حاشيه رانده ميشود، پس لازم است بدون تعصب و تنها در صنايعي سرمايهگذاري كند كه به حفظ داراييها بيشترين كمك و مساعدت را ميكند. اما بايد به اين نكته توجه داشت كه صنايعي كه ارزش جايگزيني آنها با قيمت معاملاتي به دليل شرايط اقتصادي و عدم توجه سرمايهگذاران فاصله ميگيرند به همان نسبت داراي پتانسيلهايي ميشود كه در آينده باعث جهش در قيمت سهام آنها ميشود و اين تغيير به طور قطع اتفاق خواهد افتاد.
چرا بورس تهران، سهام ارزان ميفروشد؟
وي در تاييد اينكه ارزانترين سهام شركتها در ايران قرار دارد، گفت: نسبت به ارزش ريال در بازارهاي جهاني به جز تعداد معدودي از سهام كه قيمت آنها بالاتر از يك دلار است كه قيمت پايه سهام در وال استريت محسوب ميشود، ساير سهام در بورس ايران نسبت به ساير كشورها ارزان محسوب ميشود، اما اي كاش دلايل اين موضوع را مورد سوال قرار ميداديد. يا با توجه به معطوف بودن ارزشگذاري سهام در بورس ايران بر اساس نسبت پي بر اي، دلايل پايين بودن اين نسبت به ساير بازارهاي مالي جهان را مورد توجه قرار ميداديم. به اين دليل كه قيمت سهام در بورس ايران به شدت به نسبت پي بر اي (نسبت قيمت به درآمد) وابسته است.
نوايي اضافه كرد: نسبت پي بر اي در تمامي بورسهاي معتبر جهان رقمهاي بالاتر از 10 است. حال آنكه ميانگين واقعي پي بر اي در بورس ايران كمي بيش از 5/4 مرتبه است كه دلايلي از جمله تورم و به تبع آن سود بالاي بانكي و هزينههاي مالي بالا در شركتهاي توليدي به دليل هزينههاي بانكي و همچنين شفافيت در سياستهاي اقتصادي، نبود ثبات در مقررات و بخشنامههاي اقتصادي و بانكي، سرمايهگذاران در بازارهاي مالي را وادار ميكند كه نتوانند با قاطعيت سياست سرمايهگذاري بلند مدت را در دستور كار و فعاليت خود قرار دهند. وي در روشن كردن اين مساله به ارائه مثالي پرداخت و گفت: در ابتداي سال جاري يا حتي در ميانه امسال نرخ گاز خوراك واحدهاي پتروشيمي با اما و اگرهايي روبهرو شد، همين مثال در مورد حق مالكيت معادن سنگآهن يا ساير كانيها هم مشاهده شد. حال تكليف سرمايهگذار در اين شرايط و با تصميمات از قبل پيشبيني نشده چيست؟ آيا اينگونه شرايط در ساير بازارهاي مالي جهان هم به چشم ميخورد؟ آيا ميتوان به سرمايهگذار سهمي را فروخت كه ممكن است تا 30 درصد (تنها به دليل يك تصميم از قبل اعلام نشده) تعديل منفي را به ارمغان بياورد؟ در حال حاضر عدم انتشار بودجه سال آينده در فاصله يك ماه به پايان سال، در كنار نامشخص بودن زمان اجراي مرحله دوم طرح هدفمندي يارانهها از مواردي است كه سرمايهگذاران را وادار به انتخاب گزينههاي كوتاه مدت براي فعاليت در بورس تهران ميكند. به طور قطع با درايت و حمايت مسوولان ميتوان به ثبات و نظم سرمايهگذاري در بورس اميدوار بود.
مقصد جذاب براي سرمايهگذاري
در ادامه مديرعامل شركت سينا فرآيند نيرو در پاسخ به اين سوال كه عدم افزایش ارزش سهام شرکتها متناسب با تورم تا چه حد در کاهش انگیزه سرمایهگذاری صنعتی در کشور موثر است و آیا به عنوان یک سرمایه گذار در بازار سهام با لزوم تناسب بازده میان بورس و بازارهای موازی موافق هستید؟ گفت: به طور مسلم اين موضوع بسيار موثر است، همان طور كه گفتم سرمايهگذار به بازگشت سرمايه در كوتاهترين زمان ممكن ميانديشد به ويژه در شرايط اقتصاد تورمي و در صورتي كه احساس كند در ساير بازارهاي موازي در زمان كوتاهتري ميتواند به هدف اصلي خود برسد، بدون شك به سمت آن بازارها تمايل پيدا خواهد كرد. به گفته وي، نكته مهم اين موضوع است كه بازارهاي پولي در حال حاضر با توجه به تورم موجود و نرخ ثابت سودهاي سپرده مقصد جذابي براي سرمايهگذاري تلقي نميشود، اما با كمال تاسف با توجه به شرايط يك سال گذشته و رشد نا متعارف بازارهاي ارز يا سكه كه يكي از عوامل تشديد تورم هم بودند. اين بازارهاي غيرشفاف به دليل منافع زودگذر اما نجومي، بسيار مورد توجه غيراصولي بعضي از سرمايهگذاران كوچك و بزرگ واقع شده كه اميدوارم با اصلاح ساختارهاي نظام معاملات آنها شاهد ثبات در قيمتهاي آن بازارها باشيم تا بازارهاي مولد و قانونمند مالي كشور دوباره با رونق همراه شوند تا سرمايهگذاران از اين طريق در مسير صحيح خود به ادامه فعاليت مشغول شوند. البته لازم است توجه داشت كه ريسك و بازده بورس نسبت به ساير بازارهاي مالي كشور بايد داراي تناسبي مناسب و معقول باشد تا براي سرمايههاي سرگردان جذاب و قابل قبول معرفي شود.
زماني كه سهام بالاتر از ارزش حقيقي معامله ميشود
وي همچنين در برابر اين پرسش كه چه چیز میان یک دارایی مالی و یک دارایی فیزیکی تفاوت ایجاد میکند و در حال حاظر برخی از شرکتهای بورسی چندین برابر ارزش شرکت، دارایی به ویژه زمین دارند و آیا با توجه به رشد قیمت املاک باردیگر باید منتظر تلاشها برای تصاحب شرکتهای با دارایی بالا باشیم؟ گفت: بايد ديد در چه صنعتي و با چه انگيزهاي سرمايهگذاري ميكنيم و اگر صنعت موردنظر شركتهاي سرمايهگذاري، هلدينگها يا شركتهاي مالي هستند، به طور قطع بيشتر سرمايههاي اين شركتها را داراييهاي مالي تشكيل ميدهند و به همان نسبت هم در صورت سرمايهگذاري در يك شركت توليدي بايد توقع داشت كه بخش اعظم داراييهاي آنها شامل اموال مشهود و دارايي فيزيكي باشد و تمركز سرمايهها در زمين، ماشينآلات و ساير داراييهاي مشهود قرار گرفته باشد. همچنين ويژگيهاي هر سرمايهگذاري شرايط و سختافزارهاي خاص خود را طلب ميكند. اين كارشناس بازار سرمايه افزود: داراييهاي مالي داراي ارزش شفاف و مشخص هستند و به پيروي آن شركتهايي كه براساس داراييهاي مالي فعالند داراي ساختار قيمتي خاص براي ارزشگذاري خود هستند و نحوه قيمتگذاري آنها با روشهاي گوناگون نميتواند به نتايج متفاوت و معناداري ختم شود و نوسان در ارزشگذاري كمتر به چشم ميخورد.
نوايي ادامه داد: شركتهايي كه داراييهاي فيزيكي بخش اعظم سرمايههاي آنها را تشكيل ميدهد، ممكن است در بورس در شرايط مختلف با نوسانات و ارزشگذاري متفاوتي مواجه شوند كه با ارزش واقعي آنها فاصله بسياري داشته باشد. اين تفاوت، زماني بيشتر نمايان ميشود كه بورس به صورت افراطي به آن شركت توجه كرده يا بيمهري معاملاتي كند و از آن رو گردان شود كه در هر دو شرايط يادشده خريداران يا فروشندگان افراطي توجيهاتي براساس همين روشهاي متفاوت ارزشگذاري عنوان ميكنند. وي افزود: با توجه به عمق كم بازارهاي مالي ايران اين موضوع روي قيمت سهام اينگونه شركتها تاثير گذاشته و باعث فاصله گرفتن از ارزش واقعي قيمت سهام شركت ميشود. در زمان ركود نتيجه آن قيمتهايي است كه زير ارزش واقعي مورد معامله قرار ميگيرد و در زمان رونق بهخصوص در زماني كه بازار تحليل خود را از ارزش شركت فراموش ميكند، سهام را با قيمتهايي بالاتر از ارزش حقيقي خود مورد دادوستد قرار ميدهند. به گفته وي، در شرايط فعلي به طور قطع ارزش سهام شركتهاي داراي داراييهاي فيزيكي به دليل نبود تحليل صحيح از ارزش واقعي آنها و تطابق نداشتن ارزش داراييها با قيمت سهام مورد معامله به ترتيبي صورت ميگيرد كه در مواردي حتي تا 50 درصد تفاوت قيمتي دارد و اين پتانسيل بسيار خوبي براي سرمايهگذاراني است كه به بورس با ديد بلندمدت نگاه كرده و در آن سرمايهگذاري ميكنند بهخصوص با پتانسيلي كه به واسطه رشد ارزش املاك ميتوان براي شركتهايي كه درصد دارايي ملكي آنها بالا است، متصور بود.
وي افزود: از چند ماه قبل توصيه بيشتر كارشناسان بازار به تجديد ارزشگذاريها براي معاملات عمده بوده زيرا در صورت بررسي و تجديد اين ارزيابيها پتانسيل شركتهاي داراي دارايي مشهود مشخص و قابل استناد ميشود و اين پتانسيل در معاملات بورس روشن و شفاف خواهد شد. مديرعامل شركت سينا فرآيند نيرو در برابر اين سوال كه آیا سهامداران میتوانند انتظار داشته باشند که مدیریت شرکتها بخشی از دارایی غیرمنقول شرکتها را فروخته و میان سهامداران تقسیم کنند و آیا اصولا انحلال شرکتی که ارزش فعالیت آن کمتر از ارزش داراییهای آن است میتواند معقول باشد؟ اظهار كرد: فروش دارايي براي بالا بردن رقم سود پرداختي به سهامداران در شركتها آثار مخرب و زيانباري دارد. اساسا فروش دارايي و پرداخت به صورت سود سهام، به عنوان سود غيرعملياتي محسوب ميشود و در تحليلهاي بنيادي تنها به عنوان سودي غيرقابل تكرار طبقهبندي ميشود كه نميتواند به عنوان پارامتري در ارزش شركت مورد محاسبه قرار گيرد. البته بايد شرايط شركت به صورت خاص مورد بررسي و تحليل قرار گيرد و نميتوان به صورت عام اين موضوع را حركتي ناپسند يا خوب تلقي كرد. اما در مجموع شركتهايي كه داراي داراييهاي غيرمولد هستند، بايد با در نظر گرفتن صرفه و صلاح سهامداران آن را به داراييهاي مولد تبديل كنند و آن هم به تواناييهاي هياتمديره شركت و مدير عامل آن بستگي دارد و همچنين به ميزان انگيزه مديران شركت كه نسبت به سهامداران تا چه ميزان احساس دين و تعهد ميكنند. اين روش ميتواند باعث تحول و تغييرات كلي در نحوه استفاده از داراييهاي شركت شود.
به اعتقاد وي، شركتي كه بهاين طريق عدد سود خود را بالا ميبرد، شركتي است كه نميتوان تحول خاصي را در آن شاهد بود و قابليت سرمايهگذاري را ندارد، اما اگر روشن شود كه شركت برنامه مدوني براي استفاده از نقدينگي به دست آمده در آينده دارد، شرايط كاملا تفاوت خواهد كرد.
وي به سهامداران توصيه كرد: در شرايط كنوني اقتصادي، به خاطر مزيت كشور در حوزه نفت و گاز و همچنين معدن و صنايع وابسته به آنها مانند پتروشيمي و فولاد، اين صنايع ميتوانند يكي از مطمئنترين گزينههاي سرمايهگذاري باشند و در كنار آنها شركتهاي داراي پتانسيل صادراتي و همچنين شركتهايي كه ارزش دارايي آنها فاصله معناداري با قيمتهاي مورد معامله در بورس دارند ميتوانند گزينههاي مناسبي براي سرمايهگذاري بلندمدت قرار گيرند، مانند شركتهاي ساختماني يا توليدي كه قيمت سهام آنها با دارايي و ارزش جايگزيني آن تفاوت قابل ملاحظهاي پيدا كرده است.