بورس تهران در هفتههای اخیر با رکود چشمگیری دست و پنجه نرم میکند. ارزش معاملات سهام در بیشتر این روزها به کمتر از 80 میلیارد تومان نیز رسیده است. بررسیها حاکی از آن است که با وجود سیطره فضای رکودی در معاملات سهام، کسب سودهای نامتعارف و عجیب در برخی نمادهای بورسی که عمدتا جزو نمادهای کوچک بازار هستند، بیش از قبل نمایان است. موضوعی که بر اثر یک جریانسازی از سوی سوداگران بورسی آغاز و در ادامه به لطف تریبونهای مجازی به رشد قابل توجه قیمت سهم منتهی میشود. این مکانیزم معامله تبعات منفی زیادی برای بازار سهام بههمراه دارد. مهمترین اثر منفی این نوع رفتارها، کاهش اعتماد سهامداران تازه وارد به بورس است. عدم اعتمادی که در نهایت منجر به کاهش نقدینگی بازار و به تبع آن زیانهای مهلک برای همان جریانسازهای سوداگری در بورس میشود.
بررسی پیشینه بورس در سالهای اخیر نشان میدهد، دوران کسب سودهای عجیب و غریب در بورس به پایان رسیده است. در سالهای گذشته برخی سهامداران به کمک موج تورم بالا و همچنین نقدینگی موجود در بازار به سودهایی دست مییافتند. پس از آن اما ثبات به وجود آمده در وضعیت کلان اقتصاد کشور موجب شد، دوران کسب سودهایی از این جنس به پایان برسد. (در یکی دوسال اخیر نرخ تورم تا حد قابل ملاحظهای کنترل شد و به ثبات رسید بهطوریکه تورم نقطه به نقطه در بسیاری از ماهها تکرقمی بوده است). در این شرایط، بررسی وضعیت در صنایع مختلف نشان می دهد تحرک جدی در مسیر فعالیت شرکتها رخ نداده است و صنایع کماکان با معضلات دیرینه خود دست و پنجه نرم میکنند. از سوی دیگر کاهش قابل توجه نقدینگی در بورس که عمده دلیل آن به بالا بودن نرخ سود در بازارهای کم ریسک باز میگردد، زمینه کسب سودهای یک شبه و سوداگرانه تحت تاثیر این عوامل را بیش از پیش کمرنگ کرد. با این حال در شرایط کنونی شیوه دیگری از کسب بازدهیهای سوداگرانه در بورس تهران مشاهده میشود.
تریبونهای پرسود در بازار رکودی
شیوه جدید سفتهبازی در بازار سهام متمرکز بر سهمهای کوچکتر بازار شده است. نمادهایی که اغلب سهم چندانی از ارزش بازار را در اختیار ندارند، به جولانگاهی برای کسب سودهای بزرگ مبدل شدهاند. بررسیها در این خصوص از بهوجود آمدن مسیری حکایت دارد که در راس آن برخی سهامداران حقیقی بزرگ قرار دارند. در چندماه اخیر به کرات دیده شده که بعضی سهامداران حقیقی بزرگ (که اتفاقا نامهای شناخته شدهای در میان اهالی بازار نیز هستند)، از طریق انتشار مطالبی در شبکههای اجتماعی بهخصوص تلگرام، فضایی را به وجود آوردهاند که به رشد بیرویه قیمت سهم یا به اصطلاح چاق کردن قیمت سهم ختم میشود. این موضوع به حدی محرز است که روزانه در بسیاری از کانالهای تلگرامی مطالبی در رابطه با رشد قیمت تعدادی از سهمها به این دلیل که یک سهامدار بزرگ حقیقی پشت معاملات آن نشسته است، به چشم میخورد. به معنای دیگر از سوی بسیاری از فعالان تالار شیشهای عنوان میشود که کلید تضمین کسب سود در این نمادها در دست فلان شخص خاص در سمت خرید است.
نقشه سوداگران برای پولهای بزرگ
کلیت موضوع این است که برخی سهامداران حقیقی بزرگ اقدام به خرید سهمها در قیمتهای پایین میکنند و با تریبونهایی که در اختیار دارند قیمت سهمها را تا حد قابل توجهی بالا میبرند. اما ماجرا به اینجا ختم نمیشود، این سهامداران در سمت دیگر به دنبال حقوقیهای بزرگ بازار میروند و با پیشنهادهای مختلف به مدیران صندوقها از قدرت آنها در این مسیر استفاده میکنند. این افراد با پیشنهاد رشوههای سنگین به مدیران صندوقهای بزرگ از پتانسیل آنها در مسیر بزرگ کردن ارزش سهمها استفاده میکنند و در مراحل بعد بار دیگر با وعده رشوههای سنگین سهم بزرگ شده را به صندوقهای عمومی میفروشند. این روزها پروسه خرید و فروش سهم به این شیوه بسیار رایج شده است.کافی است سری به سایت tsetmc.com بزنید تا متوجه شوید بسیاری از نمادهای کوچکتر بازار بدون هیچ دلیل بنیادی خاصی چگونه رشد قیمت چشمگیری را تجربه کرده اند.
خودزنی سفتهبازان در بلندمدت
اما در این مسیر بزرگترین لطمهها به چه کسانی وارد میشود؟ چه کسانی بازندههای این مسیر هستند؟ با کمی دقت میتوان متوجه شد که تازهواردهای بورس که اطلاعات چندانی از نحوه این معاملات ندارند، زیانهای مهلکی را متحمل میشوند. این افراد با تصورات خوشبینانهای به بازار میآیند که در ادامه نمیتواند رنگ واقعیت به خود بگیرد، نسبت به بازار بیاعتماد میشوند و اتفاقا این بیاعتمادی را در بسیاری از اطرافیان خود نسبت به بازار سهام به وجود میآورند. به عبارت دیگر سهامداران جدیدالورودی که طعمه این جریانهای سفتهبازی میشوند، علاوه بر اینکه در آینده دیگر تمایلی برای ورود به بورس ندارند، با ارائه تجربیات خود به دیگران از ورود دیگران نیز ممانعت میکنند. بر همین اساس جریان ورود نقدینگی به معاملات رو به نزول می گذارد. اینجاست که میتوان گفت اصلیترین بازنده این سبک معامله در بورس، سوداگران کسب سودهای بزرگ یا همان سهامداران حقیقی بزرگ هستند. شاید این افراد بتوانند در مدت زمان کوتاهی سودهای بزرگی به جیب بزنند اما تداوم این مسیر در بلندمدت منجر به تخریب پایههای بازار میشود و باعث بیاعتمادی سهامداران تازه ورود میشود. همانطور که در گزارش روز قبل «دنیای اقتصاد» نیز اشاره شد بهنظر میرسد عامل سردی و رخوت اینروزهای بورس مربوط به بیاعتمادی سهامداران به سرمایهگذاری در این بازار است. اگر در مثالی بخواهیم حال و هوای این روزهای بورس تهران را ترسیم کنیم میتوانیم بورس را به فروشگاهی تشبیه کنیم که به فروش کالایی خاص مشغول است. با فرض اینکه خریدار برای اولین بار به این فروشگاه مراجعه و نتواند کالای مورد نظر را دریافت کند، احتمال مراجعه برای دفعه دوم بسیار پایین است.به نوعی که فرد مذکور نه تنها دیگر اعتمادی به آن مارکت ندارد، بلکه به تبلیغ منفی در مورد آن نیز اقدام میکند. این مثال حکایت این روزهای تالار شیشهای است که به فضای بیاعتمادی برای فعالان اقتصادی بدل شده است.
چه باید کرد؟
راه مسدود کردن این سبک معامله چیست؟ نهاد ناظر چه مکانیسمی میتواند در نظر بگیرد تا از فعالیتهای سودجویانه این شکلی جلوگیری کند؟ آیا راهکار ویژهای برای مبارزه با این نوع معاملات وجود دارد؟ در حقیقت بهنظر میرسد راه حقوقی چندانی برای مبارزه با این افراد وجود ندارد. اما ناظر بازار میتواند با اتخاذ مکانیسمهایی از قدرت یافتن هرچه بیشتر این تریبونها بکاهد. مورد مهمی که سیاستگذار بورسی میتواند در نظر بگیرد افزایش سهام شناور آزاد سهمهای کوچک و به نوعی تعمیق هرچه بیشتر بازار است. اگر بازار بتواند به عمق بیشتری از سطوح کنونی دست یابد و سهام شناور آزاد افزایش پیدا کند، قدرت این نوع سفتهبازیها تا حدی کاهش مییابد. اما دومین اقدام توجه هرچه بیشتر نهاد ناظر را نیاز دارد. در این خصوص نهاد ناظر میتواند با تعبیه بازاری جدید که محدودیتهای خاصی در خرید و فروش دارد این نمادها را برای مدتی به آن بازار هدایت کند. در اینصورت میتوان تا حد قابلتوجهی این نوع فعالیتها را در این بازار کاهش داد.