شاخص کل بورس تهران در هفته گذشته رشد ۳/ ۱ درصدی را تجربه کرد. به نظر میرسد معاملهگران تا حدود زیادی از لاک احتیاط خارج شدهاند. همانطور که در ماههای اخیر عامل سیاسی سد بزرگی سر راه رشد قیمتی سهام ایجاد کرده بود در شرایط کنونی امید سیاسی با وجود خروج یکطرفه آمریکا از برجام تا حدودی دلگرمی را میان فعالان بازار سهام نگه داشته است.
البته از نظر بسیاری از کارشناسان همچنان نمیتوان به توان بالای اروپا و چین برای مقابله با بازگشت تحریمهای آمریکا بر اقتصاد ایران امیدوار بود با این حال موج امید از عدم انزوای ایران در جامعه بینالملل برخلاف سالهای نهچندان دور (دولت نهم و دهم) اثرات مثبت خود را در رفتار معاملهگران سهام گذاشته است. صنایع مختلف بورسی از ابتدای سال تاکنون نوسانات متفاوتی را تجربه کردهاند. این نوسانات به خصوص در هفته گذشته و پس از کاهش نسبی تلاطم سیاسی به وضوح مشاهده شد. به نظر میرسد معاملهگران به پیشواز انتظارات آتی خود میر وند و استدلال خریداران سهام در برخی از صنایع موید این موضوع است. در این شرایط «دنیای اقتصاد» به بررسی رویه معاملات بورس تهران در فصل بهار در سال جاری و مقایسه آن با سال گذشته پرداخته است. گرچه عوامل بنیادی در مقایسه با سال گذشته از نظر ظاهری متفاوت به نظر میرسند، اما انتظارات از اثر عوامل بنیادی در ماههای آینده تا حدودی مشابه هستند.
فرصت چرخش نقدینگی در فصل بهار
در هفته گذشته معاملات به وضوح بر چرخش نقدینگی میان صنایع مختلف اشاره داشت. بر این اساس گروه انبوهسازی رشد قابلتوجهی را تجربه کرد. خودروییها بهعنوان نمادها با بیشترین اثر مثبت بر شاخص کل تا قبل از معاملات چهارشنبه خودنمایی کردند. انگیزه اصلی استقبال فعالان بازار سهام از این نمادها را میتوان نزول شدید قیمت سهام در ماههای اخیر و تشدید وضعیت رکودی معاملات بورس همگام با تلاطم سیاسی در هفتههای اخیر عنوان کرد. بر این اساس امید نسبی و همچنین سطوح حمایتی جذاب سهام بهانهای برای جولان نقدینگی در این گروهها بود. زغالسنگ، انبوهسازی، قند و شکر و خودرو به ترتیب رشدهای ۲/ ۹، ۲/ ۹، ۶/ ۸ و ۵/ ۷ درصدی را پس از خروج آمریکا از برجام در سهشنبه دو هفته قبل تا پایان معاملات هفته گذشته تجربه کردند؛ البته در معاملات چهارشنبه بخشی از رشدهای قیمتی فروکش کرد.
اما در شرایطی که عمده کارشناسان برجسته بازار سهام در انتظار جولان نمادهای کالایی در بورس تهران هستند علت رشد اینچنینی شاخص کل قابل توجه است. در این خصوص نگاهی به معاملات بهار سال گذشته تا حدودی راهگشا خواهد بود. ابتدای سال گذشته سرکوب نرخ دلار با جو سیاسی حاکم و همچنین اثر فضای سیاسی کشور (ناشی از انتخاب ریاست جمهوری)، جولان نقدینگی را در میان صنایع مختلف بورسی به دنبال داشت. البته در این میان برخی از عوامل بنیادی مانند برداشت چغندر پاییزه نیز بهعنوان سیگنالی برای صنعت قند و شکر بهانهای برای رشد قیمتی نمادهای این گروه به وجود آورد. در بهار سال گذشته صنایع کوچکی مانند محصولات کاغذ، قند و شکر، دستگاههای برقی و سایر معادن بیشترین رشد شاخص را تجربه کردند. در این میان نام برخی از صنایع بزرگ مانند خودرو نیز وجود داشت. نمادهای خودرویی بورس تهران بهطور میانگین رشد حدود ۹ درصدی را در بهار سال گذشته تجربه کردند؛ بخشی از رشد نمادهای خودرویی به دنبال توقف نماد معاملاتی «خساپا» و ابهامات صورتهای مالی در خرداد سال گذشته تخلیه شد و عقبنشینی سهام را در پایان فصل به دنبال داشت. در بهار سال گذشته بورس تهران شاهد جولان نقدینگی برای کسب حداکثری بازدهی میان نمادهای کوچکتر بود. البته این موضوع گرچه بازدهی قابل توجه پرتفوی برخی از افراد را به دنبال داشت اما همین افراد در ادامه در دسته معاملهگرانی قرار گرفتند که رشدهای بنیادی شاخص کل به دنبال رشد قیمتی سهام کالایی را به حساب حمایتهای مصنوعی از بازار سهام گذاشتند. البته همین معاملهگران پس از مدتی از موضع نادرست خود عقبنشینی کردند و بعضا تلاش بیشتری برای بهروزرسانی اطلاعات خود به کار بردند. از ابتدای سال جاری، اما وضعیت تا حدودی متفاوت بوده است. عوامل بنیادی رشدهای خیرهکننده سهام کالایی را رقم زدند و از اواخر سال گذشته به تدریج با موج شناسایی سود و سرکوب رشد قیمتی این نمادها، فضا را برای چرخش نقدینگی میان دیگر گروهها به تدریج باز کرد. با این حال تنگنای سیاسی کشور در مواجهه با تصمیم ترامپ در قبال برجام فشار سنگینی را بر قیمت سهام وارد کرد. گرچه با رکود معاملاتی نسبی صنایع کوچکتر در مقایسه با بزرگان بازار در سال ۹۶، قیمت سهام در سطوح روانی جذابی قرار گرفته بود اما عامل سیاسی مانع از عرض اندام نقدینگی در این نمادها شد. با این حال پس از اعلام نهایی تصمیم ترامپ، برداشت به مطلوب معاملهگران از وضعیت سیاسی و همچنین بهانهها از وضعیت بنیادی به رشد قیمتی سهام ختم شد. البته این موضوع به این معنا نیست که این نمادها پتانسیل صعود نداشتند، اما چاشنی هیجان حاکی از این موضوع بود که احتمالا از نظر زمانی انتظارات خریداران فعلی برآورده نشود و این موضوع میتواند به بازگشت رکود به سهام در آیندهای نزدیک منجر شود. همانطور که اشاره شد انگیزه اصلی از مشارکت خریداران در سهام این گروهها افت شدید قیمتی نمادهای مزبور بود. در این خصوص نگاهی به جدول بازدهی صنایع مختلف از ابتدای سال تا قبل از اعلام تصمیم نهایی ترامپ نیز این موضوع را تایید میکند. گروههای کوچک بیشترین افت شاخص را تجربه کردند. انبوهسازی از ابتدای سال ۹۷ تا قبل از اعلام تصمیم ترامپ در قبال برجام افت نزدیک ۹ درصدی را به ثبت رساند. خودروییها نیز افت بیش از ۱۲ درصدی شاخص را در این مدت تجربه کردند. افت این گروهها در ادامه رکود معاملاتی سهام در سال ۹۶ رخ داد. بر این اساس کفهای روانی با بهانههای بنیادی، رشد شاخص این صنایع را پس از برجام به دنبال داشت.
الگوی ۹۶ تکرار میشود؟
جولان نقدینگی در صنایع کوچکتر طی بهار سال گذشته دوام چندانی نداشت. علت این موضوع نه در کاهش اشتیاق معاملهگران به سفتهبازی، بلکه در جذابیت دیگر گروهها برای جذب نقدینگی سرگردان ریشه داشت. در اینخصوص «دنیایاقتصاد» نیز از ماههای نخست تابستان ۹۶ به جذابیت نمادهای کالایی اشاره کرد. رویه گزارشهای ارائهشده از ابتدای تابستان تا هفتههای پایانی شهریور کاملا به فضای حاکم بر معاملات و انتظارات آتی اشاره میکند. مطابق انتظارات ۹۶ و بهخصوص نیمه دوم این سال، بورس بهعنوان مقصد جدید نقدینگی در اقتصاد کشور خودنمایی کرد. البته ماههای پایانی سال عوامل غیراقتصادی و فاز استراحت سهام پس از رشدهای پیاپی مانع از ادامهدار شدن رویه صعودی شد.
در شرایط کنونی و در حالیکه به ماه پایانی بهار ۹۷ نزدیک میشویم، نشانهها از تکرار رویه سال گذشته بورس حکایت دارد. گرچه فشار تحریمی آمریکا عامل منفی برای سهام محسوب میشود اما در این فضا وضعیت بنیادی بسیاری از نمادها امکان جذب نقدینگی را فراهم میکند. در این میان نگاهی به وضعیت سهام گروههای کالایی در بهار سال جاری یک نکته مهم را دربردارد. برخلاف سال گذشته که صنایع کالایی مانند فلزات اساسی و کانههای فلزی در فصل نخست ۹۶ به دنبال افت نسبی فلزات در بازار جهانی مسیر نزولی را تجربه کردند، از ابتدای سال تاکنون این صنایع حتی رشدهای هرچند اندکی را نیز به ثبت رساندهاند. بر این اساس گرچه چرخش نقدینگی در صنایع کوچکتر عامل فشار بر دیگر گروههای رقیب بوده، اما حمایت عوامل بنیادی از سهام کاملا مشهود است. در سالجاری نیز مطابق با سال گذشته نرخ دلار بهعنوان یکی از عوامل حمایتی از سهام بهشمار میرود. در شرایط کنونی نیز نرخ دلار ۴۲۰۰ تومانی برای جذابیت سهام کافی است اما نکته قابل توجه سرانجام سیاست ارزی کنونی است که از نظر کارشناسان اقتصادی چندان نمیتواند پایدار باشد. بر این اساس رصد تحولات ارز میتواند این موضوع را تایید کند. نکته دوم به انتظارات تورمی بازمیگردد که اخبار از بازار بعضا به پیشواز قیمتی کالاها از انتظارات آتی حکایت دارد، گرچه انعکاس این موضوع در صورتهای مالی شرکتها با توجه به نرخگذاری دولتی با تاخیر همراه است. در این میان از مواردی که میتواند سدی در برابر قیمت سهام باشد تصمیمات عجولانه سیاستگذار مانند بالا بردن نرخ سود به منظور سرکوب جولان نقدینگی است.
این موضوع در دولتهای قبل نیز به کار برده شده و بهنظر میرسد همچنان سیاستگذار برای حفظ ظاهر اقتصادی هم شده از این ابزار پولی برای کنترل تلاطم آتی استفاده کند. علاوه بر این وضعیت سیاسی کشور در برابر رفتار تحریکآمیز کشورهای منطقه برای بالا بردن تنش نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. این موضوع نیز تا حدود زیادی به سیاست داخلی و تصمیمات کلان بازمیگردد و در کنار اثر تحریمهای بینالمللی میتواند سدی در تحقق انتظارات آتی باشد. با توجه به این موضوع که عوامل بنیادی با حمایت از نمادهای کالایی عامل اصلی رشد احتمالی شاخص بورس محسوب میشوند، در این میان نوسانات بازار جهانی کالاها نیز از اهمیت بالایی برخوردار است.