تا دهمین روز از مهرماه تنها چهار شرکت از نمادهای بازار سرمایه صورتهای مالی منتهی به ۳۱/ ۶/ ۱۳۹۸ خود را در کدال منتشر کردند که سه تا از آنها متعلق به بازارپایه بودند. چهارمی هم شرکت «توزیع داروپخش» (دتوزیع) بود که قرار است هفته آینده عرضه اولیه شود. شاید این موضوع که سه شرکت بازارپایه در این فهرست چهارتایی است، اتفاقی باشد اما یادآور صحبت برخی از فعالان بازار است که میگویند: «جای برخی از شرکتها در بازارپایه نیست.» میتوان این رویداد را بهعنوان دلیلی برای شفافیت برخی از شرکتهای بازارپایه دانست که بهخاطر عوامل گوناگون دیگری در این بازار ماندگار شدهاند. در گزارش پیشرو به برخی از رویدادهای یکهفته گذشته در «بازار پایه فرابورس» پرداخته میشود تا کمکی هر چند اندک به علاقهمندان و سرمایهگذاران در این بازار پرریسک باشد.
پیشتازی بازار پایه در گزارشدهی
«بورس انرژی» با نماد انرژی یکی از شرکتهای بازارپایهای بود که هفتم مهر ماه صورتهای مالی حسابرسی نشده منتهی به ۳۱/ ۶/ ۹۸ را منتشر و اعلام کرد در دوره ۶ ماهه به ازای هر سهم ۲۵ تومان سود ساخته که ۴۱ درصد بیشتر از مدت مشابه سال قبل است. بورس انرژی در سال ۱۳۹۱ با پذیرهنویسی عمومی و سرمایه اولیه ۲۰ میلیارد تومانی تاسیس شد و با یک نوبت افزایش، سرمایه خود را به ۶۰ میلیارد تومان رساند. بورس انرژی سه نوع سهامدار مختلف دارد که هرکدام در یک نماد دستهبندی شدهاند. نماد انرژی۱ شامل «نهادهای مالی» مانند بانکها، بیمهها و شرکتهای سرمایهگذاری بورسی و غیربورسی است که مالک ۶۰ درصد بورس انرژی هستند. نماد انرژی۲ مربوط به فعالان انرژی بهویژه برق و نفت مانند «شرکت ملی نفت» و «گروه مپنا» (رمپنا) است که مالک ۲۰ درصد بورس انرژی هستند. نماد انرژی۳ هم برای سایر افراد حقوقی و حقیقی است که ۲۰ درصد این بورس را در مالکیت خود دارند. استقبال زیادی از سوی افراد حقیقی برای پذیرهنویسی از چهارمین بورس ایران (پس از بورس، فرابورس و بورس کالا) صورت گرفت که در سالهای پس از انقلاب بیسابقه بود. به شوخی گفته شده که صفهای طولانی پذیرهنویسان بورس انرژی روبهروی برخی از بانکها، عدهای را کنجکاو کرده و سبب شد برخی از آنها از همان سال جذب سرمایهگذاری در بورس شوند. پذیرهنویسی در کمتر از یکساعت از شروع روز اول پایان یافت. حتی افرادی برای اینکه پیشبینی درستی از صفهای طولانی پذیرهنویسی در شهرهای بزرگ داشتند، رنج سفر به برخی از مراکز استان یا شهرهای بزرگی را که حدس میزدند استقبالی در آنها صورت نمیگیرد، بر خود هموار کرده و در آنجا به راحتی و سرعت توانستند سهامدار بورسانرژی شوند. علت استقبال را شاید بتوان به این باور سهامداران نسبت داد که بورسها منحصر به فرد بوده و رقیبی ندارند و بنابراین سهامشان هم در درازمدت رشد قابلتوجهی خواهد کرد. علاوهبر این آنچه بورس انرژی را از سایر بورسها متفاوت میکرد، موضوع کاری آن بود. نفت خام و مشتقات آن بزرگترین منبع درآمد کشور پهناور ایران است و پیشبینی میشد که معاملات بینالمللی این مواد و حتی سایر حاملهای انرژی مانند برق هم در این بورس صورت گیرد. پیشبینیای که چندان به عمل درنیامد و هر سال در مجمع سالانه بورس انرژی، مدیرعامل آن ضمن اینکه تلویحا از مسوولان دولتی بابت بیتوجهی به بورس انرژی گله میکرد به سهامداران قول ادامه تلاش در این زمینه را میداد. به نظر میرسد فرصتی طلایی در این زمینه از دست رفت زیرا سال پیش و پس از عهدشکنیهای ترامپ در تحریم مجدد نفت ایران، مقامات دولتی بحث عرضه نفت خام در بورس انرژی را مطرح کردند که مشخص بود اقدام دیرهنگامی است و در هنگامه اجرای تحریمهای سختتر از دوره قبل، کمتر کسی برای حضور اولیه در این بازار تلاش میکند. قبلتر از آن یکی از فعالان بازار سرمایه از طریق کانال خود در شبکههای اجتماعی، موضوع معاملات نفت خام از طریق بورس انرژی را مطرح کرد و همزمان اقدام به خرید سهم برای شرکت خود تا حد ورود به فهرست سهامداران درصدی کرد. در این فرآیند قیمت سهم در نماد انرژی۳ از محدوده کمتر از ۴۰۰ تومان به بالای ۸ هزار تومان افزایش یافت. در زمان اوج قیمت نماد انرژی۳ و در حالیکه در دو نماد انرژی۲ و انرژی۱ خبری از این قیمتهای نجومی نبود، اعلام شد که تصمیم سازمان بورس بر تجمیع سه نماد در یک نماد است که البته پس از گذشت مدتی از بسته بودن نماد، این موضوع مسکوت گذاشته شد. پس از بازگشایی سهم، قیمت انرژی۳ رو به افول نهاد و ضرر سنگینی به خریداران آن در قیمتهای بالا وارد کرد. مدیران بورس انرژی هم درباره عرضه نفت خام در بورس انرژی شفافسازی کردند که کارمزد معاملات در این بورس سقف دارد و عامل محدودکنندهای در افزایش درآمدشان است. بورس انرژی تنها نماد از چهار بورس کشور است که هنوز در بازارپایه باقیمانده است، درحالیکه بقیه خود را به تابلوهای بورس و فرابورس رساندهاند. چندی پیش بحثهایی درباره آزادسازی نرخ بنزین و اختصاص سهمیه محدودی به هر ایرانی پیش آمد که گفته شد افرادی که از سهمیه بنزین خود استفاده نمیکنند میتوانند آن را به فروش برسانند. برخی حدس زدند که بورس انرژی محل معاملات گواهی عدم مصرف باشد که شاید این موضوع و موارد مشابه دیگری، سبب توقف ریزش بیشتر سهم شد. مدیریت بورس انرژی طی سالیان اخیر در طراحی و پذیرش محصولات جدید یا ابزار مشتقه فعالیت زیادی انجام داده است. در یک جمله میتوان گفت در کشوری که هنوز نفت بزرگترین منبع درآمد آن است سهامداران بورس انرژی میتوانند حداقل بهصورت بالقوه پتانسیلهای زیادی را برای سهم خود در نظر بگیرند، پتانسیلهایی که تا زمان بالفعل شدن (برخی از) آنها فراز و نشیبهای زیادی را در قیمت سهام ایجاد خواهد کرد.
نماد بمیلا مربوط به شرکت «توسعه بازرگانی آهن و فولاد میلاد» در دهمین روز از مهرماه صورتهای مالی حسابرسی نشده دوره منتهی به ۳۱/ ۶/ ۱۳۹۸ را منتشر و خبر از جهش سود ۱۵۰ درصدی خود نسبت به مدت مشابه سال قبل داد. بمیلا با سرمایه ۳۲ میلیارد تومان در دوره ۶ ماهه خود به ازای هر سهم تقریبا ۶۰ تومان سود ساخت که بیشتر از سود کل سال گذشته بود. اصلیترین علت این رشد سودآوری بهخاطر آن است که شرکت کالاهایی را که سال قبل خریده با چند ماه صبر، امسال با رشد قیمتی قابلتوجهی به فروش رساند. قیمت سهم نیز در یکسال گذشته نسبت به کمترین قیمت یعنی ۲۵۰ تومان قیمت ۳ برابری یعنی حدود ۷۵۰ تومان را دیده، گرچه در حالحاضر در حدود ۵۸۰ تومان معامله میشود. بمیلا را افراد سرشناسی در صنف فروشندگان آهن و فولاد در سال ۱۳۹۰ با سرمایه ۵ میلیارد تومانی بنیان گذاشتند و بسیاری از فعالان این صنف در پذیرهنویسی آن شرکت کردند. معاملات این سهم پس از افزایش سرمایه به ۱۶ میلیارد تومان از دیماه ۱۳۹۱ در بازار توافقی با قیمت ۱۳۰ تومان شروع شد. سودآوری شرکت هم با توجه به حرفهای بودن اعضای هیاتمدیره در زمینه کاری خودشان، در دوسال اول امیدوارکننده بود. مجامع چند سال ابتدای کار شرکت نیز با تشریفات چشمگیری سهامداران را راضی به خانه میفرستاد. با ورود تدریجی کشور به رکود، حرفهایهای صنف آهن مانند بسیاری از اصناف دیگر دچار مشکلاتی در عملیات خود شدند که در نهایت بمیلا را هم در سال مالی ۱۳۹۵ به زیان رساند. ورود یکی از افراد حقیقی جوان و جویای نام نیز به ترکیب سهامداری این شرکت و عضویت وی در هیاتمدیره، اختلافاتی را در هیاتمدیره این شرکت ایجاد کرد. پس از آن بود که مجامع این شرکت ضمن اینکه تشریفات قبلی را نداشت، تنشهای شدیدی هم در آن بهوجود آمد. این مشکلات اثر خود را بر قیمت سهم هم گذاشت و سهم قیمتهای نزدیک ۶۰ تومان را هم دید. یکی از اقدامات قابلتوجه بمیلا در سالهای رکود، سرمایهگذاری در شرکتی دانشبنیان بهنام «نفت میلاد پارس» بود که از برخی ضایعات پالایشگاهی، روغنی دارای کاربرد در صنعت لاستیک تولید کرد که به گفته مدیران شرکت، بازار صادراتی مناسبی در آسیایشرقی داشت. این شرکت زیرمجموعه، سال گذشته به سوددهی رسید و البته گفته میشود با توجه به جدید بودن زمینه کاری آن نیاز به فعالیتهای بیشتری برای بازاریابی محصولاتش دارد. برای برآورد تاثیر قابلتوجه «نفت میلاد پارس» برروی بمیلا باید منتظر تحولات بعدی که قاعدتا در صورتهای مالی آتی آن منعکس میشود، ماند.
«گسترش صنایع انرژی آذرآب» با نماد فنرژی دیگر شرکت بازارپایهای بود که در روزهای اول مهرماه صورتهای مالی ۹ ماهه منتهی به پایان شهریور را منتشر و به ازای هر سهم (۲۰۰) تومان زیان روی دست سهامداران گذاشت. فنرژی در این دوره ۹ ماهه درآمد عملیاتی کمتر از ۲۵۰ میلیون تومانی داشته که در سالیان اخیر بیسابقه بوده و با توجه به رشد قیمتهای یکسال اخیر تقریبا میتوان آنرا صفر دانست! در مقابل «بهای تمامشده» و «هزینههای عملیاتی» بیش از ۸ میلیارد تومانی و هزینههای غیرعملیاتی حدود ۲۵ میلیارد تومانی وضعیت رقتانگیزی را برای صورتهای مالی آن رقم زدهاست. با این حساب زیان انباشته فنرژی در پایان شهریور، برای هر سهم بیش از (۹۶۰) تومان است. وضعیت فنرژی ارتباط مستقیمی با شرکت بورسی «صنایع انرژی آذرآب» (فاذر) دارد که در چندسال اخیر حاشیههای فراوانی برای آن ایجاد شد. حاشیههای ویرانگری که طبیعتا اثرش را بر فنرژی هم گذاشت. یکی از فعالان بازارسرمایه که کارگزاری داشت چندسال پیش وارد ترکیب سهامداری آذرآب شد که به ظاهر دانش و توجهی به پیچیدگیهای این شرکت بزرگ پیمانکاری نداشت. این موضوع تا جایی ادامه یافت که برخی از اعضای هیاتمدیره که اهلیت و نفوذ برای گرفتن و اجرای پروژه داشتند، کنار کشیدند و وی نیز در مجمعی که چند سال پیش تشکیل شد با همراهی فعالان بازار سرمایه، تقریبا کنترل کامل شرکت را بهدست گرفت. پس از آن بهجای تمرکز بر فعالیت شرکت، بیشتر به تلاش جهت رسیدن به آرزوهای بورسی خود پرداخت تا (احتمالا) قیمت سهم را به عرش اعلا برساند. سهام تحت تملک فرد مزبور در آذرآب بهخاطر بدهیهای این شخص که از معاملات پیدرپی همراه با زیان در بورس اوراق بهادار و بورس کالا ایجاد شده بود، برخلاف میلش به کارگزاریهایی واگذار شد که از آنجا اعتبارهای بعضا بدون پشتوانه گرفته بود. این تحولات مدیریتی موضوع را بسیار پیچیدهتر از قبل کرد. این ماجرایی بود که برای آذرآب رخ داد که اثرات نامطلوبی بر روی فنرژی گذاشت زیرا کسبوکار اصلی فنرژی، انجام عملیات نصب در پروژههای آذرآب است. بدیهی است وقتی پروژههای در دست اجرا متوقف یا راکد شوند و شرکت نتواند پروژه جدیدی هم بگیرد، شرکت وابسته درآمدی نداشته و به زیان برسد. از سوی دیگر فنرژی درگیر مشکلاتی در پروژههای قبلی بود که یکی از مهمترین آنها در سوریه بود که با وجود انجام کار بهخاطر وضعیت جنگی آن کشور نتوانست مطالبات خود را وصول کند. این درحالیستکه نماد فنرژی هم یکی از آخرین امیدهای فرد حقیقی مزبور بود تا با تبلیغات درباره آن و بالابردن قیمتش بتواند بخشی از زیانهای خود را جبران کند که گرچه رشد قیمت چندبرابری این نماد رخ داد اما گرهی از کار وی گشوده نشد. اینک با منتشر شدن آخرین صورتهای مالی فنرژی، امید است سهامداران پس از چندماه شاهد بازگشایی نماد آن در تابلوی زرد بازارپایه باشند.