با به قدرت رسيدن دولت دستنشانده کنوني حاکم بر السالوادر که با حمايت همهجانبه دولت آمريکا انجام گرديد، زمينه استعمار فرهنگي و اقتصادي بيش از پيش اين کشور فراهم شده است.
هنگامي که دولت نظامي و دستنشانده آمريکا در السالوادر در دوره جنگهاي داخلي 1980 تا 1992 ميلادي، مرگ 000/75 شهروند السالوادري را رقم زد، بسياري از مردم اين جمله را اعلام مينمودند: «ما نيازي به گلوله نداريم. ما به موادغذايي نيازمنديم.» ولي امروزه هم با وجود پايان آن جنگ، هنوز هم مردم اين کشور به موادغذايي و به ويژه لوبيا نيازمندند.
براي درک اين واقعيت، ميتوان به مقالهاي که در سال 2003 ميلادي از سوي مسئولان وزارت کشاورزي ايالات متحده انتشار يافت، مراجعه نمود. عنوان آن مقاله چنين بود: «السالوادر فضاي مناسبي براي صادرات محصولات کشاورزي ايالات متحده». در اين مقاله چنين گفته شده بود که با توجه به انعقاد قرارداد تجارت آزاد منطقه آمريکاي مرکزي، هم اينک 20 درصد مردم اين کشور از محصولات غذايي آمريکايي، استفاده ميکنند... اما با پيوستن زناني بيشتر به نيروي کار جامعه و کاهش تعداد افرادي که در سنجش توليد موادغذايي به فعاليت مشغولند، تقاضا تنها براي سهولت و موادغذايي آماده و سريع، در حال افزايش است.»
همچنين در ادامه اين مقاله آمده است: «معمولاً مردم ساکن در مناطق شهري، نان و گوشت بيشتري به نسبت ذرت و لوبيا مصرف ميکنند. همچنين در مناطق شهرنشين کشور السالوادر، الگوي تغذيه مردم شباهت زيادي با الگوي آمريکايي دارد و اکثر شرکتهاي زنجيرهاي مواذغذايي داراي شعبههايي در اين کشور هستند. به علاوه، مردم اين کشور خريد در اين رستورانها را به عنوان يکي از راههاي اجتماعي شدن پذيرفتهاند. امروزه غذاهاي آمريکايي نظيرهاتداگ و همبرگر نيز با اقبال بيشتري از سوي جوانان السالوادري روبهرو شده و آنان اين غذاها را به ساير غذاهاي ديگر، ترجيح ميدهند.»
در همين حال، «روسا چاوز» کشيش اعظم شهر سان سالوادر اعلام نموده که اين وضعيت، نشانگر آنچه که از آن به «جهاني شدن» تعبير ميشود، نيست.
وي ميگويد: «ما در حال از دست دادن هويت خويش هستيم... اخيراً من با دختري صحبت کردم که در خاک آمريکا به دنيا آمده، اما والدينش السالوادري هستند. او به من گفت که با ديدن شعبههاي رستورانهاي مک دونالد احساس کرده که در آمريکاست. من معتقدم که جهانيسازي علاوه بر جنبههاي مخرب اقتصادي، در حال به يغما بردن هويت ملي ما نيز است. هماينک، فرهنگ جهانيسازي بيش از هر چيز بر لذتجويي، راحتطلبي و قدرتجويي استوار است.»
بايد دانست که السالوادر اولين کشوري بود که به پيمان «کفتا» پيوست، چرا که با توجه به سلطه ديرپاي آمريکا بر اين کشور، اين امر چندان عجيب به نظر نميرسد. به علاوه، آنان دلار آمريکا را به عنوان پول ملي خويش برگزيدهاند. «توني ساکا» رئيسجمهور جديد اين کشور نيز که با حمايت ايالات متحده در سال 2004 به قدرت رسيد، از حمايت گسترده و همهجانبه آمريکا برخوردار است. چرا که سفير آمريکا «اوتو ريچ» (که به دليل مواضعش در رسوايي ايران – کنترا فردي شناخته شده ميباشد)، پيشاپيش به روزنامهنگاران السالوادري هشدار داده بود که «به قدرت رسيدن يک رئيسجمهور چپگرا به معناي ايجاد مشکلات متعدد اقتصادي، تجاري و مهاجرتي در روابط السالوادر با ايالات متحده خواهد بود.»
البته به خاطر داشته باشيد که اين کشور، تنها دولتي در آمريکاي لاتين ميباشد که هنوز هم 380 نفر از نيروهاي نظامياش را در خاک عراق نگاه داشته است. و اين امر به عنوان پاداشي در قبال اشغال اين کشور از سوي بخش کشاورزي ايالات متحده، محسوب ميگردد. براساس پيمان تجاري کفتا، تعرفههاي واردات بر روي غذاهاي آماده و مرغهاي سوخاري محدود شده است. همچنين تعرفههاي اعمال شده بر روي لوبياي چيني، لوبياي سياه و نخودفرنگي وارداتي نيز تا 15 سال آينده، ثابت و بدون تغيير خواهد بود. آقاي چاوز در اين مورد ميگويد: «ما به سوي نابودي بسياري از اقلام سنتي غذايي السالوادر پيش ميرويم. چرا که بسياري از کشاورزان ما مجبور شدهاند که به کار در کارخانجات بپردازند تا محصولات مورد نياز آمريکاييها را بسازند.»
در مقابل، رئيسجمهور بوش اعلام نموده که مردم السالوادر ميتوانند از محصولات آمريکايي بهتر و ارزانتر و همچنين سرمايهگذاري صنعتي بيشتر بهرهمند گردند. اما 48 درصد مردم در فقر زندگي ميکنند، هزينههاي زندگي با افزايش روبهرو شده و شکاف فقير و غني نيز گستردهتر گرديده است. البته همين وضعيت در صورت عدم ارسال کمکهاي 3 ميليارد دلاري اتباع مشغول به کار السالوادري حاضر در آمريکا به کشورشان، بدتر هم خواهد شد. دولت السالوادر نيز اعلام نموده که اين مبلغ، 17 درصد توليد ناخالص داخلي اين کشور را تشکيل ميدهد.
آمار و گزارشهاي رسمي نشان ميدهد که 28 درصد شهروندان بالغ السالوادر از اين کمکها بهرهمند ميشوند. در طول سالهاي نبردهاي داخلي، دولت آمريکا همه ساله با پرداخت هزينهاي 500 ميليون دلاري از دولتي حمايت مينمود که مسئول 85 درصد کشتارهاي روي داده در اين کشور به حساب ميآيد. به علاوه، ما هم اينک سالانه با پرداخت يک کمک 40 ميليون دلاري، به تداوم حيات اين کشور کمک مينماييم.
اما آقاي چاوز از اين وضعيت به عنوان يک «دايره بسته اهريمني» ياد ميکند. بسياري از مردم السالوادر نيز از بيثباتي حقوقي موجود در فضاي کاري شهروندان شاغل در حرفههاي پرخطر و با دستمزدهاي اندک، ابراز نگراني مينمايند.
و در پايان نيز آقاي چاوز هشدار ميدهد که اگرچه جهانيسازي ميتواند منافع گروهي محدود را تأمين نمايد، اما بسياري از شهروندان ما که در ايالات متحده به کار مشغولند، از خريد لباس نو محرومند، فرزندانشان در مدارسي نامناسب به تحصيل ميپردازند، ولي در عين حال، پولهاي ارسالي آنان صرف خريد کالاهاي لوکس و گرانقيمت تجملاتي ميگردد و ايا اين وضعيت همچنان هم ادامه خواهد يافت؟
نويسنده: دريک زد. - جکسون
۲۸ مرداد ۱۳۸۸ ساعت ۵:۴۳:۵۵ قبل از ظهر