به هرگونه پرداخت انتقالی از محل خزانه دولت كه برای حمایت از اقشار كم درآمد انجام میشود، یارانه گفته میشود. این پرداختها ممكن است به صورت نقدی یا جنسی باشد.
به هرگونه پرداخت انتقالی از محل خزانه دولت كه برای حمایت از اقشار كم
درآمد انجام میشود، یارانه گفته میشود. این پرداختها ممكن است به صورت
نقدی یا جنسی باشد. به طور كلی یارانه در سه گروه زیر دستهبندی میشود:
یارانه درآمدی كه به شكل پرداخت نقدی است.
یارانه ارزشی كه به شكل كوپن یا كالابرگ و برای مصارف خاص با ارزش خاص پرداخت میشود.
یارانه غیرمستقیم كه به شكل تعیین قیمت كالا و خدمات به میزان كمتر از
قیمت واقعی آن میباشد؛ این كالاها و خدمات مورد استفاده عموم مردم قرار
میگیرند. یارانه عمدتاً به مصرفكنندگان فرآوردهای نفتی، برقی، گازی،
كالاهای اساسی و دارو داده میشود.
در حال حاضر اولاً یارانهها به طور عام به همه پرداخت میشود؛ ثانیاً
آثار پیامدهای برخی از كالاها مورد توجه قرار نگرفته و ثالثاً هدف اصلی
یعنی توزیع عادلانه ثروت، محقق نشده و حتی در بعضی موارد دهك اول جامعه
كمتر از دهك آخر، از یارانه استفاده نموده است؛ ضمن اینكه تعیین قیمت
غیرواقعی برای بعضی از كالاها، موجب مصرف بیرویه آنها شده است.
مشكلات و نارساییهای موجود در پرداخت یارانهها عبارت است از:
۱) شناسایی گروههای هدف و حد فاصل آنها بسیار مشكل است. دلیل این امر آن
است كه از وضعیت درآمدی خانوارهای جامعه، اطلاعات دقیقی در دست نیست.
۲) فقدان نظام اطلاعاتی كارآمد كه از طریق آن بتوان در هر زمان اطلاعات لازم را درخصوص درآمدها و هزینههای خانوارها به دست آورد.
۳) دشواری محاسبه دقیق آثار اقتصادی یارانهها؛ چون رفتار مصرفكننده در
قبال تغییرات قیمت قابل پیشبینی نیست، به این دلیل به سختی میتوان آثار
اقتصادی یارانهها را برای هدفمند ساختن آنها محاسبه نمود. در حقیقت
تغییرات اصلاحی ممكن است مصرفكننده را به جایگزینی كالاهای دیگر، كاهش
مصرف كالاهای فعلی یا استفاده از كالاهای ممكن هدایت نماید.
آنچه مسلم است با توجه به مشكلات پیش گفته، تداوم پرداخت یارانه به صورت
كنونی به معنای پذیرش نابرابری در بهرهمندی دهكهای درآمدی میباشد.
صرفنظر از آثار اقتصادی، آثار اجتماعی این عدم تعادل، از قبیل آلودگی
محیطزیست ناشی از مصرف بیرویه بنزین و یا افزایش نرخ بیمارستانهای
مختلف را (مانند بیماریهای قلبی و عروقی كه ناشی از مصرف بیرویه چربی و
قند و شكر است)، باید مد نظر قرار داد.
پس از این مقدمه بسیار مختصر دربارهٔ یارانهها، در قسمت بعد میپردازیم
به توضیحات كلی در خصوص نظام جامع تأمیناجتماعی و نظامهای فرعی آن و
چگونگی ارتباط آن با موضوع هدفمند نمودن یارانهها.
▪نظام جامع تأمیناجتماعی شامل نظامهای فرعی به شرح زیر است:
۱) نظام مساعدت اجتماعی
مخاطب این نظام كلیه افراد و خانوارهای كشوری میباشد. تأمین حداقل معیشت
به طوری كه هیچ فرد یا خانوادهای در جامعه یافت نشود كه درآمدش از یك سطح
معین به نام خط فقر كه علیالاصول بر اساس عرف جامعه و شیوههای زندگی
اقتصادی و اجتماعی آن مشخص میشود، كمتر باشد. باید توجه داشت كه عوامل
گوناگونی از قبیل ناتوانیهای جسمی و روانی، بیسرپرستی، بیماری، حوادث و
بیكاری موجب میشود كه درآمد افراد یا خانوادهها از سطح مطلوب و مناسبی
برخوردار نباشد تا بتوانند از یك زندگی شرافتمندانه بهرهمند شوند. منبع
اصلی تأمین هزینههای نظام فرعی مساعدت اجتماعی، مالیاتهاست. استقرار این
نظام در كشورهای در حال توسعه، از جمله كشورمان ایران به دلیل عدم امكان
محاسبه دقیق درآمدها و هزینههای خانوار بسیار مشكل است. در ژاپن اجرای
این نظام برعهدهٔ شهرداریهاست كه نزدیكترین نهاد به خانوارها هستند و
درآمدها و هزینهها را از طریق اظهارنامههای ویژه مشخص میكنند. یكی از
مهمترین ساز و كارهای پرداخت یارانههای نقدی را میتوان در این نظام اجرا
نمود؛ در حقیقت مساعدت اجتماعی میتواند با پرداخت یارانههای نقدی انجام
شود.
۲) نظام خدمات اجتماعی
مخاطب اصلی نظام خدمات اجتماعی عمدتاً معلولین جسمی و روانی میباشند كه
به هر حال قادر به كار و تأمین مالی زندگی خود و احیاناً خانواده خود
نمیباشند. لذا دولت باید آنها را تحت پوشش قرار داده و حداقلها را برای
آنها تأمین نماید. خدمات این نظام به صورت غیرنقدی و معمولاً به شكل
نگهداری و فعالسازی آنان میباشد.
منبع اصلی تأمینهای مالی هزینههای این نظام نیز مالیات است، اما به نظر
میرسد پرداخت یارانههای ارزشی به صورت كالابرگ (كالاهای مختلف)، یكی از
راههای مؤثر هدفمند نمودن یارانهها باشد كه اثربخشی لازم را خواهد داشت.
در این نظام بر مبنای وجود شواهد و قرائن معلولیت و ناتوانی و همچنین
امكان تشخیص آسیبهای اقتصادی و اجتماعی وارد آمده به افراد یا
خانوادهها، جمعآوری اطلاعات مربوطه و نهایتاً استقرار نظام خدمات
اجتماعی مبتنی بر پرداخت یارانه قابل انجام است.
۳) نظام فرعی بیمههای اجتماعی
مخاطبین نظام بیمههای اجتماعی عمدتاً شاغلین مزد و حقوقبگیر میباشند كه
در زمان اشتغال خود مبالغی را به عنوان حق بیمه پرداخت میكنند تا در صورت
قطع و یا كاهش درآمدشان كه به دلایل مختلفی از قبیل بیماری، بیكاری، از
كارافتادگی و بازنشستگی برای خودشان و یا فوت آنها برای خانوادهشان به
وجود میآید، بخشی از هزینههای آنها تأمین شود. منبع اصلی تأمین مالی
طرحهای بیمههای اجتماعی، حق بیمههای وصولی و سود حاصل از سرمایهگذاری
ذخایر است. سهم كوچكی از حق بیمهها برعهده دولت میباشد. در این نظام
میتوان بخشی از یارانههای ارزشی و یارانههای غیرمستقیم را به شاغلین
مزد و حقوقبگیر اختصاص داد كه محوریترین قشر مولد كشور را تشكیل میدهند
و بار اصلی تولید برعهده آنهاست و رشد و شكوفایی اقتصادی كشور به تلاش و
كوشش آنها بستگی دارد. متأسفانه در حال حاضر در نظام بیمه اجتماعی، شاغلین
حقوقبگیر علیرغم فشارهای اقتصادی ناشی از تورم كه باعث شده تعداد زیادی
از آنها زیر خط فقر قرار گیرند، حق بیمه نیز میپردازند، در حالی كه
میتوان با پرداخت یارانه به آنها به صورت پرداخت حق بیمه، ضمن افزایش
قدرت خرید این قشر زحمتكش، یارانهها را نیز هدفمند نمود. در پرداخت
مستمریهای بازنشستگی، از كارافتادگی و بازماندگان نیز به همین ترتیب
میتوان با پرداخت یارانههای نقدی ارزشی و حتی غیرمستقیم به سازمان
تأمیناجتماعی یاری رساند.
شایان ذكر است كه لازمهٔ اجرای طرح هدفمند نمودن یارانهها از طریق
استقرار نظام جامع تأمیناجتماعی مستلزم انجام مطالعات و بررسیهای بیشتر
میباشد تا اجرای آن اثربخش بوده و جامعیت مطلوب را در برداشته باشد.
۱۹ آبان ۱۳۸۸ ساعت ۱۲:۱۸:۴۰ بعد از ظهر