بدلیل نامناسب بودن ساختار درآمدها و هزینه ها، تخصیص منابع و امكانات
محدود كشور به هزینه های سرسام آور همراه با كسری بودجه، اتكا بیش از حد
به درآمدهای نفتی، بی ثباتی درآمدهای دولت را فراهم آورده است، همچنین
توزیع عادلانه منابع و امكانات، ایجاد فرصت های شغلی و بكارگیری نیروی
انسانی، ثبات سطح عمومی قیمتها، رشد اقتصادی، بهبود تراز پرداخت ها،
ارتقاء تجارت بین المللی از اهداف و وظایف اساسی دولت محسوب می گردد. اگر
دولت بخواهد شیوه هایی از تحقق درآمد عمومی خود را نیز به منظور هزینه های
بهینه در برنامه های اولویت دار خود قرار دهد یكی از شیوه های نوین می
تواند مالیات بر ارزش افزوده (Value Added Tax) باشد.
این نوع مالیات در سال ۱۹۸۱ توسط فون زیمنس (Von siemens) به دولت آلمان
معرفی شد اگر چه پیشینه طولانی و تاریخچه اجرایی زیادی ندارد اما در همین
مدت كوتاه توسط بیش از ۵۰كشور جهان در حال اجرا می باشد. در دهه ۷۰ قرن
بیستم همزمان با تغییر نگرش مدیریت منابع و امكانات، جامعه اروپا نیز نظام
مالیات برارزش افزوده را در كشورهای خود مستقر كرده اند و برخی از كشورها
از آن به عنوان انقلابی نوین و ماشین چاپ اسكناس یاد كرده اند.
با توجه به آنچه بیان شد، هیچ سیستم مالیاتی بدون اعتلای فرهنگ پرداخت مالیات از كارائی و اثربخشی برخوردار نیست.
اما این نوع مالیات نسبت به سایر مالیاتهای دیگر مشكلات كمتری دارد و از
كارایی و اثربخشی قابل ملاحظه ای برخوردار است در واقع نوعی مالیات بر
مصرف و فروش چند مرحله ای است كه در فرایند هر تولید اخذ می گردد. در
مرحله اولیه وضع قانونی را برای چگونگی آن بوجود می آورد و با توجه به
چگونگی تعریف پایه های مالیات و میزان آن و ساختار نرخگذاری جنبه های
قانونی را تعیین و مشخص می سازد. تحقق به موقع درآمدهای عمومی زمینه
پاسخگویی برای هزینه ها را فراهم می آورد. كاهش اتكا به تولید نفت و كاهش
انگیزه های فرار مالیاتی را به همراه دارد و نیز افزایش كارایی و اثربخش
درآمدهای دولت و كاهش كسری بودجه و توسعه و رشد اقتصادی پایدار كشور از
ویژگی های آن می باشد و نیز نوعی درآمد ثابت برای دولت، بوجود می آورد و
ایجاد تغییر در نرخ آن به افزایش یا كاهش درآمد منجر شده و دارای
قابلیتهای انعطاف برای دولتمردان به منظور اعمال سیاستهای مالی به شمار می
آید.
رفع نابسامانی های مالیاتی و رفع ناكارآمدی نظام مالیاتی همگی از فرصتها و
مزایای قابل ذكر آن می باشد. از ویژگی های دیگر آن می توان ارتقاء سطح
استانداردهای حسابداری را نامبرد زیرا پیشنهاد هر معامله مستلزم وجود صورت
حسابهای دقیق می باشد.
در نتیجه وجود حسابداران حرفه ای كاهش مشكلات موجود را موجب شده و ارتقاء
شاخصهای حسابداری و معیارهای استاندارد آن را برای سنجش میزان موفقیت
حسابداران تضمین می كند. بی تأثیر بودن این نوع مالیات بر عوامل تولید،
سرمایه گذاری، تجارت، اشتغال و... از مزایای دیگر آن به شمار می رود.
در مقابل مزایا و فرصتهای متعدد، دارای معایبی همچون پیچیدگی در اجرا، عدم
درك صحیح عامه مردم از آن، هزینه های اجرایی، چند نرخی بودن، تنازلی بودن،
و در كشورهای در حال توسعه كه بیشتر صادرات آنها مواد اولیه است و این نوع
مالیات شامل صادرات نمی شود. و در مقابل واردات آنها كالاها و خدمات نهایی
قابل مصرف است كه این نوع مالیات را شامل می شود با مشكلاتی مواجه می
سازد. كه همگی آنها در زمره چالشها و مشكلات این نوع مالیات محسوب می
گردند.
نظریه و پیشنهادهایی كه در قسمتهایی از مقاله بعنوان طرحی نو و كارآمد تحت
عنوان «درآمد و ثروت قابل تصرف هر ایرانی» مدرنترین سبك اخذ مالیاتی مبتنی
بر ترویج فرهنگ و انگیزه های اعتقادی و دینی در ایران پیشنهاد شده است
دارای قابلیتهای اجرائی می باشد.
در قسمتهایی از مقاله به این مقوله تأكید شده است: همانگونه كه مساجد
عبادتگاه مسلمانان بدون دخالت دولت و بدون اعتبارات مصوب از سوی دولت،
سالهای متوالی مقدس و مورد احترام بوده و به نحو شایسته اداره می شوند.
اقتصاد كشور هم می تواند سروسامان بگیرد. و همانگونه كه هر مسلمان قبل از
پرداخت خمس مال خود به اعمال حج تمتع نمی پردازد، و با لباسی كه خمس آن
پرداخت نشده است به نماز نمی ایستد به وسیله پیشنهاد مدرن كه بر پایه های
فرهنگ و انگیزه های دینی استوار است جامعه را متحول كرده به گونه ای كه با
مال مخلوط به مالیات تغذیه نكنند. و هر فرد ایرانی در موقع خرید مشوق
فروشنده است تا اینكه با اختیار و علاقه مالیات كالا و خدمات مورد معامله
را پرداخت كند و صورتحساب دقیق به همراه كالای مورد معامله ارائه دهد.
در نتیجه این طرح نو و مدرن موجبات پویایی و بالندگی اقتصاد كشور را فراهم
می آورد زیرا اجزای تشكیل دهنده اهداف طرح به دو قسمت تقسیم شده اند.
قسمت اول به خاطر اینكه هدف مهم است پس اجزای تشكیل دهنده آن هم مهم خواهند بود.
قسمت دوم اجزای تشكیل دهنده هدف، مهم ترند مثل كاهش نرخ بیكاری كه آن به وسیله ایجاد فرصت شغلی حاصله می شود.
فرصت شغلی موجبات افزایش درآمد ملی را فراهم می آورد. افزایش درآمد ملی
ناشی از افزایش تولید ناخالص داخلی است زیرا در طرح جدید به صادرات مالیات
تعلق نمی گیرد و از طرفی به خاطر اینكه تولیدات داخلی تحت تأثیر واردات
كالاها و خدمات نهایی قرار نگیرند مالیات قابل ملاحظه ای بر آنها وضع می
شود.
و تولید ناخالص ملی كانون توجه دولت و ملت قرار می گیرد، گردش نخبگان در
جامعه افزایش یافته و اقتصاد سالم و قابل رقابت به منصه ظهور می رسد.