اگرظرف یکسال گذشته به نشریات یا پایگاههای اینترنتی فارسی که به موضوع
فناوری ارتباطات و اطلاعات می پردازند نگاهی انداخته باشیم بدون شک با
اخبار و گزارشهای فراوانی پیرامون طرحی به نام" تکفا" مواجه خواهیم شد.
تکفا یا همان به اصطلاح طرح توسعه کاریرد فناوری اطلاعات که در ظاهر امر
طرحی بسیار اثرگذار و عمیق جلوه می نماید این روزها دچار آشفتگی های
بسیاری است. هدف اساسی در این طرح توسعه همه جانبه کشور در زمینه ICT است
که در نهایت زمینه ساز توسعه پایدارخواهد بود.اما آیا به راستی کشور ما
ظرفیتها و قابلیتهای پذیرش این طرح را داراست؟ آیا ساختار فرهنگی کشور
منطبق بر تفکرات طراحان تکفا است؟ وآیا مدیریت کلان کشوری که قسمت اعظم
ساختار اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و آموزشی آن دولتی است توانایی هضم و
تعامل با اینچنین طرحی را دارد؟
شاید آنچه ما از تکفا یا هر طرح دیگری برای توسعه ICT انتظار داریم
بسیاربیشتر از ظرفیتهای آن است اما وقتی با توانمندی ها و استعداد های
نهان و آشکاری که در میان جوانان با انگیزه ایرانی مواجه می شویم این
انتظار را نمی توان متوقعانه و بیش از حد انگاشت.
آگاهیم که ساختار و بدنه کشور در عرصه های مختلف وابستگی بسیاری به دولت
دارد و این بزرگترین معضل در راه توسعه و بستر سازی برای هر گونه پیشرفت و
گسترش خلاقیت حداقل در زمینه پدیده به روز و در حال رشدی چون ICT می باشد.
همه روز از سراسر جهان اخباربسیاری از اختراعات جدیدی در دنیای ارتباطات و
پیشرفتهای بسیاری در زمینه اطلاعات منتشر می شود بدون اینکه کشور ما در
این بین جایگاهی داشته باشد . قطعاً ظهور ICT در ایران و یا هر کشور دیگری
بدون توجه به مباحث و دیدگاههای اقتصادی نبوده است اما کشور ما با توجه به
اقتصاد تک محصولی خود که اتکای ویژه به نفت دارد در هر دوره ای با توجه به
شرایط و اوضاع احوال موجود به سمتی خاص گرایش داشته فروش ارز، سکه،
موبایل، اتومبیل، آپارتمان سازی و... که به صورت موجی و دوره ای جامعه را
فرا گرفته و پس از مدتی تب آن فروکش کرده و دچار رکود شدید شده همه و همه
دلایل مشخص و مشترکی دارند و آن هم چیزی نیست به جز عدم مدیریت صحیح در سه
بعد فرهنگی، علمی، اقتصادی که بتواند راهگشا و هدایت گر برنامه هایی اصولی
و حساب شده یاشد. در کشورهایی که اتکا شدیدی به ساختار دولتی وجود دارد
معمولاً فرهنگ سازی و بستر سازی فرهنگی دریک جریان بالا به پایین صورت
میگیرد اما در کشور ما هیچگاه اینگونه نبوده و مدیریت دولتی نتوانسته
دیدگاه فرهنگی خود را به جامعه تزریق کند و این مسئله علی رغم در اختیار
داشتن ابزارهای مناسبی چون صدا و سیما ارگانهای علمی-آموزشی و فرهنگی
کشوراست.
آنچه اکنون جامعه ما را در استفاده همه جانبه از ابزارهای پدیده فناوری
ارتباطات و اطلاعات رنج می دهد عدم توسعه یافتگی مدیریتی در ابعاد فرهنگی،
علمی و اقتصادی است.در جایگاهی که دولت از ظهور و ایجاد دولت الکترونیکی
صحبت می کند و دولت الکترونیکی به ظاهر شعار محوری IT ایران قلمداد می شود
چگونه و تاچه حدی می توان به این شعار امیدوار بود و دل بست آیا پدیده ای
که این روزها بیشتر برای سازمانها و نهادهای دولتی ما غالباً به چشم به هم
چشمی و مد روز بدل شده می تواند نقش موثری ایفا نماید آیا صرف متصل کردن
حرفE به ابتدای هر کلمه ای می تواند ما را در توسعهICT در ایران یاری
ببخشد؟
دلیل اینکه بسیاری از فعالیتها و طرح های دولتی تا کنون موفق نبوده اند یا
نیمه کاره رها شده اند چیزی جز این نیست که دیدگاه مدیران برای طراحی و
اجرای طرحها آینده نگرانه نبوده و صرفاً با حضور همان مدیر تعریف پذیر
بوده و با تغییر مدیریت ها طرحها نیز دستخوش تحول و یا عدم پیگیری می
شوند.
با این تفاسیراین سوال اساسی پیش می آید که واقعاً جایگاه مدیریت ایرانی در هدایت و راهبری صنعتIT ملی کجاست؟
مشکلی که از دیر باز متوجه بدنه مدیریتی کشور ما بوده حضور سنتی یک عده در
ساختار های مدیریتی کشور است. که هر از چند گاه به صورت چرخشی جای آنها
تعویض می شود. بازخوانی هفت محور اصلی طرح تکفا نشان می دهد که ضامن توسعه
و اجرای همه جانبه این طرح توجه جدی مدیران ارشد و رده بالای کشور به
مسئله تکفاست که با توجه به ظواهر امر این موضوع تا حدودی غیر ممکن جلوه
می کند.
اعتقاد نگارنده بر این است که توسعه ICT در بین مردم بسیار سریعتر و
علاقمندانه تر صورت گرفته و خواهد گرفت اما با توجه به ظرفیتهای موجود در
اختیار بخش خصوصی و مقایسه آنها با بخش دولتی انتظار به جایی است که برای
ایجاد شتاب بیشتر در روند توسعه ICT در ایران بخش دولتی تلاش خود را برای
یاری رساندن به بخش خصوصی صرف کند. دلایل این ادعا را می توان در موارد
زیر مورد اشاره قرار داد.
۱- به جرات می توان گفت بسیاری از مدیران کشورکه برنامه ریزی و تصمیم گیری
در زمینه توسعهICT را برعهده دارند از دانش لازم در زمینه ICT بی بهره
اند.
۲- نظام دولتمدار مانع توسعه سریع و برنامه ریزی دقیق برای توسعهICT
است.بسیاری از مدیران در چند ماهه اخیر تنها با شنیدن نامی از تکفا تلاش
وسیع خود را برای جذب اعتبار و انجام یکی دوپروژه در زمینهICT کرده اند تا
از قافله رقبا عقب نمانند و از این طریق سر پوشی بر نارسایی های مدیریتی
خود بگذارند.
۳- عدم توجه جدی به آموزش علمی و عملی مدیران باعث شده ایشان نتوانند زمینه کاربری مناسب بودجه ها را فراهم کند.
۴- باید پذیرفت که نظام اداری کشور ما دچار بروکراسی است و از این رو در
ارگان های دولتی توجه جدی برای توسعه علمی IT در بین کارمندان دولتی وجود
ندارد و این موضوع نارسایی عمده در انتقال خدمات رسانی به مردم مبتنی بر
فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی است.
۵- آموزش های علمی و کلاسیک در زمنیه IT در کشور وجود ندارد و بیشتر دانش
عمومی نسبت با IT از طریق آموزش های غیر اصولی ویا به صورت تجربی حاصل می
شود. بسیاری از افرادی که در کلاسهای آموزشی مختلف شرکت می کنند بدون هدف
خاصی و صرفاً برای گذراندن اوقات فراغت به این کلاسها می روند و دلیل این
امر چیزی جز عدم هدایت آینده نگرانه و نیاز سنجی شده نمی تواند باشد.
۶- به علت عدم توسعه فرهنگی و علمی در نظام بخشی به مدیریت فناوری اطلاعات
بسیاری از سرمایه های ملی به هدر می رود تا جایی که بسیاری از مدیران ارشد
و مدیران میانی نمی دانند چه ابزاری و برای چه منظوری مناسب است.۷- پیاده
سازی بسیاری از طرحهای IT در سازمان ها بدون مظالعات کارشناسی دقیق و یا
انجام نیاز سنجی های اصولی برای سازمان های صورت می گیرد.
۸- هنوز در جامعه ما دانش و به جرات، ابزار مناسب برای توسعه و مدیریت
برنامه ها و پروژه های IT وجود ندارد و این قضیه به علت عدم حضور متخصصین
و کارشناسان مدیریت تکنولوژی اطلاعات است. و آنچه که از ظواهر امر بر می
آید علاقه مندی زیادی به استفاده مستقیم از اندک افراد متخصص در جریان کار
نیست.
ک -۹شورما همیشه از عدم هماهنگی اصولی میان بخشهای مختلف خود رنج برده در
این بینIT نیز از این ناهماهنگی بی بهره نبوده وهر نهادی خود را مسئول و
صاحب نظر معرفی می کند .
۱۰- بعد از توسعه فرهنگی که نقش مهمی در توسعه دولتی و عمومی IT دارد
توسعه قانونی نیز برای استحکام و ضمانت اجرایی این بخش لازم الاجراست ولی
با این وجود هنوز هیچ یک از دستگاههای مسئول نسبت به طراحی و تدوین قوانین
جامعIT کشور اهتمام نورزیده اند و در نتیجه این امر آشفتگی و بی برنامه گی
بر کلیه طرحهای توسعهIT در ایران سایه خواهد افکند
۱۱- علی رغم برنامه های چهانی برای کوچک تر کردن حجم دولتها و ارجاع امور
به بخش خصوصی اما همچنان خصوصی سازی در کشور ما به یک آروزی دور دست بدل
شده و صنعت نوپای IT در ایران نیز از این موضوع به بهره نیست زیرا سازمان
های دولتی تمایلی به انتقال اموربه بخش خصوصی ندارند و ترجیح می دهند روند
به اصطلاح توسعهIT را در اختیار و نظارت خود داشته باشند و آن را ار طریق
ارجاع به شرکتهای عمومی غیر دولتی و یا امثالهم به انجام برسانند. و در
این بین دانش و نیروی انسانی بخش خصوصی را نادیده می گیرند.
۱۲- حضور شرکتهای خارجی نیز در زمینهIT خیلی شفاف نیست و چون نظارت بر
عملکرد آنها توسط بخش دولتی انجام می شود در نتیجه انتظار زیادی از بهره
برداری مناسب از سرمیه گذاری های نمی توان داشت.
۱۳-کشور ما هنوز قوانین جهانی در زمینهICT را نپذیرفته شاهد این مدعا
قاچاق بی حد و حصرنرم افزار و سخت افزار به داخل کشور می باشد. بنابراین
وقتی مدیریت و نظارت دقیقی بر ابزارهای یک فناوری نمی شود چگونه می توان
به توسعه قانون مند و مدیریت یافته ان در کشور امید داشت.
۱۴- ضوابط مشخصی برای گزینش و استفاده از زیرساختهای نرم افزاری و سخت
افزاری در سازمان های دولتی وجود ندارد مثلاً در کشور چین با یک اعلام
همگانی تمامی شرکتها و سازمان نرم افزارهای اداری خود را تغییر دادند اما
آیا در کشور ما می توان چنین کاری را انجام داد.و ایا اصلاً گشور ما دراری
چنین یکپارچگی در زمینه کاربرد نیازسنجی شده و علمی از سخت افزار و نرم
افزار می باشد؟
۱۵آنچه مسلم است IT در سطح جهان روز به روز در حال پیشرفت و توسعه است اما
با شرایط موجود و با سرمایه گذاری های فراوان این نگرانی و جود دارد تا
زمانی که پروژه های IT در قالب دولتی اجرا می شوند نه از نظر فنی و نه از
نظر زمانی قابل قیاس با تکنولوژی روز باشند.
۱۶- با تمام این تفاسیر باید این مسئله را اضافه کرد که علاوه برضعف
فرهنگی و علمی در ساختار دولتیIT هیچ ضایطه مشخصی برای هدایت اقتصادیIT
ایران وجود ندارد و بودجه کلان وضع شده برای این طرح همچنان بدون تعریف و
هدف مشخصی صرف می شود و سرمایه های ملی را هدر می دهد. سرمایه هایی که می
تواند به یک فعالیت عظیم و زیر بنایی تبدیل شود.
نگاهی به هفت بند موجود در تکفا نشان می دهد که مدیریت های سنتی کشور ما
هنوز در تامین زیر ساختهای جاری و لازم برای رسیدن وضع زندگی همه اقشار
جامعه به یک وضع مطلوب توسعه عاجزند بنابراین چه لزومی به انجام هزینه های
بیهوده ای در راه توسعه عمومیIT در طرحی با عنوان دولت الکترونیکی است.
کشور ما هنوز نتوانسته حداقل نیاز های ساختاری و زیرساختی لازم را برای
توسعه IT فراهم کند بنابراین صحبت از گسترش و توسعه ابزارهای آن در سطح
جامعه امری بیهوده جلوه می کند.در جایی که هنوز درصد بالایی از مردم از
نعمت سواد محرومند و یا مدارس با بدترین امکانات آموزشی به صورت دو یا سه
شیفته اداره می شوند چه لزومی برای توسعه فناوری اطلاعات وجود دارد.
وقتی
در کشور ما هنوز نظام جامعی برای اطلاع رسانی تدوین نشده و سطح دسترسی
وتوزیع اطلاعات در هر یک از سطوح جامعه تعریف و معین نشده ونیازسنجی
مناسبی از اقشار مختلف مردم که در طرحهایIT مورد هدف هستند نشده یا به
عبارت بهتر نظام مشخصی برای تعیین میزان، نوع، روش ارائه و اموزش لازم
برای استفاده از اطلاعات و ابزارهای ارتباطی برای مرد م وجود ندارد چه
توجیهی می توان در برایرهزینه های میلیاردی تکفا داشت. وقتی در جامعه با
مشکلاتی مثل اشتغال، بیمه همگانی، کمبود دارو و... مواجه هستیم چگونه می
توان امید به تحقق طرح گسترشIT درتوسعه خدمات اجتماعی و یا توسعه اموزش
عالی و پزشکی امید داشت. جایی که در عرصه رقابت های تجاری سهم خود را
بسیاری از بازارهای غیر نفتی را در زمینه های مختلفی چون فرش، پسته ،
زعفران و... به علت عدم پذیرش از جانب سازمان تجارت جهانی از دست داده ایم
متوجه می شویم که دست یافتن به دولت الکترونیکی و توسعه تجارت الکترونیکی
امری ساده نخواهد بود. به عبارت دیگر کشور ما وقتی در راه توسعه فناوری
ارتباطات و اطلاعات مبتنی بر تکفا یا هر طرح دیگری موفق خواهد بود که به
سطح مطلوبی از نظر عدالت اجتماعی در زمیه گسترش همه جانبه فرصت ها و
موقعیت های اجتماعی در زمینه های علمی- اموزشی، اقتصادی- تجاری و از همه
مهمتر موقعیتهای سیاسی در جایگاه جهانی برای حمایت از حقوق دانش مندان
ایرانی برسد.
مسائل مطرح شده بیشتر برای بررسی مهمترین و اساسی ترین معضل و مشکل کشور
در راه توسعه پایدار است توسعه ای که مطمئناً با توجه همه جانبه و
کارشناسانه به امور مختلف اجرایی کشور امکان پذیر خواهد بود و این موضوع
هم در گرو هدایت نظام مند و مدیریت مناسب در عرصه های مختلف کشوراست
مطمئناً توسعه IT وقتی اثرات خود را بر جای خواهد گذاشت که ما در سه بعد
فرهنگی ، علمی و اقتصادی قادر به مدیریت برنامه های خود باشیم.
که در غیر
این صورت مثل تمام علوم ما در زمینهIT هم تبدیل به یک مصرف کننده صرف
خواهیم بود و چیزی برای عرضه در بازار جهانیIT نخواهیم داشت.اصلاح و
بازنگری در ساختار مدیریتی کشور، گرایش همه جانبه به بهرهمندی از توانمندی
و دانش مدیران بخش خصوصی، توسعه زیر ساختهای عمومیIT در جهت ایجاد توجیه
منطقی برای راهاندازی طرح هایIT ، توجه جدی و غیر سلیقه ای در استفاده از
مدیریت تکنولوژی اطلاعات در سازمانهای مختلف، آموزش های مدرسه ای از پایه
های ابتدایی با هدفهای آینده نگرانه و برنامه ریزی شده و ....مسائلی است
که می تواند به موفقیت کشورما در زمینه توسعه IT بینجامد.