بسیاری بر این باورند که توافق اخیر اعضای اوپک برای کاهش تولید، نشان داد که اوپک بهعنوان سازمانی تاثیرگذار بر بازار نفت هنوز به حیات خود ادامه میدهد. رشد قیمت نفت در پی تصمیم به کاهش تولید این سازمان موجب شد که بسیاری کشورهای عضو اوپک را که به شدت به درآمدها نفتی خود وابستهاند، برنده نشست الجزایر اعلام کنند. با این حال نظر متفاوتی نیز در این بین مطرح میشود.
برخی بر این باورند که تصمیم به کاهش تولید نفت از سوی اوپک زودهنگام بوده است، به این معنا که عربستان بهعنوان کلیدیترین عضو اوپک در اجرای سیاست «حفظ سهم بازار» پیش از به ثمر رسیدن این سیاست و شکست نفت شیل تصمیم به کاهش تولید خود گرفته است. موسسه مطالعات بینالمللی انرژی در جدیدترین شماره هفتهنامه خود در گزارشی به این موضوع پرداخته است. کارشناسان این موسسه بر این باورند که فشار اقتصادی ناشی از نفت ارزان بر عربستان و دیگر اعضای اوپک موجب شد که خط مقاومت اقتصاد داخلی آنها زودتر از خط مقاومت نفت شیل در برابر قیمتهای پایین نفت شکسته شود. این گزارش تاکید میکند که تصمیم به کاهش تولید نفت در نبود تولیدکنندگان خارج از اوپک به تولیدکنندگان نفت شیل و حتی روسیه نشان داد اگر بتوانند در کوتاهمدت در برابر قیمتهای پایین مقاومت کنند، اوپکیها به دلیل ضعف ساختاری اقتصادی، خود به کاهش تولید دست خواهند زد.
از همین رو، در گزارش موسسه مطالعات بینالمللی انرژی تاکید شده است که تصمیم اوپک در الجزایر نه تنها موجب نمیشود اقتدار گذشته این سازمان را در حکمرانی بر بازار جهانی نفت بازگرداند، بلکه با کاهش سهم راهبردی این سازمان از بازار نفت، راه حذف تدریجی اثر اوپک از بازار نفت سریعتر از آنچه که باید رخ خواهد داد.
خلأ پذیرش واقعیتهای نوین بازار نفت در نشست الجزایر
اوپک تا پیش از ظهور پدیدهای به نام «نفت شیل»، همواره بهعنوان کنترلگر قیمتها در بازار نفت شناخته میشد. به این معنا که اعضای این سازمان با بهرهگیری از مزیتهای هزینه کم تولید و سهم گسترده خود از ذخایر اثبات شده جهانی نفت همزمان سعی داشتند علاوه بر افزایش سهم خود از عرضه جهانی نفت، درآمدهای خود از صادرات نفت را در سطح بالایی قرار دهند.
اما انقلاب شیل و افزایش تولید نفتهای پرهزینه معادلات را به هم ریخت. اوپک و بهطور خاص «ناظم بازار» آن یعنی عربستان سعودی که نفت شیل را تهدیدی جدی برای راهبردهای انرژی خود تلقی میکرد، طی دو سال گذشته تلاش کرد که با افزایش تولید و کاهش قیمت، نفتهای پرهزینه را از بازار خارج کند. هرچند عربستان همزمان سعی بر این داشت که با کاهش قیمت نفت منافع اقتصادی ایران و روسیه را تهدید کند. به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از دنیای اقتصاد، از همین رو بین نوامبر 2014 تا سپتامبر 2016 عربستان تولید خود را از 6/ 9 به 65/ 10 میلیون بشکه در روز افزایش داد. روند افزایشی تولید نفت عراق و نیز بازگشت ایران بعد از تحریمها از اواخر سال 2015 و از همه مهمتر فضای کلی حاکم بر اجلاسهای قبلی اوپک نشان از تداوم این راهبرد سنتی این سازمان داشت، اما این راهبرد به دلایل متعددی در کوتاهمدت نتوانست باعث خروج نفتهای نامتعارف و افزایش سهم راهبردی اوپک در عرضه جهانی نفت شود، بنابراین قیمت جهانی نفت بر خلاف انتظار اوپک در سطوح پایین باقی ماند.
کارشناسان موسسه بینالمللی انرژی، سه دلیل عمده برای شکست راهبرد دو سال اخیر اوپک نام میبرند.
اول اینکه، هرچند با کاهش قیمت نفت تعداد دکلهای حفاری به پایینترین سطح خود (316 دستگاه در مه 2016) رسید، اما سطح تولید 4/ 5 میلیون بشکهای تولید روزانه این نوع نفت تنها افتی بین 600 تا 800 هزار بشکه را تجربه کرد. مهمترین عامل عدم تناسب کاهش تولید شیل با تعداد دکلها به افزایش کارآیی تولید چاههای موجود بهویژه در حوزه پرمیان باز میگردد. مطالعات اقتصادی نشان میدهد تولید نفت در ایالاتمتحده با قیمت نفت در بازه 50 - 40 دلار در هر بشکه تطابق یافته است که پویایی توسعه فناوریهای مربوط به تولید نفت شیل میتواند هزینه تولید را در آینده به قیمتهای کمتر از 40 دلار برساند. علاوه بر این تعداد چاههای حفر شده و تکمیل نشده (DUCs) در سطح بالایی قرار دارد (مطالعات اقتصادی نشان میدهد چاههای نیمهکاره تا 10 درصد تعداد چاههای موجود هستند) و به محض افزایش قیمت، این چاههای نیمه تمام وارد مدار تولید میشوند.
اما کاهش تقاضای جهانی نفت در چین که سیاستهای جدید اقتصادی این کشور آن را تشدید میکند، دومین عامل مهم تغییر در شرایط بنیادین بازار است. همچنین برجسته شدن موضوعات ضرورت کاهش انتشار کربن ضعف تقاضای نفت را تشدید خواهد کرد. بهطور مثال در سال 2015 سرمایهگذاری در توسعه انرژیهای تجدیدپذیر با وجود کاهش قیمت نفت نسبت به سال 2014 رشد کرد و به 370 میلیارد دلار رسید. عدم کاهش تولید نفت شیل در سطح مورد انتظار اوپک در کنار ضعف سمت تقاضا در حالی رخ داد که اعضای اوپک نیز نتوانسته بودند سیاستی را اتخاذ کنند که موجب تنوع اقتصادی در این کشورها شود و وابستگی آنها به نفت در سطح بالایی باقی مانده بود. از همین رو عدم انطباق اقتصاد اعضای اوپک با نفت ارزان را میتوان سومین عامل شکست راهبردهای دو ساله اوپک دانست.
شکست زودهنگام عربستان با نفت ارزان
بر اساس این گزارش، مهمترین ضرورت بنیادین سیاست «سهم بازار» اوپک، بالا بردن آستانه تحمل اقتصاد داخلی اعضای این سازمان بود که با متنوعسازی اقتصادی و کاهش سهم درآمدهای نفتی در GDP این کشورها محقق میشد. اما مطالعات آکسفوردانرژی و تحلیلگران اقتصاد سیاسی اوپک مرکز SIPA در دانشگاه کلمبیا نشان میدهد، اوپک در این زمینه موفق نبودهاست. هرچند مطابق ارزیابی IMF همه این کشورها دارای برنامههای اعلامی طرح تحول اقتصادی و کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی در برنامههای توسعهای گذشته خود بودهاند اما تاکنون موفقیت چشمگیری در این زمینه برای آنها حاصل نشده است. شاید در بین این کشورها، تنها ایران است که به دلایل اجباری حذف درآمدهای نفتی حاصل از تحریمهای غربی، مجبور به بازنگری سیاستهای اقتصادی خود شده و به همین دلیل هماکنون سهم درآمدهای صادرات نفتی در GDP این کشور کمتر از دیگر کشورهای عضو اوپک است.
ضعف و تاخیر سیاستگذاری در برخی کشورها چون ونزوئلا و برخی کشورهای عربی و عوامل ژئوپلیتیک و سیاسی در برخی کشورها مانند عراق از مهمترین عوامل عدم مقاومت اوپک در برابر نفت ارزان محسوب میشود. بخشی از این شکست اقتصادی تولیدکنندگان مهم اوپک نظیر عربستان سعودی، سیاستهای توسعهطلبانه این کشور در حوزه خارجی بهویژه در منطقه خاورمیانه بود و تقابل با ایران که نیازمند هزینههای اقتصادی زیادی است. جنگ یمن، مداخله در سوریه و نیز رانتهای مربوط به حفظ اقتدارگرایی داخلی به منظور حفظ ثبات داخلی و رفاه نفتی منجر به کاهش ذخایر ارزی این کشور از 733 میلیارد دلار در سال 2014 به کمتر از 500 میلیارد دلار در اوایل سال 2016 شد.
عبور نفت ارزان از آستانه تحمل اوپک موجب شد که اعضای این سازمان در نشست الجزایر تصمیم به کاهش تولید خود بگیرند. این در حالی است که روند بازار نشان میدهد اگر سیاست پایین نگهداشتن قیمت جهانی نفت از نظر زمانی بیش از کوتاهمدت باشد، میتواند منجر به خروج نفت شیل یا حداقل عدم رشد تولید نفتهای نامتعارف شود. چراکه تداوم قیمتهای پایین، سرمایهگذاری در صنعت نفت شیل را به کشورهای دارای هزینه تولید پایین سوق خواهد داد. از سویی به لحاظ فنی 70 درصد تولید یک چاه در نفت شیل در یکی، دو سال اولیه به ثمر مینشیند و برای تداوم تولید نیاز به سرمایهگذاری مجدد است. این درحالی است که قیمتهای پایین نفت سرمایهگذاری جدید را توجیه نمیکرد. همچنین فناوری تنها در کوتاهمدت میتواند منجر به عدم کاهش تولید شود، اما بسیاری از هزینههای CAPEX تولید فعلی در دورههای قیمت بالای نفت انجام شده و تولید جدید نیازمند قیمتهای بالاتری است. به این ترتیب مهمترین ضعف اوپکیها در سیاست سهم بازار به بزرگترین تهدید آنها بدل شد و خط مقاومت اقتصاد داخلی آنها زودتر از خط مقاومت نفت شیل در برابر قیمتهای پایین نفت شکسته شد.
توافق الجزایر: شکست سیاست اوپک در برابر شیل
مطالعه مواضع کشورهای اوپک در پیش از نشست الجزایر نشان میدهد که اعضای اوپک به دلایل اقتصاد داخلی باید به بازنگری سیاست خود در برابر «عرضه نفت شیل» بپردازند و از «رویکرد مواجهه» به «رویکرد تطابق» روی بیاورند. پذیرش کاهش تولید برای افزایش قیمت نفت هرچند در کوتاهمدت میتواند سبب افزایش محدود قیمت نفت شود و تا حدودی درآمدهای نفتی این کشورها را افزایش دهد اما در میانمدت، بهبود قیمت نفت به معنی افزایش تولید نفت شیل و کاهش سهم راهبردی اوپک در بازار خواهد بود. در حقیقت، افزایش قیمت نفت از سوی اوپک از طریق کاهش تولید، بیش از آنکه به سود کشورهای اوپک باشد، به معنای عرضه نفت غیراوپک بهویژه از چاههای حفرشده اما تکمیلنشده (DUCs) خواهد بود. بنابراین میتوان گفت، نفت شیل و نفت روسیه بیشترین سود را از افزایش قیمت نفت از طریق کاهش تولید اوپک خواهند برد.
در نشست الجزایر، تولیدکنندگان نفت شیل و حتی روسیه مطمئن شدند که اگر بتوانند در کوتاهمدت در برابر قیمتهای پایین مقاومت کنند، اوپکیها به دلیل ضعف ساختاری اقتصادی، خود به کاهش تولید دست خواهند زد. حکمرانی سنتی اوپک در بازار جهانی نفت تضعیف شده است، زیرا با نشست الجزایر مجبور شدند بدون بیرون بردن رقیب از بازار و حتی مشارکت روسیه در کاهش تولید، بخشی از سهم خود را با کاهش تولید برای افزایش قیمت از بازار خارج کنند. هرچند وزیر نفت عربستان سعودی تلاش کرد که کشور خود و اوپک را همچنان بازیگر اصلی بازار جهانی نفت معرفی کند و الگوهای نوین نظم بینالمللی انرژی را غیرواقعبینانه نشان دهد اما روندها نشان میدهد که اوپک از بازیگر اصلی بازار جهانی نفت در دهههای گذشته تبدیل به یکی از بازیگران بازار شده است. به گزارش موسسه مطالعات بینالمللی انرژی، مادامی که اوپکیها به افزایش تحمل اقتصاد داخلی خود در برابر کاهش قیمتها از طریق متنوعسازی اقتصاد خود نپردازند، این دور تسلسل تکرار خواهد شد. دور باطلی که نتیجهای جز کاهش سهم راهبردی اوپک از بازار و حذف تدریجی از مدیریت جهانی انرژی نخواهد داشت. اگر بر این دور تسلسل، عزم جهانی برای کاهش تقاضای نفت به دلایل زیستمحیطی و از همه مهمتر پویایی توسعه فناوریهای تولید نفت نامتعارف را که منجر به تجاری شدن آنها با قیمتهای پایینتر نیز میشود اضافه کنیم، وضع برای سیاستگذاران اوپک بغرنجتر نیز خواهد شد. از همین رو تحلیلگر مجله فارین پالیسی، نشست الجزایر و توافق اوپک در کاهش یکجانبه تولید بدون مشارکت غیراوپکیها را نشان از حذف تدریجی اوپک از مدیریت بازار میداند. امری که فقط و فقط «عدم اهتمام دولتمردان کشورهای اوپکی در متنوعسازی اقتصاد خود» و «بیتوجهی به پویایی فناوری در کاهش هزینههای تولید نفت شیل» موجب آن شده است.