هرچند رشد قیمت زغال سنگ و سنگ آهن در بازارهای جهانی تاکنون نتوانسته قیمتها را در بازار فولاد بینالمللی تقویت کند، ولی هنوز نمیتوان از این ادعا یعنی احتمال افزایش قیمتهای جهانی فولاد به دلیل رشد قیمت تمامشده آن عقبنشینی کرد. به عبارت سادهتر موجودی انبارهای فولاد همچنین ضعف تقاضا و نگرانی از وخامت بیشتر اوضاع در بازارهای جهانی در کنار احتمال افزایش بیشتر تقاضا در بازار داخلی چین و بسیاری اما و اگرهای دیگر، شرایطی را فراهم آورده که نه میتوان از رشد قیمتها خبر داد و نه میتوان از احتمال افزایش نرخ در بازارهای جهانی عقبنشینی کرد. همین موارد این احتمال را تقویت میکنند که فعالان برجسته صنعت فولاد داخلی و تصمیمسازان این بازار نیز نسبت به تصمیمگیریهای خود تردید کنند تا جایی که برخی از شرکتهای بزرگ عرضهکننده در بازار، علنا با کاهش قیمتها رای به ادامه رقابت منفی داده و خود را با تمایل بازار به کاهش قیمتها وفق دادهاند.
بازار فولاد
بازار داخلی فولاد در هفتههای اخیر شرایط نسبتا آرام و حتی کمرونقی داشته است. حجم تقاضا در هفتهها و ماههای گذشته نسبتا محدود بوده و جرقههای رشد قیمتی تاحدی خاموش شده است تا جایی که نتوانستند روند غالب در بازار را به سمت تقویت قیمتها تغییر دهند. از سوی دیگر شاهد بودیم که همبستگی ایجاد شده در بین عرضهکنندگان اصلی که به سختی شکل گرفته بود در حال اضمحلال است، یعنی انسجام پیشین وجود نداشته و ممکن است شرکتهای فولادی بیشتری از رویکرد اصلی در بازار سرپیچی کنند.
در هفتههای پیش شاهد بودیم که پس از برگزاری نشستهایی برای بررسی بازار در انجمن تولیدکنندگان فولاد، قیمتها به سمت رشد متمایل میشد تا جایی که جرقه افزایش نرخ پس از برگزاری هر جلسه، قابل پیشبینی بود. این وضعیت که در سایه افزایش همبستگی عرضهکنندگان اصلی به منظور مدیریت بازار ایجاد شده بود، توانسته از کاهش قیمتها جلوگیری کند و همچنین رشد نرخهای محدودی را به همراه داشته باشد. یکی از ابزارهای مهمی که دورنمای مثبت قیمتها را در بازارهای داخلی ترسیم میکرد، باید انتظار رشد قیمتهای جهانی به شمار آورد که عرضهکنندگان اصلی را برای افزایش قیمت یا حمایت از سطوح قیمتی فعلی مجاب کرده و آن را به مدیریت یکپارچه بازار به منظور رشد قیمتها خوشبین و متمایل کرده بود.
حال در شرایطی که رشد قیمت زغال سنگ و سنگآهن به رشد بهای جهانی فولاد منجر نشده و همچنین ضعف تقاضا و عقبنشینی خریداران، فضای دشوارتری را برای فروش پدید آورده و روزهای سرد سال نیز اوضاع بازار فولاد را سردتر و وخیمتر از قبل تغییر داده است شاهد کاهش قیمتها هستیم. به عبارت سادهتر، دیگر خوشبینی به مدیریت بازار خودنمایی چندانی نداشته و شرکتها نیز به مصوبات پیشین به چشم گذشته نگاه نمیکنند. در هر حال شاهد تعدی برخی از شرکتهای مهم فولادی نسبت به مصوبات پیشین هستیم تا جایی که باز هم ذهنیت رقابت منفی در بازار آزاد خودنمایی کرده و به کاهش قیمتها در بطن بازار منجر شده است.
در بازار آزاد شاهد هستیم که بهای قراضه فولادی، شمش و میلگرد به سمت افت نرخها متمایل شده و با توافقی بودن قیمتها همچنین کشف نرخ نهایی در هنگام معامله در کنار ضعف تقاضا، بازار با کاهش قیمت رو به رو شده و ممکن است این روند کاهشی باز هم ادامه یابد. این در حالی است که حجم تولید در واحدهای فولادی به شدت کاهش یافته و همچنین واردات نیز رونق چندانی ندارد. اگرچه در روزهای اخیر شاهد ورود چند محموله فولاد وارداتی بودهایم، ولی هنوز وضعیت دشوار پیشین در بازار و صنعت فولاد و عدم صرفه اقتصادی بسیاری از کارخانهها واقعیتی غیرقابل انکار است. البته باید به این نکته نیز اشاره داشت که تجربه نشان داده است هرگاه هر صنعت یا بازاری وارد چنین فازی شده یعنی تولید در آن با صرفه اقتصادی همراه نبوده است، باید منتظر تغییر شکل بازار بود.
نگاهی به حجم معاملات فولاد در بورس کالا نیز نشان میدهد که در هفته گذشته رقمی نزدیک به 113 هزار تن از تولیدات ذوبآهن اصفهان در بورس کالا مورد داد و ستد قرار گرفته که البته زمان تحویل آن نیز پایان آذرماه بوده است. این نکته نشان میدهد که ممکن است دورنمای بازار در ماههای آینده تغییر کند، زیرا معامله با قیمتهای موجود با احتساب مالیات بر ارزش افزوده، هزینه حمل و خواب سرمایه در کنار مباحث مالیاتی آن، چندان هم سودآور نخواهد بود. این نکته در حالی اهمیت بیشتری پیدا میکند که در سبدهای عرضه شده تیرآهن و میلگرد هر دو وجود داشته که از این منظر سودآوری بیشتری را میتوان در نظر گرفت. در هر حال رشد حجم معاملات در هفتههای اخیر در کنار ورود بخش بزرگی از معاملات در زمانهایی خاص، خود شاهدی از امیدواری برخی فعالان برجسته بازار نسبت به دورنمای آن است.
نگاهی به حجم معاملات ذوبآهن اصفهان در بورس کالا نشان میدهد که در ابتدای هر ماه، رقمی بیش از 100 هزار تن مورد معامله قرار گرفته که چهره بازار را بیش از پیش ترسیم میکند. این در حالی است که زمان تحویل بسیاری از این عرضهها در پایان ماه قرار داشته و خریدار اصلی که احتمالا مهمترین عرضهکننده تیرآهن و میلگرد ذوبی در بازار آزاد هم باشد، باید محصولات تحویل گرفته را به فروش رسانده و پس از تامین نقدینگی مورد نیاز، به خریدهای جدید دست بزند. این وضعیت نشان میدهد که در ابتدای هر ماه باید منتظر برخی بازیها در بازار باشیم، ولی این ماه چنین رخدادی به ثبت نرسید. در هر حال ضعف تقاضا واقعیتی است که فضا را برای بازارسازی و دست کاری قیمتها محدود ساخته همچنین پتانسیل رشد نرخ را نیز به حداقل خود کاهش داده است. در هر حال شاید بتوان رشد بهای تیرآهن و میلگرد در ابتدای ماه جاری در همین چارچوب بررسی کرد.
بازار ورق:
در بازار ورقهای فولادی پس از رشد پیشین قیمت ها، باز هم شاهد ثبات نسبی نرخ، توافقی شدن قیمتها در معامله و همچنین میل بازار به تعدیل نرخ و تثبیت قیمتها هستیم که میتواند بازار را در نرخهای موجود متعادل کند، البته ذکر این نکته نیز ضروری است که حجم معامله ورق فولادی در بورس کالا افزایش یافته که احتمال تغییر جهت قیمتی را در این بازار فراهم میسازد. پس از تقویت حجم معاملات در بورس کالا آن هم مصادف با آغاز روزهای سرد سال و انتظار کاهش نرخ، برخی شایعات و شنیدهها از افزایش عرضه ورق از مبادی خبر میدهند که البته در کنار این افزایش عرضه، باز هم رشد قیمتها نیز تجربه شد که تناسبی نانوشته با حجم معاملات در بورس کالا داشته و دارد. این مطلب نشان میدهد که ممکن است مدیریت بازار ورق نیز به آرامی به سمت مدیریت کردن بازار متمایل شده تا جایی که این احتمال وجود خواهد داشت که واقعیتهای بازار تیرآهن، ممکن است در بازار ورق نیز از این پس خودنمایی کند. در هر حال موارد فوق تنها مخابره یک احتمال است و شواهد و سیگنالهای آینده واقعیتهای این بازار را بیش از پیش ترسیم کرده و شفاف خواهد ساخت.
بازارهای جهانی محصولات فولادی
نگاهی به نوسان قیمتها در اقصی نقاط جهان نشان میدهد که بازارهای گوناگون، غالبا به میل به افزایش قیمتها دارند ولی تاکنون جرقه قدرتمندی از افزایش نرخ را شاهد نیستیم تا شاید سایر بازارهای دیگر را نیز به حرکت در آورد. انتظار رشد تقاضا در چین در روزهای سرد سال مخصوصا مصنوعات ساختمانی، رشد قیمت زغالسنگ و سنگ آهن، تلاش برخی از شرکتهای بزرگ تولیدکننده برای افزایش هماهنگی به منظور مدیریت عرضه و حمایت از بازار، امیدواری به رشد قیمتها در سایر بازارهای کالایی و نفت خام که فاکتوری حمایتی برای تقویت قیمت فولاد به شمار میرود و بسیاری موارد دیگر را میتوان دلایلی برای رشد قیمتها در بازار فولاد به شمار آورد، هرچند که افزایش قیمت تمام شده فولاد خام را باید شاه بیت دلایل رشد نرخ در بازار فولاد محسوب کرد. با توجه به تمامی موارد فوق باز هم خبر موثق و فراگیری از رشد قیمتها مخابره نشده است که ابهام را در بازارهای بینالمللی عمق میبخشد. واقعیت آن است که افزایش محدود تولید در ماههای اخیر در بازار فولاد در برخی از کشورها خود نشانهای است از عدم انسجام در بین تولیدکنندگان بزرگ فولادی که همین نکته امکان مدیریت بازار را دشوار یا حتی غیرممکن میسازد. از سوی دیگر بالا بودن موجودی انبار بسیاری از کارخانههای فولادی، خود مشکل دیگری است که کمتر به آن توجه شده ولی تکانههای تقاضا در بازارهای جهانی را کم اثر میسازد.
از سوی دیگر به رغم جهش قیمت زغالسنگ در بازارهای جهانی گویی بالابودن موجودی انبارها و فروش جنس موجود، تاثیرپذیری بازار از رشد قیمت تمام شده را محدود کرده که همین واقعیت نیز دشواری تحلیل در بازار فولاد را چند برابر کرده است. بهعنوان نمونه بهای زغالسنگ کک شو در بازار چین نزدیک به 3 برابر شده و حتی زغالسنگ حرارتی نیز نزدیک به 80 درصد رشد نرخ داشته است. سنگآهن نیز با ثبت قیمتهایی بالاتر از 62 دلار در هر تن، تنها 8 درصد در یک ماه اخیر رشد نرخ داشته و به نسبت مدت مشابه سال قبل نیز 23 درصد افزایش نرخ داشته است. در هر حال کف قیمتی سنگ آهن در یکسال اخیر کمتر از 40 دلار در هر تن بوده، ولی هماکنون بیش از 62 دلار در هر تن مورد داد و ستد قرار میگیرد. در نهایت باید این گونه استناد کرد که رشد قیمت تمام شده در بازار فولاد هرچند واقعیتی غیرقابل انکار است ولی تاکنون تاثیر خود را در بازار، بر جای نگذاشته ولی بهبود آرام معاملات فولاد را میتوان از هم اکنون مورد رصد و رهگیری قرار داد. با توجه به این موارد بازار داخلی فولاد نیز نسبت به آینده و دورنمای قیمتها هرچند که خوش بین است، ولی مشخص نیست که این خوش بینی چه زمانی محقق شده و از چه حجم و عمقی برای تقویت معاملات و بهبود قیمتها برخوردار خواهد شد.
در پایان میتوان این گونه اظهار کرد که هرچند رشد بهای محصولات فولادی میتواند به تقویت قیمتها در بازار آزاد کمک کند ولی از یکسو امکان تحقق چنین رخدادی در آینده کوتاه مدت محدود شده و از سوی دیگر نیز مشخص نیست که چه میزان از رشد انتظاری قیمتها در بازارهای جهانی به بازار داخلی سرایت خواهد کرد. با توجه به تمامی این موارد باید جهتگیری نگاه را از بازارهای جهانی به بازار داخلی تغییر داد زیرا امیدواری به بهبود بازار آزاد با اهرم بازارهای جهانی تاکنون فایدهای برای بازار داخلی فولاد نداشته و به رفت و برگشتهای قیمتی موجود نیز کمک کرده است. در پایان باز هم باید به این نکته اشاره داشت که نه میتوان از ادعای رشد قیمت فولاد در بازارهای جهانی به دلیل افزایش قیمت تمام شده آن عقبنشینی کرد و نه میتوان گفت که در کوتاهمدت و بلافاصله شاهد رشد قیمتها خواهیم بود بنابراین بازار در دورانی موسوم به دوران گذار (زمانی بین دو رخداد مهم) معلق مانده و فضا برای تحلیل نیز به حداقل میرسد زیرا در این بازه زمانی غالب تحلیلها کم و بیش غلط از آب درمیآید و تا خودنمایی ثبات، تعادل و یا رویکردی مشخص، این شرایط ادامه خواهد یافت.