اکثرزوجها
رسمیت نامزدی را منوط به داشتن حلقهای الماس نشان میدانند.
درایالت متحده تقریبا هرسال ۲۰۳میلیون مورد ازدواج صورت میگیرد و براساس آخرین آمار ارائه شده ازسوی
دی بیرز 81DeBeers درصد
عروس ها حلقه نامزدی دریافت میکنند.
به
۷۴درصد از عروسها حلقه نامزدی الماس داده میشود (با این فرض که دیگر از آنان حلقههای آنتیک یا به
جامانده از ارثیه خانوادگی
دریافت میکنند). میزان مزبور اندکی بیش از۱۰۷میلیون حلقه نامزدی الماس است که هرسال درایالات متحده
به فروش میرسد. باتوجه به میانگین
هزینه هرحلقه معادل ۲۰۰۰ دلار، جواهرات عروسی با
توجه به اهمیتی که دارند، ازنظراقتصادی باثباتترین بخش بازار بهشمار میروند.
Jck ، دربهار سال گذشته تحقیقی را درباره دو گروه از نامزدها و
افرادی که بهتازگی ازدواج کرده بودند، آغازنمود.
ما از
پشت آیینهای یک طرفه به مشاهده ۱۴ زوج پرداختیم که درباره
تجربیات خود از خرید حلقه سخن میگفتند: بخش اعظم گفتههای آنان از نظر ما، تعجب آور که نه، بلکه
آموزنده بود. در مجموع با توجه
به نظرات شرکت کنندگان در تحقیق، جواهر فروشان مستقل در مقایسه با فروشگاههای بزرگ عملکرد بهتری
داشتند.(در اینجا منظور ما از
فروشگاههای مهم زنجیرهای، مراکز بزرگ تجاری و بخشهای نگهداری از جواهرات برای فروش است). در نهایت،
جواهرفروشان به این نتیجه رسیدند
که برای استمرار تجارت خود، نیاز به انجام برخی فعالیتها دارند.
یافتههای
اساسی
توجه
به آموزش افراد، تقویت حس اعتماد در مشتریان و مدلهای حلقه
از جمله مسائلی بودند که مورد بحث قرار گرفتند. از نظر جواهرفروشانی
که بیشتر به عرضه نمونههای الماس نشان گرایش نشان میدادند،
قیمت اصلی حلقه نامزدی به سنگ بهکار رفته در آن بستگی دارد اما جذابیت و زیبایی آن به "ساخت setting” ارتباط مییابد که از اهمیتی فراتر از یک طرح برخوردار است.
طبق
نتایج بهدست آمده، مردان اکثرا بهدنبال اطلاعاتی بودند که دلایل برتری برخی نمونههای الماس نشان
را در مقایسه با موارد یا مدلهای
دیگر توجیه کند و بیشتر زنان به نحوه تراش، طرح ساخت و ظاهر حلقه توجه میکردند. در این تحقیق، مشخص
بود که مردان اولین تصمیم
گیرندگان بهشمار میروند که ترجیح میدادند به تنهایی یا با دوست خود به خرید بروند. با وجود آنکه تلاش
مردان بر آن بود تا حلقه
دلخواه خود را خریداری کنند، اما آنان هنگام خرید با نامزد یا همسر خود، چندان درباره مدل حلقه اظهار نظر
نمیکردند.
از طرفی تعداد معدودی
نیز از زوجها، قبل از خرید، تحقیقاتی را انجام میدادند. عروسها
مایل بودند آنچه را که میپسندند خریداری کنند. از این لحاظ،
مدلهای دلخواه خود را نشان میدادند و سعی میکردند تا نظر دامادها را به آنان جلب کنند.
در این
رابطه میتوان یکی از علل طرز رفتار مردان را ناشی از استرس
و فشار بسیاری دانست که خرید حلقه به همراه همسر، موجبات آن را فراهم میسازد. در اینجا نمونهای را
مطرح میسازیم:
ما یکبار
برای خرید با هم به جواهرفروشی رفتیم. فروشندهها زمانی
که شما با هم هستید در فروش کالای خود مصر بوده و سماجت نشان میدهند. آنها از k خواستند
در جایی بنشیند، سپس آمرانه از من خواستند
که هرچه زودتر حلقهای را خریداری کنم و بدین ترتیب نظر همسرم را بدان جلب نموده و موجبات خوشنودی
او را فراهم سازم.
در چنین
شرایطی برای من چندان اهمیتی ندارد که به جواهر فروش بگویم علاقهای به انجام اینکار ندارم، یا برای
چنین اقدامی نیاز به فکر
کردن دارم و مواردی از این قبیل. اما زمانی که شخص دیگری با شما است و نمیخواهید احساسات وی را جریحهدار
سازید، مجبور به انجام کاری
میشوید که از آن راضی نیستید. آنها هم از فرصت سود جسته و احساسات شما را به بازی میگیرند، ضمن آنکه
میدانیم پیشنهاد خرید حلقه
نیز از جنبه احساسی و عاطفی برخوردار است. در نتیجه بیشتر مایلم که به تنهائی خریدکنم.
زنان
نیز اکثرا به طور محرمانه، این موضوع را مذکر شدهاند که از انتخاب مدل توسط نامزدهایشان واقعا راضی
نبودهاند. برای مثال، خانمی
سعی میکرد تا عدم علاقه خود را نسبت به حلقه انتخابی شوهرش
بروز ندهد، با این وجود رفتارش حاکی از عدم علاقهاش به حلقه بود، به ویژه آنکه آن را مانند حلقه
خواهرشوهرش میدانست! چنین رفتاری شوهرش را
هم دچار سوء تفاهم کرده بود. سرانجام مجبور شد
حلقه دلخواه همسرش را بپذیرد، در حالیکه علاقهای به آن نداشت.
علیرغم
وقوع چنین شرایطی، زنان گرایشی به داشتن نقشی فعال در گزینش مدل مورد نظر نشان نمیدهند، همسرانشان
نیز فرصت انتخابی آزادانه
را به آنان نمیدهند، یکی از علل عدم تمایل عروسها به اینکار، میتواند ناشی از علاقمندی آنان به
شگفتانگیز جلوه دادن چنین
اقدامی باشد. با این وجود بسیاری از عروسها هستند که خود (یا با دوست خود) حلقه مورد نظرشان را میخرند یا
به تنهائی برای دیدن حلقه
به جواهرفروشی میروند، اما اغلب آنان از اینکه وقت فروشنده را میگیرند، اظهار ندامت میکنند. عدهای هم
معتقدند که عدم علاقه آنان
به خرید ناشی از رفتار نادرست فروشندهها در ارائه اطلاعاتی بیشتر به مشتری بوده است .
نمونه
این شرایط را میتوان در اظهار نظر یکی از خانمها یافت: من
اغلب به تماشای حلقهها میپرداختم. به نظر من شلوغی جو مکان فروش بر روی رفتار فروشنده تأثیر میگذارد. از
طرفی آنان از نگاه شما به
قصد واقعیتان برای خرید پیمیبرند.
از این رو هنگامی که تعداد
مشتریان زیاد است ممکن است به سئولات افراد بهخوبی پاسخ داده نشود. اما زمانی که تعداد خریداران اندک
است برای جلب نظر مشتری،
او را راهنمائی نموده و از شما درخواست میکنند که حتما نامزدتان
را به اینجا بیاورید و از این قبیل گفتهها. البته نحوه برخورد
فروشنده با مشتری به شخصیت وی نیز بستگی دارد.
فرد
دیگری نیز میگفت:" من زمانی که مغازه یا جواهرفروشی را چندان شلوغ نمیدیدم وارد میشدم. سپس به
سرعت مدلها را تماشا میکردم.
نمیخواستم وقت آنان را بگیرم و از اینکار احساس ناراحتی میکردم، بهخصوص آنکه فروشنده متوجه شده
بود که چیزی را نخواهم خرید."
این
دادهها نشان میدهند که جواهرفروشان باید محیط کار خود را فارغ از هرگونه تنش و فشار ساخته و موجبات
جلب توجه زنان را فراهم
نمایند. طبق تحقیقات بهعمل آمده از سوی شورای جهانی طلا، مرکز اطلاعات مروارید پرورش داده شده و مرکز
اطلاعات "نقره silver” ،
زنان بیشترین خریداران بهشمار میآیند، از این جهت جواهرفروشان نباید حتی افرادی که صرفا به تماشا میپردازند
و قصد خرید ندارند را از خود
دور کنند. شاید او امروز خریدار نباشد اما احتمالا در طول زندگی خود جواهرات بسیاری را خواهد خرید .