باید یادآور شد که در ابتدا مسکن مهر طرحی برای خانهدار کردن قشرهای کم درآمد جامعه بود که بر اساس آن دولت قصد داشت با واگذاری زمین رایگان، مردم را تشویق به خانهسازی کند، اما در زمان اجرا مشخص شد که خود دولت مجری اصلی آن است و مردم و در واقع بخش خصوصی کوچکترین نقشی در مراحل ساخت و ساز ندارند. بر این اساس دولت برای تامین مالی این طرح از بانک مرکزی قرض کرد، که منجر به چاپ پول بیپشتوانه و افزایش تورم و بدهکاری دولت شد؛ به طوری که بر اساس برخی آمارها نیمی از کل پولهای چاپ شده در تاریخ ایران صرف ساختن مسکن مهر شد.
حال برخی از مجریان این طرح در دولت گذشته با ایراد انتقاداتی به وزارت راه و شهرسازی کنونی قصد دارند دولت یازدهم را به عنوان مقصر اصلی شکست طرح مسکن مهر معرفی کنند. در ادامه گفتوگو با بیتا... ستاریان، تحلیلگر مسائل اقتصاد مسکن را در زمینه مسکن مهر و چالشهای مربوط به آن میخوانید.
هدف دولت گذشته از اجرای طرح مسکن مهر چه بود؟ آیا دولت دهم به اهداف خود دست یافت؟
زمانی که دولت سابق طرح مسکن مهر را به اجرا گذاشت، بسیاری از کارشناسان تصور میکردند که این برنامه تا پایان قابل دفاع باشد، زیرا قرار بود این طرح به گونهای اجرا شود که تا پایان کار دولت دهم به پایان برسد و دولت برخی خدمات و تسهیلات را بر اساس وظایف قانونی خود به بخش مسکن اختصاص دهد. همچنین تصور بر این بود که دولتهای نهم و دهم قصد دارند در این طرح ارائه خدمات را با سیاستگذاری هدفمند و برنامهریزی جامع تسهیل و سودمند کنند، ولی بلافاصله مشخص شد که اهداف و نیتهای دیگری در این زمینه وجود دارد! یعنی دولت با دخالت مستقیم خود در اجرای طرح، برداشتهای سیاسی از مسکن مهر، به گوشه رینگ کشاندن اپوزیسیونهایی که در بخش ساختمان سرمایهگذاری کرده بودند و در نهایت استفاده تبلیغاتی از انجام وظایف خود، مسکن مهر را دچار انحراف کرد. طرح مسکن مهر به طور کامل شکست خورد. بنابراین اجرای چنین طرحی نه تنها بازدهی مناسب نداشت، بلکه حتی باعث تخریب اقتصادی و ساختاری بخش مسکن شد. آنچه ماهیت مسکن مهر نشان میداد، این بود که هر پروژهای از مسکن مهر نیازمند نسخهای مستقل است. بنابراین باید تک تک پروژههای مسکن مهر بررسی میشد و برای هر کدام برنامهای جدا در نظر میگرفتند، نه اینکه یک برنامه را در تمام پروژهها پیاده کنند! اما دولت گذشته بر اساس نظرات غیرکارشناسی و بدون توجه به موقعیت شهرهای جدید یک برنامه را در همه آنها پیاده کرد. با این پروژهها باید سه نوع برخورد تکمیل، توقیف و تخریب صورت میگرفت. حتی این سه دسته هم نیازمند مطالعات جزئیتر بودند.
مسئولان دولت گذشته اعتقاد دارند که دولت یازدهم میتوانست طرح مسکن مهر را در کمتر از یک سال به پایان برساند. آیا این امر میسر بود و اصلا دولت کنونی ارادهای بر انجام این کار داشت؟
به نظر میرسد که دولت یازدهم اصلا قصد نداشت این پروژه را به اتمام برساند که حال بخواهد یک ساله آن را تعیین تکلیف کند! اگر دولت چنین قصدی داشت، به قطع میتوانست آن را با موفقیت به پایان برساند. اما تا به امروز هم به دلیل تامین مسکن متقاضیان تلاش کرده است طرح را پیش ببرد؛ چرا که اگر به تخریب یا توقیف پروژهها دست میزد، به قطع تبعات سوئی به وجود میآمد.
در دولت گذشته ماهانه به طور متوسط ۸۰۰ میلیارد تومان منابع به این طرح اختصاص مییافت که در دولت یازدهم تخصیص منابع به ۲۰۰ میلیارد تومان تقلیل یافت. آیا این ضعف مدیریتی دولت یازدهم را نشان میدهد یا بیانگر هدررفت درآمدهای نفتی در دولت گذشته است؟
باید یادآور شد که در دولت گذشته منابع تخصیص یافته به مسکن مهر را حتی پیش از اجرای طرح پیشخور کرده بودند. به همین جهت در دولت یازدهم هیچ منابعی وجود نداشت که دولت بخواهد طرح را پیش ببرد. ۸۰۰ میلیارد تومانی که در دولت گذشته در هر ماه به مسکن مهر اختصاص مییافت، بخش ناچیزی از درآمدهای نفتی دولت بود. نکته مهمتر از آن، این است که تکلیف بسیاری از درآمدهای نفتی در دولت گذشته مشخص نشد و بسیاری از درآمدها به سرنوشتی مجهول و نامعلوم دچار شدند، زیرا قیمت نفت طی هشت سال روی کار بودن رئیسجمهوری قبلی به اعداد و ارقام بی سابقهای رسید و درآمدهای حاصل از فروش نفت باید کشور ایران را از هر نظر متحول میکرد، اما نه تنها تغییر مثبتی در اقتصاد، سیاست، فرهنگ، جامعه و... ایران رخ نداد، بلکه ما دچار عقبگرد هم در تمامی این حوزهها شدیم. باید اشاره داشت که سوء مدیریتها و ولخرجیهای شکل گرفته در دولت گذشته، دولتی بدهکار را به حسن روحانی و کابینه او تحویل داد. شاید برخی از هزینهها در آن دوران لازم بود، اما سوال این است که چرا با وجود هزینههای صورت گرفته رشد اقتصادی ۸/۶ـ درصد در پایان کار آن دولت رخ داد؟ ما در آن زمان باید به میزانی از رشد دست مییافتیم که حتی در حال حاضر کاهش قیمت نفت تاثیر بسزایی در اقتصاد ایران نداشته باشد، اما دولت یازدهم در چهار سال فعالیت خود ناچار است بدهیهای دولت قبل را تسویه کند و در این شرایط با کاهش قیمت نفت هم کنار آید.
آیا انتقادات به وجود آمده نسبت به دولت و به ویژه وزارت راه و شهرسازی جنبه اقتصادی دارند و یا باز هم جوانب سیاسی و ایدئولوژیک در این زمینه غلبه دارند؟ چطور میشود که یکی از متولیان و مجریان مسکن مهر اکنون اقدامات وزارت راه و شهرسازی را زیر سوال میبرد؟
در حال حاضر دیگر مسکن مهر قابلیت تحلیل و بررسی ندارد و به طور کامل شکست خورده است. زمانی که بسیاری از تحلیلگران هشدارهایی را در این زمینه مطرح کردند، دولت گذشته بدون توجه به نظرات آنها درآمدهای مملکت را به این سمت هدایت کرد و در واقع سهم و حق ملت را زیر پا گذاشت. حال اگر در این مدت هم دولت این طرح را نیمهکاره رها و یا آن را تخریب میکرد، دردی از اقتصاد درمان نمیشد. همانطور که مشاهده میکنیم، در بسیاری از طرحها و برنامههای سیاسی نظرات سیاسی غالب هستند و گوش مسئولان و منتقدان کمتر به نظرات تخصصی شنواست. در اصل مسکن مهر طرحی نیست که اکنون بخواهیم آن را مورد بحث و مناقشه قرار دهیم و با پرداختن به این مساله فقط وقت را تلف میکنیم. آن زمان که قرار بود این طرح اجرا شود، ما سرسختانه با آن مخالفت کردیم و دولت فقط نظرات خود را ابلاغ کرد. اکنون فرصت انتقاد و پیشنهاد از دست رفته است. در نهایت هم روزی این طرح به پایان میرسد و فقط این منابع و درآمدها و امید و آرزوی جوانان کشور بود که از بین رفتهاند. باید گفت زمانی که خود مجری مسکن مهر به این طرح انتقاد دارد، دیگر تکلیف آن مشخص است و کس دیگری نمیتواند از آن دفاع کند.