براي رسيدن به نتايج مثبت در امر اکتشاف از دو روش مختلف زير استفاده
مي شود:
الف)روش ژئوفيزيک
ب) روش ژئوشيمي
الف) استفاده از عمليات ژئوفيزيک
در مناطقي که طلا در ارتباط مستقيم با کاني سازي گوگردي ( پيريت و کالکوپيريت،...
) و در نتيجه مناطق دگرسان ميباشد، روشهاي ژئوفيزيکي ميتوانند در اين رابطه کمک
کرده و مسائل زير را مشخص و معين کند.
(1مشخص
کردن محدودهي منطقهي دگرسان( فرسوده ).
(2معين
کردن مناطق داراي کانيهاي گوگردي با تراکم بيشتر( در نتيجه، تراکم بيشتر طلاي
همراه آن (
(3مشخص
کردن شکل و تداوم عمقي مناطق سولفوره.
اطلاعات فوق در صورت حصول نتيجه ميتواند راهنماي خوبي براي برنامه ريزي
و انتخاب
روش مناسب براي اکتشافات بعدي باشد. در اين روش مناطقي که در آنها تراکمي
غيرعادي از کاني هاي گوگردي وجود داشته باشد مشخص ميشود که به اين تراکم
هاي غيرعادي آنومالي گفته ميشود، هر قدر محدوده هاي سطحي و عمقي آنوماليها
گسترده تر باشد مقدار ذخيرهي مورد مطالعه بيشتر خواهد بود.
معمولا سه روش ژئوفيزيکي مغناطيسي (Mag مغناطيسي)، شارژ ابيليتي (IP القايي)
و مقاومت
سنجي براي کارهاي اکتشافي سولفيدها متداول تر است. معمولا در صورتي که وجود
آنومالي هاي گوگردي در زيرزمين در منطقه اي حتمي باشد بايستي روش هاي ژئوفيزيکي
يادآوري شده يکديگر را تاييد کنند و تنها اطلاعات به دست آمده از يک روش کافي نيست.
در مناطقي که کانسارهاي طلا منحصرا در ارتباط مستقيم با کاني سازي
سولفوره نباشد و در داخل رگه هاي سيليس و دانه هاي کوارتز به صورت طلاي
خالص هم وجود داشته باشد در اين صورت نمي توان اساس کار را بر نتايج حاصل
از ژئوفيزيک قرارداد ( مانند معادن طلاي موته – اصفهان ) در اين حالت
بايستي از روش دوم ( روش ژئوشيمي ) کمک گرفت.