به گزارش
سایت زر، به نقل از دنیای اقتصاد: بالا رفتن قیمت طلا در سالهاي اخیر را میتوانيم به حساب نگرانیهاي بازار از وضعیت مالی بانكها، کم ارزش شدن پولهاي کاغذی و در نتیجه هجوم مردم به خرید طلا به عنوان یک دارايی امن بگذاریم.
این تفسیر با توجه به وضعیت کنونی اقتصاد جهانی و بحران مالی بانكها منطقی به نظر میرسد. اما در این میان مشتقات مالی طلا و معاملات اجارهاي طلا نقش مهمی دارند و شناخت آنها امکان تحلیل دقیقتری در اختیار بازیگران بازار قرار میدهد. بازار اجاره طلا و مشتقات مالی طلا رابطه نزدیکی با هم دارند و شاید بخش بزرگی از نوسانات قیمت را بتوان به طلای اجارهاي نسبت داد. اجاره طلا بین بانكهای مرکزی و بانكهای بزرگ پیچیدگیهاي زیادی دارد و با در نظر گرفتن نحوه حسابداری آن، باعث عدم شفافیت بازار میشود. در اینجا، اول موضوع اجاره طلا را به طور خلاصه بیان میکنم سپس به کارکرد بانكهای مرکزی و اثرات آن بر روی قیمت طلا میپردازم. این موضوع گستردهتر از آن است که در این سطور بگنجد و در نتیجه علاقهمندان را به تحقیق بیشتر در این زمینه دعوت میکنم.
دارندگان عمده طلا میتوانند از دارايی راکد خود به کمک اجاره دادن آن سود ببرند. به گفته انجمن فلزات گرانبهای لندن، از قرن هفدهم میلادی طلا به صورت اجارهاي معامله میشود. در ظاهر، اجاره طلا مانند اجاره هر کالای دیگری است. یعنی اجاره دهنده، طلای خود را به مدت معینی در اختیار اجارهکننده قرار میدهد و از این بابت مبلغی عایدش میشود. اجارهکننده هم از طلای دریافتی استفاده ميكند و در زمان سررسید، همان مقدار طلا را به اجارهدهنده باز میگرداند. اجارهکننده ممکن است طلای دریافتی را در بازار بفروشد و وارد معامله خرید طلای آتی بشود تا بتواند همان مقدار طلای اجاره شده را در سررسید به اجاره دهنده برگرداند. نرخ اجاره طلا حداکثر برابر با اختلاف بین دو نرخ بهره لایبور و نرخ وام با گرويی طلا است، که این آخری در بازار آتی طلا تعیين میشود.
تفاوت طلا با کالاهای دیگر در این است که گرويی بسیار معتبری محسوب میشود و اعتبار آن از اعتبار بانکها بیشتر است. یعنی امکان ورشکسته شدن بانک وجود دارد، ولی احتمال بیارزش شدن طلا وجود ندارد. هر چقدر اعتبار گرويی بیشتر باشد، نرخ بهره وام مربوطه کمتر میشود. بنابراین به طور معمول و در شرایط عادی نرخ اجاره طلا عدد مثبتی است که بانكهای دارنده طلا میتوانند از آن سود ببرند. اجاره طلا ميتواند همراه با وثیقه یا بدون وثیقه باشد. در حالتی که وثیقهاي در کار نباشد، بانک اجاره دهنده به بانک اجارهکننده اطمینان بسیار زیادی ميكند که فقط ميتواند بین بانكهای بسیار بزرگ صورت بگیرد. در این حالت اجارهکننده مستقیما مبلغ اجاره را میپردازد؛ اما اگر وثیقه در میان باشد، این اجاره در حقیقت یک نوع سوآپ است که در آن به طور موقت طلا با پول نقد مبادله میشود. در این حالت، سوآپ طلا معادل وامی است که دارنده طلا دریافت ميكند و در مقابل آن، طلا گرو میگذارد. بانک دارنده طلا با پول وام دریافتی، اوراق قرضه دولتی میخرد و سود آن را دریافت ميكند. در سررسید، دارنده طلا، اصل و بهره وام را میپردازد و طلای خود را پس میگیرد و چون بهره اوراق قرضه از بهره وامش بیشتر است، اختلاف این دو بهره را به جیب میریزد که معادل گرفتن اجاره از بابت طلای گرو داده شده است.
بازار اجاره طلا و تعيین نرخ اجاره طلا از آنچه که گفته شد بسیار پیچیده است و توضیح آنها از حوصله این مقاله خارج است؛ ولی من میخواهم توجه شما را به عملیات بین بانكهای مرکزی و چند بانک بزرگ و انگشت شمار جلب بکنم. بانكهای مرکزی برای فروش طلای خود با محدودیتهاي صندوق بینالمللی پول مواجه هستند؛ ولی چون از نظر حسابداری، اجاره طلا تغييري در ترازنامه دارايیها ایجاد نميكند، بانكهای مرکزی این قابلیت را دارند که با ارائه طلا به صورت اجاره، میزان عرضه طلا را به طور موقت بالا ببرند و برروی قیمتها اثر منفی بگذارند، بدون آنکه این کار با شفافیت کافی صورت بگیرد. ممکن است بگويید که بالاخره در زمان سررسید، طلا باید از بازار خارج و به صندوق بانكهای مرکزی بازگردد و در نتیجه قیمتها بالا برود. یعنی قاعدتا اثر اجاره طلا بر روی قیمت طلا باید موقتی باشد؛ اما واقعیت این است که اجاره ميتواند تمدید بشود و بانكهای مرکزی میتوانند تصمیم بگیرند که تا چه مدت اجاره را تمدید کنند و بر روی قیمتها اثر بگذارند.
البته چون این اجارهها در ترازنامه بانكها به طور شفاف منعکس نمیشوند، نمیتوان با اطمینان خاطر از حجم طلای اجارهاي بانكهای مرکزی در بازار سخن گفت. سایتهاي اطلاعاتی طلا آمار تخمینی متفاوتی را منتشر میکنند. چیزی را که با اطمینان میشود گفت این است که چون حجم طلای در اختیار بانكهای مرکزی بیش از ده برابر حجم معاملات طلای فیزیکی در بازار است، اگر بانكهای مرکزی فقط یک درصد طلای خود را اجاره بدهند، اثر بسیار عمیقی بر بازار میگذارند. شواهد دخالت بانكهای مركزي در مورد طلا چه هستند؟ در سالهای 1980 هنگامی که نرخ تورم و نرخ بهره اوراق قرضه دولتی بسیار بالا بود، میتوان متصور شد که بانكهای مرکزی با اجاره دادن طلای خود به چند بانک بزرگ انگشت شمار، میزان عرضه طلا را به مقدار قابل ملاحظهاي بالا برده باشند و در نتیجه قیمت طلا را پايین آورده باشند. پايین آمدن قیمت طلا، حداقل از نظر روانی میتوانسته در کم شدن انتظارات تورمی موثر بوده باشد. به علاوه اگر اجاره طلا توسط بانكهاي مرکزی به طور سوآپ با پول نقد بوده باشد، باید حجم قابل توجه نقدینگی از بازار جمع شده بوده باشد.
اما بانکی که طلا اجاره ميكند چه سودی میبرد؟ بانكهای بزرگی که طلا از بانكهای مرکزی اجاره میکنند، انگشت شمارند و اطلاعات بسیار با ارزشی از جدول زمانی عرضه طلای فيزيكي و خرید طلای آتی دارند. این بانكها در مقام فروشنده طلای فیزیکی و خریدار طلای آتی، بخش بزرگی از بازار را در اختیار دارند و میتوانند حداکثر استفاده را از اطلاعات خود ببرند.
با شروع بحران مالی سال 2007 به نظر میرسد که دوره طلای اجارهاي به پایان خود نزدیک میشود؛ چون با نرخ بهره دولتی نزدیک به صفر، نرخ اجاره طلا منفی شده است. مفهوم نرخ منفی این است که تفاوت بین قیمت آتی طلا و قیمت روز طلا از بهره لایبور بیشتر است. بنابراین هزینه وام بانكهاي اجارهدهنده طلا بالا است و تمایلی برای سوآپ پول نقد با طلا نشان نمیدهند و شاید هم بانكهای مرکزی سوآپهاي طلا را مانند سابق تمدید نمیکنند و طلاهاي خود را از بازار پس میگیرند. همزمان با منفی شدن نرخ اجاره طلا و بالا رفتن قیمت طلا، تئوری کم شدن عرضه طلای اجارهاي توسط بانكهای مرکزی تقویت میشود. در آینده در صورت رشد اقتصادی و بالا رفتن نرخهاي بهره، ممکن است شاهد رشد سریع نقدینگی در بازار باشیم. با توجه به اینکه ريیس بانک مرکزی آمریکا اعلام کرده که از ابزارهاي متنوعی برای جمع کردن نقدینگی برخوردار است، میتوان متصور شد که بانكهای مرکزی مجددا از سوآپ طلا، برای جمع کردن نقدینگی استفاده کنند که در اینصورت با افت قیمت طلا روبهرو خواهیم شد.
اما در این میان ابر سیاهی وجود دارد که کم ارتباط با طلای اجارهاي نیست و آن صندوقهاي سرمایهگذاری طلا هستند. بانكهای بزرگ که با بانكهای مرکزی طرف هستند، به کمک طلای اجارهاي صندوقهاي سرمایهگذاری طلا ایجاد کردهاند و چند برابر حجم طلای فیزیکی را به مردم فروختهاند. در حقیقت دارايی این صندوقها، اوراق طلای آتی کوتاه مدت است که مرتبا تمدید میشوند. خیلی از سرمایهگذاران خرد هم اطلاع ندارند که طلای این صندوقها فیزیکی نیست. بحث صندوقهاي طلا از حوصله این مقاله خارج است؛ ولی بعضی از مفسران معتقدند در صورتی که مردم از این صندوقها تقاضای طلای فیزیکی بکنند، با ورشکستگی صندوقهاي طلا و بحران بعدی روبهرو خواهیم بود. شناخت اصولی بازار اجاره طلا ميتواند کمک شایستهاي برای تحلیل بازار طلا باشد.
Morteza.Bina@Alumni.Rice.edu