- حفر تونلهاي اکتشافي
براي مشخص کردن مادهي معدني
در زيرزمين، در مناطقي که وضعيت توپوگرافي، محيط اجازه ميدهد( محيطهاي کوهستاني و محيطهاي داراي تپه ماهورهاي
تقريبا مرتفع ) اقدام به حفر
تونل هاي اکتشافي ميشود. اين تونلها معمولاً با سطح مقطع کوچک حفر ميشوند( مقطع مفيد 4 مترمربع ) و در صورتي که در
آينده لازم شود از وجود همين
تونلها، به عنوان تونلهاي استخراجي استفاده ميشود، مقطع آنها بزرگتر شده و سيستم هاي محافظتي اساسي براي سقف و
ديواره ها نصب ميشود.
تونل هاي اکتشافي موقعيت ماده ي معدني را در افق هاي پايين تر از سطح
زمين مشخص مي کنند، در محل
هايي که ارتفاع منطقه ي مورد مطالعه زياد باشد ممکن است
تونل هاي اکتشافي در چند افق زير يکديگر حفر شوند، معمولا در مورد طلا، فاصله ي هر افق تونل از افق بعدي حداقل 20 و
حداکثر 50 متر در نظر گرفته
مي شود.
تونل هاي اصلي در جهت موازي با امتداد کاني سازي ( در مواردي که کاني سازي در امتداد گسل هاي اصلي
موجود در منطقه انجام پذيرفته
باشد تونل هاي اصلي موازي امتداد گسل ها ) انتخاب و يا شيب 4 در هزار حفر مي شوند.طول
تونل هاي اصلي، تا گسترش نهايي طولي کاني سازي، مي تواند ادامه پيدا کند.
به منظور مشخص کردن گسترش
ماده ي معدني در هر افق، از داخل تونل همان افق، تونل
هاي فرعي در جهت عمود بر امتداد تونل اصلي در دو طرف حفر مي شود و تا جايي که عيار طلا، از ميزان حداقل عيار انتخابي (cutoffgread) کمتر نشده باشد،
ادامه مي يابد و بدين ترتيب گسترش عرضي ماده ي معدني هم، در هر افق معين مي شود.
تونل هاي فرعي از داخل تونل
اصلي از يکديگر حدود 25 متر فاصله
دارند. حفر دويل از داخل تونل هاي اصلي به يکديگر و از بالاترين تونل به سطح زمين، هم به منظور ايجاد تهويه ي
طبيعي و هم به منظور رسانيدن لوله
هاي هواي فشرده و لوله هاي آب مورد نياز به محوطه ي داخلي معدن انجام مي گيرد. البته دويل ها خود حفره هاي قائمي از
ماده ي معدني هستند که ميتوانند
تغييرات عيار طلا را در محل هاي حفر شده مشخص کنند.
به منظور تعيين عيار طلا در
افق هاي تونل ها و مشخص کردن مناطق با عيارهاي مختلف،
لازم است از کليه ي حفريات زيرزميني نمونه برداري منظمي صورت پذيرد.
در مورد نمونه برداري از تونل ها، روش هاي متفاوتي اعمال مي شود که بسته به هر کانساري، اين امر بايستي
آزمايش شود و بهترين روش انتخاب
و به کار برده شود. عده اي از هر شيفت کاري پيشروي تونل ها، از سينه کار تونل، يک نمونه ي کانالي (channel sampling) تهيه مي کنند و عيار اين نمونه را، عيار آن بلوک پيشروي شده به شمار
مي آورند. عده اي ديگر بعد از
پيشروي تونل ها ( چه اصلي و چه فرعي ) از يکي از ديواره ها ( ديواره ي سمت چپ يا راست ) يک نمونه ي کانالي تهيه مي کنند
که گاهي اين نمونه ها به طور
پيوسته ( هر متر پيشروي يک نمونه ) و بعضي مواقع در هر پنج متر پيشروي، يک نمونه ي يک متري تهيه مي کنند.
نحوه ي گرفتن نمونه ي کانالي
بدين ترتيب است که در وسط سينه ي کار پيشروي و يا ديواره ي مورد نظر مستطيلي در نظر گرفته ميشود، که طول مستطيل
يک متر و عرض آن بين 15 تا 20
سانتي متراست و معمولاً به وسيله ي چکش کوهبري ( چکش هاي هواي فشرده ) اين مستطيل تا عمق حدود دو تا چهار سانتي متر حفر
و نمونه برداري ميشود که کل
سنگ کنده شده بايستي کاملا خرد، مخلوط و همگن گشته و از آن نمونه برداري متوسط انجام و به عنوان نمونه ي آن نقطه،
مورد تجزيه و تعيين عيار قرار
داده شود.
( در کشور زيمبابوه در معدن طلاي مازوئه که طلا به همراه کاني هاي سولفيد وجود دارد و مجموعا به صورت رگه
اي با ضخامت متغير بين 10 تا 30
سانتي متري در داخل گسل ها، پرشدگي ايجاد شده است براي نمونه برداري از قسمتهاي مختلف رگه در داخل تونل ها، از هر
فاصله ي پنج متري، يک نمونهي
کانالي، آن هم تنها از يک مستطيل با طول 40 سانتي متر و عرض کامل رگه، در نقطه ي مورد نظر و با عمق دو تا سه سانتي
متر نمونه برداري ميکردند و اين نمونه را
براي طول 5 متر، نمونه ي متوسط به شمار ميآوردند).
البته در موارد کمي هم ديده
شده که به جاي سينه کار و ديواره ها از
سقف تونلها هم، نمونه برداري کانالي انجام گرفته است.روش هاي شرح داده شده در مورد نمونه برداري کانالي از داخل
تونل ها، در مواردي مي تواند
نتايج صحيح را بدهد که تغييرات ماده ي معدني طلادار در دو ديواره و سقف تونل به ميزان قابل ملاحظه اي نباشد، اما در
غير اين صورت، لازم است نمونه
برداري قوسي انجام گيرد.
در اين نوع نمونه برداري از يکي از ديواره
ها، از قسمت کف تونل با عرض يک متر نمونه برداري تکه اي آغاز مي شود و عمل نمونه برداري از پايين ديواره به سمت
سقف تونل ادامه مي يابد، با همين
عرض يک متري، از سقف هم نمونه گرفته مي شود و اين کار از بالاي ديواره ي مقابل به سمت کف تونل پيش مي رود و در
پايين اين ديواره به اتمام مي رسد،
در اين حالت هم از تمامي سطح سنگ ها تکه هاي کوچک سنگي کنده مي شود. بايد توجه داشت که در تمام حالت ها نمونه
برداري سطح سنگ ها قبلا کاملا
تميز شده باشد.
تکه هاي کوچک کنده شده معمولاً بر روي صفحه ي آهني يا ورقه هاي پلاستيکي که در کف تونل قرار داده مي
شود ريخته شده و در انتهاي
کار جمع آوري و کاملاً مخلوط و با تقسيمات متوالي، نمونه ي متوسط تهيه و مورد تجزيه و تعيين عيار قرار داده مي شود
و عيار طلاي به دست آمده به
عنوان عيار متراژ نمونه برداري شده، انتخاب مي شود. بعضي موارد در صورت تغييرات بسيار کم عيارها در جهت طولي تونل
ها، اين گونه نمونه برداري ها ممکن
است با فاصله ي پنج متر از يکديگر تهيه شود اما در مورد معادني که تغييرات طولي در تونل ها نيز زياد است بايستي متر
به متر در کنار هم اين گونه،
نمونه برداري شود.
( در معادن طلاي موته ي
اصفهان به علت تغييرات شديد
عيار طلا در تمامي جهات اجباراً از تمامي تونل ها نمونه برداري قوسي متر به متر انجام گرفته است و تجربه نشان داده که
در اين منطقه نمونه بردراي
قوسي مي تواند عيار درست تر را نشان دهد).
هماهنگ با پيشروي
تونل ها و انجام عمليات نمونه برداري، برداشت زمين شناسي ديواره و يا سقف تونل ها هم توسط زمين شناسان انجام مي
گيرد و اين برداشت ها بر روي نقشه ي
تونل ها پياده مي شود. معمولا اين گونه نقشه ها گوياي تغييرات جنس سنگ ها و دگرساني در طول پيشروي و مشخص کردن شدت
و ضعف و نوع دگرساني ها در هر
نقطه است همچنين مشخص کردن موقعيت گسل هاي اصلي و فرعي ( امتداد و مقدار شيب گسل ها ) در هر قسمت از جمله اطلاعاتي
است که بر روي اين نقشه ها
آورده مي شود.
از کليه ي کنده کاري هاي زيرزميني( تونل ها ) نقشه ي موقعيت، توسط نقشه برداران زيرزميني تهيه مي
شود معمولاً به منظور نشان دادن
عيار طلاي متراژهاي مختلف و ضمنا حفظ اطلاعات به دست آمده بر روي نقشه ي موقعيت تونل ها، عيار طلاي متراژهاي مختلف
به صورت هيستوگرام روي اين
نقشه ها پياده مي شود. حسن چنين نقشه هايي اين است که با اولين نگاه مي توان تغييرات عيار طلا را در يک افق که تونل
حفر شده است مشاهده کرد.