پس از مشخص شدن گسترش سطحي سنگ هاي طلادار، به طور مقدماتي در منطقه
ي مورد مطالعه به وسيله ي
عمليات ژئوفيزيک يا ژئوشيمي به منظور مشخص کردن قطعي
محدوده ي آنومالي هاي به دست آمده از روش هاي بالا و در حقيقت تعيين محدوده ي گسترش مناطق کاني سازي شده در سطح،
اقدام به حفر ترانشه هاي اکتشافي
در جهت عمود بر محدوده مناطق دگرسان مورد نظر مي گردد. معمولاً ترانشه هاي اکتشافي با عرض بين 60 تا 80 سانتي
گراد حفر مي شود.
از نظر عمقي
در محدوده سنگ هاي طلادار تا رسيدن به سنگ اصلي خاک برداري ادامه مي يابد و در مواردي که ضخامت خاک هاي سطحي زياد
باشد مانند چاهک هاي ژئوشيمي از يک
متر بيشتر پايين نمي روند، از نظر طول ترانشه ها تا جايي که عرض زون کاني سازي شده ادامه داشته باشد حفر ترانشه نيز
ادامه پيدا مي کند.
ديواره ي ترانشه هاي حفرشده برداشت زمين شناسي مي شود و تمامي
تغييرات، فاسيس و رنگ و تغييرات
درجه ي دگرساني يادداشت و بر روي نقشه ي ترانشه ي مورد
نظر پياده مي شود. عمل نمونه برداري تکه اي با فاصله ي يک متر به يک متر از يکي از ديواره هاي ترانشه انجام مي گيرد.
عيار طلاي هر متر از ترانشه
ها پس از اعلام نتيجه از طريق آزمايشگاه بر روي نقشه ي مربوطه در متراژ مربوطه نوشته مي شود ودر بعضي موارد عيار
مذکور بر روي پلاکي نوشته و در
داخل ترانشه ي مربوطه در متراژ نمونه گرفته شده نصب مي شود. حفر ترانشه هاي اکتشافي به طور سيستماتيک در تمامي
منطقه ي مورد مطالعه، وضعيت گسترش
سطحي سنگ هاي طلادار و موقعيت عيار طلا را در سطح منطقه مشخص مي کند. ( البته وجود چاهک هاي حفر شده جهت ژئوشيمي
هم به اين امر کمک مي کند)
پس از مشخص شدن وضعيت ماده ي معدني از نظر سطحي لازم است وضعيت آن از نظر عمقي هم معين شود که در اين
رابطه از حفر تونل هاي اکتشافي
و حفر گمانه هاي اکتشافي مغزه گيري استفاده مي شود.