آیا طلا به دوران طلايي بازمي گردد؟

آیا طلا به دوران طلايي بازمي گردد؟
سرمايه گذاران كالا سه ماهه چهارم 2011 را با اين پرسش آغاز كرده‌اند كه آيا طلا مجددا نقش "دارايي مطمئن" را پيدا كرده و صعودش را از سر مي‌گيرد يا درخشش آن به پايان مي‌رسد؟
سرمايه گذاران كالا سه ماهه چهارم 2011 را با اين پرسش آغاز كرده‌اند كه آيا طلا مجددا نقش "دارايي مطمئن" را پيدا كرده و صعودش را از سر مي‌گيرد يا درخشش آن به پايان مي‌رسد؟
اين يك پرسش آشكار پس از پشت سر گذاشتن ماهي است كه در آن عملكرد اين "دارايي مطمئن" معروف، حدود 50 درصد كمتر از بازار سهام سقوط كرده بود.
پاسخ هر چه كه باشد اما روشن نيست و دليل آن نيز بايد در رابطه پيچيده و پر پيچ و خم طلا با سرمايه‌گذاري‌هاي ديگر جست و جو شود.
طلا، فلز بدون استفاده‌اي است كه در دوران رونق از سوي سرمايه‌گذاران ناديده گرفته مي‌شود و تحت الشعاع دارايي‌هاي پرمخاطره‌تري مانند سهام و اوراق بهادار قرار مي‌گيرد اما به محض اينكه آشفتگي اقتصادي گسترش مي‌يابد و نگراني‌هاي ركود جهان را فرا مي‌گيرد، طلا بازگشت پيروزمندانه‌اي پيدا مي‌كند و به كمك سرمايه‌گذاران وحشت زده مي‌شتابد.
طي يك دهه گذشته اين سناريو چندين بار تكرار شده و طلا در ماه اوت تقريبا شش بار به ركورد هزار و 888 دلار و 70 سنت در هر اونس رسيد اما سپتامبر با كاهش 11 درصدي قيمت طلا كه بيشترين كاهش از روزهاي تيره اكتبر 2008 به حساب مي‌آمد، ناگوار بود. بيشتر اين لطمه دو هفته قبل صورت گرفت كه طلا بدترين هفته خود از سال 1983 را گذراند.
آنچه بيشتر نگران‌كننده بود، وقوع اين كاهش همزمان با كاهش ارزش سهام و دارايي‌هاي مخاطره آميز ديگر بود كه طلا را كاملا يك دارايي غيرمطمئن ساخت.
اكنون سرمايه‌گذاران بدبين‌، اعتبار طلا كه يكي از معدود پناهگاه‌ها در برابر طوفان‌هاي مالي است را مورد پرسش قرار مي‌دهند و برخي از سرمايه گذاران اين تفكر را پيدا كرده‌اند كه شايد اين پاياني بر افزايش قابل توجه قيمت طلا باشد.
در حقيقت هيچ كس نمي‌داند. ماهيت بسيار متغير طلا، محاسبه ارزش واقعي آن را دشوار مي‌كند. اين فلز مصارف اقتصادي معدودي به جز كاربرد در جواهرات و برخي از دستگاه‌هاي الكترونيكي دارد بنابراين قيمت آن نسبت به فلزات ديگر، كمتر تحت تاثير عرضه و تقاضاست.
اما تمايل طلا به گريز از ارزش دقيق، در بسياري از جهات، قدرت اين فلز محسوب مي‌شود.
هيچ كارشناسي نمي تواند قاطعانه بگويد طلا بيشتر يا كمتر ارزش دارد؛ در حباب يا در ركود است. بنابراين در طي ساليان دراز، سرمايه‌گذاران و بانك‌هاي مركزي به دلايل متعدد مانند حفاظت در برابر تورم و جايگزيني براي دلار به عنوان ذخيره سرمايه، طلا خريداري كرده‌اند.
مي‌توان آن را كيمياگري معكوس خواند. سرمايه‌گذاران به جاي اينكه مانند نياكان قرون وسطاي خود به دنبال سنگ فيلسوفي براي تبديل فلزات ديگر به طلا باشند، راهي را براي تبديل طلا به هر آنچه مي‌خواهند، يافته‌اند.
در واقع طلا عميقا شماري از وظايفش را انجام داده است. بهترين نقش آن به عنوان دافع در برابر تورم را در نظر بگيريد. بين سال 1980 تا 2005، قيمت‌هاي مصرف كننده در آمريكا بيش از دو برابر شد در حالي كه طلا 20 درصد از ارزش خود را از دست داد.
اين ارتباط با سهام نيز كامل نبوده است. در حالي كه طلا متمايل به صعود در هنگام كاهش ارزش سهام است اما كاهش اخير طلا به موازات بازار سهام، يادآور اين است كه استثناهايي براي اين قانون وجود دارد. همچنين بايد تاثير نرخ‌هاي بهره جاري و آتي بر طلا را نيز مد نظر داشت. هر چه سطح نرخ بالاتر باشد، هزينه نگهداري دارايي كه بازدهي ندارد، بيشتر مي‌شود.
يك دليل براي حركت‌هاي غيرمنطقي طلا اين است كه در هنگام صعود آن، سرمايه گذاران در مواجهه با ضرر در دارايي‌هاي ديگر، ناچارند آن را بفروشند. با نگاه كردن از اين منظر، طلا حداقل در كوتاه مدت چندان مطمئن نيست. اين فلز زرد معمولا براي سرمايه گذاران درازمدت جذاب است در حالي كه درخشش آن براي كساني كه به دنبال سرمايه نقد هستند، ممكن است موقتي باشد. 
شما می توانید آخرین اخبار طلا، سکه و ارز را از اینجا ببینید.
منبع خبر: ايسنا
  ۱۳ مهر ۱۳۹۰ ساعت ۶:۵۰:۲۶ قبل از ظهر
شما اولین نفری باشید که نظر میدهد

 همین حالا نظر خود را ثبت کنید:

نتایج یافت شده: 0 مورد