- عوامل
موثردرحلاليت طلا
(1اثر
غلظت سيانور
مطالعات
دقيقي بر روي عامل هاي موثر در شدت حلاليت طلا و نقره در محلول هاي رقيق سيانوري توسط اس. ج. اسواينسون و جي.
براسکي انجام شده است که نخستين
سري آزمايش براي تعيين تاثيرغلظت سيانور بر روي شدت حلاليت طلا و نقره است. در مقياس صنعتي غلظت سيانور حدود 05/0
درصد و يا در حدود يک پوند در
تن محلول است.
محلول
هاي غليظ ترباعث تسريع و يا استخراج
بيشتر طلا نشده و از آنجايي که اتلاف شيميايي و مکانيکي محلول قوي تر سيانوربيشتر است، بنابراين بهتر است که غلظت
سيانور را در حداقل ممکن نگه
داشت. ماکزيمم شدت حلاليت طلا در محلول هاي سيانور با استفاده از ورق نازک طلاي خالص تا غلظت ماکزيمم 05/0 درصد سيانور
سديم و در PH=9 بون افزايش قلياها معين شده است. بنابراين ماکزيمم
حلاليت در غلظت 05/0 درصد سيانور
سديم به دست مي آيد که معادل غلظتي است که معمولا در صنعت مورد استفاده قرار مي گيرد.
(2اثرPH
محيط
با توجه
به اين موضوع که محلول سيانوري در PH هاي پايين گاز سمي اسيدسيانيدريک (
HCN ) آزاد مي کند و هر چهPH کاهش
پيدا کند، مقدار آزاد شدن اين
گاز شديدتر خواهد شد . بنابراين در صنعت براي جلوگيري از آزاد شدن اين گاز، PH را تا
حدي بالا مي برند تا آزاد شدن اين گاز در حداقل خود باشد.
اين عمل توسط اضافه نمودن قلياهايي مانند آهک و سود حاصل مي شود. تاثير قلياييت بر روي انحلال طلا بررسي شده است.
اين بررسي ها نشان مي دهد که
افزايش PH تا مقدار معيني انحلال
طلا را افزايش مي دهد ولي اگر از حد معيني، PH
بالاتر رود، انحلال کاهش مي يابد. هرچند در PH هاي
بالاتر مصرف سيانور کمتر مي شود ولي
مصرف آهک افزايش پيدا مي کند. در صنعت PH محلول سيانوراسيون بين 5/9 تا 11 کنترل مي شود.
3) اثر
حرارت محيط
هنگامي
که محلول سيانوري حاوي طلا حرارت داده شود، نرخ انحلال طلا به دو طريق افزايش پيدا
مي کند:
اولا
افزايش درجه حرارت باعث افزايش قدرت فعاليت محلول و بنابراين افزايش ميزان انحلال شده، ثانيا باعث کاهش ميزان اکسيژن
حل شده مي شود.
زيرا
حلاليت گازها با افزايش درجه حرارت کاهش پيدا مي کند.
قابليت
انحلال طلا در محلول 25 درصد سيانور پتاسيم براساس تابعي از درجه حرارت بررسي شده است که نشان مي دهد حداکثر نرخ
انحلال در حرارت 85 درجه ي سانتي
گراد اتفاق مي افتد. نرخ انحلال طلا در 100 درجه ي سانتي گراد مقداري کمتر از ماکزيمم انحلال است.
اگرچه
در اين دما، محلول سيانوري فاقد
اکسيژن محلول است. دليل اين امر ظرفيت کمتر الکترود
براي جذب يا نگهداري هيدروژن در سطحش در يک محلول گرم نسبت به يک محلول سرد مي باشد. بنابراين با حرارت دادن محلول
حداکثر نيروي الکتروموتيو مخالف (EMF ) به علت پلاريزاسيون، کمتر و کمتر مي شود
تااينکه EMF انحلال طلا بر
پلاريزاسيون غلبه کند و انحلال طلا بدون وجود اکسيژن انجام
مي شود.
بنابراين
مي توان با دو عامل از پلاريزاسيون سطح طلا جلوگيري
کرد عامل اول، بااضافه نمودن اکسيژن که هيدروژن را از سطح طلا مي راند و به آن اجازه مي دهد که بدون اکسيژن در
محلول سيانوري حل شود.
(4اثر
اکسيژن
اثر
اکسيژن در انحلال طلا نمي تواند بي اهميت تلقي شود. هرچند عوامل اکسيدکننده اي مانند پراکسيدسديم، پرمنگنات
پتاسيم، بروماين و کلرين براي انحلال
طلا قابل استفاده اند، اما هوادهي مناسب نتايج بهتري از اکسيدکننده هاي شيميايي با صرف هزينه هاي کمتر خواهد داشت.
مقدار اکسيژن حل شده در محلول
رقيق سيانوري به چهار عامل بستگي دارد:
(1ارتفاع
( فشار هوا(
2)حرارت محلول
3)نوع و شدت هم زدن
(4قدرت يوني محلول
در غلظت
پايين سيانور، فشار اکسيژن در شدت انحلال طلا اثري نخواهد داشت. هرچند در غلظت هاي بالا جايي که شدت انحلال،
مستقل از غلظت حلال است، آهنگ واکنش
بستگي به فشار اکسيژن دارد. تاثير اصلي بر شدت انتقال جرم اکسيژن ( به محلول ) بر سرعت سطحي هوا بيان شده است. (شدت
جريان هوا در واحد سطح مقطع
تانک، سرعت سطحي هوا تعريف مي شود ) .
آهنگ انتقال جرم اکسيژن با افزايش
چگالي پالپ و کاهش اندازه ذرات کاهش مي يابد. استفاده از اکسيژن خالص در سيانوراسيون در سال 1950 مطالعه شده است.
اما اولين کاربرد تجاري آن براي
سيانوراسيون تحت فشار در سال 1983 بوده است. در تعداد قابل توجهي از کارخانه هاي آفريقاي جنوبي معمولا از اکسيژن
خالص در عمل سيانوراسيون استفاده
مي شود.
افزودن
مواد اکسيدکننده، کمک فراواني به حل شدن طلا
درمحلول سيانوري مي کند زيرا باعث فعال تر شدن يون هاي OH و بالعکس غير فعال شدن H+ مي
شود. در اين حالت مقدار ماده ي اکسيدکننده در محلول
بستگي به خاصيت احياکنندگي موادمعدني دارد تا اينکه محيط عمل انحلال،
همواره در حالت اکسيدي باقي بماند. از موادي که مي تواند در اين امر موثر باشند درصدگاز اوزن موجود در هواي منطقه
ي عمليات مي باشد.
همراه با دميدن هوا به داخل محلول، مي توان از مواد و
ترکيبات اکسيدکننده نيز استفاده
نمود مانند آب اکسيژنه، اکسيد منگنز ( ( IV،
اکسيدسرب، پرمنگنات پتاسيم،
پرکلرات پتاسيم، سولفات سديم، پراکسيدسديم، بروماين آمونيم پرسولفات
و ... بيشترين تاثير در افزودن سولفات سديم و پتاسيم، پراکسيدسديم
و پتاسيم، سيانيدآهن(( III مشاهده
مي شود. همچنين سرعت حلاليت با
افزايش مقدار ماده ي اکسيدکننده تا حد مناسبي افزايش مي يابد.
مواد
آلي اکسيدکننده نيز باعث تسريع در حلاليت طلا در محلول قليايي سيانور مي شوند مانند : نيتروبتانفتول، نيتروبنزن،
نيتروبنزن، نيتروفنل، اسيد پيکريک
و ... بدون شک افزودن مواد اکسيدکننده به محلول هاي سيانوري مفيد است اما به علت گران بودن آنها، استفاده ي
درازمدت ازاين مواد، قابل مقايسه
با استفاده از هواي فشرده درمحلول نيست در نتيجه در واحدهاي صنعتي عمدتا به جاي ترکيبات اکسيدکننده از هواي فشرده
در داخل مخازن استفاده مي شود. در
مورد کاني هاي آرسنوپيريت در عمل سيانوراسيون به اکسيژن نيازي نيست به همين خاطر در اين موارد از ترکيبات
سيانيدبرم استفاده مي شود. در اثرواکنش
سيانوربرم در محيط قليايي اکسيژن توليد مي گردد که عامل موثري در حلاليت طلا است.
براي
عمليات سيانوري کردن کاني هاي تغليظ شده ي تلورايدهاي طلا، از ترکيبات نمک هاي برم
استفاده مي شود.
(5اثر
نور وسطح
محلول
سيانوري در برابر نور فعال تر از حالت تاريکي عمل مي نمايد، علت آن اين است که مقدار جذب اکسيژن در روشنايي نسبت به
تاريکي بيشتر است همچنين سطح
محلول سيانوري نسبت مستقيم در حلاليت آن با مقدار مشخصي از ماده دارد.
(6اثراندازه
ي ذرات
ماده ي
معدني طلا به صورت خيلي ريزخرد مي شود تا ذرات فلزات قيمتي به نحوي آزاد شوند که با سيانور ترکيب شوند. در شرايط
ايده آل هوادهي و همزني پالپ،
حداکثر نرخ انحلال طلا که محاسبه شده است 25/3 ميلي گرم بر هر سانتي مترمربع در ساعت است. اين معادل نفوذ 68/1 ميکرون
بر هر طرف يک سطح يک سانتي
متر مربع ذره طلا است.
يا نفوذ
کلي در ضخامت 36/3 ميکرون در هر ساعت
است، بنابراين يک تکه طلا به ضخامت 37 ميکرون، 11 ساعت زمان مي خواهد تا حل شود. ذرات دانه درشت طلا معمولا به
وسيله ي تغليظ ثقلي جدا مي شوند و
به ندرت با سيانور فروشويي مي شوند، چون دانه هاي درشت ممکن است تماما در زمان سيانوراسيون قابل قبول اقتصادي حل
نشوند.
(7اثر
مواد شيميايي استفاده شده در فلوتاسيون
مواد
معدني طلادار اکثرا قبل از سيانوراسيون به وسيله ي فلوتاسيون پرعيار مي شوند. معمولا کلکتورهاي نوع تيول ( زنتات ها،
دايتيوفسفات ها و .....
براي
فلوتاسيون به کار برده مي شوند. اگر محصول فلوتاسيون خوب شسته نشود، حضورمقادير کوچک مواد تيول اثر منفي بر روي عمل
سيانوراسيون دارد. تيول ها مانند
يون هاي سولفايد اثر منفي زيادي بر روي واکنش سيانوراسيون مي گذارند،
تاثير منفي آنها باغلظت و طول زنجير افزايش پيدا مي کند. اثر منفي تيول ها را مي توان با افزايش غلظت سيانور کاهش
داد. ( فينکل استاين و آشورست
1970).
دو
مکانيسم براي توضيح وتفسير رفتار کلکتورهاي تيولي پيشنهاد
شده است. اولين آن، جذب تيول ها بر روي سطح کاني است که آنها را آبران کرده و بنابراين در برابر نفوذ حلال آبي
مقاومت مي کند. ذرات آبران شده،
لخنه شده و در سطح مشترک هوا-مايع جمع مي شوند.
در روش ديگر کلکتورها جذب شده سطح طلا را پوشانده و
منتقل مي سازد. کلکتورهاي کاتيونيکي
که براي فلوتاسيون پيريت از مواد معدني طلادار استفاده مي شود اثر منفي بر روي سيانوراسيون دارند. تاخير قابل
ملاحظه اي براي موادي که غلظت
آنها کمتراز 01/0 درصد است اتفاق مي افتد، به هر حال ، اثر اين مواد ممکن است به طورگسترده اي در حضور کاني هاي سيليکاته
ي معيني که به صورت بسيار
ريز خرد شده اند کاهش پيدا کند.
ادعا
شده است که مواد شيميايي فعال کننده ي سطح
مانند کتن ها، اترها، الکل ها شد ت انحلال طلا در
محلول هاي سيانوري را تسريع مي کند به شرطي که غلظت آنها در حدود Kmol/m3 10 -2 باشد، در غلظت هاي بالاتر شدت
انحلال طلا سرعت کمتري پيدا مي کند
. اين مطلب نيز گزارش شده است که اين مواد شيميايي با اکسيزن براي جا گرفتن در سطح طلا رقابت مي کنند. در غلظت هاي
پايين اين رقابت در اثر فعال
کردن سطح است، اما با افزايش غلظت، نرخ انحلال با توجه به کمبود اکسيژن در سطح کم مي شود.
- عوامل
مصرف کننده ي سيانور
فرآيند
سيانوراسيون در مورد سنگ هاي معدني طلادار معمولي به سادگي انجام مي گيرد و مصرف سيانور درحد متعارفي است. اما در
بعضي از حالات سنگ معدني داراي
کاني هايي است که سيانور مورد نياز فرآيند سيانوراسيون طلا را مصرف مي نمايند، به اين کاني ها سيانور کش يا مصرف
کننده هاي سيانور مي گويند و اگر
کاني هاي مصرف کننده ي سيانور به مقدارزيادي در کانسنگ موجود باشند و کانسنگ مستقيما سيانوراسيون گردد به علت مصرف بيش
از حد سيانور استحصال طلاي آن
کانسنگ غيراقتصادي مي گردد. بنابراين در مورد اين گونه سنگ هاي معدني عملياتي قبل از سيانوراسيون بايد انجام شود
تا از مصرف بيش از حد سيانور
توسط اين نوع کاني، جلوگيري شود که در ذيل به چند مورد اشاره مي گردد.
(1کاني
ها و ترکيبات مس :
مس احتمالا فعال ترين و مزاحم ترين عنصر است و اصلي
ترين مصرف کننده ي سيانور است،
کاني هاي آزوريت (cu3(co3)(oH)2)،
مالاکيت( cu2co3(oH)2)،
کالکوپيريت ( cufes2 ) و ذرات
مس فلزي ( مس ناتيو ) به سرعت و به طور کامل در شرايط معمولي
در محلول هاي سيانوري حل مي شوند. بورنيت عمدتا درشرايط عادي حل شده و 90 درصد از آن در محلول گرم سيانور در مدت
24 ساعت حل مي شود. انارژيت و تتراهدريت تا
حدي که باعث کاهش سيانور و آلوده شدن محلول به آرسنيک
و آنتيموان شود در سيانور حل مي شوند. کالکوپيريت در صورتي که تا ابعاد خيلي ريز خرد شود به صورت فعال عمل مي کند.
سيانورهاي کمپلکس مس تاثيرقابل ملاحظه اي بر روي کاهش
حلاليت طلا توسط سيانور مي گذراند.
کمپلکس هاي مس به صورت Cu(CN)2،Cu(CN)-2، Cu(CN)-3 در محلول تشکيل مي گردند، اما عمدتا به صورت کمپلکس نوع اول مي
باشند. همچنين تيوسيانات مس (Cu2(CNS)2 ( نيزدرمحلولهاي سيانوري به وجود
مي آيد.
در صورت وجود ترکيبات مس بازي مي توان با تشويه ي کنترل
شده در 600 درجه ي سانتي گراد آن
را به اکسيد تبديل واز مصرف سيانورتااندازه اي جلوگيري کرد که در دماهاي بيشتربه
CuO.fe2O3 تبديل مي شود که سيانور مصرف نمي کند. درصورت وجود مس زياد درکاني، بايد نخست يک مرحله شستشو
با اسيدسولفوريک انجام داد وسپس
سيانوراسيون به کار برده شود. همچنين اگرنسبت کل سيانور به مس چهار به يک باشد قدرت حلاليت سيانور کم نمي شود.
(2سولفورهاي
آهن
در حالي
که کاني هاي اکسيدآهن تاثيرکمي در سيانوراسيون دارند، سولفورهاي آهن ( پيريت، مارکاسيت وپيروتيت ) درمحلول هاي
سيانوري تمايل به تجزيه شدن دارند.
پيريت
پايدارترين وکم ضررترين نوع سولفورها در فرآيند سيانوراسيون
است. کنسانتره فلوتاسيون غني از پيريت بدون مصرف زياد سيانور، فروشويي مي شود.
پيريت
با فرمول کلي :Fe 1-x Sx مي
باشد. از لحاظ ترکيب شيميايي با
پيريت به فرمول FeS2 تفاوت
دارد. در اين کاني يک اتم
گوگرد پيوند بسيار ضعيفي در ترکيب شيميايي دارد و به آساني مي تواند تشکيل ترکيباتي مانند تيوسيانات سديم ( NaSCN ) از محلول سيانور سديم بدهد. اين ترکيب در اثر هوازدگي به راحتي گوگرد
عنصري ايجاد مي کند.FeS باقي مانده تمايل زيادي به
اکسيداسيون داشته و ايجاد سولفات هاي آهن
( II ) و آهن (III ) مي کند
که به نوبه ي خود با سيانور ترکيب شده و سيانورهاي
کمپلکس را تشکيل مي دهند. اين واکنش نشان مي دهد که نه تنها پيروتيت
يک مصرف کننده ي قوي سيانور است بلکه اکسيژن زيادي را براي حل کردن طلا، مورد نياز مي باشد مصرف مي کند.
سنگ هاي
محتوي پيروتيت هميشه به علت
تجزيه ي آسان آن مشکلاتي را در فرآيند استحصال به وجود
مي آ ورند. اگرپيروتيت خشک نگه داشته شود پايدار است ولي در بسياري از محيط ها سريعا مي شکند و در تماس با آب، سرعت
تجزيه شدن آن شتاب بيشتري مي
گيرد. اين عمل يک قسمت از اکسيداسيون کاني بوده و محصول ايجاد شده بي شباهت به تجزيه ي پيريت يا مارکاسيت نبوده با اين
تفاوت که آهنگ تجزيه در مورد
پيروتيت خيلي سريع تر است.
هوادهي
قبل از سيانوراسيون و کنترل
دقيق ميزان قلياييت محلول فروشويي در کارخانه ها تا حد قابل ملاحظه اي از اثرات منفي پيروتيت در عمل سيانوراسيون مي
کاهد. مارکاسيت در عمل مانند
پيروتيت است اما کندتر از پيروتيت تجزيه مي شود.
- مشکلات
سيانوراسيون سنگ هاي معدني پيچيده
هنگامي
که طلا همراه با کاني هاي آرسنيک، آنتيموان، تلور، جيوه و بعضي عناصرباشد، اکثرا مقدارکمي از طلا درمحلول هاي
سيانوري حل مي شوند. مشکل بيشتر
از نوع فيزيکي آن مي باشد تا يک مشکل شيميايي، ولي نيازبه اتخاذ روش هايي خاص جهت عمليات سيانوراسيون مي باشد.
(1کانسنگ
هاي آنتيموان
استيبنيت
( سولفور آنتيموان ) يکي از کاني هاي مهم آنتيموان است. اين کاني از کاني هايي است که به صورت يک اسيد ضعيف عمل
کرده و در واکنش با قلياها نمکهايي
ايجاد مي کند و همچنين ترکيبات قليايي سولفانتيمونيت و سولفانتيمونات
به خصوص در مجاورت سولفورهاي آهن ومحلول هاي آهکي با غلظت بالا
به وجود مي آورد. بنابراين لازم است از مقادير کم آهک استفاده شود تا يک pH مناسب براي حفظ مقادير
جزيي ترکيبات سولفانتيموني که در محلول ايجاد شده
اند به دست آيد.
در غير
اين صورت ترکيبات سولفانتيموني توسط قدرت اسيدي
نهان سنگ مورد حمله واقع شده و به آزاد شدن سولفيد هيدروژن منجر مي شود که يک مصرف کننده ي قوي سيانور بوده و تشکيل
سولفورآنتيموان (V) ظرفيتي مي دهد. استفاده
از محلول هاي ضعيف سيانوري جهت کاهش سرعت غيرتعادلي
يون هاي سيانور قليايي و نيز خرد کردن مواد معدني تا حدي که فقط طلاي خود را آزاد نمايد و نه ريزتر که باعث
افزايش سطح واکنش با محلول سيانور
شود پيشنهاد مي شود.
بعضي از
کاني هاي استيبنيت طلادار وقتي که قبلا
امکان اکسيداسيون سطحي در دانه بندي هاي خيلي ريز به انها داده شده باشد به علت تشکيل يک لايه ي نازک سولفاتي که در
تماس با آب به صورت سولفات
بازي نامحلول درمي آيد، در محلول هاي سيانوري بهتر جواب مي دهد.
عمل
اکسيداسيون را با هوادهي پالپ نيز مي توان ايجاد کرد ولي چنانچه در بعضي موارد پالپ را همراه با کمي آهک و
پراکسيدسديم و هواي تزريقي قبل از عمل
سيانوراسيون به هم زده شده باشد عمل اکسيداسيون سطحي بهتر انجام مي گيرد. در صورتي که ماده ي معدني تشويه شده باشد
کنترل دقيق هوا ودرجه حرارت
براي عمل سيانوراسيون لازم است.
(2کانسنگ
آرسنوپيريت
هنگامي
که طلا همراه و در ارتباط با کاني آرسنوپيريت
(FeAsS ) باشد، فقط با
عمل تشويه مي توان اين ماده ي معدني را براي عمليات سيانوراسيون آماده نمود. چنانچه تشويه به خوبي انجام گرفته باشد
مقادير بالايي از طلاي موجود در ماده
ي معدني استخراج شده و مصرف آهک و سيانور نيز کاهش مي يابد.
(3کاني
هاي تلور
اگر در يک ماده ي معدني تلورهاي طلادار وجود داشته باشد، سيانور به
راحتي نمي تواند تلور را حل
نموده و موجب انحلال طلاي همراه آن شود .
- بنابراين براي آزاد نمودن وانحلال طلا معمولا به دو
روش زير عمل مي شود:
(1ردايش
زياد ( Ultra Fine Grinding ) کاني
تا طلا در دسترس سيانور قرار گيرد.
(2يه
ي کاني که موجب از بين رفتن تلور و آزاد شدن طلا مي شود.
کانسنگ
هاي ديگري نيز هستند که به روش هاي معمولي سيانوري فرآوري نمي گردند و بايد با اعمال روش هايي قبل از
سيانوراسيون، آنها را براي انجام عمل
سيانوراسيون آماده کرد.
- روش
هاي بازيابي طلا
همان
طوري که در قسمت هاي قبل گفته شد، پس از انحلال طلا توسط محلول سيانور، به روش هاي مختلفي مي توان طلا را جدا
کرد. قبل از به کارگيري کربن
فعال، تنها روش موجود، روش استفاده از پودر روي بود ولي بعد از ابداع روش کربن فعال، روش پودر روي اهميت خود را به
تدريج از دست داده است. به تازگي
استفاده از رزين ها نيز براي بازيابي طلا در بعضي از کشورها شروع شده است. در زير به اختصاربه اين روش ها اشاره مي
شود:
الف)
روش پودر روي (( Merrill Crowe
در اين
روش پالپ فروشويي شده، به تيکنري فرستاده مي شود، در اين تيکنر مواد جامد ته نشين شده و سرريز آن به قسمت رسوب
طلا وارد مي شود و ته ريز تيکنر
که غليظ شده به قسمت جدا نمودن مواد جامد مي رود که در آنجا به وسيله ي روش هاي مختلفي از جمله فيلترنمودن توسط
فيلترهاي دوار، مواد جامد آبگيري
مي شود. کيک حاصل به قسمت باطله انتقال پيدا مي کند. بر روي سرريزتيکنرکه
به قسمت رسوب طلا منتقل شده است چهار فرآيند براي بازيابي طلا
انجام مي شود:
(1يند
زلال سازي (clarification)
در اين
فرآيند توسط فيلترها، ذرات ريزي که در محلول وجود دارد جدا شده و محلولي کاملا
زلال و صاف به دست مي آيد.
(2اگيري (Deairition)
محول
صاف و زلالي که از قسمت زلال سازي به دست آمده، در اين قسمت در برج مخصوصي تحت فرآيند خلا قرار مي گيرد تا اکسيژن حل
شده در داخل محلول خارج شود.
زيرا خروج اکسيژن در رسوب کامل فلزات قيمتي تاثير زيادي دارد.
(3افه
کردن مواد شيميايي براي رسوب طلا
محلول
از قسمت هواگيري به يک مخزن مخروطي شکل انتقال داده مي شود. در اين مخزن پودر روي ونمک هاي سرب مانند نيترات سرب يا
استات سرب اضافه مي شود.
4)استحصال
طلا
پس از
اضافه شدن روي، طلا رسوب مي کند. محلول همراه رسوبات به قسمت فيلتره شدن منتقل مي شود و محلول فيلتر مي شود. رسوب
حاوي طلا بر روي فيلترها باقي مي
ماند و سپس به قسمت اتاق طلا منتقل مي شود و محلول فيلتربه تانک اول فروشويي منتقل مي گردد.در اتاق طلا کيک حاصل
پس از خشک شدن با کمک ذوب هاي
مناسب مخلوط شده، ذوب و ريخته گري شمش طلا انجام مي گردد.
براي انجام موفق فرآيند رسوب گيري نکاتي را بايد مورد
توجه قرارداد. محلول بايد به
اندازه ي کافي سيانورآزاد داشته باشد. افزودن مقداري از نمک هاي سرب مانند نيترات يا استات سرب به سرعت عمل رسوب گيري
کمک مي کند، نمک سرب حدود 10
درصد روي اضافه شده، بايد اضافه گردد. سرب به صورت يک لايه ي فلزي نازک بر سطح ذرات روي مي نشيند و به اين ترتيب
ايجاد يک زوج گالواني کرده که
نتيجتا باعث تسريع عمل رسوب گيري طلا و مصرف کمتر روي مي شود.
محلول هايي
که سولفورهاي محلول دارند ، افزودن نمک هاي سرب باعث تشکيل رسوب نامحلول سولفيد سرب مي شود و به منظور جلوگيري از
بسته شدن روزنه هاي فيلتررسوب
گيري طلا، بهتر است نمک هاي سرب قبل از ورود به مرحله ي زلال سازي
به آن افزوده شود.
ب) روش
استفاده از کربن فعال
کربن
فعال غالبا به عنوان يک جاذب فيزيکي استفاده مي شود که مي تواند گونه هاي عناصرمتنوعي را بر روي سطح پر از خلل و فرج
خود جاي دهد. اما در فرآيند
جذب کمپلکس سيانور طلا فرآيند جذب بيشتريک فرآيند شيميايي است.
در محلول سيانور، طلا به صورت يک کمپلکس خطي است که
در آن اتم طلا در مرکز به دو شاخه
ي سيانورمتصل است در حين فرآيند جذب با کربن فعال سومين اتصال شيميايي صورت مي گيرد. در اين حالت يک الکترون از
کربن فعال به اشتراک در ارتباط
با اتم طلا قرار مي گيرد. کمپلکس سيانور طلا داراي بارمنفي است. بنابراين يون هاي مثبت نيزبراي خنثي شدن بار کلي
ترکيب، توسط کربن جذب مي شوند.
ج)
جداکردن کمپلکس سيانور-طلا از کربن
ابتدا
ذرات کربن گرفته شده توسط آب شسته مي شود تا ذرات جامد همراه انها کاملا از بين بروند. سپس توسط اسيد کلريد ريک
رقيق کربن هاي گرفته شده شسته مي
شوند. سپس اين کربن را به ستون جدايش (Elution Column ) انتقال
مي دهند. محلولي با غلظت يک
درصد NaOH و يک
درصد سيانيد سديم تهيه مي شود. اين محلول در داخل يک
بويلر بين 110 تا 120 درجه ي سانتي گراد حرارت مي بيند
و سپس از زير به داخل ستون جدايش که پر از کربن فعال باردار است، تزريق مي شود. در اثر اين فرآيند کمپلکس
سيانورطلاي جذب شده توسط کربن فعال به
داخل محلول مي آيد.
د) جدا
کردن طلا از محلول باردار
پس
ازسرد شدن، محلول به قسمت الکتروليزانتقال مي يابد. جريان مستقيمي با ولتاژ6-4 ولت و با آمپري در حدود 20-18 آمپربه
آند و کاتد وصل مي شود. در اثرفرآيند
الکتروليزطلا جذب قطب کاتد مي شود و محلول پس از جذب طلاي آن براي
گرم شدن به بويلر فرستاده مي شود. اين فرآيند يک مسير بسته است و تا زماني اين عمل ادامه مي يابد که تقريبا تمام طلاي
جذب شده توسط کربن فعال از آن
جدا شود.
صفحات
کاتد که طلا بر روي آنها نشسته است را از داخل مخزن الکتروليز
جدا مي نمايند و در ظرف فولادي نسوزقرار داده و در داخل يک کوره به مدت 24 ساعت تا 700 درجه ي سانتي گراد حرارت
مي دهند. ماده ي باقي مانده
را به همراه کمک ذوب هاي مناسب ذوب مي کنند تا طلاي آن از ناخالصي ها جدا شود.
5)
کربن فعال :
در حدود 1500 سال قبل ازميلاد مسيح مصريان قديم براي
تصفيه ي مواد از ذغال استفاده مي
کردند، هنديان باستان نيزبراي تصفيه ي آب خوردن از ذغال استفاده مي نمودند. در سال 1894 جانسون روش بازيابي طلا به
وسيله ي ذغال چوب از محلول سيانوري
را به ثبت رسانيد، در سال 1917 در معدن بولني در استرالياي غربي از ذغال چوب براي بازيابي طلا استفاده شد. در سال
1961 در معدن کريپلکسرک درکلرادوي
آمريکا اولين استفاده ي گسترده ي کربن فعال در روش کربن در پالپ شروع شد. کربن فعال شده کربني است پر از خلل وفرج
که پايه و اساس توليد آن بر اساس
ساختمان گرافيت بنيان گذارده شده است.
و)روش
ساخت کربن فعال شده
کربن
فعال شده را مي توان از موارد بسياري مانند ذغال سنگ ( پيت(peat)، ذغال قهوه اي (lignite (، ذغال بيتومينه يا آنتراسيت)، پوست نارگيل،
هسته ي زردآلو، چوب و مواد
ديگر ساخت. مشخصات فيزيکي، ساختمان و توزيع اندازه ي خلل
وفرج به دست آمده به وسيله ي نوع مواد خام استفاده شده معين مي شود.
فعاليت کربن بر اساس روش ساخت آن معين مي شود. اکثرا
کربن فعال تهيه شده از پوست نارگيل
که داراي کيفيت بالايي است در جذب طلا از محلول سيانوري استفاده مي شود. طريقه ي ساخت کربن فعال از پوست نارگيل به
اين صورت است که ابتدا ميوه
هاي نارکيل را چيده و توسط يک سنگ شکن فکي خرد مي کنند. سپس پوست نارگيل را خشک مي کنند و در محيطي بدون هوا تا
600 درجه ي سانتي گراد حرارت
مي دهند تا به ذغال تبديل شود. ذغال به دست آمده را دريک برج در حضور هوا، يا دي اکسيد کربن يا ترکيبي از هر دواز
800 تا 1100 درجه ي سانتي
گراد حرارت مي دهند. در اثر اينعمل خوردگي هايي در ذغال به وجود مي آيد و نقاط ضعيف از بين مي روند و سطح مخصوص آن
افزايش پيدا مي کند.
روش هاي
فرآوري کانسنگ هاي مقاوم طلا
روش هايي که در بالا اشاره شد در مورد کانسنگ هاي اکسيده به کار مي
رودولي همچنانکه قبلا نيز اشاره
شد، اگر بازيابي طلا کمتر از 80 درصد ( و در بعضي موارد
کمتر از 90 درصد ) باشد به اين کانسنگ مقاوم گفته مي شود. اين کانسنگ ها به طور مستقيم تحت فرآيند سيانوراسيون
قرار نمي گيرند بلکه ابتدا
بايد توسط فرآيندهايي براي سيانوراسيون آماده شوند. مقاوم بودن کانسنگ هاي طلا را مي توان به وسيله ي طبيعت
فيزيکي و شيميايي آنها مشخص کرد.
مقاوم بودن شيميايي کانسنگ نسبتا کمتر اتفاق مي افتد و محدود به سه حالت زير مي باشد:
(1تلوريدهاي
طلا غيرقابل حل در محلول سيانورند.
(2اجزاي
ترکيبي کانسنگ که ممکن است تجزيه شوند و با سيانور واکنش دهند و باعث افزايش مصرف
سيانور شوند.
(3اجزاي ترکيبي کانسنگ که اکسيژن
مصرف مي کنند.
در دو
شرايط آخر طلا وارد محلول باردار نخواهد شد.
کاسپاريني
خاطر نشان کرده است که حلاليت تلوريدهاي طلا در محلول سيانوري مي تواند بسيارمتفاوت باشد. بعضي از آنها غير
قابل حل بوده اند.
مهم
ترين علت مقاوم بودن کانسنگ هاي طلا در طبيعت علت فيزيکي آنها است و به وسيله ي
کاني شناسي ميکروسکوپي معين مي شود.
- امکان
تشخيص مقاومت فيزيکي کانسنگ را در پنج نوع نشان مي دهند:
(1شامل
ذرات طلاي بسيار ريز که در داخل ماده ي ميزبان حبس شده باشد.
(2شامل
آليازهاي طلا است.
(3شامل
طلاي پوشيده شده با لايه هاي نازک است ( لايه هاي نازکي از کاني
يا لايه هاي نازک ايجاد شده هنگام فرآيند بر روي کانسنگ (.
(4شامل
مواد جاذب است ( مواد کربن دار و يا رس ها ) که مي توانند طلاي حل شده در محلول
باردار را بربايند.
(5شامل
تجزيه هاي کاني ميزبان است ( سولفورها مي توانند تجزيه شوند و مواد مصرف کننده ي سيانور مانند سولفايدها،
تيوسولفات ها، آرسنيت ها و يون هاي آهن
که مصرف کننده ي اکسيژن هستند را ايجاد کنند، اسيد هيوميک مي تواند
با کمپلکس هاي طلا واکنش دهد (.
کانسنگ
هاي مقاوم به روش هايي که در ذيل اشاره مي
شود ابتدا فرآوري شده تا براي سيانوراسيون آماده شوند.
اکثر کانسنگ هاي سولفوري معمولا توسط روش فلوتاسيون پرعيارمي شوند و سپس کنسانتره ي به دست آمده فرآوري مي شود. روش
هاي فرآوري کانسنگ هاي مقاوم
متعددند ولي چهار روش که در ذيل آورده شده است ازعمده ترين آنها مي باشد.
الف)
تشويه (Roasting )
تشويه معمولي ترين روش مورد استفاده در فرآوري کانسنگ هاي
مقاوم قبل از سيانوراسيون است. قدمت
روش تشويه به قدمت خود روش سيانوراسيون است. روش تشويه
براي اولين بار در سال 1889 در آفريقاي جنوبي به کاربرده شد. در اين روش کانسنگ طلا حدود 450 تا 750 درجه ي سانتي
گراد حرارت داده مي شود تا کانسنگ
هاي مقاوم اکسيده شوند ومواد فرارنظير آرسنيک، گوگرد و ... جدا شوند. جامد باقي مانده را (تکليس شده) مي نامند.
کنترل
شرايط فرآيند تشويه ضروري است
تا مواد تکليس شده ي مطلوبي براي بازيابي طلا توليد
شود. پس از جنگ جهاني دوم، تشويه کننده هاي بابسترروان جايگزين تشويه کننده هاي تک يا چنداجاقي شده اند.
مسئله ي
جمع آوري اکسيد سولفور و اکسيد آرسنيک از
بدو استفاده از اين روش به علت مشکلات زيست محيطي
مطرح بوده است. اگرچه در تشويه کننده هاي مورد استفاده از هوا و بستر روان استفاده مي شود ولي استفاده از تشويه
کننده هاي سريع، به عنوان يک روش
تشويه ي سريع، در گذشته براي تکليس سيمان، فسفات و آهک استفاده مي شده است.
در اين
روش هواي داغ از قسمت پايين تشويه کننده و از طريق يک گلوگاه
وارد مي شود. مواد خام مستقيما به داخل جريان هواي داغ پاشيده مي شوند. ذرات کوچک فورا تشويه مي شوند اما ذرات
درشت از طريق گلوگاه به قسمت پايين،
يعني جايي که جريان ممتد گازهاي گرم وجود دارد وارد مي شوند. اين وسيله نقش يک راکتور مخلوط کننده را براي ذرات
درشت و يک راکتور(Plug-Flow (را براي
ذرات دانه ريز بازي مي کند. کوره هاي مختلفي براي عمليات تشويه به کار مي رود که در زير چند روش نام برده مي شود.
(1کوره
ي افقي(Mute-Spindle ) مانند
کوره ي ادواردز
(2کوره
ي دوار(Revolving Cylindrical ) مانند
کوره ي هافمن
(3کوره
ي عمودي (Vertical) مانند
کوره ي وج
(4کوره
ي بسترسيال (Fluidized bed) مانند
کوره ي دور- اوليور
روش
تشويه به سرمايه گذاري بالايي احتياج دارد ولي بازيابي طلا با آن بسيار بالا است و
از روش هاي ديگر عملي تر است.
ب)
اکسيداسيون تحت فشار (Pressure Oxidation ):
اکسيداسيون
تحت فشار فرآيندي است براي اکسيد کردن کانسنگ هاي مقاوم طلا و تبديل آنها به ترکيباتي که طلاي آن قابل حل در
سيانور باشد. در اين فرآيند سولفور
حل مي شود و آرسنيک به صورت يک ترکيب نامحلول در مي ايد. فرآيند در حرارتي بين 170 تا 190 درجه ي سانتي گراد و تحت
فشاري بين 1500 تا 2200 کيلوپاسکال
انجام مي گيرد.
اين
فرآيند در اتوکلاو انجام مي شود در حالي
که به آن اکسيژن تزريق مي شود. اين روش به صورت پيوسته انجام نمي گيرد بلکه پس از اينکه اتوکلاو آماده شد جريان
پالپ قطع مي شود و اکسيداسيون
انجام مي گيرد و سپس پالپ از اتوکلاو خارج مي شود.
بعد از پايان
اکسيداسيون محيط pH اسيد دارد و pH محلول حاصل بين 8/1 تا 2 خواهد بود. pH محلول را با افزودن
قليايي هايي بالا مي برند و بعد عمليات سيانوراسيون
بر روي آن انجام مي گيرد. لازم به ذکر است که پس از انجام فرآيند
اکسيداسيون تحت فشار فرآيند سيانوراسيون زمان کمتري را نياز دارد. بازيابي در اين روش بالا است و تا 98 درصد گزارش
شده است ولي سرمايه گذاري براي
اين روش بالا است و فرآيند نسبتا پيچيده است و به همين علت است که استفاده از اين روش هنوز گسترش زيادي نيافته است.
ج)
اکسيداسيون بيولوژيکي(Biological Oxidation)
در اين
روش کاني هاي سولفوري ميزبان طلا مانند پيريت و آرسنوپيريت به وسيله ي باکتري هاي
خاصي تجزيه و اکسيده مي شوند.
براي
اولين بار درسال 1947 ميکروارگانيسم اصلي تيوباسيلوس شناسايي و معرفي گرديد، نقش ميکروارگانيسم ها در فروشويي کاني ها
توسط محققين زيادي تشريح شده
است. اين ميکروارگانيسم ها کموليتوتروف و يا هتروتروف هستند و به گروه هاي مزوفيليک و گرمادوست تعلق دارند. اين
ميکروارگانيسم ها قادرند با مکانيزم
احيا سولفور را به اسيد سولفوريک و سولفات فلزي تبديل کنند.
اين
ميکروارگانيسم ها در درجه حرارت بين 5 تا 35 درجه ي سانتي گراد مي توانند فعاليت داشته باشند. هزينه ي سرمايه گذاري
در اين روش کم است ولي محيط
بايد کاملا کنترل شده باشد. بازيابي طلا در اين روش نيز مي تواند تا 95 درصد و بيشتر برسد.
د)
خردايش زياد
(Ultra Fine Grinding)
يکي
ديگر از روش هايي که براي فرآوري کانسنگ هاي مقاوم استفاده مي شود روش خردايش زياد است. همچنانکه قبلا اشاره شد امکان
دارد طلا به صورت خيلي ريز، در
حد ميکرون، در بين کاني هاي ميزبان يا بين دانه اي باشد. اين کانسنگ
در سيانوراسيون مستقيم بازيابي خيلي کمي را نشان مي دهد ولي اگر کانسنگ به ابعاد خيلي ريز تا حدود چند ميکرون خرد
شود، بازيابي طلا بالا مي رود.
براي اين کار ابتدا کانسنگ تحت فرآيند فلوتاسيون قرار مي گيرد و سپس کنسانتره ي به دست آمده مجددا تا حد زيادي
خرد مي شود.
خردايش زياد اکثرا
توسط آسياهاي عمودي و به صورت خشک يا تر انجام مي گيرد. از مزيت هاي اين روش سرمايه گذاري کم آن است به حدي که گاهي
به يک دهم سرمايه گذاري هاي روش
هاي ديگر است. بازيابي طلا در اين روش تا 95 درصد نيز مي رسد. در بعضي معادن به علت هزينه هاي زياد تشويه، از اين
روش استفاده مي شود.
- روش
اندازه گيري طلا
چون طلا
در نمونه ي جامد و در محلول حاصل از سيانوراسيون به دو صورت طلاي جامد و طلاي محلول وجود دارد بنابراين دو شيوه
آزمايش براي اندازه گيري طلا
انجام گرفت که در زير اين دوشيوه به صورت جداگانه توضيح داده مي شود:
- روش
اندازه گيري طلا به صورت جامد(Fire Assay)
قبل از
تشريح روش اندازه گيري، ذکر اين نکته لازم است که اندازه گيري طلا به روش هاي معمولي خطاي زيادي را به همراه دارد و
در تمام دنيا روش اندازه گيري
طلا يا به وسيله ي روشFire Assay يا به
وسيله ي دستگاه جذب اتمي مجهز به کوره
ي گرافيتي است. اگرچه روش Fire Assay گران و
فرآيندي طولاني است ولي
هنوز هم از اين روش تقريبا در تمام معادن استفاده مي شود.
روش
آزمايش چنين است که 50 گرم از
نمونه ي جامد پودر شده ( 80 درصد زير 75 ميکرون ) از
نمونه اي که مي خواهند مقدار طلاي آن را مشخص کنند برداشته مي شود. براي نمونه برداري پس از مخلوط کردن کامل نمونه
آن را پهن ومسطح کرده و توسط خط
کش به صورت شطرنجي آن را تقسيم بندي مي کنند. سپس به وسيله ي کاردک
از مرکز مربع ها نمونه برداري مي شود تا 50 گرم نمونه به دست آيد.
نمونه ي
حاصل به داخل يک هاون ريخته شده و 150 گرم کمک ذوب به آن اضافه و در داخل هاون به خوبي مخلوط مي شود ( کمک ذوب از
کربنات سديم، براکس، ليتارژ،
آرد، نفت و نيترات نقره به نسبت هاي معيني مخلوط شده و به صورت آماده نيز وجود دارد(
مخلوط
حاصل شده را درون بوته اي که از جنس خاک
نسوز است ريخته و روي آن را به وسيله ي لايه ي نازکي از براکس مي پوشانند. سپس بوته درون کوره گذاشته مي شود که
حرارت اوليه ي آن حدود 800 درجه ي
سانتي گراد است. سپس حرارت کوره به طور ملايم در طول 45 دقيقه به حدود 950 درجه ي سانتي گراد رسانده مي شود.
پس از
15 دقيقه که کوره در اين حرارت ثابت
ماند، درب کوره باز شده و بوته بازبيني مي شود و بيرون
از کوره تکان داده مي شود تا ماده ي مذاب کاملا مخلوط شود و دوباره بوته به درون کوره گذاشته مي شود و بعد از 15
دقيقه بوته را خارج مي کنند و ماده
ي مذاب را درون ظرفي مخروطي شکل مي ريزند ( لازم به ذکر است که ذوبي که انجام مي گيرد ذوب قليايي است و ليتارژ
مورد استفاده در کمک ذوب توسط
فعل و انفعالات شيميايي احيا شده به سرب فلزي در مي آيد، اين سرب تمام فلزات گرانبها را به خود جذب مي کند و به
علت سنگيني بيشتر در ته ظرف مخروطي
جمع مي شود.
پس از
سرد شدن محصول ذوب آن را بر روي ميز فلزي
خالي مي کنند و با ضربه هاي چکش ، سرباره را که در قسمت بالاي محصول ذوب وجود دارد جدا مي کنند، سپس سرب حاصل را با
چکش مي کوبند تا تمام سرباره
جدا شده و سرب را به شکل مکعب مستطيل در مي آورند و سپس به قسمت کوپلاسيون ارسال مي گردد. در قسمت کوپلاسيون به
سرب حاصل مقداري ورقه ي نقره اي
خالص ( عاري از طلا ) اضافه مي شود.
ابتدا کوپل را درون کوره ي کوپلاسيون
گذاشته و حداقل به مدت 30 دقيقه در درجه حرارت 800-700 درجه ي سانتي گراد پيش گرم مي کنند تا تمام ناخالصي ها و
گازهاي موجمد در آن از بين
برود ( کوپل از استخوان ساخته مي شود به اين ترتيب که استخوان را سوزانيده و سپس پودر مي کنند و با آب مقطر مخلوط
کرده و قالب مي زنند و گاهي
کوپل از منيزيت به اضافه ي مقدار کمي سيمان ساخته مي شود .
خاصيت
آن جذب سرب به اندازه ي وزن
خود کوپل است). سپس درجه ي حرات را به 950-900 درجه
ي سانتي گراد رسانيده و سرب همراه با نقره را در داخل کوپل مي گذارند و درب کوره را مي بندند. پس از 30-20 دقيقه درب
کوره را کمي باز مي گذارند تا سرب
اکسيده شده و به صورت بخار اکسيد سرب خارج گردد. بنابراين مقداري از سرب جذب کوپل شده و مقداري نيز تصعيد مي شود.
جسمي که
در پايان فرآيند کوپلاسيون
باقي مي ماند دانه اي نقره اي همراه با طلا است. اين
نمونه به قسمت اسيد شويي فرستاده مي شود. در قسمت اسيد شويي 5/0 ميلي ليتر اسيد نيتريک غليظ درون لوله ي آزمايش ريخته
و بر روي اجاقي برقي گاشته
شده و دانه ي نقره اي را درون لوله مي اندازند و حرارت مي دهند تا نقره به وسيله ي اسيد نيتريک حل شود.
پس ازاتمام واکنش، لوله ي آزمايش در هواي اتاق سرد مي شود. سپس يک ميلي ليتر اسيد
کلريد ريک غليظ به آن اضافه مي شود.
لوله ي آزمايش را حداقل به مدت دو ساعت در دماي اتاق مي گذارند تا واکنش انجام گيرد، در اين واکنش کلرور سفيد رنگ
نقره رسوب مي کند و محيطي تيزابي
براي انحلال طلا آماده مي شود. سپس 5/8 ميلي ليتر آب مقطر اضافه مي کنند و سپس توسط دستگاه جذب اتمي غلظت طلا را
مشخص مي کنند. دقت اندازه گيري در
اين روش 1/0 پي پي ام است.
- روش
اندازه گيري محلول هاي سيانوري طلا
محلول
حاوي طلاي حاصل از فرآيند سيانوراسيون را با روش هاي معمولي نمي توان اندازه گيري نمود. روش مناسب براي اندازه
گيري طلاي حل شده در سيانور،
روش استخراج طلا از محلول سيانوري توسط مواد آلي است. روش کار چنين است که مقدار مشخصي از محلول سيانور بسته به
عيار تقريبي که حدس زده مي شود
( 5 تا 25 ميلي ليتر ) توسط پيپت برداشته و درداخل يک بالن ژوژه ي 100 ميلي ليتري ريخته و سپس 5 ميلي ليتر KCL 25 درصد و 30 ميلي ليترKCN 1/0
درصد ( 1000 پي پي ام ) و 5 ميلي ليتر از حلال آلي (DIBK ( اضافه مي شود. ( DIBK حلال آلي دي ايزوبوتيل کتن شامل يک درصد نمک
تري واکتيل متيل کلرايد آمونيم يا اليکوت
336 (Aliquat-336) است).
سپس
محلول حاصل به مدت حداقل
يک دقيقه با شدت به هم زده مي شود. تقريبا 99 درصد طلا جذب ماده ي آلي مي شود، سپس غلظت طلا در ماده ي آلي توسط
دستگاه جذب اتمي اندازه گيري شده و
عيار طلا محاسبه مي گردد. دقت اندازه گيري در اين روش حدود 01/0 پي پي ام است که دقت بسيار خوبي است.
- روش
اندازه گيري سيانور آزاد
براي
تعيين مقدار سيانور آزاد ( CN- ) در محلول هاي به دست آمده از فرآيند سيانوراسيون غالبا از روش تيتراسيون به وسيله ي
نيترات نقره استفاده مي شود. از
محلول 0102/0 مولار نيترات نقره و محلول 10 درصد يدور پتاسيم براي اندازه گيري (
CN- ( در اين روش استفاده مي شود.
روش کار
به اين صورت است که حدود 10 ميلي ليتر از
محلول مورد آزمايش، برداشته شده و به آن 3 تا 4 قطره
از محلول يدور پتاسيم به عنوان معرف اضافه و توسط نيترات نقره تيتر مي شود. مقدار مصرف محلول نيترات نقره بر حسب
ميلي ليتر در عدد 10 ضرب مي شود تا
مقدار سيانور آزاد بر حسب پي پي ام به دست آيد. لازم به ذکر است که محلول بايد کاملا شفاف باشد.
- مسايل
ايمني و زيست محيطي
در
معادني که از روش هاي سيانوراسيون استفاده مي کنند، بايستي از پيش احتياط هاي مخصوص و روش هاي ثبت و کنترل براي
جلوگيري از آلودگي محيط اطراف
استفاده مي شود. در وضعيت هاي اضطراري، در صورت هر گونه حادثه ي شيميايي از قبيل انتشار مواد سيانيدي براي خنثي
کردن اثرات زيان بار آن مي توان از
گاز کلر (CI) استفاده
کرد. از آنجا که خطر آلودگي ناشي از جيوه وجود
دارد، در حال حاضر از ملغمه ي جيوه در عمليات استخراج طلا در مقياس بزرگ، واقعا تحريم شده است. جيوه و آرسنيک جزء
مواد آلوده کننده ي کاني هاي طلا
بوده و در فرآيندهاي مشکل آفرين هزينه بر مي باشند.
ساير
آلوده کننده هاي پتانسيلي که به عنوان محصولات فرعي و عمليات استخراج طلا به حساب
مي آيند عبارتند از:
تلوريوم،
بيسموت، آنتيموان و تاليم. دو سولفايد آهن يعني پيريت و پيروتيت که معمولا در کانسارهاي طلا رخ مي دهند مي توانند
به عنوان يک جريان آلودگي
تلقي شوند، البته بعد از آنکه اکسيد شده و تشکيل سولفات ها و ديگر ترکيبات محلول را بدهند. آلودگي ناشي از عمليات
روي کانسارهاي آبرفتي را مي توان
از طريق حوضچه هاي درست طراحي شده، کاهش داده و يا کاملا حذف کرد.
انبار
موقتي مخصوص ضايعات و باطله ي حاصل از آسيا و محصولات استخراج شده ، بايستي تحت رسيدگي دقيق قرار گرفته و هزينه هاي
کنترل مربوطه بايستي در نظر
گرفته شوند. لازم به توجه است که ضرورت هاي توسعه يافته ي ايمني معادن در سال هاي اخير از فاکتورهاي مهم هزينه بر محسوب
مي شوند.
- راهنماي
شناسايي سيانيد
سيانيد
بوي مخصوص بادام تلخ دارد، اگر اسيد سيانيد ريک را از ابتدا از کاغذ قرمز کنگو و سپس از کاغذ بنزين-استات مس
بگذرانيم، کاغذ آخر را آبي رنگ مي
کند. نمونه را اسيدي کرده و روي بشر را با يک شيشه ساعت که قطره اي از محلول سولفيد آمونيم در زير آن آويزان است
پوشانده مي شود. پس از 30 دقيقه (
در صورت امکان ) چنانچه يک قطره اسيد کلريدريک و سپس محلول کلريد آهن (III) به آن
قطره اضافه شود، رنگ قرمز توليد مي شود.براي صاف کردن نمونه
مقدار بيشتري NaOH اضافه
کرده و سپس به محلول آهکي اشباع شده اسيد پيکريک
اضافه مي شود. به تدريج گرم شده رنگ قرمز توليد مي شود.