توجه به منافع تمامی بخشهای دخیل دربازار فولاد، تلاش برای جذب حداکثری تقاضا، توانمندی بازار و صنعت داخلی به سمت بازارهای صادراتی، افزایش شفافیت اطلاعات، خودنمایی قدرتمند رسانهها و شبکههای اجتماعی، تلاش برای هدایت بازار از سمت بدنه تصمیمسازی بازار به جای مدیریت قیمتها، توجه به کیفیت تولیدکنندگان در کنار شفافیت معاملاتی و در نهایت ورود بازار به فازی جدید از شکل سنتی آن به وضعیت مدرن همراه با شفافیتهای مالیاتی را میتوان ویژگیهایی به شمار آورد که در نهایت چهرهای جدید از این بازار را ترسیم میکند؛ اگرچه هم اکنون این تنها یک امیدواری است. با توجه به تغییرات بنیادین در این بازار از هم اکنون میتوان به مدرن شدن بازار فولاد خوشبین بود اگرچه رفتار تمامی فعالان بازار ناخودآگاه در این رویکرد اجرایی موثر خواهد بود. نوسان قیمتها در بازار فولاد در روزهای اخیر آن هم با محوریت بدنه تصمیمسازی در بازار فولاد نکته بسیار مهمی محسوب میشود؛ مخصوصا پس از آنکه هفتهها با بازارسازی قیمتی رو به رو بودیم. هم اکنون میتوان این سیگنال را رخدادی بسیار مطلوب قلمداد کرد که منافع بخشهای بزرگتری از بازار را در بر گرفته همچنین باید به صراحت از افزایش شفافیت در معاملات حمایت کرد.
آخرین وضعیت بازار فولاد در روزهای اخیر
نوسان قیمتها در بازار فولاد از ثبات نسبی همراه با میل بازار به افت نرخ در هفته گذشته خبر میدهد. این در حالی است که کاهش تقاضا در روزهای سرد سال رویکردی منطقی بوده و بازار بهصورت سنتی تا نزدیکی به روزهای پایانی سال وارد فاز رونق مجدد خواهد شد. ثبات نسبی قیمت دلار در هفته گذشته، بیم و امید از نوسان قیمتهای جهانی، اتخاذ رویکردی منطقی همراه با مدیریت بازار از سوی انجمن تولیدکنندگان فولاد، نوسان قیمت شمش و قراضه و در نهایت تبعیت بخشهای مهمی از بدنه بازار فولاد از یک رویکرد منطقی را میتوان ویژگیهای کلی بازار در روزهای اخیر بهشمار آورد. به نظر میرسد بازاری که هماکنون در برابر ما قرار گرفته با هفتهها و ماههای پیش تغییراتی عمیق و جدی را تجربه میکند.
در گذشته عرف قیمتگذاری در بازار فولاد این گونه بوده است که برخی از عرضهکنندگان برجسته در ابتدای آغاز به کار بازار قیمتهایی را برای واحدهای تولیدی یا سیستمهای فروش خود تعریف کرده و سایر واحدهای کوچک و متوسط نیز از این روند قیمتی تبعیت کردهاند. این وضعیت در شرایطی حاکم بوده که مناسباتی نانوشته بین واحدهای مختلف بر سر رویکرد قیمتگذاری حاکم بوده؛ هرچند در برههای از زمانها این مناسبات تغییراتی کم و زیاد را تجربه کرده است. مهمترین نکتهای که میتواند اهمیت رویکردهای قیمتی فعلی را برجسته سازد افزایش همکاری بین واحدهای تولیدکننده برجستهای است که همگی در فرآیند قیمتگذاری نقش مهمی داشته و دارند. هماکنون هماهنگی موجود در بین واحدهای مختلف تولیدکننده حداقل در فاز قیمتگذاری برجستهتر از گذشته بوده و اختلاف نظرها نیز در چارچوب گفتوگو به صراحت عنوان میشود که نکته بسیار مهمی در روند قیمتی در بازار است؛ هرچند که این وضعیت نیاز به بررسی دارد زیرا زمینههای مختلفی در این شکلگیری قیمتها موثر بوده و هست.
هماکنون فرآیند قیمتگذاری و از آن مهمتر تعیین سمت و سوی قیمتها از سوی بخشهای اصلی در بازار یعنی تولیدکنندگان مهم صورت پذیرفته و از طریق رسانههای معتبر نیز مخابره میشود. همین نکته باعث خواهد شد تا بخش بزرگتری از فعالان بازار به این رویکرد قیمتی خوشبین بوده، به آن اعتماد داشته و از آن حمایت کنند. این نکته مهم را باید کلید آغاز مدیریت بازار به شمار آورد مخصوصا زمانی که منافع بخش بزرگتری از بازار را در بر گرفته که فعالان این صنف و صنعت با اعتماد مضاعفی نسبت به آن موضعگیری خواهند کرد. این در حالی است که در این فرآیند قیمتی منافع بخش مصرفکننده نیز لحاظ شده یعنی هر دو قطب اصلی بازار یعنی عرضه و تقاضا، هر دو منافع خود را در این بین جستوجو میکنند اگرچه هنوز هم انتقادهایی وجود دارد.
در تقابل آزادانه عرضه و تقاضا فضایی فراهم خواهد شد تا واحدهایی که با هزینه کمتری به تولید اقدام میکنند یا تولیدات آنها کیفیت بالاتری داشته باشند، بتوانند نقش موثرتری در روند قیمتی بازی کرده، همچنین با کاهش قیمت تمام شده تولید در کل، وضعیت بازار از سیگنالهای بنیادین قویتر برخوردار شود. کاهش قیمتها در شرایط فعلی اقدامی کاملا منطقی به نظر میرسد، زیرا شواهد بسیاری از کاهش حجم تقاضا خودنمایی کرده؛ همچنین با عقبنشینی قیمتها میتوان بخشهایی از تقاضای مغفول و مخصوصا پتانسیلهای صادرات را به کار گرفت و در کل وضعیت بازار فولاد را از جهت عرضه و تقاضا تقویت کرد. این در حالی است که در برخی بازارهای منطقهای شاهد رفت و برگشت محمولههای صادراتی از ترکیه هستیم که با سقوط ارزش لیر این کشور، قیمتهای بسیار پایینی ارائه میشود. این در حالی است که رشد اقتصادی ترکیه در آخرین آمارهای اعلامی به زیر صفر درصد سقوط کرده؛ یعنی این قبیل عرضهها ممکن است ادامهدار نباشد زیرا بخش بزرگی از شمش یا قراضه مصرفی در ترکیه از طریق واردات تامین میشود و مشخص نیست که چه آیندهای در برابر اقتصاد این کشور وجود دارد.
نیاز بازار به شفافیتهای بیشتر
باید مجددا به قیمت تمام شده تولیدات و کیفیت آنها در بازار فولاد بهخصوص درباره محصولات میانی اشاره کرد، زیرا بازار کالاهایی همچون شمش و حتی برخی میلگردها به شدت با تغییر و تفاوت کیفیت روبهرو است که اغلب با قیمتهایی متفاوت و بعضا پایین عرضه میشود. این وضعیت در ذات خود ناهماهنگی و نوسان قیمتها را نهفته دارد؛ هرچند که اظهارنظرها درخصوص خرید از واحدهایی با کیفیت بالاتر در کنار توصیه به اخذ فاکتور رسمی، خود بخش بزرگی از این نگرانیها را کاهش داده و به ثبات بیشتری در بازار منتهی خواهد شد. در هر حال باید به این نکته اشاره کرد که ذات تعیین جهتگیری قیمتی در زمانهای مختلف رویکردی منطقی و معقول به شمار آمده که در کشورهایی همچون چین از سوی تولیدکنندگان برجسته آن امری معمول به شمار میآید. بهعنوان مثال در سالهای اخیر شاهد بودهایم که واحدهای بزرگ فولادی در ابعاد بائو استیل قیمتهای پیش روی خود را برای معاملات کلان ارائه کرده و بازار و دقیقتر خرده فروشی، با ابزارهایی برای مدیریت نوسان قیمتها در مسیر این قیمتها حرکت میکند. این در حالی است که در کنار این رویکرد قیمتی منطقی نیز جایگاه بورسهای کالایی و بورسهای آتیرا باید در نظر گرفت که در نهایت تجمیع این دادهها وضعیت کلی در این بازار را ترسیم خواهد کرد؛ هرچند این رویکرد قیمتی مثلا در بازار چین مشکلاتی را در بازارهای آتی تجربه میکند که تاکنون معاملات آتی در بازار فولاد تجربه نشده است.
نکته دیگری که هماکنون زمان آن فرارسیده تا در مورد آن صحبت کنیم را باید شبکه رسانههای اجتماعی و وبسایتهای مختلف در بازار فولاد دانست که برخی حتی این شبکههای اطلاعرسانی را قطب سوم در بازار فولاد لقب دادهاند. به عبارت ساده تر هماکنون واقعیتهای بخش عرضه و تقاضا شفاف تر از گذشته خودنمایی کرده و این دو قطب اصلی، در کنار قطب سوم یعنی رسانههای صنف و صنعت فولاد، با شفافیت بیشتری مشاهده میشود. هماکنون در شبکههای اجتماعی هر فردی به تنهایی به یک رسانه تبدیل شده و شبکه رسانههای مجازی در نهایت دادههای زیرپوستی این بازار را به وضوح روایت میکنند. حداقل خروجی این قطب سوم در بازار فولاد جریان آزادانه اطلاعات است که هر فردی در هر نقطهای از کشور میتواند رخدادهای معاملاتی در اقصی نقاط کشور را رصد کرده و برای خرید و فروش خود برنامهای دقیق تر تدوین کند. بهعنوان مثال با رونق رسانههای اجتماعی در بازار فولاد در هفتههای اخیر شاهد هستیم که فضا برای بازارسازیها کاهش یافته، تقاضا با درایت بیشتری خودنمایی کرده همچنین نوسان قیمتها محدود و منطقی تر شده است. پذیرش کاهش قیمتها از سمت بدنه تصمیمسازی در بازار فولاد و فروشندگان برجسته خود مطلب سادهای نیست که بتوان از کنار آن به سادگی گذشت و این رویکرد اجرایی را باید قدرت نمایی رسانههای اجتماعی در صنف فولاد به شمار آورد که در نهایت با تجمیع و هم افزایی دادهها شرایط بهتری را پیش روی بازار فولاد ترسیم کرده است.
با توجه به موارد فوق مخصوصا توجه بازار به کیفیت بالاتر همچنین پذیرش معاملات رسمی به منظور سهولت فعالیتهای مالیاتی، قبول عقب نشینی تقاضا در روزهای رکود فصلی آن، توجه به سیگنالهای جهانی و همچنین کژ دار و مریز تاثیرپذیری بازار فولاد از رفت و برگشت قیمت دلار در کنار حفظ جانب احتیاط در این بازار در کنار افزایش شفافیتها و قدرت نمایی رسانههای اجتماعی هماکنون چهره جدیدی از بازار فولاد را نظاره میکنیم که میتواند روند حرکت بازار سنتی پیشین را به بازاری مدرن تسریع و تقویت کند.
با توجه به خودنمایی دو رخداد مهم در بازار فولاد یعنی ایجاد روندی برای مدیریت قیمتها در شرایطی که منافع همگی بخشها کم یا زیاد در آن دخیل بوده و همچنین جریان آزاد و شفاف اطلاعات، برای تبدیل بازار سنتی فعلی به بازاری مدرن به جز این موارد به چند فاکتور مهم دیگری نیاز داریم. شفافیت اطلاعات باید در کنار شفافیت معاملات قرار بگیرد. بهعنوان مثال در رسانههای معتبر بینالمللی قیمتهای اعلامی دقیقا نرخهایی است که در قراردادها مورد داد و ستد قرار گرفته و غالبا نسخهای از قراردادهای کتبی بزرگ به امانت نگهداری میشود. شاید با توجه به حجم و شرایط معاملاتی بازار فولاد چنین ادعایی چندان منطقی نباشد ولی با توجه به مشکلات مالیاتی پیش آمده برای فعالان این صنف و همچنین نیاز به شفافیت معاملاتی و دادههای قیمتی، بهترین رویکرد این مطلب خواهد بود که یکبار برای همیشه تکلیف خود را با شفافیت معاملاتی و واقعیتی به نام مالیات بر ارزش افزوده و نام خریدار و فروشنده روشن کنیم.
هماکنون بازار فولاد و تک تک فعالان آن به این ساز و کار نیاز دارند یعنی این شفافیت اطلاعاتی به حلقه مفقودهای تبدیل شده که در نهایت موجب شده است تا بازار فولاد از مشکلات و ابهامات فعلی خارج نشود. در صورت پذیرش شفافیت اطلاعاتی قطعا واحدهایی که کیفیت تولیدات بهتری داشته و محاسبات و اسناد مالی شفاف تری دارند، میتوانند در رقابت با سایر واحدها گوی سبقت را ربوده و همچنین خریداران نیز میدانند که با واحدهایی در تماس و معامله بوده و هستند که از اعتبار بالاتری برخوردارند. در صورت تبعیت از این ساز و کار در کنار استفاده از سیستمهای لجستیکی، حمل و نقل و انبارداری، میتوان چهره جدیدی از بازار فولاد را در دادوستدها رصد کرد که در رقابتهای سالم تجاری و صنعتی قطعا منفعت اصلی را کل اقتصاد کشور به خود اختصاص خواهد داد.