در قسمت عرضه، پیشبینی ميشود میزان طلای استخراج شده از معادن امسال نیز حدود 4درصد نسبت به سال گذشته افزایش داشته باشد. عرضه طلای بازیابی شده نیز به صورت کوتاهمدت بر بازار تاثیرگذار خواهد بود. برای مثال اگر مالکان زیورآلات یا طلای سرمایهگذاری (سکه و شمش) احساس کنند که قیمت طلا در حال نزول است، با فروش طلا نسبت به این موضوع واکنش نشان دهند. هرچند این موضوع نیز خود تابعی از پیشبینی قیمت طلا در سال جاری خواهد بود.
بنابراین سوال اصلی این است که محرکهای اصلی تقاضای طلا چه خواهد بود؟ آیا این محرکها قابل پیشبینی هستند؟ تقاضای طلا در بخش زیورآلات بستگی کامل به قیمت طلا و همچنین رشد اقتصادی کشورها دارد؛ اینکه آیا خریداران پول کافی برای خرید زیورآلات دارند یا خیر.
در مقایسه با تقاضای طلا برای زیورآلات، نگاه به طلا به عنوان یک کالای سرمایه ای تحت تاثیر عوامل کاملا متفاوتی است: طلا به عنوان کالای سرمایهای به چشم یک مصونیت در مقابل بحرانهای مالی، کاهش ارزش دلار و یورو یا تضمینی برای حفظ قدرت خرید در برابر تورم دیده ميشود. انگیزه خریداران طلا در غرب، ترس از تورم شدید یا اصلاح واحد پولی است. در حالی که خریداران طلا در بازارهای به اصطلاح «نوظهور» به طلا به عنوان پشتوانه مالی در مقابل تورم نگاه ميکنند. برای مثال در بسیاری از کشورهای آسیایی با توجه به کمتر بودن نرخ بهره از نرخ تورم، ارزش پول به طور پیوسته کاهش ميیابد. برخلاف کشورهای غربی، در آسیا خریداران زیورآلات به طلا به چشم نوعی کالای سرمایه ای نیز نگاه ميکنند. موضوعی که در اغلب تحلیل و آمارهای منتشره از سوی سازمانهای بینالمللی مانند شورای جهانی طلا، نادیده گرفته ميشود.
با توجه به موارد فوق، تقاضای طلا تحت تاثیر عوامل متعارض و متناقضی است: اگر وضعیت و رشد اقتصادی جهان مطلوب باشد، تقاضای سرمایهگذاری در آسیا و تقاضای جهانی زیورآلات بالا خواهد بود. ولی چنانچه در سال 2012 شاهد یک بحران اقتصادی باشیم آنگاه تقاضای طلای زیورآلات کاهش یافته و از سوی دیگر تقاضای طلای سرمایهگذاری، به ویژه در کشورهای غربی، همچنان افزایش خواهد یافت. این موضوع زمانی محتملتر است که نرخ بهره برای کنترل بحران کاهش یافته و در نتیجه جذابیت طلا به عنوان یک کالای سرمایه ای باعث حرکت نقدینگی به سوی بازارهای طلا شود. علاوه بر این در شرایط بحران تزریق نقدینگی از سوی دولتها به عنوان روشی برای عبور از بحران در پیش گرفته ميشود که با توجه به نبود فضاهای سرمایهگذاری مناسب و آشفتگی کنونی بازار سرمایه در جهان ميتواند منجر به جذب این نقدینگی در بازارهای مسکن و طلا شود.
سوال اینجاست که چه سناریویی برای قیمت طلا در سال 2012 محتملتر است؟ سوالی که با قطعیت نمیتوان به آن پاسخ گفت. هم به دلیل عدم امکان پیشبینی وضعیت بحران جاری بدهیها و بهبود وضع اقتصادی و هم امکان بروز یک بحران پیشبینی نشده در سال 2012. به عقیده برخی از کارشناسان امکان یک به اصطلاح «اهرمزدایی» دیگر و کاهش بدهی دولتها از طریق سیاستهای ریاضت اقتصادی و افزایش مالیات چندان دور از ذهن نیست. برای مثال، یونان، ایتالیا و ایرلند در حال حاضر چنین سیاستهایی را در دست اجرا دارند. هرچند این اقدامات ممکن است در دراز مدت مفید باشند، ولی در کوتاه مدت و در سال 2012 اثرات زیانباری در پی خواهند داشت؛ اثراتی همچون رشد منفی یا اندک اقتصادی در کشورهای بحران زده که خود ميتواند منجر به تمایل بیشتر سرمایهگذاران به خرید طلا و افزایش تقاضای جهانی آن شود.
با توجه به تجربیات سالهای اخیر نمیتوان پیشبینی چندان موثقی از وضعیت بازار طلا داشت؛ چرا که برای این پیشبینی بایستی متغیرهای گستردهای همچون نرخ تورم، نرخ بهره بانکی، وضعیت بحران بدهیهای اروپا، عبور آمریکا از بحران، رشد اقتصادی کشورهایی همچون هند و چین (با در اختیار داشتن 49 درصد تقاضای جهانی طلا)، میزان طلای استخراج شده از معادن، نرخ برابری دلار و یورو در برابر سایر پولها و... را در نظر گرفت. متغیرهایی که برخی اثرات یکدیگر را تشدید کرده و برخی اثرات یکدیگر را خنثی ميکنند. ولی پیشبینی اکثر کارشناسان با توجه به ادامه بحران در اروپا، بدهی 14 هزار میلیارد دلاری آمریکا، افزایش تورم، عدم افزایش نرخ بهره در آمریکا و نیز ادامه رشد اقتصادی چین و هند به عنوان پرجمعیتترین بازارهای دنیا و افزایش تقاضای زیورآلات و مصارف صنعتی، افزایش قیمت طلا در درازمدت و تا پایان سال 2012 است. حتی برخی قیمت 1950 دلار در هر اونس را برای ماه مارس پیشبینی ميکنند. هرچند این افزایش قیمت ممکن است همانند سال گذشته با فراز و فرودهای مقطعی و کوتاه مدت همراه باشد. ولی امسال نیز اغلب خریداران و سرمایهگذاران همپای تحلیل گران بازار طلا، با توجه به افزایش 12 درصدی بهای طلا از ابتدای سال جاری تاکنون، رویای طلای بالای 2000 دلار در هر اونس را در سر دارند. البته برخي ديگر نيز با توجه به روند روبه بهبود اقتصاد آمريكا از كاهش آن تا زير 1600 دلار خبر ميدهند. بنابراين سمت و سوي آينده طلا در كنار عرضه و تقاضا آينده اقتصاد جهان تعيين ميكند. طلا پناهگاهي است كه سرمايهگذاران در مواقع خطر به سوي آن هجوم ميبرند، اما اگر ثبات بر اقتصاد جهاني حاكم شود برق اين فلز پر زرق و برق نميتواند جذابيت زيادي براي سرمايهگذاران داشته باشد.