بازار طلا در آخرين روزهاي سال 90 به هر خبری واکنش نشان داد: ادامه رکود و بحران اقتصادی در اروپا و آمریکا، درگیریهای نظامی و ناآرامیهای منطقهای در جهان، اخبار مربوط به خرید طلا از سوی دولتها و بانکهای مرکزی، افزایش تورم، افزایش بیکاری در کشورهای توسعه یافته، تقریبا هرگونه کاهش یا افزایش ارزش دلار.
اواسط ماه فوریه در پی اعلام پیشبینی مبنی بر اینکه اقتصاد اروپا در سال 2012 همچنان دچار رکود خواهد بود قیمت طلا برای تحویل در ماه آوریل با 15 دلار افزایش به 1,786 دلار در هر اونس رسید. اتحادیه اروپا پیشبینی کرد رشد اقتصادی کلی کشورهای ناحیه یورو امسال منفی 3/0 خواهد بود، این در حالی است که پیش از این و در ماه نوامبر پیشبینیها حاکی از 5/0 درصد رشد اقتصادی در سال 2012 بودند.
بازار طلا در آخرين روزهاي سال 90 به هر خبری واکنش نشان داد: ادامه رکود و بحران اقتصادی در اروپا و آمریکا، درگیریهای نظامی و ناآرامیهای منطقهای در جهان، اخبار مربوط به خرید طلا از سوی دولتها و بانکهای مرکزی، افزایش تورم، افزایش بیکاری در کشورهای توسعه یافته، تقریبا هرگونه کاهش یا افزایش ارزش دلار. نگاه کوتاهی به فراز و فرودهای قیمت طلا در سال 2011 علاوه بر اینکه نشان میدهد پیچیدگی موضوع بسیار بیشتر است، میتواند معیار مناسبی برای پیشبینی قیمت طلا باشد.
قیمت طلا در پایان سال 2011 حدود 8درصد بیشتر از قیمت آن در ابتدای سال بود. هرچند این افزایش کلی قیمت با کاهشهای شدید مقطعی در ماههای سپتامبر تا اکتبر و همچنین ماه پایانی سال همراه بود.
فراز و فرودهای بازار طلا نشان از آن دارد که فرمول کلاسیک «عرضه و تقاضا» را با احتیاط بسیار باید برای این فلز قیمتی بهکار برد. آنچه در اواخر سال 2011 رخ داد، نشان ميدهد که چه در بحث «عرضه» و چه در «تقاضا» متغیرهای بسیاری وجود دارند که در نظر گرفتن و لحاظ کردن آنها نقش مهمی در پیشبینی وضعیت و قیمت طلا در آینده خواهد داشت. علاوه بر این نقش دوگانه طلا به عنوان یک کالای سرمایهای ـ مصرفی، پیشبینی وضعیت بازار تقاضای طلا در آینده را بیش از پیش دشوار ميکند.
عرضه طلا:
عوامل اصلی موثر در عرضه طلا عبارتند از میزان طلای استخراج شده از معادن، طلای بازیابی شده و فروش احتمالی طلا توسط بانکهای مرکزی. هرچند در این میان نبایستی از فروشهای مقطعی طلا از مجاری دیگر مانند شرکتهای سرمایهگذاری و صندوقها نیز ـ مانند آنچه در اواسط اکتبر سال 2011 رخ داد، غافل شد. تا پیش از سال 2010 بانکهای مرکزی عرضهکننده طلا محسوب ميشدند ولی این روند از سال 2010 متوقف شد، به نحوی که در سال گذشته بانکهای مرکزی با خرید 440 تن طلا برای ایجاد تنوع در داراییها، کاهش وابستگی به یورو و دلار و همچنین ایجاد تعادل بین ذخایر طلا و نقدینگی عملا به بازار تقاضا پیوستند.
تقاضا:
تقاضای جهانی برای طلا در سال گذشته به 067, 4 تن با ارزشی بالغ بر 205 هزار میلیارد دلار رسید و برای اولین بار از مرز 200 هزار میلیارد دلار عبور کرد. بیشترین عامل این افزایش، تقاضای طلا به عنوان یک کالای سرمایه ای بود که با 5 درصد افزایش نسبت به سال 2010 به 40 درصد تقاضای طلا رسید و بزرگترین بازارهای طلا هند، چین و اروپا بودند. با توجه به تقسیمبندی بازار تقاضا به سه گروه سرمایهگذاری، مصارف صنعتی و پزشکی (به ویژه الکترونیک و دندانپزشکی) و زیورآلات، تقاضای طلا را ميتوان به 2 دسته کلی تقاضای مصرفی و سرمایهای نیز تقسیمبندی کرد. در این میان بخش زیورآلات با توجه به کارکرد دوگانه مصرفی ـ سرمایهای آن مشکلترین قسمت به لحاظ پیشبینی تقاضا محسوب ميشود. در این میان کشورهای هند و چین با اختصاص دادن 55 درصد تقاضای طلای زیورآلات و 49 درصد کل تقاضای جهانی طلا مهمترین عوامل افزایش میزان تقاضا در سال 2011 بوده اند. یکی از عوامل افزایش تقاضا در چین رشد صنعتی بالا در بخش الکترونیک و کامپیوتر و نیاز به طلا برای مصارف صنعتی در این کشور بوده است. تقاضایی که پیشبینی ميشود امسال نیز روندی صعودی طی کند.