تنش در بازار طلا و ارز همچنان برای چندمین روز پیاپی برقرار است و نوسانات آنی موجب میشود که این بازار همچنان اوج و فرود لحظه ای را تجریبه کند. بخش مهمی از این تنش که ناشی از آغاز اجرای تحریم ها است، از بعد از مذاکرات مسکو شروع شده و ادامه دارد. در این میان بانک مرکزی برای فروکش کردن تب این بازر چه میکند؟
به گزارش تابناک، چندی پیش محمود بهمنی اظهار کرد که در مرداد ماه قرار است 2.2 میلیون قطعه سکه روانه بازار شود. وی اعلام کرده است که حتی اگر ناچار شویم به جای دوم مردادماه که برنامه عرضه 2 میلیون و 200 هزار قطعه سکه خواهیم داشت، زودتر اقدام خواهیم کرد.
سیاست تزریق سکه در بازار برای برقراری تعادل در بازار طلا و ارز از سوی بانک مرکزی چندی است که همزمان و در کنار سیاستهای دیگری همچون انتشار حواله و پته طلا ادامه دارد. محمود بهمنی بارها اذعان کرده است که این سیاستها برای کنترل بازار موفق بوده است و همچنان ادامه خواهد داشت.
وضعیت فعلی در بازار طلا و ارز بدون شک ناشی از چند عامل اساسی است. اولین این عوامل کاهش نسبی قدرت ریال در برابر دلار است که با همراه شدن با یک جو روانی ناشی از افت ارزش سرمایه، افراد را مجاب به هجوم برای تبدیل ریال به ارزهای دیگر و ابزار نقد شونده همچون طلا میکند.
دومین این عوامل که طی روزهای اخیر بسیار تاثیر گذار بوده است، تنش روانی ناشی از شروع تحریم ها است که با همراه شدن با شایعه های پراکنده موجب میوشد بازار نتواند برای مدت زمان مشخصی روی ثبات ببیند و نوسانات و اوج و فرودهای آنی را تجربه کند.
سومین عامل که بازهم طی روزهای اخیر بر این بازار اثر گذار بوده سقوط شاخص کل بازار سرمایه بود که با ایجاد صف فروش در بازار سرمایه و خروج سرمایه ها، به تب بازار موازی یعنی ارز و طلا دامن زد. در این میان همزمانی ثبات بازار جهانی در مرز 1550 تا 1600 دلار – که با افزایشی معین اکنون در این مرز تقریبا به سطح حمایتی مشخصی رسیده – کمک کرد تا قیمت های فزاینده در بازار تهران در مرز فعلی پا برجا بماند.
برداشت اشتباه از وضعیت بازار
در عین حال محمود بهمنی و بانک مرکزی مرتبا در خصوص بی منطق بودن بازار داخلی سخن میگویند و عنوان میکنند که درجایی که قیمت جهانی ثابت است نباید قیمتها در داخل به این اندازه باشد و بر همین اساس بازار داخلی را حبابی میدانند. همین امر موجب میشود که برای خالی کردن این حباب اقدام به سیاستهایی همچون تبدیل طلا به اوراق بهادار و تزریق سکه به بازار کنند.
همانگونه که گفته شد، تنها یکی از فاکتورهای موثر بر بازار داخلی قیمت جهانی اونس طلا است که خود ناشی از قوت و ضعف دلار است. بنابراین توجیه حبابی بودن بازار داخل با توسل به این فاکتور اساسا اشتباه است. طی ماههای اخیر اقتصاد آمریکا رشد نسبی را تجربه میکند و هرچند فدرال رزرو اخیرا رشد برای ماههای آتی را کند دانسته است، اما رشد منفی را پیش بینی نکرده.
این امر حاکی از آن است که دلار درحال قورت گرفتن است و نوسانات اخیر بازار جهانی و اونس جهانی طلا نیز نشان میدهد که اقتصاد آمریکا و دلار با نوساناتی به جلو حرکت میکند. ضمن اینکه تاثیر وضعیت اقتصادی اروپا نیز در این حرکت و اوج و فرود آن اندک نبوده است.
بنابراین نوسانات بازار طلا و ارز در داخل تا حدی متاثر از نوسانات بازار جهانی است و الباقی متاثر از شاخص های داخلی است. با توجه به این امر نیازی نیست که بانک مرکزی مرتبا تفاوت و تناقض بازار داخل و بازار جهانی را گوشزد کند و در همین راستا با باور به حبابی بودن بازار سیاستهای تزریق را در پیش بگیرد.
تزریق هیجان به بازار طلا
درواقع بانک مرکزی با این سیاستها که ناشی از یک برداشت اشتباه است حتی میتواند به وخیم تر شدن اوضاع فعلی دامن بزند. تزریق سکه و ارز به بازار درحالی که هیجان بازار و تب آن ادامه دارد، جز دامن زدن به این فضا و هجوم بیشتر برای حضور در آن نتیجه ای ندارد.
این امر بیش از همه به این دلیل است که مکان دیگری برای سرمایه گذاری مطمئن در حال حاضر وجود ندارد و سقوط بازار سرمایه و همزمانی آن با اوج گیری طلا و سکه دقیقا نشان داد که تعطیل شدن یک حوزه چگونه به بازار ارز و طلا قوت میدهد.
بانک مرکزی با سیاست انتشار اوراق پته و حواله و همچنین تزریق سکه در بازار منجر به دو پدیده همزمان میشود: اولا فضای بازار را با انتشار این اوراق به یک فضای بورس مانند تبدیل میکند که خود موجب بقای سرمایه – حتی به شکل غیر مستقیم – در آن میشود. ثانیا تزریق سکه در این بازار منجر به آن میشود که افراد مطمئن از وجود کالای بی پایان با حمایت بانک مرکزی، سرمایه های خود را روانه این بازار کنند و در جایی که سود آنی این بازار در کنار عدم بازدهی حوزه های دیگر تقریبا برای همه مسجل شده، این روش بانک مرکزی جز دامن زدن به تب بازار نتیجه ای ندارد.
به شکل خلاصه در حالی که افراد، متاثر از جو روانی تحریم ها و فضای سیاسی برای تبدیل سرمایه خود از ریال به سایر ارزها و طلا به این بازار هجوم می آورند، این سیاست بانک مرکزی نتیجه ای جز پاسخ گویی به این حجم از تقاضا نیست و موجب آن میشود که هر روز تب این بازار ادامه داشته باشد.
رویکرد بانک مرکزی در این راستا است که حجم تقاضا و کمبود عرضه سکه در بازار میتواند منجر به افزایش قیمت شود، درحالی که در شرایط فعلی افزایش قیمتها بیش از همه ناشی از فضای روانی بازار است. توجه بیش از اندازه بانک مرکزی به این امر و فراموش کردن این نکته که شاید واقعا بازار حبابی ندارد و مشکل در جای دیگری است، ناخودآگاه و غیر مستقیم منجر به حمایت این نهاد از تب بازار میشود.
در شرایط فعلی بانک مرکزی به جای اقدام به تزریق سکه در بازار، بایستی سیاست خود را متمرکز بر توسعه بازارهای واقعی و موازی طلا و سکه کند و توجه و ظرفیت خود را در راستای حمایت نهادهایی همچون بورس اوراق بهادار، سرمایه گذاری در طرح های صنعتی و پروژه های عمرانی و جهت دهی به سیاست بانکها برای جذب سرمایه افراد و در نتیجه خالی کردن بازار طلا و ارز از سرمایه به کار گیرد. ادامه سیاستهای فعلی نتیجه ای جز درگیری بیشتر افراد، دولت و بانک مرکزی با معضلات بازار سیاه ارز و طلا نخواهد داشت.