با نزول وضعیت اقتصادی جامعه دانشجویانمراكز آموزش كارآفرینیبا ترك كلاسهای خود روانه كلاسهایی میشوند كه به نظرشان میتواند آیندهی مطمئنتری برای آنها داشته باشد . در زیر 8دلیل برای رهایی ازترس شروع یك كسب و كار آمده است:
1)تجربه كسب میكنید! شروع و اداره كسب و كار شخصی راهی است به سوی كسب تجاربارزشمند .
2)چیزی از دست نمیدهید،اكثر دانشجویان هزینههای خود را از طریقوالدینشان تهیه میكنند و به طور كلی آنها موظف به پرداخت هزینههای زندگینیستند . به همین دلیلدر بدترین شرایط حتی اگر كسب و كار شما با شكست رو به رو شود، شماتجاربی خواهیدداشت كه شانس موفقیت شما را در آینده افزایش خواهد داد و اتفاق خوبیكه میتوانید انتظار آن را داشته باشید، آن است كهبه سرمایهداربزرگی تبدیلشوید .
3)طبق گفتهی "توماس استینلی" و "ویلیام دنك" نویسندگان كتاب "مغزمیلیونر"، 3/2میلیونرها كارآفرین هستند اگر شما به فكر كسب و پول بسیار هستید،باید كارآفرین باشید. به اینترتیب شما علاوه برحقوق از مزایا و محاسن زیادیبرخوردار خواهید شد، شما حتی میتوانید طرح كسب و كارتان را بفروشید . "مایكلفاردیك"،كارآفرین جوانموفق،در 16 سالگی توانست طرح شغلی خود را به قیمت یكمیلیون دلار بفروشد .
4)ارزش و اعتبارشما افزایش مییابد. شروع كسب و كار دردوران تحصیلیتان، ارزش چیزی كه از آن بهشما تعبیر میشود، را افزایش خواهد داد . برای مثال یك فرد معتبر میتواند كتابی را به چاپ برساند یا در شركتها وادارات بهمقاماتبالا دست یابد .
5)ایجاد و انجام یك كسب و كار سودمند در مدت زمان طولانینسبت به استخدام شدن در شغلی ریسك كمتری را متوجهشما میكند. برای مثالكافی استفقط به آمارهای اقتصادی اخیر توجه كنید. دهها هزار نفر از كار اخراج شدهاند.امامن میتوانم تضمین كنم كه صاحبان كسب و كارهای سودمند، هنوز مشغول كار خود هستند . آنها آخرین كسانی هستندكه در طوفانهایاقتصادی غرق میشوند. صاحبان كسب و كارموقعیتهای زیادی برای جذب و دریافت پول دارند، در حالی كه حقوق شما به عنوانیككارمند استخدامشده،تنها از یك مسیر تامین میشود و این همان جنبه ریسكپذیر بودنمسئله میباشد .
6)شما خیلی چیزها در مورد خودتان یاد میگیرید، چیزهاییمیآموزید كه هرگز در مدرسه به شما آموزش داده نمیشود.علاوه بر اینكارآفرینیتركیبی از تمام سیاستهای مورد نیاز برای یك شغل است و نیازمند اطلاعاتی درموردبازاریابی، حسابداری، مدیریت و اجرا میباشد و داشتن اطلاعاتی در مورد این مسائلدید شفاف و روشنی نسبت بهاطرافتان به شما میدهدو شما میتوانید در مورد رشتهیتحصیلی مورد علاقهتان در آینده و همچنین هدفهایتانبهتر تصمیم بگیرید .
7)صاحباختیار هستید. قوانینراشما تعیین میكنید. این شما هستید كه ساعات كاری و افرادمورد نیاز را انتخاب میكنید. شمامیتوانید كسب و كارتان را مطابق با علایقتانبسازید. اگر به هنر علاقهمند هستید، كسب و كاری مربوط به طراحی ایجادكنید، اگر بهبازاریابیعلاقه دارید، كالایی را انتخاب یا تولید كنید و آن را بفروشید و اگر بهنویسندگیعلاقه دارید، كتابی بنویسید و آن را منتشر كنید و به فروشبرسانید.
8)شما بزرگ میشوید. من به شخصه به سبب ایجاد كسب و كار، از نظر فكریرشد بسیاری كردم. پیش از این به سختی درمقابل یك جمع سخنمیگفتمولی اكنون یكی ازمواردی است كه بسیار به آن علاقه دارم. كسب و كار من سبب شد كه خیلیچیزها در موردخودم یاد بگیرم. من اكنون میدانم كه برای همیشه میتوانم كارآفرین باشم و بهموفقیت دست یابم .
چرا جوانان از كارآفرینی میترسند؟
جوانان معمولاً به خاطر ترس از شكست و ناكامی و نداشتن سرمایهیافشاری كه روی آنهاست، یككار مستقل را شروع نمیكنند و محققان بر این باورند كهمهمترین دلیل این ترس ایناست كه جوانان امروز الگوی مناسبی از كارآفرینان جوانگذشته ندارند كه از آنها پیروی كنند .
بررسیای كه سازمان انگلیسی Enterprise Insight انجام دادهدرباره این نكته بحث كرده كه ادبیات كارآفرینی در دهه 1980 شروعشده ولی دیگر تغییری نكرده و در آندوره كارآفرینانقدیمی سعی كردند راهی برای نسلبعدی باز كنند. این سازمان میگوید كارآفرینان جوان اغلب تمایل دارند كه جایگاه خودرا دردنیا پیدا كرده و اثریاز خود باقی بگذارند اما این ادبیات كه مناسب دورهكنونی نیست و ترس از شكست و فشاری كه از سوی خانواده، معلم و دوستان برایپیدا كردنشغل برجوانان وارد میشود، باعث شده كه آنها از محقق كردن ایدههایشان چشمپوشیكنند .
در اینجا این فرض وجود دارد كه اكثر جوانان فاقد مهارتهایتجارتی و كاریهستند از این رو باید كسی مستقیماً آنان را هدایت كند و به آنها یاد دهد كه چگونهدر این عرصه فعالیتكنند و سیاست گذاران بایدبدانند كه اگر جوانان حمایت شوند و بهكارآفرینی تشویق شوند، بسیاری به شروع یك كسب و كار جدید تشویق میشوند .
این بهآن معنی است كه باید شبكهای منسجم برای جوانان ایجاد شود كه بر تحقق ایدههایجوانان، ارتقای الگوی موجودو خلق فرصتهای كاربردی و عملی تأكید و تمركزدارد .
این سازمان همچنین به ایجاد یك استرتژی ملی برای توسعه كسب و كاردر میانجوانانپرداخته است. مدیرارشد اجرایی این سازمان میگوید: «ادبیات و مفاهیم دهه 1980 اكنون جوابگوی نیازهای نسل جوان نیست .»
اكنون دو دهه از خلق این ادبیاتگذشته ولی ما هنوز از آن دست برنداشتهایم واز همان كارآفرینانبرای توسعه كسب وكار در سال 2006 استفاده میكنیم. او اضافه میكند: «البته ما نمیگوییم كهنمیتوان از كارآفرینان آن سالهاچیزی یاد گرفت امانكته اینجاست كه جوانان بیشتراز افراد هم سن و كسانی كه متعلق به نسل خودشان باشندالگو میگیرند و گفتههایآنها را بیشتر قبول دارند.» او میگوید كه نسل جدید افراد جوان كه مشتاقند اثری ازخود به جابگذارند و جایگاه خودرا پیدا كنند، به درستی نمیدانند كه یك «كسب وكار » واقعاً چیست.
به گفته این مدیر، فرهنگ جوانان تغییر كردهاست و ما بایدمعنی «كسب و كار»را دوباره تعریف كنیم تا برای انگیزهها و آرزوهای آنها معنیدارو با مفهوم باشد. نباید از دیدگاهی كه اصلاً مطابقنیازهای روز نیست به آنهانگاهكنیم. ترس از شكست و نوع سیستم آموزشی باعث میشود كه جوانان به كارهای مطمئن كهریسك آنها كم است تمایل داشتهباشند تا به جستجوی فرصتهایجدید بپردازند .
اواضافه میكند: «ما باید فرهنگی را رواجدهیم كه جوانان فعالانه در پی محقق ساختنایدهها و آرزوهایشانباشند .»