بخش کشاورزی از استعداد بالقوه زیادی برخوردار است که در صورت توجه لازم به آن میتواند نقش بسیار مهمی را در اقتصاد کشور داشته باشد.
بخش کشاورزی به لحاظ ویژگیهای ساختاری و نقش بارزی که در فرآیند توسعه
کشور دارد، از اهمیت زیادی برخوردار است. این بخش مهمترین منبع
تأمینکننده غذای مردم و موادخام صنایع کشور و بخشی هر چند کوچک از درآمد
ناخالص ملی کشور را ایجاد میکند. استقلال نسبی و حداقل وابستگی به منابع
ارزی، وجود منابع بالقوه و بالفعل، شرایط آب و هوائی متنوع برای تولید
انواع گوناگون محصولات از دیگر مزیتهای این بخش است. اما با وجود نقش
کلیدی کشاورزی در توسعه اقتصادی کشور، فعالیت در این بخش در مقایسه با
سایر بخشهای اقتصادی با عدم حتمیت بیشتری روبهرو است.
فعالیتهای کشاورزی بهدلیل وابستگی به عوامل و شرایط جوی و محیطی، از
مخاطرهآمیزترین فعالیتهای اقتصادی شمرده میشود. لذا بقا و دوام
فعالیتهای تولیدی در این بخش نیازمند حمایتهای جدی از تولیدکنندگان و
سرمایهگذاران این بخش است.
در بین سیستمهای مختلف حمایتی، بیمه محصولات کشاورزی بهعنوان یکی از
ابزارهای مناسب جهت حمایت مالی تولیدکنندگان و سرمایهگذاران بخش کشاورزی
در هنگام بروز حوادث قهری و طبیعی، همواره مورد تأکید متخصصان علوم
اقتصادی کشاورزی بوده است و در نظامهای مختلف کشاورزی کشورهای در حال
توسعه و توسعهیافته جهان اعمال میشود (کیهانپور، ۱۳۸۲).
آغاز گسترش صنعت بیمه به شکل امروز در جهان، به دو قرن پیش میرسد، اما به
شکلی مشخص در قرن گذشته بهصورت یک فعالیت نهادی درآمده است. تولد این
صنعت در کشورهای اروپائی و سپس در آمریکای شمالی مطرح شده است. در قاره
آسیا نیز ژاپن اولین کشوری است که بیمه محصولات کشاورزی در آنجا اجراء شده
است (نجفی و احمدپور، ۱۳۸۰). در کشور ما طرح بیمهکردن محصولات کشاورزی
اولینبار در اوایل دهه ۱۳۵۰ مطرح شد، لیکن تا قبل از انقلاب اسلامی قدم
خاصی در اینزمینه برداشته نشد.
● مخاطرات کشاورزی
کشاورزی فعالیتی است که بهطور ماهوی همراه با خطرات متنوعی از قبیل خطرات
تولیدی، بازار مالی و خطرات ناشی از نوسان در سیاستگذاریهای اقتصادی
توأم میباشد. این عوامل باعث میشود که بهرهبرداران بهطور دائم نگران
بازپرداخت بدهیها و هزینههای متفاوت دیگر از جمله هزینههای معیشتی خویش
باشند (شیرزادی، ۱۳۸۱) در عمل مواجهه با این مخاطرات و مقابله با آنها از
راه پسانداز امکانپذیر نیست. چرا که غالب کشاورزان کشورهای در حال توسعه
فقیرند و منابع و امکانات بسیار محدودی در اختیار دارند.
طبیعی است که میتوان از طریق تنظیم قیمتها، کمک مالی و اعطاء وام به
کشاورزان، آنان را مورد حمایت قرار داد. اما این قبیل راهکارها باری برای
هزینههای دولت میشود و چه بسا از جانب گروههای غیرکشاورز مورد استیضاح
قرار گیرد. از طرفی گاهی کمترین خسارت ممکن است بخش مهمی از تولیدکنندگان
کشاورزی کشور را از هستی ساقط کند (رسولاف ۱۳۸۰). این دلایل سبب میشود
بیمه محصولات کشاورزی از اهرمهای اصلی توسعه کشاورزی به شمار میآید.
خطرات غالب در نظامهای مختلف کشاورزی با هم تفاوت دارند، اما احتمالاً
منصفانه است چنانچه بگوئیم کشاورزان کشورهای در حال توسعه در معرض خطر
بیشتری هستند و کشاورزان کمدرآمد، بهویژه در مناطق بایر و نیمهبایر،
بیش از همه به خطر میافتند. خطرات و آسیبهائی که ممکن است محصولات
کشاورزی را در معرض نابودی و خسارت قرار دهد، عبارتند از:
ـ خطرات بازار؛ مانند قیمتهای مواداولیه و محصولات، که معمولاً تحتتأثیر
تغییرات پیشبینی ناپذیر بازارهای جهانی و سیاستهای دولتی قرار دارند.
ـ خطرات منابع، مانند عرضه نامطمئن کار، اعتبار، آب و یا عرضه بیموقع بذر، کود و ماشینآلات
ـ خطرات تولید؛ که شامل طیف وسیعی از آفات، بیماریها و خطرات جوی میشود
ـ خطرات مالی؛ مانند دزدی یا آتشسوزی ساختمانها، ماشینآلات، تأسیسات و غیره
ـ خطرات جانی، مانند بیماریها و دیگر حوادث ناگوار که موجب مرگ یکی از بستگان کشاورز میشود.
ـ خطرات دیگر؛ از قبیل مصادره زمین، خسارت جنگی و بلاهای آسمانی (حکیمی، ۱۳۷۳)
این تنوع خطرات در کشاورزی باعث تمایز این حرفه تولیدی از دیگر فعالیتها
شده است. برای مقابله با این خطرات، جوامع مختلف، شیوههای متفاوتی را به
منظور کاهش ریسک بهکار گرفتهاند که آنها را میتوان به دو دسته پیشگیری
از خطر و درمان خطر تقسیم کرد.
برخی از استراتژیهای سنتی پیشگیری از خطر که امروزه جزء اصول اولیه کشت
محسوب میشوند، عبارتند از: تنوع محصولات زارعی، زراعت همزمان چند محصول،
قطعهبندی مزرعه، تزریق واکسن به دام و طیور، رعایت ضوابط معین در انبارها
و ساختمانها و... البته برنامههای شراکت محصول در قراردادهای اجاره زمین
و استخدام کارگر نیز میتواند راه مؤثری برای تقسیم خطر در میان افراد و
کاهش ریسک مربوط به شخص کشاورز باشد، لیکن این برنامهها تلاشی در جهت
جلوگیری از شکلگیری خطر نمیکنند. از طرفی با وجود لازمالاجرا بودن این
اصول در کشاورزی امروز و با توجه به پیشرفت تکنیکهای کشاورزی، اجراء هر
یک از این برنامهها برای کشاورزان خردهپا و حتی میان درآمد هم پرهزینه
است.
استراتژیهای درمان خطر که پس از وقوع خسارتها بهکار میرود، شامل
دریافت اعتبار جدید، فروش اموال، استفاده از ذخایر غذائی و یا اقدام
بهکاری غیر از کشاورزی است.
ناگفته روشن است که این راهبردها هم برای عمده قشر روستائی کشور ما
پرهزینه است. لیکن مشکل اصلی این راهبردها این است که در مورد اکثر
مخاطرات نمیتوانند بهگونهای مؤثر با مسئله برخورد کنند و تنها با تحمیل
هزینهای دیگر به کشاورز از کنار مسئله گذر میکنند.
بروز خطر در کشاورزی مسئله تازهای نیست و کشاورزان و نهادهای روستائی
همواره راهکارهائی برای کاهش خطر و مقابله با آن یافتهاند. حال باید دید
آیا این راهکارهای سنتی برای مهار خطر کافی است یا دخالت دیگر بخشها را
بهعنوان راهکاری مطلوبتر میطلبد؟
● اهمیت خدمات بیمه کشاورزی
همانطور که میدانیم بخش کشاورزی از استعداد بالقوه زیادی برخوردار است
که در صورت توجه لازم به آن میتواند نقش بسیار مهمی را در اقتصاد کشور
داشته باشد.
ایجاد امنیت سرمایهگذاری در بخش کشاورزی یقیناً میزان سرمایهگذاری در
این بخش را افزایش میدهد. گرچه بهنظر میرسد هزینههای ایجاد امنیت در
آغاز کار بسیار است ولی با سرمایهگذاری بیشتر از طریق فرآیند جلوگیری از
خطر و با ورود تکنولوژیهای مناسب در بخش کشاورزی، در درازمدت از
هزینههای بیمه کاسته میشود (امینی و رمضانی، ۱۳۸۲).در کشوری چون ایران
با وجود مناطق جغرافیائی و آب و هوادی گوناگون که در برخی نقاط بارندگی
بیموقع و در برخی دیگر کمآبی و خشکسالی و در مواقعی سیل، خسارت عمدهای
به محصولات کشاورزی وارد میکند، نیاز به حمایت از کشاورزان در مورد
خسارتهای خارج از کنترل آنها از هر نکته دیگری آشکارتر است (حکیمی،
۱۳۷۳). لذا اجراء برنامه بیمه محصولات کشاورزی بهدلایلی که در زیر به
برخی از آنها اشاره میشود، امری اجتنابناپذیر است:
۱. وقوع توفانهای شدید، سیل و دیگر سوانح طبیعی
۲. هجوم آفات و بیماریهای گیاهی
۳. ناتوانی کشاورزان خرد، که اکثریت بهرهبرداران را تشکیل میدهند برای جبران سرمایههای زیاندیده
۴. بیثباتی بازار و نبود قیمت تضمینی برای محصولات در زمان عرضه به بازار.
امروزه متخصصان اقتصادی برای صنعت بیمه کارکردهای زیادی قائلند. از
مهمترین این کارکردها بهبود موقعیت اعتباری کشاورزان و مهیا شدن زمینه
دسترسی آنها به اعتبارات بانکی است (رسولاف، ۱۳۸۰).
از طرفی بیمه بهعنوان ابزاری در جهت ایمنسازی سرمایهگذاری در اختیار
بانکها قرار دارد. در واقع این صنعت به بانکها اجازه میدهد تا حجم
بیشتری وام و اعتبار در دسترس جوامع روستائی قرار دهند. علاوه بر این بیمه
کشاورزی باعث توزیع مجدد درآمدها، بهویژه در حوزه اقتصاد دهقانی میشود.
این گردش مجدد، از طریق پرداخت حق بیمه و یارانههای دولتی و انتقال آنها
به افراد خسارتدیده صورت میگیرد.
بیمه علاوه بر کارکردهای اقتصادی که بیان شد، اثرات روانی و اجتماعی در
جوامع روستائی نیز دارد. بدین ترتیب که بیمه باعث افزایش احساس امنیت در
بین روستائیان شده و آرامش خاطر در تصمیمگیری صحیح و حیاتی را بهدنبال
دارد.
در مقوله خدمات بیمه کشاورزی، برخی از صاحبنظران به صنعت بیمه بهعنوان
ابزاری برای انتقال تکنولوژی مفید به سطح مزرعه مینگرند. البته هیچ گواه
مشخصی برای تأیید رابطه مستقیم فرضی بین بیمه محصولات کشاورزی و اکتساب
تکنولوژی پیدا نشده است. در واقع بیمه محصولات کشاوزری در صورتی میتواند
انگیزهای برای کسب تکنولوژی باشد که شرایط زیر موجود باشد:
ـ کشاورزان از خطر گریزان باشند و به همین علت، درک درستی از اهداف و فوائد بیمه داشته باشند.
ـ کشاورزان از تمام ظرفیت تولیدی خود استفاده نکرده باشند و در نتیجه امکان سرمایهگذاری بیشتر وجود داشته باشد.
ـ تکنولوژی موردنظر به تازگی در کشور شناسانده شده باشد.
● نظامهای بیمه کشاورزی
سیاستهای موفق یک کشور را لزوماً نمیتوان در کشوری دیگر اجراء کرد. با
وجود سیستمهای کارآمد و موفق موجود در کشورهای توسعهیافته، هر کشوری
باید بیمه محصولات کشاورزی خود را براساس اهداف ملی، نیازهای اقتصادی،
تمایل کشاورزان به شرکت در طرح و ظرفیت مالی و اداری موجود خود طراحی کند
(نجفی و احمدپور، ۱۳۸۰).
نظامها و طرحهای بیمه کشاورزی در جهان از جهات گوناگون به شرح زیر تقسیمبندی میشوند:
الف. از لحاظ شیوه اجراء به دو نوع بیمه اجباری و اختیاری
ب. از نظر تعداد خطرات تحت پوشش به بیمه تکخطر و چندخطر
ج. از لحاظ تشکیلاتی به بیمه دولتی، تعاونی و خصوصی
در بیمه اجباری که مورد تأیید بسیاری از کشورهای در حال توسعه است دولت
نقش اصلی را بهعهده دارد و کشاورزان باید مجری دستورالعملهای دولت باشند
(شیرزادی، ۱۳۸۱). بیمه اجباری غالباً در جائی بهکار برده میشود که
محصولات استراتژیک کشت میشود. اراضی قطعه قطعه و در سطوح کم باشد و اکثر
کشاورزان از مفهوم بیمه اطلاع چندانی نداشته باشند. در این نوع بیمه،
هزینه عملیات پائین میآید و انتخاب نامساعد هم از بین میرود. اما در
بیمه اختیاری، بهرهبردار براساس میل و اراده خود و با توجه به احتمال خطر
اقدام به بیمه محصول خویش میکند. با اینکه در این نوع بیمه هرگونه
انتخاب نامساعد همراه با ریسک بزرگی است، بیمه توسط کسانی تحصیل میشود که
واقعاً بدان نیازمندند.
در طرحهای بیمه تکخطر که تنها گزیدهای از خطرها بیمه میشود، برآورد
دامنه خسارت بلافاصله پس از وقوع سانحه امکانپذیر است. اما در بیمه
چندخطر که چند نوع سانحه طبیعی زیرپوشش بیمه قرار میگیرد، هر زمان که
حادثهای رخ میدهد، بازدید از منطقه برای برآورد مستقیم حجم خسارت به
لحاظ هزینه و تکنیک عملی نیست. ضمن اینکه در این نوع بیمه، برخلاف بیمه
تکخطر، متقاعد کردن بیمهگذار در مورد نتیجه برآورد خسارت آسان نیست.
نتایج بررسی نظامهای بیمه کشاورزی در جوامع گوناگون گویای آن است که
غالباً پایهگذار این طرحها در جهان سوم مراجع دولتی هستند. ضمن اینکه
در برخی از کشورهای آمریکایجنوبی مشارکت کشاورزان یا دیگر گروههای
غیردولتی در این طرحها، جنبه تعاونی به آنها بخشیده است. اما در ایالات
متحده آمریکا، اولین گام اساسی در زمینه بیمه کشاورزی در اواخر قرن نوزدهم
بهوسیله یک شرکت خصوصی برداشته شد. در قرن بیستم و از دهه ۳۰ به بعد تصدی
این امور به دولت فدرال واگذار شد تا اینکه در سال ۱۹۸۰ طرح جامع بیمه
محصولات کشاورزی توسط دولت فدرال تصویب شد.
یادآوری میشود که در کشورهای جان سوم و از جمله کشور خودمان ایران، با
توجه به جمعیت زیاد کشاورزان فقیر و خردهپا، نوعی نظام بیمه دولتی متشکل
از زیرنظامهای خصوصی و دولتی مطلوب بهنظر میرسد. چرا که ارائه خدمات
بیمه به کشاورزان فقیر و خردهپا که امکان بیمه شدن را ندارند، باید توسط
واحدهای دولتی صورت بگیرد.
منبع خبر: ماهنامه سرزمین سبز
۱۶ آبان ۱۳۸۸ ساعت ۱۱:۲۰:۹ قبل از ظهر