لپتاپولوژي

لپتاپولوژي
بررسي روشمند دسته بندي محصولات ديجيتالي
هیچ گاه از علاقه خود به تركیب آبی و اناری پیراهن بارسلونا و دل دادگی به فیلم های دارابونت توبه نخواهم كرد، اما خدا را شاهد می گیرم كه از تمامی دسته بندی های قبلی كه در بازار دیجیتال انجام داده و منتشر كرده ام تبری جسته و این كار را نه در شرایط سخت و طاقت فرسا كه، در اوج سلامت عقل (شاید!) و بی هیچ فشار بیرونی انجام داده و اعلام می كنم! موضوع دسته بندی در وادی محصولات دیجیتالی از گونه مسائل سهل و ممتنع است، بدان صورت كه هر تازه واردی را بدل به چنان صاحب نظری می كند كه دائما برای خود و دیگران نسخه می پیچد. بهتر است درباره حاصل این قبیل نسخه پیچی ها سخن نگویم و بپردازم به اصل مطلب كه دسته بندی باشد، اما بهتر می دانم كه باب این موضوع در ظاهر خشك و نچسب را با یك مثل به ظاهر بی ربط باز كنم!
 Apple iPad
حتم دارم كه از این سو آن سو مطالب بسیاری درباره دستگاه جدید Apple كه iPad نام گذاری شده است مطالعه كرده اید و قابل پیش بینی است كه در یكی از دو جبهه موافق یا مخالف قرار گرفته اید. كم نیستند نشریاتی و خبرگانی كه Apple iPad را مزخزف ترین و بی مصرف ترین و گنگ ترین و بدوی ترین موجودی خطاب كرده اند كه Apple تاكنون خلق كرده است . كلی هم ایراد بدان منصوب كرده اند و حتی آن را با سنگ مقایسه كرده اند و چه و چه! در سوی دیگر میدان نیز هستند شیفتگانی كه Apple iPad را از بهترین مصنوعات بشری می داند و مخالفان این پدیده شگفت انگیز را مشتی بدوی و عقب مانده خطاب می كنند كه قدردان ذكاوت و خلاقیت جناب جابز نیستند و حق شان همان است كه مصرف كننده محصولات دم دستی Dell و بنجل های Acer و شیاد Sony باشند! نمی دانم كدام یك از طرفین دعوا سهم بیشتری را از حق دارند، اما برای واكاوی این ماجرا لازم است تا ابتدا، بستری را كه بررسی ها و تحلیل ها صورت گرفته است بهتر شناخته و لازم است این موضوع را مدنظر قرار دهیم كه جناب استیو جابز شركت Apple را پس از بازگشت از هندوستان و ایجاد تحول در روح و روانش به گونه ای دیگر راهبری كرد و اهتمام ویژه ای داشت تا با محصولات Apple دنیایی اختصاصی و منحصربفرد ایجاد كند. بر سر تحقق همین رویا بود كه ادامه كار در Apple میسر نشد و جناب جابز بیرون رفت و شركت NEXT را بنیان نهاد. در آنجا هم به دنبال تحقق همان رویا بود، تا اینكه اوضاع Apple رو به وخامت نهاد و شرایط برای بازگشت جابز فراهم شد و نتیجه آن شد كه همه می دانند. طرح و تحقق رویاهای دست نیافتنی از جمله مواردی است كه جابز علاقه ویژه ای بدان دارد حتی اصرار او بود كه Pixar را به سوی تولید انیمیشن UP سوق داد كه داستانی است در ستایش تلاش برای تحقق رویاها! اینها را گفتم تا بدین جا برسم كه استیو جابز هنوز همان راه را دنبال می كند و به ساختن دنیای اختصاصی Apple اشتغال دارد و باید كه موجود جدید این شركت كه iPad باشد را در همان زمینه مورد بررسی قرار داد و جفا بر این شركت است اگر این دستگاه را با مدل های مشابهی كه ندارد قیاس كرد. می دانم كه این گونه مطلب نوشتن شاید كمی غریب باشد، اما نمی توان رفتارهای شركت Apple و شخص استیو جابز را با همان عیاری سنجید كه با آن شركت فرصت طلب Dell و جناب مایكل دل سنجیده می شود! با توجه به مطالب فوق الذكر می توان گفت كه iPad موجود جدیدی در دنیای Apple است و اشتباه است اگر آن را با كتاب خوان های دیجیتالی (eBook Reader) و لپ تاپك ها (Netbooks) و لپ تاپ های فوق سبك (Ultraportable Laptop) و دستگاه های PDA و UMPC و MID و غیره مقایسه كرد كه نشدنی است. كه اگر این قیاس صورت گیرد، هزار و یك مشكل از این سو و آن سو iPad بیرون خواهد زد و به همین دلیل است كه آن را تخته سنگ قیاس می كنند! از این رو پیش از اعمال دسته بندی باید كه ماهیت موجودی كه قرار است گرفتار دسته بندی شود مشخص شود. مثال دیگر درباره پردازنده هاست!
پردازنده ها
فكر می كنید پردازنده ها را چگونه باید دسته بندی كرد كه هم از مدار منطق خارج نشده و هم مورد قبول واقع شود و هم قابل اعمال بر پردازنده ها باشد. پردازنده ها را می توان بر اساس معماری از یكدیگر تفكیك كرد. تمامی پردازنده های عام Intel و AMD و VIA مانند Pentium و Athlon و Phenom و Core 2 و Core i و C7 و Atom و Nano از معماری ریزپردازنده های 32 بیتی و 64 بیتی Intel x86 استفاده می كنند. معماری POWER را می توان به عنوان اصلی ترین رقیب معماری مورد استفاده در پردازنده های عام معرفی كرد كه هم اكنون توسط چهل شركت مختلف و معتبری چون IBM و Freescale و Sony و Toshiba در پردازنده های فوق العاده ای چون IBM PowerPC و Cell BE مورد استفاده قرار دارد. بسیاری از پردازنده های حرفه ای مورد استفاده در سرورها و ایستگاه های كاری از معماری های دیگری چون HP Pa-RISC و Sun SPARC و DEC Alpha و Intel Itanium بهره می برند. این ماجرا سر دراز دارد، چرا كه حداقل هفت هشت گونه معماری دیگر نیز معرفی شده اند و به نظر می رسد كه معماری، گزینه مناسبی برای دسته بندی پردازنده ها نباشد. نظر شما چیست؟ پردازنده ها را می توان بر اساس حوزه كاربرد نیز دسته بندی كرد. بدین صورت كه حوزه های كنونی را به دسته های كلی پردازنده های مجتمع (Embedded CPU) و پردازنده های عام (Microcomputer CPU) و پردازنده های حرفه ای (Server/Workstation CPU) و پردازنده های ویژه تقسیم می كنیم. هر چند این دسته بندی را بسیار هوشمندانه می دانم، اما باید بدانیم كه حداقل چهار پنج معماری مختلف در یك دسته قرار می گیرند كه برای مخاطب عام و بازارهای جهانی كه با مصرف كننده نهایی سر و كار دارد، از اساس مناسب نیست.
پس چه باید كرد؟
شاید بی ربط باشد، اما موضوع دسته بندی محصولات دیجیتالی نسبت جالبی با دیدگاه های جدید در دنیای وب دارد. در دنیای كنونی وب كه WEB1 خوانده می شود، از رویكرد رده بندی (Taxonomy) همانند رده بندی مخلوقات عالم استفاده می شود. هنگامی كه رویكرد جدیدتر یعنی WEB2 معرفی شد، تغییرات شگرفی در شیوه رده بندی ایجاد شد و رویكردی مطرح شد كه در اطلاح Folksonomy خوانده می شود. این اصطلاح در ادبیات محاوره ای چندان رسوخ نكرده است و حتم دارم كه زیرخط قرمزرنگ MS Word در زیر آن نمایان خواهد شد. اگر از رویكرد Taxonomy برای دسته بندی محصولات دیجیتالی استفاده كنیم، لاجزم باید شاخه های والد (Parent) و كودك (Child) بسیاری را به صورت درختی و سلسله وار ترسیم كرده و جای هر محصول را در آن مشخص كنیم. در این شیوه هر محصول یك جای مشخص و منحصربفرد دارد. اما رویكرد دیگر از منظری دیگر به این ماجرا نگاه می كند. شاید با اصطلاح تگ (Tag) آشنا باشید و حتم دارم كه آنها را ذیل بسیاری از مطالب منتشر شده در وبلاگ ها و وب سایت ها مشاهده كرده اید. چنانچه از رویكرد دیگر یعنی Folksonomy استفاده كنیم باید كه مشخصات اصلی آن محصول را به صورت تگ های متعدد بدان الصاق كنیم. تا اینجا هیچ گونه دسته بندی مستقلی انجام نداده ایم. دسته بندی در لحظه ای آغاز و اعلام خواهد شد كه مخاطب اعلام كند كه چه می خواهد و دسته بندی بر اساس تركیب تگ های مختلف ایجاد و اعلام شود. از این رو می توانیم دسته بندی با رویكرد Taxonomy را دسته بندی ثابت (Static) و دسته بندی با رویكرد Folksonomy را دسته بندی پویا (Dynamic) نام گذاری كنیم. داستان را تا همین جا تعریف می كنم، چرا كه قصد ندارم ماجرا را پیچیده تعریف كنم. اما این را هم بدانید بد نیست كه برخی از منابع معتبر از رویكرد دیگری استفاده می كنند كه تركیبی است از رویكردهای فوق الذكر و مزیت آن در این است كه در كلیات از رویكرد Taxonomy و در جزئیات از رویكرد Folksonomy استفاده می شود. نتیجه آن شد كه برترین كه نه، اما مناسب ترین شیوه دسته بندی، آن است كه اول مخاطب و سپس نیاز مشخص شود، آنگاه دسته بندی محصولات را می توان بر اساس رویكرد تركیبی و بر اساس نیاز كاربر و تعیین حوزه كاربرد تعریف كرد. آیا این پایان راه است؟
و دوباره پردازنده
با اطلاعاتی كه در بند بالا ارائه شد نمی توان محصولات پردازشی را دسته بندی كرد. اجازه بدهید موضوع را به صورت عملی دنبال كنیم. در ابتدای امر باید مخاطب را مشخص كنیم. اگر كاربران عام سیستم های پردازشی را مدنظر قرار دهیم كه به صورت مستقیم وارد بازار می شوند و متناسب با نیاز خود اقدام به خرید می كند. بدیهی است كه تمامی معماری های پردازشی دیگر را جز Intel x86 باید فراموش كنیم. از میان مدل های مختلف موجود هم باید خانواده پردازنده های حرفه ای مانند Xeon و Opteron را از فهرست حذف كنیم. پردازنده هایی VIA Nano را نیز باید از دایره خود بیرون بگذاریم، چرا كه در دسترس مصرف كننده نهایی قرار ندارد. در یك سو مدل های Core i و Core 2 و Pentium Dual Core و Atom و شبه پردازنده های Celeron و در دیگرسو؛ مدل های Athlon X2 و Athlon II و Phenom و Phenom II و Sempron را خواهیم داشت. اعمال دسته بندی بر این موجودات كار چندان دشواری نخواهد بود. می توان دسته بندی آنها را بر اساس تعداد هسته پردازشی اعمال كرد. می توان امتیاز نرم افزارهایی چون SiSoft Sandra یا PCMark را ملاك قرار داد. می توان نوع سوكت سازگار با پین های پردازنده را عامل تفكیك و رده بندی قرار داد، یا محدوده قیمت را مطرح ساخت. تمامی این موارد قابل انجام است. به نظر شما كدام یك از موارد ذكر شده برای انجام دسته بندی گزینه مناسب تری محسوب می شود؟
یك نكته مهم!
میزان پیچیدگی در دسته بندی محصولات سخت افزاری متناسب با پیچیدگی موجود موضوع دسته بندی است. به بیان دیگر؛ هر چه موجود دیجیتالی موضوع دسته بندی از ساختار ساده تری برخوردار باشد، تعریف دسته بندی با سهولت بیشتری انجام خواهد شد. به عنوان مثال تعریف دسته های مختلف برای حافظه های DRAM یا حافظه های فلش USB و یا حتی كارت های حافظه فلش كار دشواری نیست، در حالی كه اعمال دسته بندی برای لپ تاپ ها و گوشی های تلفن هوشمند و دسك تاپ ها فوق العاده دشوار است. این را می خواستم آخر این بند بگویم كه دلم نیامد و گفتم حرف آخر را اول بزنم و خلاص! برای انجام دسته بندی دقیق، تعریف دقیق پارامترها الزامی است. هر چه دستگاه دیجیتالی دارای ساختاری پیچیده بوده و از اجزاء متنوع تری تشكیل شده باشد، ناگزیر به افزایش تعداد پارامترهای تاثیرگذار خواهیم بود. هر چه دستگاه یا قطعه از ساختار ساده تر برخوردار باشد، می توان برخی از پارامترها را حذف كرد. در ادامه نوشتار، بر موضوع پارامترها تمركز خواهیم كرد.
پارامترهای از كجا می آیند؟
برخی از نشریات معتبر انگلیسی زبان، دنیای لپ تاپ ها را به چهار دسته تجاری، خانگی، حرفه ای و فوق سبك تقسیم كرده و برخی دیگر تعداد دسته ها را تا هفت و گاهی تا ده دوازده مورد افزایش داده اند. این دسته ها از كجا نشات گرفته اند؟ همچنین در مطالعه بررسی های فنی (Reviews) اغلب نویسندگان سعی دارند تا كلام خود را در قالب چند عدد خلاصه كنند. این اعداد به طور معمول از چهار پنج مورد فراتر نمی روند و آنها را با عناوین كارائی (Performance) و طراحی (Design) و سهولت در كاربری (Ease of Use) و قیمت (Price) می شناسید و امتیاز نهایی را می توان در گزینه Overall یافت كه در یك كلام به شما می گوید كه موضوع برای در چه وضعیتی قرار دارد. ملاك امتیازدهی منابع مختلف تفاوت هایی با یكدیگر دارند كه ارزش آن را دارد تا در فرصتی دیگر و در مقاله ای مستقل بدان بپردازم. اینها كه گفته شد تنها تعداد محدودی از پارامترهایی است كه در تعریف دسته بندی مورد استفاده قرار دارد. بد نیست به نكته ای اشاره كنم و آن اینكه لازم نیست تا مخاطب عام و حتی مخاطب نیمه حرفه ای اقدام به دسته بندی مستقل كند و همین كه شناختی كلی از حدود و ثغور امكانات پیدا كند، برای آغاز خرید كفایت خواهد كرد. اما انجام این امر برای مدیران و كارشناسان واحدهای فناوری اطلاعات سازمان هایی كه سالانه مقادیر قابل توجهی از بودجه را صرف تهیه و ارتقا تجهیزات می كنند از اوجب واجبات است. پیش از تعیین پارامترها باید توجه داشت كه پارامترها نباید به دستگاه یا قطعه ای مخصوصی وابسته باشند. به بیان دیگر؛ پارامترها را باید مستقل از موضوع دسته بندی و امیتازدهی تعریف كرد. نمی توان سرعت پردازش را پارامتر مناسبی فرض كرد، چرا كه سرعت پردازش یكی از اجزائی است كه در افزایش كارائی تاثیر دارد. به عنوان مثال حدود هفت هشت سال پیش در وادی سیستم های پردازشی شاید انتخاب سرعت پردازش به عنوان پارامتری مناسب تلقی می شد، چرا كه كارائی پردازنده ها مترادف با سرعت پردازشی آنها بود و اگر در خاطر داشته باشید و درباره پردازنده هایی چون Intel 80486 و نسل Pentium و Pentium II و AMD K6 و حتی AMD Duron صدق می كرد تا اینكه مشكلی جدید جلوه گر شد. هر پردازنده در هر فركانس واحد پردازشی قادر به انجام تعداد معدودی دستورالعمل (Instruction) است. برای محاسبه كارائی پردازشی در سال های اخیر، از ضرب سرعت فركانس (Frequency) در تعداد دستورالعمل قابل انجام در هر فركانس واحد (IPC) حاصل می شود. جهت اطلاع می گویم كه سرعت فركانس و تعداد دستورالعمل ها در هر فركانس رابطه عكس دارند. سال ها بود كه جناب Intel بر افزایش سرعت تاكید داشت و AMD و IBM و HP بر افزایش تعداد دستورالعمل ها تمركز كرده بودند. در نهایت شیوه دوم توفیق یافت و Intel نیز با نسل Core 2 بدین جمع پیوست! در مثال فوق مشهود است كه پارامتر كارائی (Performance Factor) در طی حداقل یكی دو دهه ثابت مانده و تنها، شیوه محاسبه آن متناسب با تكنولوژی روز تغییر یافته است، از این رو ملاك مناسبی قلمداد می شود. انتخاب پارامترها وحی منزل نیستند كه ثابت باشند و همچنان كه گفته شد بسته به پیچیدگی موجودات دیجیتالی قابل حذف یا اضافه هستند. در ادامه به تعدادی از پارامترها خواهیم پرداخت و در آخر نوشتار نیز درباره چگونگی تلفیق این پارامترها برای تعریف دسته بندی اشاره ای مختصر خواهم داشت.
اول؛ كارائی!
سخت ترین پارامتر برای سنجش عملكرد هر موجود دیجیتالی همین پارامتر كارائی است. برخی پارامترها مانند كیفیت ساخت بدنه یا ارزش مادی برای تمامی محصولات استفاده می شود و به طور معمول تعریف مشابهی در تمامی حوزه ها دارند، اما پارامتر كارائی به طور دقیق به نوع محصول بستگی دارند. به بیان دیگر پارامتر كارائی را برای هر محصول باید به طور ویژه تعریف كرد و كم نیستند محصولاتی كه لازم است تا از چندین زیرپارامتر برای تعیین مقدار پارامتر كارائی استفاده كرد. به عنوان مثال كارائی تلویزیون را چگونه باید مشخص كرد؟ جز اینكه كیفیت پخش صدا (Sound Quality) و كیفیت پخش تصویر (Image Quality) را به شكل مستقل تعریف كرد و پارامتر كارائی را از تلفیق آنها حاصل كرد! تعیین پارامتر كارائی در دستگاه پیچیده تری چون لپ تاپ به طور قطع مشكل ترین است، چرا كه باید هزار و یك جور كارائی مختلف اعم از پردازنده اصلی و توان گرافیكی و كیفیت حافظه های متعدد فعال و غیرفعال و نمایشگر و صدا و صفحه كلید و رابط های شبكه و غیره و غیره را به صورت مستقل مشخص كرد و كارائی كلی را با شیوه ای منطقی استخراج و اعلام كرد. البته باید توجه داشته كه پارامتر كارائی بسیار مهم تلقی می شود، اما همه چیز نیست و پارامترهای مهم و تاثیرگذار دیگری نیز وجود دارند كه باید به اندازه خود مورد توجه قرار گیرند. خلاصه اینكه برای تعیین پارامتر كارائی لازم است تا پیچیدگی محصول و اجزاء مستقل آن كه واجد پارامتر كارائی اختصاصی هستند مشخص شود و نتیجه كار از تلفیق آنها حاصل شود. این را هم بگویم و تمام كنم كه یكی از راه های سریع مقایسه و انتخاب محصول مناسب، استفاده از نسبت قیمت به كارائی (P/P) است و هر چه این نسبت بزرگ تر باشد، نشان می دهد كه محصول مورد نظر كارائی بالاتری را با قیمتی كمتر عرضه خواهد داشت. این نكته را در ذهن داشته باشید كه نسبت قیمت به كارائی (P/P) همواره راهگشا نیست و گاهی استفاده از دیگر پارامترهای مهم مانند امكانات (Features) و كیفیت ساخت (Build Quality) و طراحی (Design) و هم سوئی با تكنولوژی روز (Tech Alignment) را نیز باید مورد توجه قرار داد. درباره این پارامتر آخری كمتر صحبت شده است و می دانیم كه ممكن است امری غریب جلوه كند. هم سوئی با تكنولوژی روز یا حركت بر لبه تكنولوژی به طور عام قرابت ذاتی با افزایش قیمت دارد. ایجاد رابطه میان پارامترهای مختلف به نوع دسته بندی بستگی دارد. به طور معمول چنانچه توان مالی مخاطب محور دسته بندی قرار گیرد، پارامتر قیمت در دسته محصولات فوق حرفه ای تاثیر چندانی ندارد و هم سوئی با تكنولوژی روز از اهمیت بسیاری برخوردار است.
دوم؛ ساخت بدنه!
 برای تعیین این پارامتر لازم تا كیفیت مواد اولیه و قطعات، چگونگی ساخت و دوام آن در برابر فشارها و صدمات احتمالی سنجیده شود. به عنوان مثال در دنیای دوربین های دیجیتال عكاسی به طور قطع استفاده از آلیاژهای فلزی سبك وزن می توان دوام محصول را افزایش دهد. استفاده از خازن های خشك (Solid State Capacitor) بر روی مادربردها عمر محصول را حداقل دو سه برابر می كند. استفاده از مس در تهیه بردهای الكترونیكی موجب افزایش عمر مفید، كاهش مصرف انرژی و افزایش كارائی محصول می شود. حذف سرب و كادمیوم و جیوه از مواد اولیه مورد استفاده در نمایشگرها، احتمال بروز آسیب برای نوع بشر را كاهش خواهد داد و همین طور الی آخر! شیوه ساخت محصول و چفت و بست دار بودن آن از دیگر موارد مهم در تعیین پارامتر ساخت بدنه است. به عنوان مثال لپ تاپ های خاندان Lenovo ThinkPad به استحكام در ساخت معروف بوده و برخی از لپ تاپ های HP یا Acer از منظر كیفیت ساخت چندان خوش نام نیستند!اهمیت این پارامتر در محصولات مختلف، متفاوت است. بدیهی است كه پارامتر كیفیت ساخت دستگاه های قابل حمل بیشتر از دستگاه های ثابت و گاهی سنگین وزن مانند تلویزون هاست! نكته دیگری كه به طور معمول در امر دسته بندی اهمیت كمتری دارد، اما در هنگام خرید باید كه مد نظر قرار گیرد، رعایت دستورالعمل های زیست محیطی مانند RoHS و TCO است. محصولی كه از این دستورالعمل ها تبعیت می كند، حذف مواد اولیه مخاطره آمیز را برای انسان و طبیعت از چرخه تولید تضمین كرده است. البته تشخیص كیفیت مواد اولیه در بسیاری از مواقع برای خریدار امكان پذیر نخواهد بود. مهم آن است كه مقدار این پارامتر در همان حیطه ای امكان سنجش دارد، به درستی مشخص شود!
سوم؛ طراحی!
پارامتر طراحی (Design) قرابت بسیاری با پارامتر سهولت در استفاده (Ease of Use) دارد و از منظر نگارنده، دو روی یك سكه هستند، چرا كه اساس طراحی برای ایجاد سهولت در استفاده صورت می گیرد و نمی توان این دو را به شكل كامل از هم تفكیك كرد. امر طراحی با هدف مشخصی دنبال می شود كه كاربر دسترسی آسان تری به امكانات داشته باشد و محصول را به راحتی حمل كند و برای ارتقا آن با هزینه یا زحمت كمتری روبرو باشد و آموزش آن ساده باشد. پارامترهای متعددی كه در برخی دسته بندی های پیچیده نمایان می شود از همین پارامتر طراحی نشات گرفته شده اند. به عنوان مثال موضوع وزن از پارامترهای مهم در محصولات قابل حمل مانند لپ تاپ و گوشی تلفن همراه و دستگاه های پخش موسیقی و غیره محسوب می شوند. این پارامتر در واقع یكی از زیرپارامترهای طراحی با عنوان سهولت در جابجایی تلقی می شود. تاكید می كنم كه نباید تعداد پارامترها را بی حساب و كتاب افزایش داد. پارامتر وزن و ابعاد، از جمله موارد بسیار مهم در دسته بندی و انتخاب دستگاه های قابل حمل هستند و لازم است كه از پارامتر كلی طراحی جدا شوند. اما نباید منشا اصلی این قبیل پارامترها فراموش شود! به عنوان مثالی دیگر كم نیستند محصولاتی كه غنی از امكانات بوده و از تكنولوژی فوق العاده پیشرفته ای هم استفاده می كنند، اما شرایط لازم برای مدیریت و كاربری آسان را فراهم نساخته اند. این مورد به كج سلیقگی طراحان رابط محصول مربوط می شود. به عنوان مثالی ساده می توان لپ تاپ های خوش فرم خانواده Sony VAIO Z و VAIO S را مثال زد كه كلیدهای Home و End آن با كلیدهای مكان نما تلفیق شده است و برای استفاده از این كلیدهای پرمصرف باید كه از كلید كمكی Fn استفاده كرد كه آزاردهنده است. از این دست مثال ها در دنیای كنونی محصولات دیجیتالی فراوان است كه چه بسا محصولی ارزشمند به دلیل ضعف در امر طراحی از گردونه رقابت خارج می شود!
چهارم؛ امكانات!
پارامتر امكانات (Features) بیشتر در محصولات پیچیده اهمیت پیدا می كند. به عنوان مثال در حافظه های ارزان قیمت DRAM با پارامتر امكانات مواجه نخواهیم شد، هر چند در گونه گران قیمت این حافظه ها شاید بتوان نرم افزارهای همراه را در زمره امكانات قرار داد! برخلاف حافظه ها، پارامتر امكانات در دوربین های عكاسی دیجیتال حرفه ای (DSLR) گاهی بر دیگر پارامترها می چربد. وضعیت گوشی های تلفن همراه و حتی برخی مادربردها نیز مشابه است. البته واژه امكانات نیز گستره وسیعی را شامل می شود. استفاده از پردازش گر دوم در دوربین های فوق حرفه ای Sony Alpha یعنی امكانات و البته نصب یكی دو رابط سریع USB 2.0 بر روی مادربرد ارزان قیمت هم امكانات قلمداد می شود كه اولی حداقل دویست دلار و دیگر حداكثر بیست دلار موجب افزایش قیمت خواهد شد! پارامتر امكانات از یك سو برادر پارامتر هم سوئی با تكنولوژی محسوب می شود از از دیگرسو، پسرعموی خلف پارامتر ارزش محصول (Value) قلمداد می شود و این پارامترها به طور معمول هم افزا هستند. یعنی همدیگر را تقویت می كنند!نكته دیگر اینكه شركت های سازنده محصولات توجه ویژه ای به پارامتر امكانات دارند و به شكل تلویحی می توان گفت كه با كمك این پارامتر است كه تنوع محصولات خود را مدیریت می كنند. به عنوان مثال Gigabyte یازده مدل مادربرد تولید كرده است كه همگی از چیپ ست AMD 780G استفاده می كنند. تفاوت این مدل ها اول در امكانات و دوم در مواد اولیه؛ یعنی در پارامتر كیفیت ساخت بدنه است.
پنجم؛ ارزش محصول!
 این پارامتر از جمله پارامترهایی است كه به طور معمول توسط بخش های بازاریابی بر بخش های فنی تحمیل می شود و مشخص می كند كه محصولات باید برای كدام بخش از بازار مصرف (Segment) تولید شود. تعیین حدود و ثغور برای محصول یعنی تعیین محدوده پارامترهای طراحی، ساخت بدنه، امكانات، هم سوئی با تكنولوژی و حتی كارائی كه در سرزمین سازندگان محصولات دیجتالی امری معقول، معمول و واجب قلمداد می شود. شاید به همین دلیل است كه اغلب دسته بندی های منطقی كنونی بر اساس محدوده قیمت محصولات تعریف می شوند. اگر از منظر مخاطب به پارامتر ارزش محصول نگاه كنیم، باید كه سهم هریك از پارامترهای دیگر را برای تعیین مقدار دقیق ارزش محصول مشخص كنیم. یعنی ارزشی مادی برای كارائی و طراحی و یكایك امكانات عرضه شده و كیفیت ساخت بدنه و هم سوئی با تكنولوژی روز مشخص كنیم و نتیجه را به عنوان پارامتر انتظاری ارزش محصول محاسبه كنیم. گرانی، ارزانی یا تناسب قیمت محصول در قیاس با ارزش انتظاری مشخص خواهد شد. طراحان سیستم های پیچیده خوب می دانند كه چگونه ذهن مشتری را به برخی امكانات شاخص معطوف ساخته و به قولی دل از وی بربایند. به عنوان مثال شركت Dell برخی از لپ تاپ های Vostro 1320 را همراه با سیستم عامل DOS عرضه می كند و قیمت محصول را با حذف سیستم عامل گران قیمت Vista كاهش می دهد. این موضوع برای خریدار ایرانی كه می تواند همان سیستم عامل دویست دلاری را با دو دلار تهیه كند، فوق العاده جلوه می كند و شاید به همین خاطر باشد كه این مدل خوب می فروشد. این لپ تاپ از منظر نگارنده در دسته محصولات چندش آور قرار داده می شود و همراهی با آن برای چند ساعت محدود در روز صبر ایوب را می طلبد. شركت Dell همزمان با كاهش قیمت محصول به دلیل حذف سیستم عامل، به شیوه ای رندانه كیفیت ملاط مورد استفاده در ساخت بدنه را نیز رقیق تر كرده است. البته به شخصه Dell را مقصر نمی دانم . این شركت بر اساس طبیعت خود حركت می كند و اگر چنین نكند كه در این بازار بگیر و ببند، دوام نخواهد داشت. حال و روز شركت های دیگر هم مشابه است. شركت Acer از نازل ترین پردازنده و از مواد اولیه ارزان قیمت استفاده می كند تا قیمت را كاهش دهد، در عوض تكنولوژی صدای Dolby را عرضه می كند تا ذهن خریدار كیفیت طلب را اغنا كند و همین طور الی آخر! توجه داشته باشید كه كه ارزش محصول با قیمت محصول متفاوت است. پارامتر ارزش محصول می گوید كه آیا این محصول با قیمتی مناسبی عرضه شده است یا خیر. از منظری دیگر می توان گفت كه قیمت را سازنده و توزیع كننده تعیین می كنند و ارزش محصول توسط كارشناس و خریدار برای سنجش قیمت محاسبه می شود.
ششم؛ هم سوئی با تكنولوژی!
پارامتر هم سوئی با تكنولوژی روز یا حركت بر لبه تكنولوژی شاید پارامتر تاثیرگذاری بر كلیت دسته بندی نباشد، اما در محدوده خود فوق العاده اثربخش است. دو سال پیش بود كه Intel نتایج حاصل از پروژه Robson را رونمائی كرد و یك سال بعد آن را با عنوان تجاری Intel Turbo Memory برای استفاده در لپ تاپ ها عرضه داشت. از این تكنولوژی تنها بر روی مدل های خانواده Lenovo ThinkPad T و به طور محدود توسط یكی دو شركت دیگر استفاده شده است. بر اساس این تكنولوژی یك چیپ فلش یك تا دو گیگابایتی بر روی مادربرد لپ تاپ نصب می شود و در انجام عملیات ذخیره سازی و بازیابی داده ها به چیپ ست اصلی و هارددیسك كمك می كند و بر اساس شواهد موجود می تواند تا بیست در صد در افزایش كارائی كلی و كاهش مصرف انرژی موثر واقع شود. استفاده از این تكنولوژی حداكثر سی دلار برای خریدار هزینه دارد! به عنوان مثالی آشنا می توان تكنولوژی LED در نمایشگرها را مثال آورد. سازندگان نمایشگر از دو گونه دوید نوری استفاده می كنند. در محصولات ارزان قیمت از گونه ارزان LED كه ارجحیت ویژه ای بر لامپ های مرسوم CCFL ندارند استفاده می شود و خریدار این گونه می پندارد كه بر لبه تكنولوژی حركت می كند، در حالی كه تنها استفاده از گونه فاخر LED است كه ارزش صرف هزینه دارد. در وادی گوشی ها نیز در برخی مدل ها از تكنولوژی OLED استفاده می شود كه در زمره تكنولوژی های جدید قرار دارد. از پارامتر هم سوئی با تكنولوژی برای ایجاد تمایز در بخش بالادستی بازار استفاده می شود. مصرف كننده باید بداند كه اگر سازنده نمایشگرهای AOC ادعای استفاده از LED را دارد، از گونه نازل آن استفاده كرده است، چرا كه هم سوئی با تكنولوژی روز، قیمت محصول را افزایش خواهد داد. به همین سادگی! پارامتر هم سوئی برای برخی خریدار سازمانی اهمیت بسیاری دارد. در هنگام انتخاب سرور یا قطعات كنترلی دیگر، باید كه به هم سوئی با تكنولوژی توجه ویژه ای شود!
كلام آخر
 درباره پارامترهای مورد استفاده برای دسته بندی و ارزش یابی محصولات می توان فراوان سخن گفت، اما نه مجالش در این گذر است و نه حوصله مخاطب امكانش را می دهد. به همین بسنده می كنم و فقط این نكته را به اختصار می گویم كه برای دسته بندی و ارزش یابی محصولات دیجیتالی یك چند ضلعی منتظم به تعداد پارامترها می كشند و از مركز خطی به رئوس چند ظلعی رسم كرده و آن را از یك تا پنج یا یك تا ده یا بر مبنای درصد مدرج می كنند. سپس سهم هر یك از پارامترها را مشخص كرده و نقاط به دست آمده را به یكدیگر متصل می كنند. حاصل كار یك چند وجهی جدید است كه در داخل چندضلعی ترسیم خواهد شد. نیازمندی ها، دسته بندی ها و ارزش یابی محصولات بر اساس شكل این چند وجهی صورت می گیرد. پیمودن این شیوه برای مخاطبان عام و حتی نیمه حرفه ای ضرورت ندارد، اما واحدهای فناوری اطلاعات سازمان ها ناگزیر به پیمودن این شیوه و تعیین وضعیت موجود خود هستند. و آخر آن كه دانستن این پارامترها به مخاطب كمك می كند تا جریانات را به گونه ای دیگر دنبال كند. همین نیز ارزشمند است!
نويسنده: جواد زارعي 
منبع خبر: ماهنامه تحليلگران عصر اطلاعات
  ۲ آذر ۱۳۸۹ ساعت ۳:۳۶:۱۲ بعد از ظهر
شما اولین نفری باشید که نظر میدهد

 همین حالا نظر خود را ثبت کنید:

نتایج یافت شده: 0 مورد