سپس رویکردهایی را که از نظر فلسفه علم مورد روش شناختی مطرح می باشند و شامل رویکردهای قیاسی ، استقرایی ، اثبات گرایی ، ابزار گرایی ، ابطال پذیری پوپر ، نسبی گرایی ، عقل گرایی می باشند شرح داده شوند و برای هر رویکرد ، کاربرد آن رویکرد در حسابداری نیز مورد بحث قرار گیرد .
در این مقاله سعی گردیده تعاریفی از تئوری ارائه گردد . سپس رویکردهایی را که از نظر فلسفه علم مورد روش شناختی مطرح می باشند و شامل رویکردهای قیاسی ، استقرایی ، اثبات گرایی ، ابزار گرایی ، ابطال پذیری پوپر ، نسبی گرایی ، عقل گرایی می باشند شرح داده شوند و برای هر رویکرد ، کاربرد آن رویکرد در حسابداری نیز مورد بحث قرار گیرد .
مقاله این واقعیت را نمایان می سازد که در حسابداری به عنوان یک رشته علمی ، از رویکردهای روش شناختی ، استفاده مناسب انجام نشده است. اندیشمندان حسابداری بیش از یک یا دو پله گام برنداشته اند و پله های بسیاری وجود دارد که هنوز پیموده نشده اند. روش از لغت متد است که از واژه یونانی متا به معنی " در طول " و ادوس یعنی " راه " گرفته شده و مفهوم آن " در پیش گرفتن راهی" برای رسیدن به هدف و مقصودی با نظم و توان خاص است .
روش شناختی بررسی تعبیر و تفسیرهایی است که در مورد " روشهای عام " انجام می شود ، و شاخه ای از فلسفه علم است که به بررسی و تحلیل های نقادانه شیوه های خاص تطبیق ساختار عام تئوری یا نظریه در قلمروهای مختلف دانش بشری می پردازد .
معمولا در مقام تعریف هر رشته علمی از سه شیوه استفاده می شود . یکی از طریق تعریف موضوع ، دوم از راه نشان دادن هدف و غایت هر رشته علمی و سوم از طریق تکیه کردن بر متد یا روش . جدا کردن علوم از یکدیگر به کمک روش ، ابتدا وسیله "کانت" ابداع شد و سپس پوزتیتوسیتها یا اثبات گرایان بر آن تاکید نمودند و آن را مبانی فلسفه خود قرار دادند . قبل از آنکه به بررسی تعبیر و تفسیرهایی که در مورد روشهای علمی گوناگون ، جهت دستیابی به ساختار تئوری با نگرشهای متفاوت ارائه می گردد سپس روشهای علمی متفاوتی که وجود دارد مورد کاوش قرار خواهند گرفت . همچنین در هر روش علمی که جداگانه مطرح خواهد شد نحوه نگرش به تئوری مورد بررسی قرار می گیرد .
" تئوری" را عموما در قبال واژه " عملی" به کار می برند و همین تقابل واجد معنایی روشنگر است : تئوری با اندیشه و تفکر سروکار دارد ، یعنی نوعی فعالیت ذهنی است که به تبیین حدود و مفاهیم و مرزبندی معنایی آنها از یک سو ، و ایجاد ارتباط بین این مفاهیم – اگر چنین ارتباطی موجود باشد – می پردازد .
این خصلت ذهن آدمی را می تواند تحت عنوان " تعمیم" و " تحلیل" بیان کرد . در فرهنگ فلسفی ، واژه "تئوری " بدین گونه معنا شده است :" تئوری ، نظامی از معلومات و توضیح و توصیف جنبه های گوناگون واقعیت از دیدگاهی کلی و عمومی است ."
بر اساس این تعریف وظیفه تئوری در وهله نخست آن است که یک سلسله از متغییرها را که میان آنها ارتباط وجود دارد گرد آورد ، نحوه ارتباط آنها را مشخص کند و با تعمیم بخشیدن به آنها ارتباطات ، طاحی ذهنی از روابط کلی و عمومی میان یک دسته از متغییرها به دست دهد . از دیدگاه هندریکسن تئوری حسابداری به مثابه یک مجموعه منسجم از اصول منطقی است که :
۱) درک بهتری از روشهای عملی موجود حسابداری برای محققین ، سرمایه گذاران ، مدیران و دانشجویان فراهم می آورد .
۲) یک چارچوب نظری برای ارزیابی روشهای عملی موجود حسابداری فراهم می سازد .
۳) راهنمایی جهت توسعه و تکمیل روشها و شیوه ها ی عملی حسابداری است .بکلویی دیدگاه کرلینگر را به این شرح نقل می کند . واتس و زیمرمن بر جنبه های تبیین و پیش بینی در تئوری حسابداری تاکید کرده و تصریح نموده اند که پیش بینی روشهای عملی حسابداری مشاهده نشده را پیش بینی کند ، از دیدگاه آنها ، پدیده های مشاهده نشده ضرورتا پدیده های آتی نیستند بلکه پدیده هایی را شامل می شوند که اتفاق افتاده اند اما شواهد و مدارک نظام مندی در مورد آنها جمع آوری نشده است . با مقایسه تعاریفی از سه کتاب تئوری حسابداری در مورد تئوری ذکر گردید می توان گفت تلقی این مولفان که از اندیشمندان حسابداری می باشند از "تئوری" با تعاریفی که در علم و فلسفه از " تئوری" می شود ، فاصله داشته و تنها تعریفی که " بلکویی" نقل کرده است که وامدار از " کرلینگر" است به تعاریف "تئوری" در علم و فلسفه نزدیک است . رویکردها و روشهای علمی که در این مقایسه مورد بررسی قرار خواهند گرفت به شرح زیر می باشند :
۱) قیاسی
۲) استقرایی
۳) اثبات گرایی
۴) ابزار گرایی
۵) ابطال پذیری
۶) نسبی گرایی-الگوهای کوهمن
۷) عقل گرایی – برنامه های پژوهشی علمی
۸) هرج و مرج گرایی روش شناختی
نویسنده : دکتر محمد رضا طاهری
منبع خبر: مجله بررسیهای حسابداری
۱۱ اسفند ۱۳۸۹ ساعت ۲:۳۳:۳۶ قبل از ظهر