سطح مدیریت، نوع سازمان و اقتضا و موقعیتی کـه سـازمان در آن قرار می گیرد، از عوامل مهم مهارت ها، توانایی ها و صلاحیت های مورد نیاز برای مدیریت کردن هستند.
به موازات، با آگاهی از تأثیر هر کدام از سه عنصر یاد شده در ترکیب مهارت
های مورد نیاز، می توان به نیازهای آموزشی و سیستم حرکت مدیر در هرم
مدیریت دست یافت که تحت عنوان "دوران خدمت مدیریت" از آن یاد می شود. به
طور کلی، مدیران ۱۰ نقش متفاوت دارند که این نقش ها در سه گروه کلی زیر
قابل طبقه بندی هستند. نقش ارتباطی : در این راستا مدیران موظف به ایفای
دو نقش تشریفاتی و رهبری می باشند. نقـش اطلاعاتی : مدیران برای دستیابی
به اطلاعات و به روز نگه داشتن دانسته های خود بایستی نقـش رابطه با
همردیفان، نقش نظاره گر (پیگیری اطلاعات داخل و خارج سازمان)، نقش اشاعه
دهنده اطلاعات در بین افراد سازمان و نقش سخنگوی سازمان در مقابل سایر
افراد و دستگاه ها را پذیرا باشند.نقش تصمیم گیری : طبیعتاً مهم ترین
وظیفه یک مدیر، تصمیم گیری است که خود دارای مراحل و نقش های زیر است:
۱) نقش کارآفرینی: در این نقش، مدیر برای ایجاد تغییـر و تحـول در
سـازمـان، بـه تحقیـق و بـررسی می پردازد. در واقع، مدیر در این نقش با
میل و رغبت منشاء تغییر در داخل سازمان می باشد.
۲) نقش تنش زدایی: در این نقش، هرگاه سازمان با تشنجات و مسایل ناگهانی
روبه رو می شود، مدیران مسؤول ارایه راه حل و اقدامات اصلاحی می باشند.
۳) نـقــش تـخـصـیــص دهـنــده مـنــابــع: مـســؤولیـت تخصیص انواع منابع
سازمان بر عهده مدیران است. برنامه ریزی، ارایه درخواست، بودجه بندی و
برنامه ریزی امور کارکنان سازمان از جمله این امور هستند.
۴) نقش مذاکره کننده: در این نقش، مدیر در مذاکرات و انعقاد قراردادها، نقش نمایندگی سازمان را بر عهده دارد.
اما با نگاهی وسیع تر و در نظام های اجتماعی، اگر قرار باشد که سازمانی به
صورت مؤثر اداره شود، باید به چهار نقش تولید، انجام وظیفه، نوآوری و
ادغام مدیر هم توجه نمود.
●توانایی های مدیران
مجمـوعـه مطـالعـات علمـی انجام گرفته نشان می دهند که چهار عامل اصلی به
عنوان توانایی مدیران در نظر گرفته می شوند که عبارتند از: تحصیلات: دانش
علمی و تحصیلات در افزایش توانایی های فردی تأثیر مثبت داشته و موجب بروز
شکوفایی ذهن و افزایش بکارگیری توانایی های فردی می گردد. تجربیات: در
حالی که عملکرد گذشته با بازدهی فرد در پست جدید رابطه زیادی دارد، ولی
سابقه خدمت به خودی خود نمی تواند نشانه بازدهی باشد. در عین حال، یکی از
معیارهای سنجش توانایی مدیران، تجربه فرد محسوب می شود. در این میان،
تجربه در پست های مدیریتی، تجربه های مربوط و تجربه های مشابه، از تأثیر
بیشتری برخوردارند. توان فیزیکی: در کنار توانایی های دیگر، توان فیـزیکی
یکی از عوامل مهم در تشخیص مدیران اثربخش به حساب می آید. تحقیقات انجام
شده در این زمینه نشان داده است که مثلاً غده هیپوفیزپسینی با ترشح هورمون
رشد، در میزان رشد جسمی و جنسی افراد تأثیر دارد. همچنین تغذیه، گرایش ها
و عادات، عوامل وراثتی و غیره، عواملی هستند که در توان فیزیکی افراد
تأثیر می گذارند. توان ذهنی: توان و قدرت ذهنی به معنی توانایی یادگیری و
بکار بردن آنچه یاد گرفته شده در حل مسایل و مشکلات تازه می باشد. البته
توان ذهنی به قابلیت تغییر، انعطاف و سازگاری نیز تعریف می شود. توان هوشی
(قابلیت عمومی درک و استدلال)، توان تصمیم گیری، خلاقیت (بکارگیری توانایی
های ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید) و هوشیاری (میزان نزدیکی مدیر
با ژرف ترین لایه فکری خویشتن)، مهم ترین عوامل در تعریف توان ذهنی افراد
به شمار می روند.
●مدیر ایده آل
مهارت های مدیریتی، مجموعه ای از رفتارهایی است که به عملکرد مؤثر در شغل
منجر می شود. مهارت های مدیریتی، اکتسابی و قابل یادگیری هستند. در
استرالیا، کمیته ای با نام "کمیته پژوهش" در مورد مدیر ایده آل بررسی هایی
انجام داده و مهارت های ضروری مدیران برای انجام وظایف محوله را به صورت
زیر معرفی نموده است:
۱) مـهــارت هــای نـیــروی انـســانــی (ارتـبــاطـات، مـربیگـری، آموزش
دیگران، تحمل افراد مختلف، تواناسازی، نفوذ، بازخورد، قدردانی و ....)
۲) تفکر استراتژیک (دید وسیع، تجزیه و تحلیل، دید اجتماعی و محیطی و....)
۳) آینده نگری و رهبری (تدوین هدف، تصحیح افراد، ایجاد تعهد و....)
۴) انعطاف پذیری (تطبیق شرایط، دید باز، تحمل ابهام، مدیریت تغییر و ....)
۵) خود مدیریتی (انضباط، علاقه، مدیریت زمان، برنامه ریزی، آموزش مستمر، یادگیری، کسب تجربه.)
۶) تیم سازی و کار گروهی.
۷) حل مشکلات، تصمیم گیری خلاق و قضاوت صحیح و به موقع.
۸) اخلاق (صداقت، درستی، انصاف و....)
●شایستگی های مدیریتی
در ادبیات مربوط به صلاحیت و شایستگی های مدیریتی، سه رویکرد عمده معرفی
شده اند. رویکرد اول (رفتاری)، صلاحیت های مورد نظر را براساس اصطلاحات
رفتاری معرفی می کند. این رویکرد عمدتاً به معرفی نوعی از رفتارها که با
عملکرد عالی ارتباط دارند، می پردازد. رویکرد دوم (استاندارد)، براساس
تجزیه و تحلیل کـــارکــردی شـغــل یــا پـســت، بــه مـعــرفــی
حــداقــل استانداردهای عملکرد در پست های مدیریتی جهت تضمین معین در
نتایج شغل می پردازد. رویکرد سوم (اقتضایی) هم اگرچه تا حد زیادی همانند
رویکرد اول است، اما تمرکز عمده این رویکرد بر بررسی این موضوع است که آیا
عوامل موقعیتی (اقتضایی)، بر صلاحیت های فردی مورد نیاز برای عملکرد عالی
اثر می گذارد، یا خیر؟
●خصوصیات مدیران
علاوه بر نقش ها، مهارت ها و توانایی های مدیران، اندیشمندان مدیریت وجود
خصوصیات و ویژگی های فردی و شخصی برای مدیران را ضروری دانسته اند. برای
مثال، " گسلی" خصایصی مانند هوشیاری، ابتکار، اعتماد به نفس و توانایی
سرپرستی را از ویژگی های فردی مدیران می دادند. " کنتز و ادائل،" چهار
خصوصیت تمایل به مدیریت کردن، توانایی برقراری ارتباط و درک متقابل، درستی
و صداقت و تجربه شخص مدیر را از ویژگی های مدیران ذکر نموده اند.
"هاوارد،" دانشیار دانشکده مدیریت دانشگاه اونتاریا، ویژگی های فردی مدیر
جویای موفقیت را در چارچوب شش ویژگی ارزش ها، نگرش، انگیزش، شخصیت، سن و
جنسیت تقسیم بندی کرده است. نظرات وی درخصوص ۶ ویژگی یاد شده به شرح زیر
است. ارزش ها : ارزش ها پایه های اساسی و عمیقی هستند که فقط می توان آنها
را از رفتار عمومی افراد و طرز نگرش های بیان شده شناسایی نمود. ارزش ها
اکتسابی هستند و ارزش های مرتبط به زندگی سازمانی فرد، از فرهنگی به فرهنگ
دیگر متفاوت است. نوعی از ارزش ها که اخلاق نامیده می شوند، استانداردهایی
هستند که مبنای تشخیص صحت و سقم اعمال فرد از جنبه مفهوم اخلاقی می باشند.
مجموعه ای از مهم ترین عواملی که مبانی ارزشی مدیران را باید تشکیل دهند و
به عنوان اخلاق مدیریت مطرح می گردند، عبارتند از: قاطعیت، اعتماد به نفس،
مشورت، شعور عاطفی، ایمان، علم و آگاهی، کفایت، اشراف، قانون داری، ایجاد
روابط صمیمانه انسانی، گـذشتـه نگـری، آینـده نگـری، ابهـام زدایـی،
بصیـرت، عدالت، توکل به خدا، خلاقیت و قوه ابداع، سعه صدر، جاذبه و دافعه،
اخلاص و امانتداری. نگرش : عقاید فرد راجع به دنیا و انسان های پیرامون،
نگرش فرد را تشکیل می دهند. نوع نگرش به دلیل ارتباط با ادراک، شخصیت و
انگیزش، عامل اساسی در تعیین رفتارهای یک فرد می باشد.
انگیزش : مدیران
انتخابی و یا انتصابی باید انگیزش لازم برای انجام وظایف خود را نه فقط در
جـهـت تـحـقـق اهـداف فـردی، بلکه تحقق اهداف سازمانی داشته باشند. شخصیت
: برای شناخت مدیران کارآمد باید کلیه خصایص آنها مورد بررسی قرار گیرند.
عواملی چـون گـرمـی در روابط، هوش، پایداری هیجانی، سـلـطـه گـرایـی،
بـرونـگـرایـی، داشـتن وجدان کاری، مخاطره جویی، سختی و خشونت، اعتماد،
عملگرایی، خودپسندی، تسلط بر خویشتن، آرامش، زیرکی و واقع بینی از جمله
این خصایص هستند. سـن : این فرضیه ثابت شده است که با گذشت زمان، مهارت
های فردی کاهش می یابد. اما تجربه می تواند کمبود ناشی از کاهش چالاکی را
جبران نماید. جنسیت : مدارک به دست آمده نشان می دهند که بین زن و مردم
تفاوت مهمی از لحاظ عملکردی وجود ندارد. اگرچه تحقیقات روان شناسان نشان
می دهند که زنان تمایل بیشتری به فرمانبرداری دارند و مردان در انجام
وظایف، جسورانه تر عمل می کنند.
برگرفته از گزارش "انتخاب، انتصاب و تغییر مدیران،" دفتر بهبود مدیریت و ارزیابی عملکرد، سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور.
منبع خبر: ماهنامه اقتصاد ایران
۲۴ آبان ۱۳۸۸ ساعت ۱۲:۱۷:۶ بعد از ظهر