مسلما كارآفرين ها در تمام شركت ها چه كوچك و چه بزرگ بايد تا اندازه اي در فعاليت هاي روزمره كسب و كار درگير شوند اما به ياد داشته باشيد كه شما همواره بايد به تصور بزرگ يعني اهداف بلندمدت كسب و كار فكر كرده و هدف خود را رشد مداوم شركت قرار دهيد..
1- توجه بيش از حد به كارهاي روزمره: مسلما كارآفرين ها در تمام شركت ها چه كوچك و چه بزرگ بايد تا اندازه اي در فعاليت هاي روزمره كسب و كار درگير شوند اما به ياد داشته باشيد كه شما همواره بايد به تصور بزرگ يعني اهداف بلندمدت كسب و كار فكر كرده و هدف خود را رشد مداوم شركت قرار دهيد. درگيري بيش از حد به كارهاي خرد باعث مي شود از وظيفه اصلي تان كه هيچكس ديگر قادر به انجام آن نيست يعني تعيين اهداف توسعه اي شركت غافل شويد.
2- آشنا نبودن با جنبه هاي مختلف فعاليت حرفه اي: نقريبا تمام كارآفرين ها قبل از آغاز فعاليت مستقل اقتصادي، در ديگر بنگاه ها به عنوان كارمند مشغول كار بوده اند. در دوران كارمندي بايد به تمام رمز و رازهاي فعاليت شركت از نزديك آشنا شده باشيد. اين تجربه در مديريت كسب و كار كمك فراواني به شما خواهد كرد. در تحقيقات مختلف ثابت شده كارآفرين هايي كه سال ها قبل از شروع كارآفريني، ايده فعاليت مستقل اقتصادي را در سر داشتند و با اين ذهنيت به تجربه آموزي از محل كار كنوني شان پرداخته اند، بسياري موفق تر هستند.
3- شراكت بدون تحقيق: بسياري از كسب و كارهاي جديد ابتدا با همكاري چند نفر آغاز مي شود اما هنگامي كه كار جنبه جدي به خود مي گيرد. مشخص شدن وضعيت حقوقي و قانوني هر يك از طرف ها از اهميت بسيار بالايي برخوردار است. تجربه نشان داده كارآفرين هايي كه در نخستين قدم ها بدون توجه به اين موضوع ديگران را در فعاليت هاي شركت شريك كرده اند با مشكلات گوناگون روبه رو شده اند. به اين ترتيب به جاي آن كه دنبال شريك باشيد، وقت و انرژي خود را صرف يافتن بهترين نيروي انساني كنيد.
4- خريد يك كسب و كار به جاي راه اندازي شركت از ابتدا: در نگاه نخست به نظر مي رسد آغاز يك كسب و كار از نقطه صفر بسيار كم هزينه تر از خريد يك شركت است اما به اين نكته توجه كنيد كه با آغاز از صفر، مهم ترين دارايي شما يعني زمان بيش از حد مورد استفاده قرار خواهد گرفت. اگر شركتي را كه كم تر از حد واقعي قيمت گذاري شده به تملك درآوريد و آن را سر و سامان دهيد، در بلندمدت بسيار موفق تر خواهيد بود.
5- تصور اين كه يك ايده براي موفقيت شركت كافي است: موفقيت يك كسب و كار به عوامل مختلف از جمله مديريت صحيح، كالاي باكيفيت و ايده هاي خلاق نيازمند است. هرگز نبايد تصور كنيد يكي از اين عوامل به تنهايي شركت را پيش خواهد برد. مدير به عنوان كسي كه سياست هاي شركت را تدوين مي كند بايد با دقت در تمام عوامل موثر بر عملكرد شركت زمينه موفقيت آن را فراهم كند.
6- بيش از حد كوچك فكر كردن: بسياري از كارآفرين ها دچار اين اشتباه مي شوند يعني هدف نهايي شان از آغاز فعاليت اقتصادي مستقل، داشتن درآمد محدود به اندازه وقتي است كه خود كارمند بودند. اين تصور باعث مي شود حتي همين درآمد محدود نيز حاصل نشود. زيرا معمولا تنها بخشي از هدف تحقق مي يابد. به ياد داشته باشيد كه اگر ستاره ها را هدف بگيريد حتي اگر موفق نشويد حداقل به ماه خواهيد رسيد. پس بزرگ بينديشيد. هدف نهايي خود را تبديل شركت به شركتي بزرگ و پر سود قرار دهيد.
7- رقابت صرفا بر سر قيمت: اين روش سريع ترين راه براي ورشكسته شدن است. كسب و كار بدون سود يا با سود اندك بي معناست و تنها به هدر رفتن منابع منجر مي شود. كارآفرين ها بايد با ارايه محصول با كيفيت و آموختن فنون بازاريابي و فروش، قيمت محصول را با سودي منطقي و قابل قبول تعيين كنند. هميشه اين طور نيست كه مشتري كالاي با قيمت پايين را خريداري كند.
8- صرفه جويي غيرمنطقي در هزينه ها: در هر شركت يا كسب و كار فعاليت هاي مختلفي انجام مي شود كه شما به عنوان كارآفرين شخصا قادر به انجام بسياري از آن ها هستيد. در نگاه اول ممكن است اين ايده وسوسه كننده به نظر رسد كه با انجام كارها، در هزينه هاي استخدام نيروي كار صرفه جويي خواهيد كرد اما با اين اقدام در بلندمدت از وظايف اصلي خود بازخواهيد ماند.
9- استخدام نيروي كار ارزان: به ياد داشته باشيد هر قدر پول بدهيد آش خواهيد خورد. استخدام افراد با دستمزد پايين به اين معناست كه آن افراد تبحر و تخصص لازم را براي انجام امور شركت ندارند. حتي اگر متخصص باشند و به اجبار دستمزد پايين را بپذيرند، آن طور كه بايد كار نخواهند كرد. بنابراين هر كس از راه رسيد و دستمزد پايين را پذيرفت استخدام نكنيد. صبر كنيد تا فرد مورد نظر را كه از توانايي هاي لازم جهت پيشبرد اهداف شركت برخوردار است، بيابيد با اين كار در بلندمدت در بسياري از هزينه ها صرفه جويي خواهيد كرد و كارآيي را افزايش خواهيد داد.
10- بي توجهي به تنها يك حوزه از كسب و كار: كارشناسان متفق القول معتقدند هم كسب و كار از سه حوزه اصلي تشكيل شده است: فروش و بازاريابي، امور مالي و مديريتي و عمليات. شما به عنوان كارآفرين بايد هر سه حوزه را همزمان و سازگار با هم پيش ببريد نه صرفا حوزه اي را كه در آن تبحر داريد. در زمينه هايي كه تبحري نداريد از افراد متخصص استفاده كنيد.
11- نظارت نداشتن: مديران موفق كساني هستند كه قادرند در تمام حوزه هاي فعاليت اقتصادي شركت، كارآيي و ميزان موفقيت را اندازه گيري كنند. به عبارت ديگر چيزي را كه نمي توانيد اندازه گيري كنيد، نمي توانيد مديريت كنيد. از همان روز اول فعاليت شركت همه چيز بايد ثبت شده و روند تغييرات با دقت مورد بررسي قرار گيرد. مقايسه ميزان پيشرفت با اهدافي كه از پيش در جدول زماني بريا شركت تعيين كرده ايد به شما نشان خواهد داد در كجاي مسير قرار داريد و در آينده چطور بايد حركت كنيد تا عقب ماندگي ها جبران شود. فواصل زماي ارزيابي حساب هاي مالي و معيارهاي پيشرفت به نوع فعاليت شركت بستگي دارد اما هر چه اين فواصل كوتاه تر باشد درك شما از وضعيت شركت بيش تر خواهد بود.
12- برقرار نكردن رابطه بلندمدت تجاري با مشتري ها: يكي از كليدهاي موفقيت كسب و كار، برقراري رابطه بلندمدت و سودده با مشتري هايي است كه براي نخستين بار از كالا و خدمات شما استفاده مي كنند. در دنياي كنوني تجارت، روابط بلندمدت با مصرف كننده حرف نخست را در سوددهي شركت مي زند. براي موفقيت در برقراري اين رابطه بيش از آنچه وعده داده ايد خدمات به مشتري ارايه دهيد.
منبع خبر: www. Businessweek.com
۱۲ بهمن ۱۳۸۹ ساعت ۱:۴۹:۴۳ بعد از ظهر