در سال 1977، «بن کوهن» و «جري گرينفيلد» که در سال هفتم مدرسهاي در نيويورک، سر کلاس ورزش با هم آشنا شدند، دوره مکاتبهاي بستنيسازي را در دانشگاه پنسيلوانيا گذراندند.
در سال 1977، «بن کوهن» و «جري گرينفيلد» که در سال هفتم مدرسهاي در نيويورک، سر کلاس ورزش با هم آشنا شدند، دوره مکاتبهاي بستنيسازي را در دانشگاه پنسيلوانيا گذراندند.
يک سال بعد، آنها فروشگاه بستني قيفي خانگي خود را با سرمايه اوليه 12 هزار دلار در يک پمپ بنزين بازسازيشده افتتاح کردند. هدف بن و جري اين بود که کمي پول درآورند و در عين حال کار تفريحي هم داشته باشند. آنها به واسطه اجراي برنامههاي جالبي از جمله جشنواره تابستاني، نمايش رايگان فيلم روي ديوار بيروني پمپ بنزين و اختصاص روزهاي خاصي براي ارائه بستني قيفي مجاني به سرعت مشهور شدند. در سال 1980، آنها بستنيها را در ظرفهاي نيم ليتري بستهبندي کردند و در خواروبارفروشيهاي اطراف برلينگتون توزيع کردند.
سال بعد، بن کمکم نگران شده بود که او هم بخشي از دنياي تجارت شده است. پس آنها تصميم گرفتند که شرکت را بفروشند و به کار ديگري مشغول شوند. بن نگرانيهايش را با دوست نزديکش «موريس پرپورا» که هنرمند عجيبي بود، در ميان گذاشت: «تجارت جامعه را استثمار ميکند، کارمندان و کارگران و محيطزيست را استثمار ميکند» و موريس در پاسخ او گفت: «تو که صاحب شرکت هستي بايد آن را طبق خواسته خود اداره کني و اگر چيزي تو را ناراحت ميکند بايد آن را تغيير دهي». اين جملات براي بن يک نقطه عطف بود و تاثير زيادي روي او گذاشت.
او و جري تصميم گرفتند که شرکت را نفروشند و به جاي آن «کاپيتاليسم نوع دوستانه» به وجود بياورند. آنها نه تنها شروع به توليد بستنيهاي خوشمزه کردند، بلکه به فعاليتهاي عجيب و غريبي هم دست زدند و همچنين شروع به کارهاي انسان دوستانه کردند. مثلا در دهه 1980 پس از تاسيس بنياد «بن و جري» قسمت زيادي از سود خود را صرف کارهاي خيريه ميکردند. چند سال بعد، آنها يک کار غيرانتفاعي ابتکاري ديگر به نام «يک درصد براي صلح» انجام دادند که هدف آن تخصيص يک درصد از بودجه دفاعي دولت آمريکا براي سرمايهگذاري در پروژهها و فعاليتهاي صلحآميز بود. اين حرکت پايهگذار سازماني به نام «تجارت با هدف مسووليت اجتماعي» شد که دفاتري در نيويورک و سانفرانسيسکو باز کرد. آنها در سال 1988 عنوان کسب و کار کوچک سال را از رونالد ريگان دريافت کردند.
در سال 1997 بن و جري يک کتاب با نام «سس غليظ بن و جري» چاپ کردند که خطوط کلي اعتقادات خود را در زمينه مسووليت اجتماعي در آن ترسيم کرده بودند.
توليدات آنها نيز از نقطهنظرات اخلاقي آنها تاثير گرفت. مثلا محصولاتي مثل «پيس پاپيز» و «رين فارست کرانچ» براي ترويج اهداف مثبت و انساني توليد شدند يا تهيه بستني با طعم اوريومينت به دليل قطع ارتباط با شرکت نابيسکو متوقف شد. همچنين آنها پيشنهاد يک شرکت ژاپني براي فروش در آن کشور را به دليل عدم حمايت آن شرکت از فعاليتهاي اجتماعي، رد کردند. در سال 1998 کارتنهاي جديد شرکت به نام «اکوپاينت» (ecopint) که اولين مقواي بستهبندي بدون استفاده از مواد آلاينده و شيميايي بود، معرفي شد.
بن و جري به خاطر رفتارشان با کارکنان شهرت خوبي به دست آورده بودند. شرکت به طور گسترده و مرتب، آمار و اطلاعاتي در مورد کارکنان تهيه ميکرد تا نظر کارمندان را در مورد حقوق و مزايا و شرايط ديگر جويا شود. سپس نتايج اين نظرات را در بهبود محيط شرکت اعمال ميکرد.
در سال 2000 شرکت «يوني ليور» (Unilever) امتياز توليد بن و جري را به مبلغ 326 ميليون دلار خريد، ولي ارزشهاي انساني آن را حفظ کرد. مثلا در سال 2002 شرکت با گروه موسيقي «ديو متيوز» (Dave Matthews) در يک فعاليت تبليغاتي براي مبارزه با افزايش دماي زمين متحد شد. اين کار نشان داد که يوني ليور به خوبي فهميده است که براي حفظ نام تجاري بن و جري، بايد هويت اصلي آن يعني ارزشهاي انساني و اجتماعي را تقويت کند. آنها عقيده داشتند که بن و جري يک نام تجاري بي نهايت قدرتمند و داراي پيام منحصر به فردي براي مصرفکننده است و بايد از تعهدات آن در مقابل ارزشهاي اخلاقي حمايت کرد.
وقتي در سال 2005 مجلس سناي آمريکا به باز کردن پناهگاه حيات وحش ملي قطب شمال براي حفاري نفت راي داد، بن و جري با تهيه بزرگترين کيک آلاسکاي پخته شده تا آن زمان که 450 کيلوگرم وزن داشت و قرار دادن آن در مقابل ساختمان مجلس، يک تظاهرات اعتراض آميز به راه انداختند.
در سپتامبر 2009 بن و جري موقتا نام يکي از بستنيهاي پرفروش خود را به دليل حمايت از آزادي ارتباطات انساني و اجتماعي، از «چابي هابي» به «هابي هابي» تغيير دادند.
نکته جالب در مورد بن و جري اين است که شرکت با اين که به رشد و پيشرفت زيادي رسيده است، اما هنوز هم پايبندي به اصول اوليه اخلاقي خود را حفظ کرده است. پرداخت 5/7 درصد از سود پيش از ماليات خود به بنياد خيريه، در مقايسه با ميانگين کل شرکتهاي آمريکا که کمتر از يک درصد است، به خوبي بيانگر اين قضيه ميباشد.
بن و جري کماکان عقيده دارند که تجارت، قويترين قدرت موجود در جامعه است؛ بنابر اين بايد براي ايجاد رفاه در کل جامعه مسوول باشد.
کوشان غلامي
۱۴ بهمن ۱۳۸۹ ساعت ۸:۲۵:۲۶ قبل از ظهر