محصولی که بهوفور
در اختیار همه است. برخی از آن استفاده صحیح کرده و عدهای آن
را بیهوده سپری میکنند. تنظیم ساعات زندگی اقدام موثری است. این فرمول
مرد متفکری است که، موفقیت خود را مدیون چنین نگرشی میداند. گزارشگر
نشریه طلا و جواهر با "دنیس هنسلیDennis Hensley "یکی
ازاساتید ارشد دانشگاهی واقع در میلان ملاقاتی دارد که طی آن علت
موفقیت او را جویا میشود.
هنگامی که
"هنسلی" از دیگر افراد میخواهد تا زمان فعالیت خود را تنظیم
کنند
و برنامه ریزی داشته باشند، در واقع از تجربیاتش سخن میگوید. او
مدرک
دکتری دارد. به تدریس زبان و نویسندگی در دانشگاههای ایتالیا مشغول
بوده
و تاکنون توانسته است هر سال یک کتاب بنویسد. او مولف تمام وقتی است
که
آزادانه و بدون اینکه به طور رسمی تحت پوشش سازمانی قرار داشته باشد
کار
میکند و در مجموع ۴۴ کتاب، ۳۰۰۰ مقاله برای روزنامهها و مجلات همراه
با
اشعار متعدد، نوشتهها و داستانهای کوتاه عرضه کردهاست. ۳۲ سال است
که
با "رزRose" ازدواج کرده و دارای ۲ فرزند "ناتان
Nathan" ۲۹ ساله و "جنت
Jeanette "۲۶ ساله است.
او به مدت ۲ سال در
ویتنام دوران خدمت خود را سپری کرده و در این دوران بیش از ۱۲۵
کتاب مطالعه و ۸۵ فیلم مشاهده کرد و به تایلند و تایوان نیز مسافرت
داشته است. همچنین مقالاتی برای مجله "روز Daily " نگاشته و
زبان ویتنامی را فراگرفت و توانست کمربند قهوهای در "تائی
کوان Tae kwon" بهدست آورد و در طول این مدت به نوشتن
مقاله، قطعات کمدی و مذهبی نیز اشتغال داشته است.
بهراستی
او چگونه شخصیتی است؟ آیا یک سوپر من و قهرمان است؟ خیر، در این رابطه
کتابی تحت عنوان چگونه از وقت خود استفاده کنید نوشته است. در
کتاب
مزبور که در سال ۱۹۸۹ به چاپ رسید او متذکر میشود که نباید او را یک
قهرمان
دانست و در واقع داشتن انضباط کاری و برنامهریزی منبع اصلی موفقیتهای
او بهشمار میآیند. برای مثال اگر شما در روز ۸ ساعت کار کنید
و
۸ ساعت بخوابید، ۶ ساعت دیگر برایتان باقی میماند که میتوانید آن را
صرف
هر کاری بکنید. با این وجود ۲ ساعت دیگر نیز باقی میماند که میتوان
برای
رسیدن به هدف مورد نظر و اجرای برخی طرحها از آن استفاده بهینه کرد.
برای
نمونه میتوانید کتابی را بنویسید یا حتی ماشین خود را تمیز کنید. در
صورتی
۵ روز در هفته را برنامه داشته باشید و آن برنامه را برای ۴ هفته در
ماه
ادامه دهید، پس از یکسال ۴۸۰ ساعت یعنی ۳ ماه کار مفید انجام دادهاید.
در این رابطه باید از انجام فعالیتهایی که باعث اتلاف وقت شما
میشود
اجتناب ورزید و برای حفظ روند طبیعی جریان کار از جستجوی برنامههای
مختلف بپرهیزید و در واقع کمتر وقت خود را صرف اینگونه امور کنید...
-آغاز یک
فعالیت
گاهی
اوقات سخت ترین مرحله آغاز یک پروژه زمانی است که فرد میخواهد
اولین
گام را در این زمینه بردارد. من نیز مانند دیگر افراد وظایفی را بر
عهده
دارم که ممکن است از انجام آنها وحشت داشته باشم. اما برای رفع این
مشکل
راهحلی را در نظر گرفتهام که فکر می کنم برای شما نیز مفید باشد.
برای
مثال اگر قرار باشد کتابی را بنویسم به کل طرح نمینگرم. به این معنا
که
به خود نمیگویم که باید کتابی بنویسی که شامل ۳۰۰ صفحه باشد. در عوض
میگویم
کتاب باید شامل ۲۴ فصل شود و هر بخش نیز بیش از یک مقاله نخواهد
بود.
لذا با نوشتن یک مقاله در طی دو هفته هر سال کتابی را به پایان
میرسانم.
در زندگی هم شیوه
مذکور را پیش گرفتهام. بهطورمثال اگر بنا باشد که در حیاط
منزل کار کنید تعداد روزی که باید در آن کار کنید را در نظر نداشته
باشید. بلکه به خود بگویید که یک روز صبح اختصاص به مرتب کردن بوته
ها
و درختان میدهید و صبح دیگر چمنها را کوتاه میکنید. بنابراین پس از
گذشت
یک هفته متوجه میشوید که همه کارها را انجام دادهاید و حتی وقت
اضافی
هم به هنگام بعدازظهر و غروب برای دیگر کارهایتان باقی مانده است.
خدمات اطلاع
رسانی
- آیا به مسائل
اطراف خود از دیدگاههای انتقادآمیز مینگرید؟
با توجه به شواهد
موجود در مییابیم که نحوه نگرش ما بیش از آنکه انتقادآمیز
باشد سطحینگر است. در صورتی که استنباط من صحیح باشد درخواهیم
یافت
که فقدان توانایی انتقاد از مسائل میتواند بر تمامی جنبهها و ابعاد
جامعه
تأثیراتی منفی برجای گذارد.
مرحله اول) در این
قسمت با طرح برخی پرسشها درباره اهمیت یک موضوع یا تجربه و
بررسی ارزش آنها، درحیطه مرحله ارزشیابی گام نهادهاید. موضوع
اصلی
آنست که هر چیز با ارزشی به معنای جالب و هیجانانگیز بودن آن قلمداد
نمیشود.
مرحله دوم ) در این بخش
سعی دارید سطح اطلاعات خود را درباره موضوعات مورد نظر پیش
و بعد از تجربه آنها مورد بررسی قرار دهید. رشد نیازمند یادگیری
است. از اینرو به منظور پیشرفت و گسترش میزان دانش، مهارتها و
ارتقاء
سطح نگرشهایمان لازمست که به آن توجهی جدی داشته باشیم.
مرحله سوم) آیا میتوانید
آنچه را که فرا گرفتهاید را در عمل بهکار گیرید؟ در
اینجا تفکیک افراد از یکدیگر میسر میشود. ما باید آموختههایمان
را بهکار گیریم. در حالیکه بسیاری از افراد کمتر سعی دارند آنچه را که
از طریق شنیدن و خواندن فراگرفتهاند را به اجرا درآورند.
- اصول بدیهی
و مهم یک بازرگان
پس از انجام دو
اقدام اشتباه در سال ۱۹۷۲، از سال ۱۹۷۸ بهعنوان یک تاجر مستقل
فعالیت خود را آغاز کردم. در این مدت بیش از ۴۰۰ مقاله و سخنرانی
نوشتم و بیش از ۴۰۰ خانه و اداره ساختم. بطوریکه در درازمدت تبدیل
به
یک سرمایهدار موفق شدم. علت این امر را پیروی از اصولی میدانم که
برای
هر بازرگان رعایت آنها ضروری است. در اینجا به ۱۰ پند اشاره میشود.
۱) اگر آنسوی صخره را نمیتوانید مشاهده کنید
به این علت است که در حاشیه آن زندگی نمیکنید. تجار باید
آگاهانه با خطرات روبرو شوند و ریسک کنند تا موفق شوند.
۲)
آیا
در شطرنج زندگی بازی میکنید؟ زندگی پیچیدهتر از پاسخهای آری
و
خیر است. اغلب شرایط برحسب ماهیت از یکدیگر قابل تفکیک هستند. توانایی
داشتن
تفکری انتقادآمیز رمز موفقیت است.
۳)
سریعترین
روش برای کسب موفقیت آناست که بهجای یافتن مشتری، راهحلهایی
برای مشکلات کارکنان یا مشتریان خود بیابیم. با هزینهای بسیار کمتر،
شاد کردن یک مشتری بسیار آسانتر از یافتن آن است. روابط بادوام و
مستحکم بخشی از تجارت پایدار محسوب میشود.
۴)
در
صورتی که همواره در آسایش و راحتی بهسر میبرید، به موفقیت دست
نخواهید
یافت. تجار درصورتی که خواهان رشد و ترقی باشند پیشرفت خواهند کرد
و
این بدان معنا است که آنها فرصتی برای پرداختن به وقایع گذشته ندارند.
۵) فرصتها را غنیمت شمرده و راههای چاره را
در نظر داشته باشید و نتایج حاصل از موفقیت را بهخاطر
بسپارید. در جستجوی خوبیها باشید و به احتمالات و مسائل ناشناخته بیاندیشید.
خوشبین بیفکر نباشید. درهرحال خوشبینی بیش از حد سبب میشود که
فرصتهای موجود را از دست بدهید.