امروزه مديران مسوولیتهای زیادتری به عهده دارند و نسبت به گذشته با استفاده از منابع محدود، به نتایج بهتری میرسند. یکی از نتایج جالب چالشهای اقتصادی، افزایش کارآیی هر فرد است.
امروزه مديران مسوولیتهای زیادتری به عهده دارند و نسبت به گذشته با استفاده از منابع محدود، به نتایج بهتری میرسند. یکی از نتایج جالب چالشهای اقتصادی، افزایش کارآیی هر فرد است.
بسیاری از شرکتها سعی میکنند با استخدام کارمندان منتخب و منظم با تعداد کمتر، میزان تولید و کیفیت را حفظ کرده یا افزایش دهند. مدیران قصد دستیابی به بالاترین بازده ممکن از سرمایههای انسانی را دارند. یک مدیر موفق و زیرک به سرعت، از کارمندان متوسط، تیمیبا عملکرد بالا میسازد که نتایج فوقالعادهای برای شرکت دارند. این کار زیاد دشوار نیست فقط لازم است نحوه انجام دادن آن را یاد گرفت.
چرا بعضی از شرکتها موفق ترند و سود بیشتری به دست میآورند ؟
جواب این سوال بسیار ساده است. در راس شرکتهای موفق، رهبران عالی مدیریت میکنند در نتیجه کارمندان شایستهتری هم در آنجا مشغول به کار هستند و این بدان معنا است که نسبت به رقبای خود در شرکتهای دیگر متفکرتر، سخت کوشتر بوده و پروژههای اجرایی را به بهترین شکل ممکن انجام میدهند. ارزش واقعی هر مدیر و رهبر در کسب و کار به عملکرد او بر میگردد. مدیران موفق طبق نتایج به دست آمده از شرکتهای بسیار در سراسر دنیا، باید اصولی ساده را اجرا کنند. اصل شماره یک: شرایط زندگی یک مدیر زمانی بهتر میشود که از نظر شخصیتی هم پیشرفت کند و اما قانون شماره دو: پیشرفت کارمندان با پیشرفت مدیر ارتباط مستقیمی دارد. برای فردی که مایل به پیشرفت است هیچ محدودیتی وجود ندارد. هر مدیر بالقوه میتواند به یک مدیرعالی در ادامه زندگی حرفهای خود تبدیل شود.
چگونه مدیر میتواند بهترین نتایج را از کارمندان به دست آورد؟
در ابتدا باید سعی کند از مراحل استخدام گرفته تا گام نهایی که مراسم بازنشستگی است کارمندان خود را راضی و خوشحال نگاه دارد. افراد باید از انجام دادن کار، ارتباط با همکاران، تعاملات با مشتریان، تامینکنندگان و فروشندگان احساس رضایت کنند و مدیر همچنین در زمینه مدیریت و در نظر گرفتن پاداش کوتاهی نکند. در طول قرنها، متفکران، محققان و دانشمندان در تمامی زمینهها به دنبال نظریه واحدی بودهاند که به کمک آن اصول دیگر را توضیح دهند.
شاد کردن کارمندان موضوعی نیست که در برنامههای مدیریت مطرح شود، پس چگونه مدیران از پس این مهم برآیند؟
مشکل این است که مديران شاد کردن دیگران را از یاد میبرند یا به آن توجهی نمیکنند، زیرا به دلیل مشکلات بسیار و عدم تمرکز، از خوشحال کردن کارمندان سر باز میزنند و متوجه اهمیت موضوع نیستند. از همه بدتر عمدا کارهایی برای ناراحتی دیگران انجام میدهند و سپس رفتار خود را با بهانههای منطقی و توجیهات عقلانی تبرئه میکنند. اولین گام برای مدیر این است که از نحوه تفکر و رفتار کارمندان خود مطلع شود آنگاه علاقهمند و درگیر کردن آنها به انجام دادن وظایف به طور جدی آسان خواهد بود و دستیابی به نتایج مهم و موفقیت در کسب و کار در بازار کار به شدت رقابتی از اهداف کارمندان خواهد شد. مدیران لازم است تا در دورههای مخصوص شاد کردن کارمندان شرکت کنند تا نتایج خوبی به دست آورند.
نکات و ایدههای سادهای وجود دارد که انجام دادن آنها نیز برای مدیران بسیار ساده است و بلافاصله میتوانند با به کار بستن آنها، محیط کاری با عملکرد عالی به وجود آورند و مطمئن باشند که همه کارمندان حداکثر تلاش خود را برای موفقیت بیشتر شرکت انجام میدهند. به عنوان مثال: مدیران باید با کارمندان صحبت کرده، احوالشان را جویا شوند و در مورد پیشرفت کار هم سوالاتی بپرسند. زمانی که مدیران به کارمندان ابراز علاقه میکنند در آنها حس ارزشمند بودن، قابل احترام و مهم بودن را بر میانگیزند، کارمندان احساس خوبی دارند و تلاش میکنند با انجام دادن کاری خوب، محبت را جبران کنند.
تشویق کارمندان به مطرح کردن نظرات خود تاثیر مستقیمیدر نحوه انجام مسوولیتها دارد و باعث پیشرفت شرکت میشود. زمانی که نظر جدیدی مطرح میشود، صرفنظر از اینکه نظر مدیر در ابتدا در مورد آن چیست، باید فرد را به امتحان کردن ایده خود در مقیاس کوچک و نهایتا اجرا تشویق کند. هر اندازه مدیران ایدههای بیشتری را تشویق کنند، نتایج بهتری میگیرند و کارمندان به دلیل تشویق خلاقیتهایشان از نظر شخصی شادتر خواهند بود. اگر مدیران با تمام کارمندان شایسته و سختکوش رفتار خوبی داشته باشند، کارمندان مشتاق میشوند تا هر کاری که لازم است برای مدیران خود در جهت پیشرفت شرکت انجام دهند.
همه کارمندان از نظر شخصیتی تنبل و وابسته نیستند و نباید به طور مداوم تحت نظارت باشند. آنها همیشه سریعترین و سادهترین راه را برای به دست آوردن علایقشان انتخاب میکنند بدون داشتن کمترین نگرانی از عواقب رفتاری خود اکثرا انگیزههای یکسانی دارند. همگی از ایمنی، امنیت، تعلق پذیری و اعتماد به نفس لذت میبرند و مایلند در کار خود موفق، شاد و مورد احترام باشند و از انجام هر کاری که احساس میکنند برای رسیدن به اهدافشان لازم است کوتاهی نمیکنند. یک مدیر لایق باید محیطی را فراهم کند که همه کارکنان با داشتن روحیه عالی به انجام بهترین کار ممکن تشویق شوند.
چگونه مدیران شرایط ایدهآلی براي ایجاد انگیزه و عملکرد عالی در محیط کار فراهم میکنند؟
شخصیت یک مدیر را میتوان از طرز راه رفتن، رفتار و پاسخگویی او با دیگران تشخیص داد. کارکنان تمایل دارند در ارتباطشان با دیگر افراد از رفتار مدیران تبعیت و تقلید کنند. زمانی که مدیر با ادب و احترام با کارمندان خود رفتار کند، کارمندان هم سعی میکنند همان رفتار را با همکاران داشته باشند. مدیران هر روز باید رفتارهای خاصی را تمرین کرده و سعی کنند تا کارمندان احساس خوبی نسبت به خود داشته باشند. سه کاری که یک مدیر هرگز نباید انجام دهد: انتقاد، شکایت یا اعتراض درباره رفتار کارمندان. هنگامی که مدیران در تلاش باشند تا ترس را از بین برده و اعتماد به نفس را در کارمندان به وجود آورند، آنها هم برای انجام کارها تمرکز بیشتری دارند و محیطی آرام با عملکرد عالی به وجود میآید.
منبع: Forbes
مترجم: هوتسا عسکری نسب
۱۸ تیر ۱۳۹۰ ساعت ۲:۴۴:۳۳ بعد از ظهر