تاریخچه مدیریت پروژه
مدیریت پروژه در
زمینههای گوناگون کاربردی شامل ساختمان سازی،مهندسی ودفاعی گسترش یافته
است. در ایالات متحده آمریکا،پدر مدیریت پروژه، هنری گانت (Henry
Gant)است که به عنوان پدر علم برنامه ریزی وروشهای کنترل نیز
شناخته
شده است. شهرت او به چند عامل بستگی داشته است: اول به خاطر استفاده از
گانت چارت که یکی از ابزارهای کنترل پروژه محسوب میشود .دوم به خاطر
همکاری با Fredrick Winslow Taylor در تئوری علمی مدیریت ودر
نهایت
شهرت او به علت مطالعاتش بر روی کار ومدیریت ساختمان کشتی نیروی
دریائی
بوده است.او در بسیاری از موارد از جمله استفاده از ساختار دسته
بندی
کسب وکار(WBS)وهمچنین تخصیص منابع پیشگام بوده است.
سالهای 1950به عنوان
شروع مدیریت پروژه جدید شناخته شده است. در آمریکا در اوایل سال 1950
پروژهها غالبا به طور خاص براساس گانت چارت وبا روشها وابزارهای
غیر
رسمی مدیریت میشدند. درآن زمان دو مدل ریاضی برای جدول زمان بندی
وجود
داشت:
1) فن ارزیابی و بازنگری برنامه یا
PERT (Program Evaluation and Review Technique ) که توسط
Booz-Alen وHamilton ابداع شد.
2) روش مسیر بحرانی(CPM )Critical
Path Method
این روش با
مشارکت دو انجمن Du Pont وRemington Rand به منظور مدیریت
پروژههای
تعمیر ونگهداری طراحی شد.این روشهای ریاضی به سرعت در بسیاری از
شرکتهای
خصوصی گسترش یافت. در همان زمان روشهای برآورد قیمت تمام شده،مدیریت
هزینه واقتصاد مهندسی توسط Hans Lang ودیگران در حال
گسترش بود. درسال1965،انجمن مهندسین هزینه آمریکا (که در حال
حاضرانجمن بین المللی AACEمی باشد
وهدفش پیشبرد علم مهندسی هزینه است)توسط اولین کاربران مدیریت
پروژه وانجمن متخصصین برنامه ریزی وبرنامه زمان بندی،برآورد هزینه
وکنترل
زمان-هزینه تأسیس شد.AACE فعالیتهایش را ادامه
داد ودرسال 2006اولین وکاملترین روش
برایPORTFOLIO(اوراق بهادار)وبرنامه ریزی ومدیریت پروژه را
منتشر کرد.(ساختار کامل مدیریت هزینه) در سال 1969،انستیتو مدیریت
پروژهPMI)) به منظور سرویس دهی به صنعت مدیریت پروژه تشکیل
گردید.
فرضیه PMIاین است که
علیرغم کاربردهای گسترده مدیریت پروژه در حوزههای
مختلف از پروژههای صنعت نرم افزاری گرفته تا صنعت ساختمان سازی
ابزار
وروشهای آن مشترک هستند. در سال1981،PMI تصمیم گرفت که یک کتابچه
راهنما
برای شناخت مدیریت پروژه (راهنمای PMBOK)منتشر کند این
کتابچه شامل استانداردها وراهنمائی های عملی است
که در بحث های تخصصی کاربرد فراوانی دارد. در سال 1967،انجمن بین المللی
مدیریت پروژه IPMA در اروپا تأسیس شد وآن هم به
نوبه خود دستخوش تحولات وپیشرفت هائی گردید و انجمن ICB( Competence
Baceline Institute)را تأسیس کرد.تاکید این انجمن بر روی تجارب
قابل
اعتماد،مهارت های شخصی و تشخیص صلاحیت میباشد.هر دوی این انجمن ها
در
حال حاضر در تهیه وتنظیم استاندارد ISO برای مدیریت پروژه میباشند.
PMBOK) که به عنوان انستیتو
مدیریت پروژه میباشد)مدیریت پروژه را این گونه تعریف می نماید:مدیریت
پروژه ابزاری برای شناخت ،مهارت وروش های فنی است تا فعالیتهای
پروژه را به نیازهای اصلی (اهداف)پروژه برساند. PRINCE2برنامه
ریزی،نظارت
وکنترل همه جانبه پروژه وبرانگیختن تمام افراد مرتبط با پروژه
به
منظور موفقیت پروژه یعنی دست یابی به اهداف پروژه در زمان مشخص ،باقیمت
مشخص،کیفیت
مشخص وراندمان مشخص PROJECTپروژه یک کار موقتی
با تاریخ خاتمه مشخص است که به منظور ایجاد یک محصول
منحصر به فرد ویا خدمات مشخص انجام میشود- هدف از اجرای پروژه برآورده
کردن ایدهها ویانیازها میباشد DIN69901(سازمان آلمانی جهت
استاندارد سازی) مدیریت پروژه یک سری وظائف کامل ،روش
ها وابزاری است که در طی اجرای پروژه به کار گرفته میشود.
مدیریت پروژه
مستقیما از مسئولیتهای شخص مدیر پروژه میباشد. مدیر پروژه به ندرت
مستقیما
در فعالیتهای پروژه که منتهی به تولید محصول میشود شرکت میکند.اما
بیشتر می کوشد تا پروژه به خوبی پیشرفت کند، روابط متقابل قسمتهای
مختلف سازنده ومفید باشد به نحوی که احتمال شکست به حداقل خود
برسد.مدیر
پروژه غالبا نماینده مشتری است که براساس شناخت صحیحی که از مشتری دارد
میتواند به خوبی تمامی نیازها وخواستههای اورا مشخص وارائه نماید.توانائی
به وجود آوردن انسجام وهماهنگی بین فرایندهای مختلف بخشهای متفاوت مورد
قراداد و ایجاد ارتباط نزدیک وسازنده با نماینده مشتری بسیار اساسی ومهم
میباشد.
یک مدیر موفق برای اطمینان از اینکه همه
عوامل زمان،هزینه وکیفیت و مهمتر از همه رضایت مشتری کاملاً شناخته
شده باشد باید بتواند کل پروژه را از ابتدا تا انتها ببیند (پیش بینی )کند
واین اطمینان را به سایرین به دهد که پیش بینی او محقق میشود. تولید
هر نوع محصول ویا ایجاد هر خدمتی شامل ساختمان سازی ،حمل ونقل
،الکترونیک،نرم افزارهای کامپیوتری ،خدمات مالی و....
هر کدام دیدگاهها ی اجرائی ونقطه نظرات خاص خود رادارد که می بایست
قبلا توسط مدیر پروژه پیش بینی گردد.
محدودیتهای سه گانه وسنتی
پروژهها نیز مانند
هر کار دیگری محدودیتهای خاص خود رادارا هستند.در مدیریت پروژه
این
محدودیتها به صورت سنتی شامل چشم انداز،زمان وهزینه میباشند به این
سه
فاکتور مثلث مدیریت پروژه هم گفته میشود و هر محدودیت نماینده یکی از
اضلاع
مثلث میباشد همچنان که در هندسه اگر یکی از اضلاع تغییر کند سایر
اضلاع
تغییر میکند در مدیریت پروژه هم تغییر هر یک از این محدودیتها بر
روی
سایر عوامل تأثیر می گذارد.در یک تقسیم بندی دیگر میتوان کیفیت محصول
یا
بازدهی را از چشم انداز جداکرد وکیفیت را به عنوان محدودیت چهارم در
نظر
گرفت. مثلث مدیریت پروژه را میتوان برای روابط بین زمان،هزینه وکیفیت
نیز
در نظر گرفت.(سریع،ارزان وخوب)
مثلث مدیریت پروژه
زمان: منظور از
محدودیت زمانی مقدار زمان در دسترس به منظور تکمیل پروژه میباشد. هزینه:منظور
از محدودیت هزینه مقدار بودجه در دسترس برای تکمیل پروژه میباشد.
چشم انداز: منظور از محدودیت چشم انداز فرآیندهای است که می بایست
انجام شود تا نتایج نهائی پروژه به دست آید. این سه محدودیت با
هم
در تعامل هستند و تغییر هر کدام موجب تغییر در محدودیت های دیگر
میشود.مثلاً
اگر چشم انداز پروژه (اهداف ویا کیفیت)افزایش یابد طبیعتا زمان وهزینه
نیز افزایش مییابند. یک محدودیت شدید زمانی باعث افزایش هزینهها
وکاهش چشم انداز میشود. همچنین بودجه کاملاً محدود باعث افزایش
زمان
وکاهش چشم انداز میشود. منظور از نظم وانظباط در مدیریت پروژه، تهیه
ابزار
وروشهائی است که تیم مدیریت پروژه (نه فقط مدیر پروژه)را قادر می
سازد
که کارهایشان رابادر نظر گرفتن محدودیتها سازماندهی کنند. دیدگاه
دیگر
در خصوص مدیریت پروژه این است که این سه محدودیت را منابع مالی،زمان
ومنابع
انسانی در نظر بگیریم.چنانچه شما بخواهید کاررادرزمان کوتاهتری به
پایان
برسانیدشما می بایست نیروی انسانی بیشتری صرف کنیدکه به نوبه خود
باعث
افزایش هزینههای پروژه خواهد شد تا آنجائی که باانجام سریع پروژه
هزینهها
کاهش مییابد.
زمان
برای تحلیل وبررسی وهمچنین
تخمین زمان مورد نیاز برای اینکه یک محصول قابل تحویل تولید شود
روشهای
گوناگونی وجوددارد.یکی از این روشها این است که فعالیتهای مورد
نیاز
برای تولید یک محصول قابل تحویل راشناسائی کرده و جدول ساختار شکست
WBS))را تنظیم
نمائید. در ابتدا می بایست برای هر کدام از فعالیتها زمان موردنیاز
راتخمین زده ودر نهایت زمان کل را به دست آورید.فعالیتها می بایست
اولویت بندی شده ووابستگی های بین آنها مشخص شود واین اطلاعات در
جدول
زمان بندی پروژه ثبت گردد.وابستگی های بین فعالیتها میتواند تأثیر
به
سزائی در طول مدت پروژه داشته باشد.همچنانکه دسترسی به منابع (محدودیت
منابع)نیز
تأثیر به سزائی در طول مدت پروژه خواهند داشت. مدیران پروژه در
فاز
اجرائی غالبا دوحد نهائی برای جلوگیری از تغییر زمان خاتمه پروژه در
نظر
میگیرند.زمان محدودیتی است که نه به عنوان هزینه منظور میشود ونه به
عنوان
منابع بنابراین مدیر پروژه نمیتواند تغییرات آن را کنترل کند.این
خصوصیت
زمان آن را از سایر منابع وهمچنین قسمتهای هزینهای متمایز می
سازد.باید
متذکر شد که صرف هیچ تلاشی مهمتر از تلاش برای کاهش هزینهها
نیست.
هزینه
هزینههای اجرائی یک پروژه به موارد
متعددی
بستگی دارد که این موارد به طور عمده عبارتاند از: کمیت منابع،میزان
تلاش،مصالح،مدیریت ریسک(مثلاً تغییر قیمت)،مدیریت ارزش به دست
آمده،تأسیسات(ساختمانها
،ماشین الات و...)،تجهیزات، افزایش هزینه ها، هزینههای
غیر مستقیم وسودو.... چشم انداز منظوراز چشم انداز اهداف مشخصی
است
که می بایست در انتهای پروژه به آن برسیم.ویا به عبارت دیگر چشم انداز
آن
چیزی است که قرار است پروژه به انجام برساندویاتعریف مشخص از نتیجه
نهائی
پروژه.یکی از مولفههای مهم چشم انداز کیفیت محصول نهائی پروژه
میباشد.مقدار
زمانی که برای هر فعالیت تعیین میشود ارتباط تنگاتنگی با کیفیت کلی
پروژه خواهد داشت.
بعضی
از فعالیتها برای اینکه به طور مناسبی اجرا شوند به مقدار زمان مشخصی نیاز
دارند اما اختصاص زمان بیشتر باعث ارتقا کیفیت میشود.در پروژههای بزرگ
کیفیت بالا عامل مهمی بر روی زمان وهزینه میباشد(وبرعکس).در مجموع وبه
طور خلاصه میتوان همه این محدودیت ها را در یک جمله بیان کرد:زمان
مشخص،کیفیت مشخص وبودجه مشخص . در این جا منظور از
چشم انداز همان کیفیت پروژه میباشد.
کنترل متغیرهای پروژه
مدیریت پروژه می
کوشد تا بر متغیرهای پروژه مانند ریسک غلبه پیداکند ویا آنهارا
مهار
کند. مدیر پروژه می بایستی طوری سیستم مدیریتی اش را تنظیم کند که
خود
سیستم مدیریتی و بدون نیاز خود شخص مدیر سیستم رو هدایت کند در غیر
این
صورت سیستم سوار به مدیر میشود و خود سیستم باری بر دوش مدیر خواهد
بود.
در این بخش روش ها و استراتژی های مدیریتی بسیاری است که آدم هایی
خیلی
بهتر و با سواد تری کتاب های خوبی رو در این مورد نوشته اند که
R.S Pressman بهترین های این هست.
ریسک:عامل بالقوه شکست پروژه می توان
بر
بسیاری از ریسک های منفی (عوامل بالقوه شکست)با برنامه ریزی مناسب وصرف
زمان
ومنابع غلبه کردویا آنها راازبین برد. بر اساس بعضی تعاریف ( چاپ
سومPMBOK)ریسک میتواند
حتی جنبه مثبت هم داشته باشد به این معنی که گاهی ریسک یک
موقعیت بالقوه است که حتی میتواند باعث به بهره برداری رسیدن
پروژه
زودتر از حد انتظار شود.مشتریان (اعم از حامیان داخلی وخارجی پروژه)
وسازمانهای
خارجی (مانند آژانس های دولتی وتعدیل کننده ها) سه عامل مهم زمان ،هزینه
وچشم انداز را تعیین میکنند.
تنها عامل باقیمانده یعنی ریسک
میتواند
توسط تیم پروژه به صورت ایده آل وبراساس برآورد دقیق وروشهای صحیح برنامه
ریزی مدیریت شوند. در طی فرآیند مذاکره وگفتگو باسهامداران اهداف نهائی
پروژه در خصوص زمان ،هزینه وچشم انداز وریسک در قالب یک قرارداد
مشخص تعیین میشود. به منظور کنترل مناسب این متغیرها یک مدیر
پروژه
خوب باید دارای شناخت عمیق وتجارب خوبی در مورد چهار حوزه (زمان،هزینه،چشم
انداز وریسک)وهمچنین 6حوزه اتحاد،ارتباط،منابع مالی،بیمه کیفیت
وبرنامه زمان بندی پیشرفت فیزیکی وهمچنین تدارکات داشته باشد.
دیدگاهها
دیدگاههای متفاوتی
برای مدیریت فعالیتهای پروژه وجود داردازجمله : سرعت،تعامل، پیشرفت
وفازبندی فارغ از نوع دیدگاه مورد استفاده با عنایت وتوجه خاصمی
بایست
نتایج،اهداف و وظائف ومسئولیتهای همه افراد مرتبط با پروژه از جمله
سهامداران
را به طور واضح روشن وشفاف ساخت.
دید گاه سنتی
دیدگاه سنتی 5
مرحله پشت سرهم را برای تکمیل پروژه ضروری میداند.در این دیدگاه
لازم
است ابتدا 5 مولفه یک پروژه (4 فاز +مرحله کنترل)را در مراحل پیشرفت
پروژه
تشخیص دهیم. 1- مرحله اولیه پروژه 2- برنامه ریزی یا فاز طراحی 3-
اجرای
پروژه یا فاز اجرائی 4- نظارت پروژه وسیستم های کنترل 5- فاز تکمیل
پروژه
لازم به ذکر است که نیازی نیست در همه پروژهها این 5 مرحله به
اتمام
برسد. مثلاً در بعضی پروژهها ممکن است فاز برنامه ریزی ویا نظارت
وجود
نداشته باشد ودر بعضی پروژهها مراحل 2و3و4 چندین بار تکرار شود. در
خیلی
از صنایع از این چند مرحله استفاده میکنند. به طور مثال در طراحی
معماری
با مصالح بنائی (آجر وملات) پروژهها از مراحلی چون پیش طراحی،
طراحی
تصوری (ادراکی)،طراحی شماتیک، طراحی توسعه ونقشه کشی ساختمان و...
استفاده
میکنند. در نرم افزارهای توسعه،این دیدگاه غالبا به عنوان آبشار
توسعه
شناخته میشوند.
براي
همه
سازمان هايي که MS Project را به دليل کاربر پسند بودن، سهولت استفاده
و
قابليت هاي يکپارچگي با مجموعه Office براي پاسخگويي به
نياز برنامه ريزي و کنترل پروژه انتخاب کردهاند و
به دنبال توسعه همکاري اطلاعاتي تيم پروژه، کنترل مدارک پروژه و مديريت
قويتر منابع و گزارشگيري سادهتر و سريع تر از وضعيت پروژههايشان هستند
راه حل جامع مديريت پروژه EPM راه حل ايدهآل و
قابل اعتماديست که کاهش ريسک پروژه و افزايش بازگشت سرمايه (ROI) را به همراه
خواهد داشت.