محيط ‌زيست‌گرایی در بازار آزاد

محيط ‌زيست‌گرایی در بازار آزاد
از آنجا كه ثروت مالك به سرپرستي خوب آن بستگي دارد، حتي يك مالك كوته‌نظر و نزديك بين هم انگيزه خواهد داشت كه طوري عمل كند كه گويي به سودآور بودن منابع خود در آينده اهميت مي‌دهد.
از آنجا كه ثروت مالك به سرپرستي خوب آن بستگي دارد، حتي يك مالك كوته‌نظر و نزديك بين هم انگيزه خواهد داشت كه طوري عمل كند كه گويي به سودآور بودن منابع خود در آينده اهميت مي‌دهد.
حتي اگر دارايي در مالكيت يك شركت باشد، باز هم اين نكته درست است. ممكن است مقامات شركت‌ها عمدتا كوتاه‌مدت را مدنظر قرار دهند، اما همان طور كه اقتصاددانان مالي دانشكده تجاري دانشگاه ‌هاروارد از جمله مايكل ینسن خاطرنشان كرده‌اند، حتي آنها هم بايد به آينده اهميت دهند و راجع به آن فكر كنند. اگر چنين تصور شود كه اقدامات كنوني در آينده مشكلاتي را به بار خواهد آورد يا اين باور وجود داشته باشد كه سرمايه‌گذاري‌هاي فعلي در آينده سودآور خواهند بود، قيمت سهام شركت در پاسخ به اين تغييرات كاهش يا افزايش پيدا خواهد كرد. مقامات شركت‌ها از اين تغييرات قيمت سهام تاثير مي‌پذيرند (و قضاوت درباره آنها بر مبناي اين تغييرات انجام مي‌گيرد).
اين توانايي و انگيزه براي عملکرد دوراندیشانه در بخش دولتی وجود ندارد. مثلا پارك راونا در سياتل را در نظر بگيريد. اين پارك در آغاز قرن بیستم مالكيت خصوصي داشت و صنوبرهاي بزرگي در آن بود. يك زن و شوهر با نام آقا و خانم بك آن را به يك استراحتگاه خانوادگي تبدیل كرده بودند كه در صورت خوب بودن هوا روزانه هزاران نفر را در خود جاي مي‌داد. با اين حال اين نگراني كه شايد صاحب آتي پارك به خوبي از آن مراقبت نكند، دولت فدرال را بر آن داشت كه از اين مكان زيبا «محافظت» نمايد. صاحبان اين پارك نمي‌خواستند آن را از دست بدهند، اما شهرداري اقامه دعوي كرد و آن را خريد.
اما مقامات دولتي بدان خاطر كه هيچ دارايي يا درآمد مشخصي نداشتند كه در معرض خطر باشد، اجازه دادند كه وضعيت پارك تنزل پيدا كند. مدت زمان اندكي پس از آن كه شهرداري اين پارك را در 1911 خريد، درخت‌هاي بلند کم کم از بین رفتند. گروهي از شهروندان نگران، توجه مقامات را به سرقت درختان جلب كردند، اما قطع آنها همچنان ادامه پيدا كرد. جذابيت پارك به تدريج كاهش يافت و در 1972 به پاتوق زشت و خطرناكي براي معتادها تبديل شد.
آقا و خانم بك كه به شكل خصوصي و بدون هيچ‌گونه هزينه‌اي براي ماليات‌دهنده‌ها پارک را اداره مي‌كردند، اما در عوض به هزينه‌اي كه از مشتریانشان مي‌گرفتند متكي بودند، عملكرد بسيار بهتري را در مديريت پاركي كه خود به وجود آورده بودند، به جا گذارده بودند.
آيا مي‌توان پارك‌ها، حتي پارك‌هاي محلي مثل گراند كانيون يا پلوستون را به شكل خصوصي و توسط افراد، باشگاه‌ها يا شركت‌ها به همان شيوه كه آقا و خانم بك پارك راونا را اداره كردند، اداره نمود؟ آيا بازدیدکنندگان پارك‌ها از اينكه مجبور باشند به جاي پرداخت ماليات، با پرداخت مبلغ وروديه از اين پارك‌ها حمايت كنند، آزرده خواهند شد؟ دونالد ليل و‌هالي فرتول پارك‌هاي ملي را مورد مطالعه قرار دادند و برخي از آنها را با پارك‌هاي ايالتي مقايسه كردند. پارك‌هاي ايالتي ويژگي‌هاي مشابهي داشتند، اما برخلاف پارك‌هاي ملي بخش عمده‌اي از حمايتي كه از آنها به عمل مي‌آمد از محل مبلغ ورودي پرداخت شده توسط بازدیدکنندگان تامين مي‌شد. مقايسه‌هايي كه ليل و فرتول به عمل آوردند جالب بود. اين دو در 1997، متذكر شدند كه در شانزده پارك ایالتی، حداقل نيمي از وجوه عملياتي از محل اين مبالغ ورودي تامين مي‌شد. نياز به درآمد بيشتر، مديران پارك‌ها را وادار به ارائه خدمات بهتر به افراد بيشتر مي‌كرد. مثلا در پارك‌هاي ايالتي تگزاس، برخلاف پارك‌هاي ملي نزديك آنها که ويژگي‌هاي طبيعي مشابهی داشتند، تفريحاتي مثل تماشای جغد، تماشاي تمساح، شكار در طبيعت و حتي سواري بر گاوهاي وحشي ارائه مي‌شد. در پارك‌هاي ايالتي هزينه‌ها نيز كمتر بود. به نظر مي‌رسد كه استفاده‌كنندگان از پارك‌ها در صورتي كه از خدمات بهتر و بيشتري بهره ببرند، پول بيشتري را در آنها خرج خواهند كرد.
افراد و گروه‌هاي خصوصي زيستگاه‌هاي طبيعي و زمين‌هاي زيبا و تماشايي را در هزاران نقطه آمريكا حفظ كرده‌اند. در جداول مربوط به سرشماري سازمان‌هاي حفاظت‌كننده از زمين در سال 2003 نام 1537 سازمان محلي، ايالتي و منطقه‌اي از اين دست ذكر شده است. [1] بسياري از گروه‌هاي ايالتي و محلي ديگر نيز پروژه‌هاي مشابهي را به عنوان كار فرعي در كنار ديگر امور خود انجام مي‌دهند و گروه‌هاي ملي مثل The Nature Conservancy و Audubon Society صدها پروژه دیگر را مدنظر قرار داده‌اند. هيچ يك از اين گروه‌ها در مالكيت دولت نيست. اين قبيل گروه‌ها که بر بازار اتکا دارند مجبور نخواهند بود كه اكثريت را به مطلوب بودن پروژه‌هاي خود متقاعد نمايند و همچنين نيازي ندارند كه براي انتخاب شيوه مديريت محل موردنظر خود وارد بحث با اكثريت شوند. بدان گونه كه شوراي كيفيت محيط‌زيست دولت فدرال گزارش كرده نتيجه اين امر تنوع زياد و قابل‌توجه روش‌ها و ديدگاه‌ها بوده است.
با اين وجود بايد به اين هم اشاره كرد كه حتي در مواردي كه مالكيت و اداره ‌زمين‌ها در اختيار بخش خصوصي است، دولت همچنان به اين امور وارد مي‌شود. بسياري از اين این بنگاه‌های خصوصي از مزيت‌هاي مالياتي بهره‌ مي‌برند، چراكه درآمدهاي مشمول ماليات آنها كاهش مي‌يابد. از اين رو قوانين مالياتي بر اينكه چه نوع درآمدها و كمك‌هايي واجد شرايط تخفيف هستند تاثير مي‌گذارند و همچنين با اعطاي پاداش به تمامي گزينه‌هاي واجد شرايط (از طريق كاهش در ماليات‌ها) ميزان كل فعاليت‌هايي كه در راستاي حفاظت از محيط‌زيست انجام مي‌شوند را افزايش مي‌دهند.
 اما چه كسي از اين امر منتفع مي‌شود؟ در غالب موارد، بيش از همه مالكان زمين‌هاي اطراف سود مي‌برند. ایجاد فضاي باز و آزاد معمولا بر ارزش زمين‌هاي نزديك مي‌افزايد.
سوال دیگر این است که زماني كه تعداد آلاينده‌ها و افرادي كه از آنها رنج مي‌برند زياد باشد، حقوق مالكيت چگونه مي‌توانند اثر گذار باشد؟ می‌توان گفت که نزديك‌ترين كساني كه اين آلاينده‌ها به آنها مي‌رسد، بيش از همه صدمه مي‌بينند و مي‌توانند آلوده‌كننده‌ها را تحت پيگرد قانوني قرار دهند اما این امر همیشه درست نیست. یک حالت افراطي يعني اثر بالقوه دي‌اكسيد‌كربن توليد شده در اثر سوزاندن چوب يا سوخت‌هاي فسيلي بر گرمايش كره زمين را در نظر بگيريد. اگر در اثر اين كار شرايط آب‌و‌هوايي تغيير كند، اثرات آن در همه جاي دنيا گسترده خواهد شد. تقريبا همه از انرژي حاصل از اين گونه سوخت‌ها استفاده مي‌كنند و اگر خطر ايجاد دي‌اكسيد كربن براي گرمايش جهاني آن گونه كه برخي ادعا مي‌كنند جدي باشد، براي آنهايي كه از اين پديده آسيب ديده‌اند، بسيار مشكل خواهد بود كه از حقوق مالكيت خود در برابر همه توليدكننده‌ها و استفاده‌كننده‌ها از اين انرژي در سطح دنيا دفاع كنند. همين نكته درباره آنهايي كه در معرض آلاينده‌هاي ناشي از اتومبيل‌ها و صنايع لس‌آنجلس قرار دارند، صادق است. حقوق مالكيت خصوصي كه بتوان آنها را انتقال داده و مورد دفاع قرار داد،‌ مي‌توانند آثار معجزه‌آسايي به بار آورند، اما دواي همه دردها نيستند.
با اين حال حتي نبود حقوق مالكيت در حال حاضر بدان معنا نيست كه پیدا کردن راه‌حل مفيدي بر مبناي اين حقوق براي هميشه غيرممكن است. حقوق مالكيت ميل به تكامل دارند، چراكه تكنولوژي، ترجيحات و قيمت‌ها انگيزه‌ها و گزينه‌هاي فني جديدي را فراهم مي‌آورند.
در اوايل تاريخ آمريكا تثبيت و اعمال حقوق مالكيت دام‌ها غيرممكن به نظر مي‌رسيد. اما افزايش نیاز به تدوین اين قبيل حقوق  باعث شد كه از گاوچران‌هاي اسب سوار براي حفاظت از گله‌ها استفاده شود و این روند نهايتا به استفاده از سيم خاردار براي حصاربندي چراگاه‌ها انجاميد. آنگونه كه دو اقتصاددان با نام‌هاي تري‌اندرسون و پيتر هيل نشان داده‌اند، دشت‌هاي آمريكا کم کم جايگاه خود به عنوان مكان‌هايي عمومي را از دست دادند و خصوصي شدند. ممكن است پيشرفت تكنولوژي، ایجاد و اعمال حقوق مالكيت در رابطه با گله‌هاي نهنگ در اقيانوس‌ها، پرنده‌هاي مهاجر در هوا و حتي اتمسفر را امكان‌پذير سازد. اينها مواردي هستند كه محيط‌زيست گرايي مبتنی بر بازار آزاد آرزوي دستيابي به آنها را دارد.
منبع خبر: روزنامه دنیای اقتصاد
  ۱۲ آبان ۱۳۸۸ ساعت ۱۲:۳۶:۳۹ بعد از ظهر
شما اولین نفری باشید که نظر میدهد

 همین حالا نظر خود را ثبت کنید:

نتایج یافت شده: 0 مورد