در بازار كارا قیمت سهام در بازار بورس تعیین میشود. به عبارت دیگر زمانی كه عرضه فروشنده با تقاضای خریدار تلاقی میكند.
متغیرهای بنیادی
در یك بازار كارآ، قیمت سهام در درجه نخست تحت تاثیر عوامل بنیادی تعیین
میشود كه از تركیب دو متغیر اساسی EPS (سود هر سهم) و P/E (نسبت قیمت به
سود هر سهم) بهدست میآید. قسمتی از سود سهام ممكن است بین سهامداران
تقسیم شود و مابقی بهصورت اندوخته برای سرمایهگذاری نزد شركت باقی
میماند. جریان درآمدی آینده شركت تابعی از سطح فعلی درآمد نرخ و رشد مورد
انتظار درآمد شركت میباشد.
متغیرهای تكنیكی
متغیرهای تكنیكی در واقع تركیبی از شرایط بیرونی هستند كه بر عرضه و
تقاضای سهام تاثیر میگذارند. برخی از این عوامل بهصورت غیرمستقیم بر
عوامل بنیادی نیز تاثیر میگذارند. (بهعنوان مثال رشد اقتصاد در رشد
درآمد شركتها موثر است.) متغیرهای تكنیكی به شرح زیر میباشند:
- تورم: به لحاظ آماری تورم با قیمت سهم رابطه معكوس دارد.
- وضعیت صنعت: قیمت سهام معمولا با وضعیت صنعتی كه سهم در آن قرار دارد،
رابطه مستقیم دارد. به عبارت دیگر در صورتی كه خبر بدی در رابطه با شركتی
منتشر شود،این خبر بر دیگر سهامی كه صنعت در آن قرار دارد، تاثیر
میگذارد و باعث كاهش تقاضا برای سهام آن گروه میگردد.
- بازارهای جایگزین: شركتهای بورسی برای جذب سرمایهگذاران با بازارهای
دیگری از جمله اوراق مشاركت،بازار كالا، مسكن و... رقابت میكنند.
- معاملات عمده: معاملات عمده، خریدها یا فروشهایی هستند كه در راستای
عواملی بجز ارزش ذاتی صورت میگیرند. این معاملات شامل معاملات دارندگان
اطلاعات نهانی نیز میشود.
- شرایط سنی: تحقیقات نشان میدهند شرایط سنی سرمایهگذاران در تصمیمگیری
آنان تاثیر میگذارد. این تحقیق بر روی دو گروه سنی انجام شده است:
۱) سرمایهگذاران میانسال تمایل به سرمایهگذاری در بازار سهام دارند.
۲) سرمایهگذاران مسنتر به واسطه بازنشستگی و ریسكپذیری پایینتر اشتیاقی به حضور در بازار سهام ندارند.
حال هر قدر نسبت سرمایهگذاران میانسال در بازار سهام بیشتر باشد، به همان
نسبت تقاضا برای سهام در بورس افزایش مییابد و میتواند منجر به حركت
قیمت سهام شود.
- درجه نقد شوندگی: درجه نقد شوندگی قابلیت تبدیل سهام به پول نقد را
نشان میدهد. هرچه درجه نقدشوندگی سهام شركتی در بورس بالاتر باشد، به
همان نسبت تقاضا برای خرید سهام شركت افزایش مییابد.
متغیرهای احساسی
متغیرهای احساسی شرایط روانی فعالان بازار بورس را مورد بررسی قرار
میدهند (فردی و جمعی). باید توجه داشت كه خرید یا فروش براساس متغیرهای
احساسی میتواند به نتیجه مطلوب منجر شود. اما ممكن است شرایط كلی حاكم بر
بازار بهگونهای پیش رود كه نتیجه عكس به وقوع بپیوندد.
در استفاده از این متغیرها فرض بر این است كه چون بازار سهام كاملا كارا
نیست، این ناكارایی به وسیله علوم روانشناسی و اجتماعی قابل توصیف است. به
عنوان مثال یكی از فروضی كه در این متغیرها وجود دارد، این است كه برای
سرمایهگذاران مقدار مشخصی ضرر خیلی دردناكتر از همان میزان سود است.
در مجموع سرمایهگذاران كوتاه مدت معمولا از متغیرهای تكنیكی برای انتخاب
سهام مورد نظر استفاده میكنند در حالی كه سرمایهگذاران بلندمدت از
متغیرهای بنیادی برای تصمیمگیری بهره میبرند. البته ممكن است این
سرمایهگذاران از متغیرهای تكنیكی در كنار متغیری بنیادی استفاده نمایند.
مقایسه ROA وROE
نسبتهایی كه سرمایهگذاران برای تصمیمگیری در بورس استفاده میكنند به
حدی زیاد است كه گاهی گیجكننده میشوند. به عنوان مثال نسبتهای ROE
(بازده سهام) و ROA (بازده داراییها) هر دو نوعی بازده را نشان میدهند.
از این منظر دو نسبت مشابه به نظر میرسند. هر دو نسبت توانایی شركت را در
تولید درآمد از سرمایهگذاری به نمایش میگذارند ولی مفاهیم متفاوتی را
بیان میكنند. باید توجه داشت كه این دو نسبت در كنار یكدیگر تصویر
كاملتری از وضعیت شركت را نشان میدهد. حال هر یك از این نسبتها را
جداگانه مورد بررسی قرار میدهیم:
ROE :
از میان پارامترهای بنیادی یكی از مهمترین نسبتها، بازده سهام است. این
نسبت بیانگر مدیریت شركت در استفاده كارآ از پول سرمایهگذاران است ROE.
نشان میدهد كه مدیریت شركت قادر به افزایش ارزش شركت بهصورت قابل قبول
بوده است یا نه ROE. بهصورت زیر محاسبه میشود:
خالص درآمد سالیانه / كل سهام شركت = بازده سهام
درآمد خالص سالیانه از روی صورتهای مالی و تعداد كل سهام شركت از ترازنامه شركت قابل استخراج است.
معمولا این نسبت در محدوده ۱۵درصد مناسب است.
: ROA
یكیدیگر از نسبتهایی كه كارآیی مدیریت را نشان میدهد، بازده داراییها
است و بیانگر سودی است كه به ازای هر واحد دارایی شركت كسب میشود. دارایی
شامل پول نقد، حسابهای دریافتنی، املاك، ماشینآلات و موجودی انبار
میباشد ROA. بهصورت زیر محاسبه میشود:
خالص درآمد سالیانه / كل دارایی ها = بازده دارایی ها
معمولا این نسبت برای شركتهای با مدیریت كارآ از ۵ درصد بیشتر است.تفاوت تنها در بدهیها است.
بزرگترین عاملی كه ROE و ROA را از یكدیگر تفكیك میكند بدهیهای شركت است. با نگاهی به ترازنامه این موضوع مشخص میشود:
حقوق صاحبان سهام + بدهیها = دارایی
این برابری به این نكته اشاره دارد كه اگر شركت بدهی نداشته باشد، دارایی
شركت برابر با حقوق صاحبان سهام میباشد و در نتیجه ROE و ROA برابر
میشود. ولی در صورتی كه شركت بدهی داشته باشد مقدار ROE بیشتر از ROA
میشود.باید دقت داشت كه سرمایهگذاران به ROA همانند ROE دقت داشته
باشند.
با وجود اینكه این دو مفهوم كاملا مجزا هستند ولی در كنار یكدیگر تصویر
بهتری از وضعیت شركت در اختیار سهامداران قرار میدهند. در صورتی كه میزان
ROA و سطح بدهیها قابل قبول باشد، مقدار مناسب ROE میتواند نشانهای از
عملكرد خوب مدیریت شركت باشد. به عبارت دیگر در صورتیكه مقدار ROA كم
باشد، نرخ بالای ROE تصویری غلط از وضعیت شركت در اختیار سرمایهگذاران
قرار میدهد.
۱۷ آبان ۱۳۸۸ ساعت ۹:۱۸:۴۸ قبل از ظهر